چند واکنش به نامهی کروبی به رهبری
نامهی حجتالاسلام والمسلمین «مهدی کروبی» به رهبری با واکنشهای فراوانی روبرو شد که واکنش برخی از فعالان سیاسی و رسانهای در پی میآید:
كروبي نمونهی روحانيتی اصيل و مردمی
«محمد کیانوشراد»، فعال سیاسی اصلاحطلب در تلگرام:
كروبي هميشه دلسوز و غمخوار مردم بوده و هست. كروبي نمونهی روحانيتی اصيل و مردمی است. او هميشه منافع مردم را بر منافع خود ترجيح داده است. نامهی کروبی به رهبري بايد توسط مسوولان شنيده شود. بسياري از حرفهاي كروبي درست و در راستای تقويت انقلاب اسلامی است. پنج میليون راي كروبي چگونه به سيصد هزار رای رسيد. اين از عجايب دوران ماست. آشتي و وفاق ملی امروز بيش از هر زماني بايد شنيده و مورد عمل قرار گيرد. در شرايط خطير امروز ايران همه به آشتی ملی و به بازگشت به قانون اساسي بينديشيم.
چرایی انتشار نامهی کروبی
دکتر «رضا سراج» فعال سیاسی اصولگرا در تلگرام:
با انتشار نامه هتاکانه و سراسر افتراء کروبی خطاب به رهبر معظم انقلاب، به نظر میرسد، در آستانه دهه فجر، دور جدیدی از التهاب و فتنه آفرینی برای اعمال فشار خارجی به کشور در دستور کار قرار گرفته است. از طرف دیگر، در شرایطی که مقدمات رفع حصر ایشان در حال طی شدن بود؛ انتشار این نامه، ناظر بر نیازمندی فتنهگران و جریان ضدانقلاب به حفظ سوژه تبلیغی علیه نظام است. باید بین انتشار این نامه و زیاده خواهیهای غربیها از ایران، رابطه معناداری را جستجو کرد.
دربارهی نامهی منسوب به کروبی
«عبدالله گنجی»، فعال سیاسی اصولگرا در تلگرام:
نامه منسوب به کروبی را چند بار خواندم. بیش از سی اتهام در آن نهفته است و چون نویسندگان این متن ،دیگرانی هستند که این پیر مرد را بازی دادند و بر کم ظرفیتی وی سوار شدند،نقدی را نباید متوجه او دانست.زیرا خناسان شناخته شده هستند.قبلا نوشتم که کروبی در طراحی فتنه 88 نقشی نداشت اما شوک ناشی از تحقیر(رقیب آراء باطله) از یک سو و کم ظرفیتی از سوی دیگر وی را به وادی اتهام پراکنی یا بازتاب اتهامات دیگران علیه نظام وارد کرد.البته کروبی از طراحی فتنه 88 در اردوگاه کاندیدای همسو خبر داشت و این را در دانشگاه آزاد نجف آباد لو داد که: “نگذارید بگویم در خونه های تیمی چه می کنید” این سکوت خیانت بار (در اطلاع رسانی به نظام)بر کروبی نابخشودنی است.
اما علیرغم اینکه نامه منسوب به وی سراسر آمیخته به دروغ،بی تقوایی،کینه ،تنفر و حسادت است و انسان را یاد نوری زاد ومهدی خزئلی می اندازد .برای اثبات سستی منطق کینه توزان(نگارندگان) پاسخ مختصری به سه اتهام می دهم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.در بخشی از نامه می خوانیم:
«اگر در آن روزها به امام حسن مجتبی (ع) امام دوم شیعیان و فرزند امیرالمومنین علی(ع) اشکال کرده بودم رأی بیش از۵ میلیون اینجانب در انتخابات۸۴ در خرداد ۸۸ که هم حامیان بیشتری از گروهها و جمعیتها بهخصوص دانشجویان، روشنفکران، زنان، محرومین و افراد مورد تبعیض اعم از دگراندیشان، اقلیتهای حقوقی و مذهبی، دراویش و اهل حق داشتم و هم حضور مردم در انتخابات نزدیک به بیست درصد افزایش پیدا کرده بود به آمار مضحک ۳۰۰ هزار رأی تنزل پیدا نمیکرد. برای نمونه بد نیست یادآور شوم که در سال ۸۴ تنها در استان خودم لرستان از مجموع ۸۰۰ هزار رأی واریز شده به صندوق ها بیش از ۴۴۰ هزار رأی داشتم و در سال ۸۸ در همین استان از مجموع ۹۵۵ هزار رأی واریز شده به صندوقها سهمیه مرا ۴۴ هزار رأی در نظر گرفتند.»
اول اینکه وی رای 1384 را هم قبول نداشت و مساله معروف بیدار شدم دیدم… را عنوان می کرد حال برای دفاع از خود در 1388 به رای 1384 -که قبول نداشت -استناد می کند و این منطق متعارض ناشی از سردر گمی است یا بی تقوایی است
دوم اینکه هنگام رای 5 میلیونی 1384 ایشان،همین آقا رهبر بوده و همون آقا(احمدی نژاد) رای آورده پس چرا عدد 5میلیون شما همان سال به 300 هزار تقلیل نیافت؟
سوم:استدال ایشان که در فلان استان چرا 84 اینقدر رای آوردم و 88 اینقدر؟شبیه همان استدلال داماد لرستان و فرزند آذر بایجان است.واقعا ایشان نمی فهمد که دو قطبی حداکثری (موسوی- احمدی نژاد)88 جایی برای ایشان و هیچ کس دیگر باقی نمی گذاشت؟نمی فهمد که جریان متبوعش وی را برای جک و مسخره کردن می خواستند و جریان یکپارچه پشت سر موسوی بود؟ درست کردن حزب از سوی ایشان برای اعتراض به جریان خود نبود؟
چهارم: فرض کنید چهار میلیون از رای احمدی نژاد و یک میلیون از رای موسوی را به ایشان بدهیم که مثل 84 شود .باز احمدی نژاد با بیست میلیون اول و موسوی با 12 میلیون دوم می شد و ایشان همچنان عصبانیت ناشی از دست رد مردم را با اتهام به نظام به آرامش درونی تبدیل می کرد و تفاوتی نداشت و مساله ای ازش حل نمی شد. واقعا ایشان ثابت کرده است که فقط باید خروجی صندوق خودش باشد وگرنه توطئه ای در کار است.
در بخش دیگری این اتهام را وارد می کند:
«در این سه دهه بخش مهمی از نیروهای اصیل انقلاب را کنار گذاشتید تا سیاستهای مورد نظرتان را اجرا کنید و امروز با نتایج همان سیاستها مواجه هستید»
همهی کسانی که از نزدیک آشنا هستند و یک جو تقوی دارند می دانند رهبری هیچ یک از منصوبین امام را چه نمایندگان امام در استانها و چه مدیران را کنار نگذاشت.اما برخی ایشان را تنها گذاشتند و به هوای درس و بحث و اجتهاد عازم قم شدند.برخی هم مثل خود کروبی از بنیاد شهید رفت.اما خوب است ایشان کسانی که می گوید رهبری کنار گذاشت نام ببرد.
خود ایشان بعد از امام:
1- رییس بنیاد شهید 2- دو دوره رئیس مجلس 3- دو حکم همزمان از رهبری پس از پایان مجلس ششم و تشکر ویژه از وی.
4- دو دوره کاندید ریاست جمهوری و عدم توفیقی که اکنون باید رهبری به جای مردم پاسخش را بدهد.
پس بعد از امام نه کروبی رد صلاحیت شده است و نه کنار گذاشته شده است.بعد از امام پست نخست وزیری حذف شد رهبری دوحکم به موسوی دادند(مشاور و عضو مجمع) به خوئینیها حکم مشاور و به کروبی هم مشاور و عضو مجمع و خاتمی هم بعد از ریاست جمهوری نپذیرفت که عضو مجمع شود.
در جای دیگری از نامه منسوب به کروبی آورده اند :”شما فردای انتخابات1388 پیام تبریک صادر کردید” و این را حمل بر طرفداری از کاندیدای خاص قلمداد کرده اند.
حماقت نویسندگان نامه از یک سو و مظلومیت رهبری از سوی دیگر اینجا بسیار برجسته است. حتی حاضر نشده اند برای پیش گیری از آبروریزی خود به سیره رهبری در انتخابات قبلی سرکی بکشند تا این اتهام فاحش را نزنند. رهبری در سوم خرداد1376 و 19 خرداد1380 _یعنی یک روز پس از انتخابات_همین پیام تبریک را صادر کردند و چهارم تیر 1384 و بیست سوم خرداد 1388 نیز به همان سیره عمل کرده اند.امید است نویسندگان جسارت اصلاح داشته باشند.
