خرید تور تابستان

وقتی همه خواب بودیم

/ یادداشتی درباره‌ی نخستین تجمع اعتراضی مشهد /

«محمد صابریان»، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی درباره‌ی نخستین تجمع اعتراضی که در مشهد اتفاق افتاد، نوشت:

پنجشنبه 7 دی کمی دیرتر، به سمت محل کارم در شهدا راهی بودم وقتی می‌خواستم سوار تاکسی بشوم راننده گفت: «میدان بسته است گویا تجمع است» پرسیدم: «چه تجمعی آخه الان که هفتم است؟» خانمی که نشسته بود گفت: «تجمع اعتراض به گرانی است» یادم آمد از پیام فراخوان تجمعی که از ابتدای هفته در گروه های مختلف دیده بودم پیامی که ابتدا توسط کاربرهای ارزشی در فضای مجازی پخش می‌شد اما همین دو روز پیش افراد غیرسیاسی زیادی داشتند این فراخوان را منتشر می‌کردند اما این قسمت را هم زیر پیام اضافه کرده بودند که اگر وضع مالی شما خوب است بازهم این پیام را منتشر کنید برای کسانی که گرانی‌ها زندگی‌شان را تحت فشار قرار داده است.

حالا دیگر بحث‌های داخل تاکسی در مورد گرانی و اعتراض مردم بود. خانمی که با بچه‌ی کوچکش قصد شرکت در تجمع را داشت از گرانی می‌گفت و حذف بیمه‌اش که حالا هزینه‌های زیادی برایش گذاشته بود. مرد دیگری که صندلی عقب نشسته بود می‌گفت که با این چیزها اوضاع درست نمی‌شود و در همین بودجه‌ی امسال کلی جاهای الکی هست که دولت مجبور است به آنها پول دهد ولی به دولت هم جواب نمیدهند که آن مبلغ کجا خرج شده است؟

راننده هم اینجا همراه مسافران شد و از احتمال گرانی بنزین گفت و اینکه گران کردن بنزین چقدر می‌تواند زندگیش را تحت تاثیر قرار بدهد. در تمام این مدت من ساکت بودم؛ غرق در این فکر که به عنوان کسی که در ستاد روحانی مسوولیت داشته و تمام توانش را برای تشویق اطرافیانش برای رای به روحانی گذاشته چه موضعی باید داشته باشم؟ دفاع از دولت؟ همراهی با درددل‌های مردم؟ اعتراض افراد داخل تاکسی درست بود ولی راه‌حل ساده‌ای وجود نداشت. شاید درست‌ترین حرف را همان مرد نشسته در صندلی عقب زد؛ بخش زیادی از بودجه به بخش‌هایی می‌رفت که حاضر به پاسخ دادن به دولت هم نیستند. ولی مگر می‌شود برای مادری که فشار زندگی آنقدر برایش زیاد بوده که با فرزند خردسالش به سمت تجمع می‌رود اینها را توضیح داد؟

قبل از میدان شهدا پیاده شدم. وقتی به عرصه‌ی میدان رسیدم جمعیت زیادی را دیدم که فرمانده‌ی انتظامی مشهد پشت بلندگو میخواست با آنها صحبت کند و در بلندگو ضمن تاکید بر غیرقانونی بودن تجمع، به مردم این اطمینان را داد که مسوولین صدای شما را شنیدند و لطفا محل را ترک کنید. در همین زمان جمعیت به سمت میدان شهدا در حال حرکت بودند.

در محل کار با چند تن از همکاران، که اکثرا جوانان فعال احزاب و ستاد های اصلاحات بودند و صبح زودتر از من ابتدای تجمع را دیده بودند صحبت کردم. گویا جمعیت از چیزی که من دیدم بیشتر بوده اما نکته‌ی عجیب و تاسف‌آور ماجرا این بود که برخی از ما حتی خبر از این تجمع نداشتند و این فراخوان را ندیده بودند. اکثریت بچه‌ها تاکید می‌کردند که جمعیت آمده به میدان سازماندهی انسانی نداشتند؛ هرچند که برخی از حضور اولیه‌ی تعدادی از چهره‌های جریان تندروی مشهد حرف می‌زدند.

حوالی ساعت 12 بود که جمعیت کمتر به عرصه‌ی میدان شهدا برگشت و پس از چند لحظه شروع به پرتاب سنگ سمت شهرداری کردند. برخی از همکاران می‌گفتند جمعیت در خیابان شهدا شیشه‌ی مغازه‌ها را نیز شکستند و در ابتدای خیایان توحید هم نرده‌های خط تندروی اتوبوس را کنده‌اند. در همین ساعات، درگیری بین معترضان و پلیس بالا رفت. و حدود ساعت 15 بود که آرمش به میدان برگشته بود.

در مورد زمینه های این اتفاق از همان ابتدا تا الان که یک هفته از شروع ماجرا گذشته است اختلاف وجود دارد و نمی‌شود هنوز به قطعیت در مورد ریشه‌های این اتفاق صحبت کرد در عین‌حالی که ما جمعیت آمده به میدان را از نزدیک دیدیم و می‌توان گفت غیرسیاسی‌ترین جمع ممکن بودند، جمعی که صرفا نگران معیشت خود و خانواده شان بودند، اما در طول این یک هفته نیز نشانه‌های رسانه‌ای مبنی بر برنامه‌ریزی این تجمع از سمت جریان تندروی مشهد مشاهده شد. تنها  چیزی که با اطمینان زیادی می‌شود گفت این است که زیرپوست شهر سه‌ونیم میلیون نفری مشهد که 35 درصد جمعیت آن در مناطق کم برخوردار(حاشیه شهر) زندگی می‌کنند تحولاتی در جریان است؛ تحولاتی که شاید اجتماعی و اقتصادی، شاید سیاسی و امنیتی که از چشم فعالان سیاسی شهر تا حد زیادی دورمانده باشد. گویی همه در خوابی بودیم که اتفاقات روز پنجشنبه 7 دی آن را پاره کرده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. “یادم آمد از پیام فراخوان تجمعی که از ابتدای هفته در گروه های مختلف دیده بودم پیامی که ابتدا توسط کاربرهای ارزشی در فضای مجازی پخش می‌شد ”
    “نکته‌ی عجیب و تاسف‌آور ماجرا این بود که برخی از ما حتی خبر از این تجمع نداشتند و این فراخوان را ندیده بودند. ”
    همین !!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا