مسالهای به نام «حجاب بعد از انقلاب»
«محمد معینی»، وبلاگ نویس، در یادداشتی تلگرامی دربارهی روند اجباری شدن حجاب پس از انقلاب، نوشت:
آرشیو روزنامهی اطلاعات نشان میدهد که حدود 20 روز بعد از پیروزی انقلاب، برای نخستین بار «امام خمینی» از قم دربارهی حجاب زنان دستوری صادر کرده. در خبری که در این باره در شمارهی روز 16 اسفند 57 روزنامهی اطلاعات منتشر شده، به نقل از رهبر فقید انقلاب آمده: «زنان اسلامی باید با حجاب بیرون بیایند نه اینکه خودشان را بزک کنند.» بعد به نقل از «آقای کرباسچی» در کمیتهی تبلیغات امام در تهران از طرف امام خمینی اعلام شده که «کار در ادارات ممنوع نیست اما باید زنان با حجاب اسلامی باشند.»
همین فاصله در اعلام نخستین بار الزام حکومتی برای حجاب نیز نشان میدهد که در مقطع پیش از پیروزی انقلاب، روی حجاب اجباری صحبت و تاکیدی نبوده گو آنکه حضور بانوان «بی»حجاب در راهپیماییهای ضدسلطنتی نیز موید آن است. سه روز بعد از اعلام دستور امام خمینی، اعتراضها شروع میشود. روز 19 اسفند زنان معترض در مقابل دادگستری تجمع و بیانیهای نیز صادر میکنند. همزمان دفتر رهبری انقلاب اطلاعیهای صادر و اعلام میکند: «بر اساس خبرهای رسیده، گروهی جنایتکار و خیانتپیشه تحت عنوان «کمیته» مزاحم بانوان محترم شده و به ایشان توهین میکنند.» این اطلاعیه سپس از مجازات شدید این افراد خبر میدهد.
فردای روز تجمع زنان در مقابل دادگستری، آیتالله «طالقانی» سعی میکند فضای پیش آمده را تلطیف کند. روزنامهی اطلاعات موضعگیریهای وی را تحت عنوان «آیتالله طالقانی: در مورد حجاب اجبار در کار نیست» تیتر نخست میکند. مرحوم آیتالله طالقانی در یک برنامهی رادیو – تلویزیونی ضمن آنکه سهم زنان در پیروزی انقلاب را مورد تحسین و تاکید قرار میدهد، حجاب را یک مسالهی سنتی و تاریخی ایران و شرق میداند، نظر امام خمینی را مطابق موازین اصول دین مبین اسلام میداند و آن را به مصلحت زنان اعلام میکند، و البته میگوید که «اشتباه میکنند خانمهای ما که اگر یک روسری روی سرشان بگذارند، اینها از حیثیت آنها کم خواهد شد و از شخصیتشان کاسته خواهد شد. نه، بلکه از این جهت که قطع نظر از مسلمان بودن حافظ سنت شرقی هستند و این سنت شرقی اصالت دارد.»
همزمان مرحوم آیتالله ربانی شیرازی – نمایندهی وقت امام در جنوب کشور – میگوید: «زنان در انتخاب چادر و یا پوشش اسلامی آزادند.» وی میگوید: «مفهوم حجاب چادر نیست. لباس آبرومندی که جلب توجه نکند و موهای زنان را بپوشاند کافی است.»
21 اسفند (یکماه بعد از پیروزی انقلاب) اعلام میشود که راهپیمایی اعتراضی زنان علیه «حجاب تحمیلی» منتفی شده؛ «چون به نکات مورد نظر خود در مورد لغو تحمیل حجاب دست یافتهایم دلیلی ندارد که راهپیمایی انجام شود و بدین منظور به جای راهپیمایی به بحث و گفتگو با یکدیگر میپردازیم.»
با این حال راهپیماییهای اعتراضی برگزار میشود؛ از جمله در محوطهی دانشگاه تهران. در این تجمع، مردان موافق و مخالف حجاب نیز حضور مییابند. روزنامه اطلاعات در شمارهی 21 اسفند خود نوشته: «صبح دیروز هزاران نفر از زنان به یک راهمپیایی به سوی میدان آزادی دست زدند که تا ساعت 4 بعد از ظهر ادامه داشت.» یک عده نیز در حالی که کفشهایشان را به عنوان اعتراض از پا در آورده بودند در مقابل ساختمان تلویزیون بر زمین نشستند و شعار دادند.
