خرید تور تابستان

سیاست داخلی بحرانی و بحران سیاست خارجی

دکتر عباس خلجی، استاد دانشگاه در یادداشتی که به انصاف نیوز ارسال کرده، نوشته است:

هنری کسینجر  در دهه هفتاد میلادی گفته است : «سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است».  بیشتر کشورهای پیشرفته و توسعه یافته جهان نیز درستی این گزاره نظری را در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی و در عمل اثبات کرده اند. اما آیا این گزاره در باره سیاست داخلی و سیاست خارجی ایران نیز صدق می کند؟

بررسی و مرور کوتاهی بر رویکردهای سیاست خارجی و عملکرد دیپلماتیک ایران در خلال چهار دهه گذشته نشان می دهد که متاسفانه درک درستی از این گزاره نظری بنیادین در سیاست خارجی ایدئولوژیک ایران وجود ندارد.

مصداق بارز این درک نادرست در حملات بی نظیر نیروهای خودسر به سفارتخانه های خارجی و مراکز دیپلماتیک کشورهای خارجی در ایران قابل مشاهده است؛ حملاتی  که ایران را رکوردار یورش غیر قانونی به مراکز دیپلماتیک خارجی ساخته و کشور ما را در زمره ی ناامن ترین مناطق جهان برای سفارتخانه های خارجی در افکار عمومی معرفی کرده است. به گونه ای که علاوه بر تحمیل هزینه های سنگین مادی  و پیامدهای سهمگین معنوی بر ایرانیان، وجهه ی بین الملی ایران را در نزد جهانیان خدشه دار کرده و اعتبار تاریخی ملت ایران را زیر سوال برده است.

در حالی که دولت های گوناگون ایران – به جز دو دولت نهم و دهم – همواره داعیه ی صلح و دوستی با جهان و گسترش روابط سیاسی و همکاری های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با بیشتر کشورهای جهان و به ویژه کشورهای اسلامی و همسایه ی ایران را داشته اند. بر این اساس نیز سیاست تنش زدایی و گسترش همکاری های منطقه ای و فرا منطقه ای را در پیش گرفته اند. البته بدون آن که بسترهای حقوقی و قانونی لازم و امنیت کافی برای این رویکرد را فراهم کرده باشند. بدیهی است، در این میان، دولت ایالات متحده آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل یک استثنای اساسی تلقی می شوند.

حمله اخیر جمعی افراطی – موسوم به نیروهای خودسر – به سفارت عربستان سعودی در تهران و کنسول گری آن کشور در مشهد بار دیگر شکاف بنیادین میان سیاست داخلی و سیاست خارجی ایران را آشکار سکرد. بنابراین، این پرسش مهم را پیش روی ایرانیان قرار داد که آیا هنگام آن نرسیده است که ایران ابتدا تکلیف خود را در سیاست داخلی روشن کند و سپس در راستای سیاست داخلی مورد اجماع همگانی نخبگان و نیروهای اجتماعی و جناح های سیاسی، رویکردهای سیاست خارجی متناسب با سیاست داخلی را نظریه پردازی، سازماندهی، اجرا و پیگیری کند؟

بدین ترتیب، بدون هر گونه تعصبی می توان گفت که به دنبال آن حمله، حالا در قضیه ی قطع روابط سیاسی عربستان و برخی کشورهای عربی وابسته، خوشمان بیاید یا نیاید «حق دیپلماتیک» و برتری سیاسی با عربستان و دوستان و موتلفین منطقه ای این کشور است. زیرا عربستان در راستای رقابت تاریخی و منطقه ای با ایران از فرصت موجود بهره برده و در صدد انتقام جویی از ایرانیان بر آمده است تا کامیابی ایران در توافق وین و برجام و  سایر تحولات منطقه ای را به چالش بکشاند. در واقع، عربستان از وضعیت سیاست داخلی و اختلافات سیاسی در داخل و مهم تر از همه حمله ی نابخردانه ی نیروهای خودسر و گروه های فشار داخلی بی منطق که باعث ناامنی سفارت خانه و کنسول گری عربستان در ایران شد، استفاده کرده و ایران را در تنگنای انزوای منطقه ای قرار داده است.

بنابراین، به نظر می رسد که دولت ابتدا باید در سیاست داخلی تکلیف خود را روشن کند؛ یعنی وضعیت سیاست داخلی را حل کند و بر خودسری نیروهای خشونت ورز مهر پایان زند تا سیاست خارجی نیز از بحران خارج شود. ایران باید نقش و جایگاه هر یک از قوای سیاسی و نیروهای اجتماعی و جریان های موجود سیاسی را در تعیین خط مشی سیاست خارجی مشخص کند. افراط گری را کنترل و نیروهای خودسر و گروه های فشار را مهار کند.  بسترهای حقوقی و قانونی لازم تمهید کند و امنیت سفارت خانه های خارجی را عملا تضمین کند. با تامین رفاه و آسایش و آرامش و امنیت کافی برای کار و زندگی دیپلمات های خارجی در جهت پیشبرد سیاست خارجی هماهنگ با سیاست داخلی حرکت کند. سپس داعیه دار صلح و دوستی با جهان و گسترش روابط سیاسی و همکاری های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با کشورهای دیگر و به ویژه کشورهای اسلامی شود و سیاست تنش زدایی در منطقه و جهان را پیگیری کند.

در یک کلام، ایران بدون کنترل افراط گری و مهار خودسری و حل این بحران در داخل، نمی تواند از بحران سیاست خارجی خارج شود. چون سیاست خارجی ادامه ی سیاست داخلی است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا