آقای مطهری! مردم قیم نمیخواهند
“علی مطهری چگونه از رفع حصر و حق آزادی محصورین سخن به میان می آورد و در برابر بلند پایه ترین مقامات کشور موضع می گیرد اما در مواجهه با حق آزادی میلیون ها ایرانی در خندیدن، شادی کردن، رقصیدن، نوع پوشش و مسائل کاملا شخصی دیگر تا این اندازه برافروخته و عصبانی می شود و از لزوم برخورد با خاطیان سخن می گوید؟”
سیدمحسن امامیفر، روزنامه نگار در روزنامه سازندگی نوشت: این که تمام هم و غم برخی مسئولان کشور پخش آهنگ ساسی مانکن و رقص و شادی دانش آموزان در مدارس باشد، یعنی که الگوی حاکم بر زندگی مردم را یا نشناخته اند یا همواره به دنبال تقابل با آن هستند.
قرار نیست همه مردم مانند علی مطهری و دیگر مسئولان همفکر وی زندگی کنند.
این تفکر که مردم قیم و سرپرست می خواهند، ریشه در عمق ذهن سیاسیون کشور از چپ و راست دارد.
اصولگرایان همواره در پی دیکته کردن مفاهیم و ارزش های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بسته و دگم خود بر مردم هستند و اصلاح طلبان نیز گرچه در مسائل فرهنگی و اجتماعی دیدگاه بازی نسبت به موضوعات مبتلابه جامعه دارند اما آن ها نیز مردم را در مسائل سیاسی، شهروندانی می دانند که هم چنان به آموزش نیاز دارند تا مثلا در انتخابات شرکت کنند یا نکنند. در واقع بر این عقیده اند که مردم صلاح خود را تشخیص نمی دهند.
اما مردم، فهم خود را از زندگی دارند و الگوی مد نظر خودشان که فرسنگ ها با الگوی سیاسیون و مسئولان فاصله دارد را دنبال می کنند.
یکی از بزرگ ترین مشکلات کشور، عدم درک روند تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه از دهه های گذشته تا به حال بوده است.
علی مطهری چگونه از رفع حصر و حق آزادی محصورین سخن به میان می آورد و در برابر بلند پایه ترین مقامات کشور موضع می گیرد اما در مواجهه با حق آزادی میلیون ها ایرانی در خندیدن، شادی کردن، رقصیدن، نوع پوشش و مسائل کاملا شخصی دیگر تا این اندازه برافروخته و عصبانی می شود و از لزوم برخورد با خاطیان سخن می گوید؟
منطق حاکم بر این مواضع پارادوکسیکال، چه خطی را دنبال می کند؟
قطعا این همان خطی است که مرزهای میان ارزش ها و الگوی حاکم بر زندگی مردم با ارزش ها و الگوی رسمی و مورد تبلیغ سیستم را هر روز بیشتر از قبل می کند.
مردم عادی جامعه هم با ساسی مانکن می رقصند و هم روزه می گیرند و البته اگر نگیرند هم، صرفا به خودشان ارتباط دارد. (لا اکراه فی الدین – هیچ اجباری در دین نیست)
نماز می خوانند اما بعضا پوششی دارند که شاید گشت ارشاد متعرض آنان شود.
بنابراین با رقصیدن چند دانش آموز، وا اسلاما! وا اسفا! سر ندهیم که اسلام به خطر افتاد و جامعه در معرض فروپاشی فرهنگی قرار گرفت.
آن چه اسلام را به خطر انداخته، دزدی های میلیاردی، فساد افسار گسیخته امثال خاوری است که دهه ها محاسن داشت و تسبیح به دست گرفت و صف اول نماز حاضر بود و حالا با هزاران میلیارد دزدی از بیت المال و ریشی تراشیده به ریش ملت می خندد!
این مفسدان و آن هایی که همچنان متبحرانه در حال اختلاس و دزدی اند و البته هنوز کشف نشده اند، اسلام را به خطر انداخته اند.
نباید بسته فکر کنیم. حق نداریم مردم را مجبور کنیم آن گونه که ما می پسندیم، زندگی کنند. آن ها عقل دارند و بر اساس آن اختیار.
مردمی که در شدیدترین فشارهای معیشتی قرار دارند را بیش از این تحت فشارهای روانی قرار ندهیم. مردم به شادی کردن نیاز مبرم دارند.
به جای “مقابله” با مردم و هر آن چه دوست می دارند، با آن ها و الگوی حاکم بر زندگی شان “همراهی” کنیم.
مسئولان اگر نگران اسلام هستند، ملت را باید راحت بگذارند. مردم خیلی بهتر و صمیمی تر از آقایان مسئول، با اسلام و ارزش های انسان مدارانه ارتباط برقرار می کنند.
انتهای پیام
مردم قیم نمی خواهند. اما نماینده میخواهند. و نماینده باید سخنگوی مردم باشد. و صحبت ایشان نگرانی ماهم بوده است. پس طبیعی است به عنوان قشری که ایشان نماینده آنها هستند سخن بگویند.
حرف حساب نویسنده : مسئولان اگر نگران اسلام هستند، ملت را باید راحت بگذارند. مردم خیلی بهتر و صمیمی تر از آقایان مسئول، با اسلام و ارزش های انسان مدارانه ارتباط برقرار می کنند.