با این وجود سال 57 و 58 و بهار سال 59 نیز میگذرد. یعنی بیش از 16 ماه. روز یازدهم تیرماه 59 روزنامهی اطلاعات تیتر میزند که «زنان با پوشش اسلامی به اداره میروند»، وزارتخانهها و موسسات به صورت «جداگانه» دستورالعمل حجاب اسلامی صادر میکنند. سرپرست وقت وزارت کشور، آیتالله «مهدوی کنی»، اعلام میکند که «به خانمها این تذکر را دادهایم که محل کار از منزل و مهمانی جداست و خانمها میبایست در محل کار خود لباسی که در شأن کار است بپوشند نه لباسی که در حد مهمانی و ضیافتهاست.» همانطور که واضح است حجاب به معنای استاندارد مورد نظر حاکمیت، 16 ماه پس از انقلاب و صرفا در محیط کار اجباری میشود.
به این ترتیب، اعلام اجباری شدن حجاب به بعد از پیروزی انقلاب، به بعد از رفراندم، به بعد از انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و به بعد از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس موکول شده بود.
چهار سال بعدتر، در 4 مرداد سال 63، روزنامهی اطلاعات از راهپیمایی علیه بیحجابی خبر میدهد.
حجاب به مساله تبدیل شده است!
انتهای پیام
به عقیده شخصی من بدترین اتفاق در انقلاب همین حجاب اجباری بود که سرمنشا تمام تندروی ها و اتلاف انرژی ها شد.
یک: مهمترین اشکال این متن ِ پُر اشکال ، خلط مسئله حجاب با مسئله حجاب اجباری است نویسنده در عنوان و جمع بندی از مسئله حجاب سخن می گوید اما شواهدی که ارائه می کند مربوط به موضوع حجاب اجباری است!
دو: نویسنده خواسته یا ناخواسته وانمود کرده که حجاب از بعد از پیروزی انقلاب مسئله شد . حال آنکه حتی یک فرد کم اطلاع از تاریخ معاصر هم می داند که حجاب از دهه ها قبل از انقلاب در سطح سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی «مسئله » بود. انقلابیون و مصلحان مسلمان هم به اهمیت آن تصریح می کردند و با زبانی استدلالی و مترقی بر لزوم حجاب تأکید می کردند اما آنرا فرع اعتقاداتی بنیادی تر می دانستند و در این زمینه می توان به عنوان نمونه به آثار مطهری و کتا مسئله حجاب او و به آثار شریعتی اشاره کرد . شخص رهبری انقلاب یعنی امام خمینی و بسیاری از دیگر مبارزان مسلمان هم سالها قبل از انقلاب و نیز در جریان انقلاب به مفاسد اخلاقی در دوران پهلوی اشاره کرده و خواستار اجرای احکام اسلام شده بودند . حتی مخالفین امام مثل مجاهدین خلق هم به حجاب عمل می کردند . حتی بسیاری از مارکسیستها هم به سبک پوشش بورژوایی را ناپسند می دانستند به هرحال حجاب از پیش از انقلاب برای طیف اسلامیون(از حزب اللهیها تا دگر اندیشها ) و توده های ملیونی حامی ایشان ، مسئله و دغدغه بود و مورد اهتمام جدی . البته این طیف حجاب را در بافتاری متفاوت و فرع دیدگاه ها و اعتقاداتی بنیادی مطرح می کردند.
