رسانههای بیمار ایران؟!
«مهدی اسفندیار» فعال رسانهای حوزه سلامت، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «رسانههای بیمار ایران؟!» در واکنش به اظهارات اخیر وزیر بهداشت، نوشت:
جملات وزیر بهداشت در بیمار خواندن رسانهها را میتوان عجیبترین و شاید در نگاه سطحی یک توهین کلی به اصحاب رسانه دانست؛ منتهی اصحاب رسانه نیز نباید با دیدهی سلبی به موضوع نگاه کنند؛ به هرحال جریان نقد میبایست دو طرفه باشد و این حق یک مقام اجرایی کشور هست که انتقادی به اصحاب رسانه داشته باشد. به هرحال یک وزیر را اگر در لباس پزشکی ببینیم؛ ادبیات وی را میتوانیم درک کنیم و کلمهی بیمار برای یک پزشک بیانگر یک نقص یا ایراد هست تا یک توهین.
اما سوال این است که چرا وزیر بهداشت با وجود تمامی مساعی همهی رسانههای کشور برای پیش برد طرح موسوم به تحول سلامت؛ رسانهها را بیمار لقب مینهد؟! اگرچه یقین دارم که هم اینک بسیاری از مدیران محترم رسانهها با این سخن آقای وزیر ؛ دقیقا تجربهی چالش سطل یخ را حس میکنند و شاید مروری بر سخنان حضوری بنده با آنها باشد که معتقد بودم وظیفهی اصلی رسانه انعکاس صدای مخاطبان است و نه سانسور به اسم مصلحت ؛ منتهی نباید؛ در برابر این سخنان وزیر رویکرد سلبی گرفت و اصطلاحا از آن ور بام افتاد چه انکه شاید منظورشان چیز دیگری بوده باشد و یا سهو لسان و … دچار شده باشند و از همه مهمتر اینکه این جملات دامنهی تحمل پذیری متقابل را در برابر انتقادات تا سطح کلمهی بیمار افزایش داده است.
منتهی باید به عنوان اهالی قلم و رسانه با علم و منطق به این سخنان بنگریم و بنده وقتی به رفتار رسانهای وزیر بهداشت دقت میکنم؛ دلیل این کلافگی و نوع عصبیت حاکم بر جملات وی را نسبت به رسانهها میتوانم اینگونه برداشت کنم که این ادبیات با توجه به فرهنگ سیاسی حاکم بر کشور ما تلقی این مطلب است که گویی وزیر بهداشت نتوانسته است رسانهها را در مشت خود در بیاورد؛ در حالیکه رسانه پژواک صدا و محلی برای رساندن صداست و ماهیت فیزیکی آن نباید تصور قابلیت به مشت درامدن آن را ایجاد کند؟!
باید خدمت جناب آقای وزیر متذکر شوم که اگر رسانه را به کوه و منعکس کنندهی صدا تشبیه کنیم؛ نسبت بیمار دادن شما به رسانهها؛ درست مثل این است که در پاسخ به صدای منعکس شده از کوه بگویید: عجب کوه بیماری؟!
از سوی دیگر وقتی تئوری و سیاست و نقدمان را در یک پهنهی وسیع در مقابل این کوه منتشر میکنیم؛ بدیهی است که تمام موجودات و دارندگان حق سخن گفتن؛ بخواهند به فراخور نگرش و یا منافع خود پاسخی به صدا بدهند و این نباید موجبات عصبیت و برافروختگی ما را فراهم کند. به نظر میرسد ؛ شناخت وزیر محترم بهداشت از کارکرد رسانه محل ایراد است؛ بخصوص اینکه ایشان حتی نقد به ارکان دیگر دولت و وزارتخانه های دیگر مرتبط با دولت را به فضای رسانه می آورند که در برخی از موارد حتی با حقوق اداری نیز موافق نیست. بنده ایرادات جدی در فرایندهای رسانهای وزیر بهداشت میبینم که موجب شده است؛ حرفهایی که اصلا کارکرد رسانهای ندارند نیز به میان رسانه بیاید و کارکرد پژواک گونهی رسانه که ماهیت ان را تشکیل میدهد؛ موجبات ناخرسندی وزیر را فراهم کرده است. در واقع رسانه بیمار نیست؛ بلکه این صداست که بیمار است؛ شاید آقای وزیر بیشتر از همه تبعات بیشعور خطاب کردن مخاطب را در رسانهها درک کرده باشند که پژواک چند ده ریشتری را ایجاد کرد؛ اکنون وقت آن است که دقیقا سیاستهای رسانهای را بازنگری کنید و ببینید که بسیاری از اصوات ناراحت کنندهی منتشر شده در رسانهها از کجا منشا میگیرند؛ آیا تاکنون به این فکر کردهاند که پژواک صداهایی که در رسانه منتشر میشود و منتقد را بیمار و حسود و معترض را خیابانی و انحصارگرا و وزرای دیگر را ناکارآمد خطاب میکند؛ چه چیزهایی ممکن است باشد؟!
جناب آقای وزیر پیشنهاد میکنم که از مشاوران باسوادتر و کاربلدتری در حوزهی رسانه استفاده کنید.
انتهای پیام