کنایههای سیاسی به دولت پوششی برای ضعفهای «گاندو»؟!
ایرناپلاس نوشت: «گاندو» در حالی این شبها روی آنتن شبکه سوم سیما میرود که مخاطبان تلویزیون بهندرت شاهد پخش چنین آثار داخلی با موضوعات امنیتی و جاسوسی هستند.
کیوان امجدیان، منتقد سینما و تلویزیون درباره سریال «گاندو» و جایگاهش در سریالسازی جاسوسی و امنیتی، به خبرنگار ما گفت: تولید و پخش سریالهای گونه جاسوسی و ضد جاسوسی بهشدت کم و محدود است. شاید به دلیل سخت بودن این حوزه و اینکه به داستان پیچیدهتری نیاز دارد. در این آثار نمیشود با چهار گرهاندازی و گرهگشایی ساده ماجرا را تمام کرد؛ به همین دلیل خیلیها ترجیح میدهند سراغش نروند. در بسیاری از کشورهای دنیا یکی از پرهزینهترین گونههای فیلم و سریال، گونه جاسوسی و ضد جاسوسی است. اما در کشور ما به این شکل نیست. یعنی گونه جاسوسی و ضد جاسوسی برآوردش تقریباً شبیه برآورد سریال آپارتمانی است. در نتیجه ترجیح داده میشود با چهار زن و شوهر، یک آپارتمان و یک قصه معمولی به تولید یک اثر بسنده کنند و درگیر یک قصه پرفراز و نشیب معمایی-جاسوسی که بهشدت هم پرخرج است، نشوند.
گاندو مشق اولیه است
«گاندو سریال بدی نیست. قصه سرراستی دارد و شاید ماحصل نیروهای جوانی است که تازه شروع به کار میکنند. یعنی مانند مشقکردن اولیه و خطخطی کردن است که بهشدت با کارهای بزرگ دنیا فاصله دارد. در همین حدی هم که جرئت پیدا کردهاند مشق کنند، کار خوبی است، اما خب پر از ایراد است. پردازش شخصیتها، چه در گرههای داستانی و چه ماجراهایی که اتفاق میافتد با کارهای روز دنیا خیلی فاصله دارد.»
نیاز یک مجموعه جاسوسی به تهیهکننده باتجربه
این منتقد با اعلام اینکه در همه جای دنیا تهیهکننده، اعتبار و تضمین کار است، درباره اهمیت حضور تهیهکننده با تجربه در چنین آثاری گفت: مثلاً وقتی جیجی آبرامز یا هر شخص دیگری که تهیهکنندگی آثار قابل توجهی در رزومهاش دارد و استانداردهای اولیه را دارا است، تهیهکنندگی یک اثر را بر عهده میگیرد، به شکلی آن اثر را ضمانت میکند و احساس آسودگی به گروه و عوامل تزریق میشود. تهیهکننده «گاندو» مجتبی امینی است. امینی شخصی است که دبیر چند جشنواره بوده و یک مقطعی در سازمان فرهنگی هنری حضور داشته است. اگر چه برایش احترام قائل هستم و انسان پرکار و مستعدی است، ولی فردی نیست که برای تهیهکنندگی یک مجموعه جاسوسی و ضدجاسوسی که ما نمونهاش را کمتر داشته ایم، فعالیت کند. شاید اگر امینی تهیهکننده یک کار آپارتمانی یا یک اثر ۲۰ قسمتی سادهتر باشد، موفقتر است. اما اگر بخواهیم اثری با این ویژگیها به دستش بسپاریم، حاصل کار یک ایده خوب، یک قصه نسبتاً خوب و یک اجرای ضعیف میشود.
تولید سریالهای جاسوسی از سختترینهاست
وی در ادامه افزود: با تجربهترین افراد باید برای این کارها بیایند، البته در صورتی که خودشان گرایش داشته باشند و پشت سختترین کارها قرار بگیرند. من فکر میکنم مجموعههای جاسوسی از جمله سختترین آثار است که تولیدشان جا نیفتاده است. یعنی باتجربهترین تهیهکنندهها پشت یک کار جاسوسی قرار نگرفتهاند و همین باعث شده یک کاری با جسارت انجام شود، قصهای نوشته شود و بازیگران بیایند و کار را شروع کنند. ولی خروجی نهایی آن چیزی نیست که شما انتظار دارید.