از هر نوجوانی بپرسید_ می پرسیدید_ الان ،دهسال قبل بیست سال قبل سی سال قبل ، قبلترش؛ می گفت که این را مسئله کردن که چیزهای دیگه مطرح نباشه… از انتخابات مجلس پنجم فکر کنم هم که شد ملعبه سیاست پیشگان نظام در همه انتخاباتهای بعدی…
ادامه کامنت قبل:
امام خمینی هیچ فرمانی با عنوان حجاب اجباری ندارد . شواهدی که نویسنده آورده پیش از این نیز عیناً در برخی رسانه های دیگر آمده بود و نویسنده این یادداشت نیز آنرا عیناً تکرار کرده است . شایسته بود نویسنده محترم می گفتند آن جمله امام در کجای مجموعه بیانات گردآوری شده( با عنوان صحیفه امام ) آمده است. کدام جلد و کدان صفحه ؟ اشاره امام به لزوم رعایت حجاب در ادارات دولتی حجاب (و نه همه عرصه های عمومی) مربوط می شود به سخنرانی ایشان در 15 اسفند 57 . موضوع اصلی آن سخنرانی تسریع در تأسیس هرچه سریعتر نظام جدید به وسیله رفراندوم و لزوم توجه دولت موقت به زاغه نشینها و پرهیز از خوی کاخ نشینی و اشرافی است در کل سخنرانی تنها دو سه جمله مربوط به حجاب در ادارات است امام از دولت موقت می خواهد که وضعیت ادارات دولتی مثل سابق نباشد . طبیعی است که رهبر یک نظام تازه تأسیس که به تازگی با حمایت مردم یک نظلم سیاسی را برانداخته بقای علائم و نمادهای نظام قبل را نشاندهنده ناتمامی پیروزی بداند . بعد از سخنرانیهای امام تظاهراتهای محدود و پراکنده ای در سطح شهر علیه بی حجابی صورت گرفت و در آنها به صورت جسته و گریخته (و نه عمومی) شعار های نادرستی هم سر داده شد که البته نه مورد تأئیید امام قرار گرفت و نه یاران ایشان . تظاهرات خانمهای بی حجاب در واکنش به آن تظاهراتها بود . در این فضا آقای طالقانی ضمن تبیین مسئله حجاب به عنوان حکم اسلامی سخن امام را «نصیحت یک پدر »دانستند و گفتند :«حضرت آیه الله خمینی نصیحتی کردند مانند نصیحتی که پدری به فرزندش می کند »(کیهان 20 اسفند 57 صفحه 3) البته آقای طالقانی در همین مصاحبه از مردم هم خواست به راهنمائیهای امام خمینی گوش دهند . آقای طالقانی از بانوان خواست :”برای اطاعت از راهنمائی و نصیحت شخصیتی هم که قبولش داریم و به پدری و به دلسوزی ، برای این ملت ، گوش بدهند ” (کیهان 20 اسفند 57 صفحه 3) بعد از این سخنان توضیحات به طور رسمی در روزنامه ها از سوی دفتر امام اعلام شد که مقود امام همان چیزی است که آقای طالقانی گفتند .
ادامه کامنت قبل :
بعد از سخنان توضیحیِ آقای طالقانی ،دفتر امام به طور رسمی اعلامیه ای صادر کرد که در زوزنامه ها هم منتشر شد در آن اعلامیه گفته شده بود : مقصود امام همان چیزی است که آقای طالقانی گفتند . بعد از پیروزی انقلاب هم تا حدود سال 61 حجاب به طور مطلق ،در کوچه و خیابان و اماکن غیر دولتی آزاد بود . حتی در ادارات دولتی هم به رغم آنچه امام گفته بود، حجاب همه گیر نبود ؛ جائی آزاد بود و جائی نه -آنهم همراه با تسامح .
آغازِ اجباری شدن حجاب در کوچه و خیابان و اماکن ، عمدتاً اعلامیه دادستانی درسال 61 است ؛یعنی حدود سه سال بعد از انقلاب . پشتوانه این اعلامیه فضای سیاسی سال شصت به بعد است که جنگ مسلحانه گروه ها علیه نظام و سیاست کنترلی دولت را به دنبال داشت . همچمین تحولات فرهنگی اجتماعی در دو سه سال اولِ بعد از انقلاب سودِ ایدئولوژی انقلاب عمل کرد (بر خلافِ آنچه در سالهای بعد شاهد بودیم)
در طول زمان هم آن اجبار اولیه کمتر و کمتر شد این معنا را می توانید با مقایسه حجاب کوچه و خیابان در دهه شصت هفتاد هشتاد و نود ببینید هم اجبارکنندگان چندان جدیت و پیگیری نداشتند و هم تحول اول انقلاب وصعیت معکوسی پیدا کرد اکنون فرایند پروسه کشف حجاب تدریحی هستیم . در این میان راه حل ،علی الاصول ،کار جدی فرهنگی است و نه بگیر و ببند.