این جمله امام همیشه آویزه گوشمان باشد که: «نفوذیها بارها اعلام کرده اند که حرف خود را از دهان ساده اندیشان موجّه می زنند»
نامهی کروبی یا شورشیان اصلاحات؟
«زهرا طباخی»، فعال رسانهای اصولگرا در تلگرام:
امروز صبح سایت کلمه، نامه ای منتسب به محمد کروبی خطاب به رهبری منتشر کرد که تقریبا هیچ نکته جدیدی ندارد جز سهمخواهی از قدرت آن هم از موضع ضعف و در قالب شکایتنامه نویسی! سوال این است که آیا واقعا نویسنده نامه کروبی است و اگر چنین است هدف از تقلای مذکور چه بوده؟
دو هفته پس از پایان انتخابات 96، درگیری بدنه میانی و جوان اصلاحات با شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان آغاز شد. شورایی که با مدیریت عالی حسین مرعشی چهرههایی همچون عارف و جهانگیری را جلو انداخت و با قدرت بسیج عمومی بدنه اصلاحات، شورای شهر را به خانواده هاشمی رفسنجانی، مجلس را به علی لاریجانی و ریاست جمهوری را برای حسن روحانی تضمین کرد.
سهم اصلاحات چه شد؟ لیست امیدی که تمکین از بدنه ندارد و دولتی که از اصلاحات عبور کرده است. اصلاح طلبان ماندند و 4 چهره جنجالی از زیباکلام تا تاجزاده که به جز درگیری دائمی با پیاده نظام اصولگرایان در هیچ معرکه سیاسی جدیای به بازی گرفته نمی شوند.
وضعیت خوبی برای حزبی مدعی که یکبار سابقه براندازی در تقابل با حاکمیت نیز در کارنامه دارد، نیست. بدنه اصلاح طلبان دو پاره شدهاند. گروهی رسما در بیعت مسعود بهنود و قائم مقام انگلیسیاش حسین باستانی در بیبیسی هستند و بخشی نیز تمایل به یکی شدن با جریان برانداز نزدیک به لابی جمهوری خواهان آمریکا دارند.
تاجزاده، عبدالله نوری، عیسی سحرخیز، رمضان زاده و چند نفر دیگر از مدیران میانی اصلاحات میل به شارژ قدرت و تعیین تکلیف با حاکمیت دارند. خوب میدانند که احتمال اعتماد مجدد نظام به آنها پس از آنچه در 88 انجام دادند، بسیار کم است اما در تیم براندازان جدید نیز جایی برای آنها نیست. چه کنند؟ بازگشت به مرزهای اختلافی 88، تهدید نظام از موضع ضعف، بازی دوگانه ذیل قطب برانداز/اصلاحطلب با امید به ایجاد تحول در آینده را برگزیدهاند. گمان شان این است که بزودی نظام از ترس تحرکات براندازان آنها را محکم در آغوش خواهد کشید… گمانهای پوچ و بیاعتبار!
نامه تاجزاده به رهبری را فراموش کنید! کروبی و موسوی مدت هاست “مسئله” نیستند. اما برای اصلاح طلبان جوان باید جا باز کنیم… آغوش انگلیس یا دامان آمدنیوز جای آنها نیست، حذفشان از جامعه و عرصه قدرت نیز نه ممکن است و نه به صرفه!