هوش سیاه بهتر از گاندو
این منتقد در پاسخ به این پرسش که «گاندو» را در قیاس با سریال جاسوسی مثل «هوش سیاه» که با استقبال هم روبهرو شد، چگونه ارزیابی میکنید، تصریح کرد: «هوش سیاه» کاری بود که اجرایش، اجرای بهتر و شسته رفتهتری بود. به عبارت دیگر، «گاندو» بیشتر مشکل اجرا دارد تا قصه و اینکه خیلی به عمق موضوعات نمیرود. تنها در سطح حرکت میکند و ترجیح میدهد ضعف در سطح عبور کردنش را با استفاده از طعنه، کنایهها و چیزهایی که ممکن است مردم بدشان نیاید، پر کند. اما در «هوش سیاه» این اتفاق نیفتاد. اثری سر راست بود که تکلیفش با خودش روشن بود. نه میخواست کنایهای به کسی بیندازد و نه اینکه وارد سیاست شود و نه مسئله دیگری. یک قصه جاسوسی بود که در آن پردازش شخصیتهایش موفقتر بود. به دلیل اینکه در آنجا شاهد حضور آدمهای بد و خوب مطلق نبودید. یعنی افرادی را تماشا میکردید که بد و خوبشان مشخص بود، با یکدیگر مرز داشتند در عین حال، قدری هم خاکستری بودند. اما در «گاندو» خاکستری بودن را نمیبینید. آدمهای کاملاً بد و خوب با یکدیگر درگیر میشوند و خروجیاش پیروزی یک دسته بر دسته دیگری میشود. اما در «هوش سیاه» اینگونه نبود.
مواد لازم برای پرداختن به یک رویکرد سیاسی
امجدیان در پاسخ به این پرسش که آیا رویکرد سیاسی به یک اثر حرفهای ضربه وارد نمیکند، گفت: من اصلاً با رویکرد سیاسی داستان مخالف نیستم، به شرط اینکه سریال استاندارد درجه یک داشته باشد و در آن روایت قصه و پردازش شخصیتها بهدرستی صورت گرفته باشد. اگر همه قواعدی که در اینگونه از فیلم و سریالسازی است، رعایت شود، حتماً در کنارش میتوان به سیاست هم یک ناخنک زد. یا اینکه از همان ابتدا یک موضوع سیاسی برای سریال انتخاب شود؛ مثلاً قصه آدمهای یک کابینه یا رئیسجمهور یا رئیس فلان جا. اما اگر بخواهید تنها با شعار و چند کنایه برای جذب مخاطب این کار را انجام دهید و خلأهای خود را بپوشانید، اصلاً موافق ورود به مباحث سیاسی نیستم. اینکه کنایه به چه شخصی و چه طرفی باشد، تفاوتی ندارد. نباید بار مشکلاتی که در اجرا وجود دارد را روی دوش کنایههای سیاسی انداخت که جاهای خالی را پُر کنند. این اتفاق متأسفانه در «گاندو» افتاده است. مانند یک فیلم کمدی که بهجای اینکه کمدی موقعیت خلق کند، مجموعهای از جوکهایی که هر روز از دوستانتان در تاکسی و… میشنوید، را جمع میکنند و یک فیلم با آن میسازند. ممکن است مخاطب بخندد یا همان لحظه لذت ببرد، ولی قطعاً در ذهنش ماندگار نمیشود و اثری نمیگذارد.
برهوتی که «گاندو» در آن خوب است
این روزنامهنگار با تأکید بر اینکه سراغ ساخت مجموعههایی با چنین ژانری رفتن کار بسیار دشواری است که پیمودن مسیر پرپیج و خمی را لازم دارد، افزود: قطعاً این گروه میتوانستند سراغ یک اثر آپارتمانی و ساده بروند. اگر به شرایطی برسیم که افراد دیگری جرئت کنند بیایند و آثار اینچنینی بسازند، باید با ذرهبین قویتری به اثر نگاه کرد. آن موقع میتوانیم نقطهضعفهای بیشتری را بگوییم. انتظارمان هم خیلی بالاتر میرود. اما الان در شرایطی که برهوت است اثر خوب و جسوری است.
انتهای پیام