در بابِ نامهی شجاعانهی جناب آقای کروبی
«حسین دهباشی»، مستندساز و پژوهشگر در تلگرام:
الف:
نامه آقای کروبی جوری است انگار اگر به جای رهبری فعلی، شخص دیگری رهبر جمهوریاسلامی میشد، اوضاع بهتربود. بهتربود؟
گزینههای بدیل برای رهبری در سال ۶۸ مشخصاند. آقایان حاج احمد خمینی، آیتالله گلپایگانی، اکبر هاشمی رفسنجانی و یک گزینه هم شورای رهبری. به هرحال از فضا که قرار نبود رهبر بیاوریم! اصلا فکر کنیم چنانکه جناح چپ آنروز و اصلاحطلبان امروز میخواستند مثلا آقایان خاتمی و موسوی خوئینیها هم به این فهرست افزوده میشدند، واقعا کدامشان به لحاظ جمیع امور کشورداری، ایرانِ بهتری برای ما میساخت؟
ب:
نامه آقای کروبی جوری است انگار مصادرههای ابتدای انقلاب که بنیان بنیادهای دولتی در زمان امام را گذاشتند ربطی به بنیادهای فعلی ندارند. ربطی ندارند؟
بنیادهای تحت نظر رهبری و مورد نقد جناب کروبی نیز از زمان امامخمینی وجود داشتهاند. با این تفاوت که در طی این سالها و با مقداری خصوصیسازی اندکی از سرجمع سهم آنها در اقتصاد کشور کمتر شده. این رویه چرا در سالهای ابتدای انقلاب که اصلاحطلبان مدیریت ایشان را داشتند بلااشکال باشد و حالا محل اشکال؟
ج:
نامه آقای کروبی جوری است انگار مقوله حذف رقبای سیاسی در انتخابات سابقهای در دوران قبل از رهبری فعلی ندارد. سابقهای ندارد؟
در دهه اول انقلاب مهندس بازرگان و یاراناش در انتخابات رد صلاحیت نشدند؟ آیتالله شریعتمداری حصر خانگی نشد؟ نخستوزیر وقت به رییسجمهور وقت تحمیل نشد؟ هیاتهای گزینش و پاکسازی ادارات در کار نبودند؟ انقلاب فرهنگی در دانشگاهها نشد؟ حریم سفارتخانههای خارجی شکسته نشد؟ دکان همه مطبوعات مستقل و احزاب سیاسی تخته نشد؟ آنموقع که جناح راست آنوقت و اصولگرایان فعلی کارهای نبودند، چه کسانی در پی این اقدامات بودند؟
د:
نامه آقای کروبی جوری است انگار فرضیه کودتای انتخاباتی و تقلب در انتخابات سال ۸۸ برای همگان یا دستکم اکثریت پذیرفته و بدیهی است؟ پذیرفته و بدیهی است؟
نزدیک به هشتسال است که اغلب اصلاحطلبان بر مقوله تقلب در آن انتخابات اصرار میکنند. اما دلایل عرضه شده بر ادعایشان در همین سطح مدعای آقای کروبی است که اگر در دو انتخابات با فاصله ۴ سال در محل تولد ایشان آرایشان کمتر شده، حجتی است بر دستکاری در نتایج. وقت آن نرسیده که اگر دلایل محکمتری وجود دارد به پیشگاه ملت عرضه گردد ورنه چنانکه عقل و شرع میگوید پرونده این تهمت بسته و فرض بر صحت گذاشته شود؟
ه:
نامه آقای کروبی جوری است انگار اگر قصدی برای گشایش حصر وی و یارانشان بوده همگان ملتفت باشند که ایشان کوتاه نیامده و نرمشی یکجانبه است. و راهحل دیگری میتوان یافت. میتوان یافت؟
در این سالها هزاران نفر آواره شدند. چه بسیار که به زندان رفتند، از تحصیل منع شدند، کار و کسب و گاه خانوادهشان از هم پاشید. تحریمهای جدیدی بر تحریمهای بسیار قبلی افزوده شد. بیراه نیست اگر بگوییم حتی حمام خون شهروندان بیگناه در سوریه و عراق یکی از نتایج شکسته شدن تصویر اقتدار کشورمان در منطقه بود. بله آقای کروبی به سنت غیورمردان لُر سرسخت است و مانند نسلِ اول انقلابیون سازشناپذیر. اما چه دادیم؟ چه گرفتیم؟ کجا میرویم؟ کسی میداند؟
انتهای پیام
وضع اندیشمندان کشور از دو سوی طیف با خواندن همین نوشته ها پیداست
1_ خواب ۲_ پارانویید ۳_ یکی به نعل یکی به میخ
جناب ناشناسی مگر اندیشمندی هم را توانستند بپذیرند ویا تحملش کنند که این……….را اندیشمند میخوانید …اندیشمنددراین دیار یعنی اوج فهم وشعورش اصطلاح درازاویز وکش لقمه ساختن است این طفلکهای محجور مشقی را می نویسند که قبلا برایشان دیکته شده…….
اگر سطح فکر، تحلیل و استدلال اندیشمندان ما این قدر سطح فکر، مردم عادی چگونه می اندیشند؟
سلام،
من – این آقای عبدالله گنجی را نمی شناسم – اما دانستم – هر کس که هست، بویی از متانت – حرمت قلم – وزانت – ادبِ نگارش و معرفت نبرده است ! این روش در نوشتن و سخن گفتن ( !? scum ism ) است !
درود بر شما جناب معلم. اين خصيصه عدم متانت ، گستاخى و حرمت شكنى مخصوص گنجى تنها نيست اكثر ….. معاشان عزيز همين مختصات اخلاقى را دارند . استدلال هايشان نيز به غايت بچگانه و سست است مثلاً در مورد […] كه مورد اعتراض جناب كروبى بوده ببينيد چگونه با احاله به تاريخ و سنت رفتارى وسط دعوا نرخ تعيين فرموده و در پايان مظلوميت ايشان را نتيجه گرفته است ؟!
نامه بی ادبانه وهتاکانه کروبی به مذاق شما خوش می آید ولی توضیح اقای گنجی که به مراتب مودبانه ومحترمانه تربودرانمی پسندید.
احسن آقای ایرانی .فقط یک خط از نوشته های نامه کروبی را که بی ادبانه است بیان کن تا اینها خجالت بکشند و بدانند که دروغگو نیستی.
کاري به هيچکدام از نظريات ندارم، اما اين استدلال هاي عبدالله گنجي، تهش بود ها!! يه بار ديگه خودش بخونه ببينه چي نوشته اصلا! البته وقتي سطح بينش و سواد سياسي و رسانه اي مدعيان اصولگرائي، همينقدره، چه توقعي ميشه داشت!!؟
گذینه3-درواقع (یکی به نعل یکی به میخ)روال فعلی اندیشمندان وسیاسون مملکت برهمین منوال استوار است!!
نويسندگان اصولگرا مانند عبدالله گنجي سخنان بي مغز مي گويند و حسين دهباشي سخنان بي پايه. دهباشي عزيز ناداني و ظلم را بايد با ناداني و ظلم پاسخ داد؟
جناب گنجی با کبری و صغرای غلط با سفسطه گری به زعم خودشان به نتیجه گیری درستی رسیده اند در حالیکه چنین نیست.در چنین فضایی قحط رجال منجر به ظهور گنجی و سکوت اندیشمندان و فرار نخبگان به غرب میشود.
باید اظهار تاسف کرد که روایت تاریخ شفاهی ایران را به کسی سپرده اند که بجای تحلیل منطقی از یک موضوع با عقده گشایی خود را پرسشگر پاسخگر و تحلیلگر و عقل نشان میدهد
سخنان کروبی صاف و بی غل و غش و همه فهم” درست مثل کسی که با هیچکسی خرده حساب ندارد” اما جوابهائی که گرفته را بغل نامه ایشان بگذارید و مقایسه کنید! همه بی سر و ته و هذیان” از گنجی بگیر تا دهباشی منور الفکر نما!
حامد
تکلیف حامیان کروبی و امثال کروبی مشخصه ، حالا هزاری هم بگو حق و دروغ اینه، اونی که از قبل ذهنشو بسته تکلیفش معلومه، هر کی دیگه جایه کروبی و امثال اون بود الان همین بود، دیگه هذیان گفتن برای اینا و خوش باوری بعضیا که اونموقع تو خیابونا ریختن برای همه واضحه ، همه دروغ میگن و تهمت میزنند ، فقط شما و موسوی و همراهاتون راست میگین ،همه سند دارن و دروغ میگن ،شما بدون سند راست میگیین، شما اصلا سند نمیخواین ارائه بدین، حرفتون برای طرفداراتون که چشم بسته اند سنده
آقای کروبی چطور آن زمانیکه دراریکه قدرت بودید و خود یکی از اعضای قدرت به شمار می رفتید و هرچه دلتان می خواست می کردید و به اسم دین هر چه می خواستید می کردید اعتراضی نداشتید حالا چه شده اصلاح طلب شده اید ؟ خدا پدر احمدی نژاد را بیامرزد که عبای شما را کنار زد . رشوه ای را که از جزایری گرفته بودی را چرا نمی گویی . تخلفات خودت و همسرت را در بنیاد شهید را چرا اشاره نمی کنی . آن موقع که می خوردی ساکت بودی حالا که از سر سفره ملت بدبخت کنار رفته ای داد وا ملتا سر داده ای . خود شما چند دهه در رآس همین قدرت بوده ای بخش مهمی از این مسئولیت با شما و امثال شماست . مگر معجزه شده که کروبی دیروز شده کروبی امروز . ترقی کرده ای و روشن فکر شده ای شاید تو این مدت که در حصر بوده ای فرصت مطالعه یافته ای . اوضاع امروز کشور نتیجه ی مستقیم حماقت های امثال توست . می خواهی با این نامه آبرو ی نداشته برای خودت بخری . فراموش نکن تو جزء جدا نشدنی از این وضعیتی . پس دیگران را متهم نکن و خود را تبرئه نکن تاریخ در مورد شما قضاوت خواهد کرد .