سخنرانی منتشر نشدهی پوران شریعت رضوی در مورد حجاب اجباری
/ سخنرانی منتشر نشدهی پوران شریعت رضوی در سال 57 /
متن سخنرانی پوران شریعت رضوی در مدرسهی بهار اصفهان در مورد اعتراضات به اجباری شدن حجاب را که برای اولین بار توسط خانوادهی شریعتی در اختیار انصاف نیوز قرار گرفته است در ادامه میخوانید:
«هیچ کس نمیپرسد که ۵۰۰۰ زن بیکار شدهاند، تکلیفشان چیست در «حکومت اسلامی»؟ ۲۰۰۰ زن خودفروش خانههایشان مصادره شده و الان بیخانه شدهاند، تکلیفشان چیست؟ اما میپرسند نظر شما درباره حجاب چیست!
این سوال مطرح شده و آقایان (طالقانی و..) هم جواب دادهاند و با عنوان درشت هم در روزنامهها درج شده. اگر شما شناخت داشته باشید سوال (و جواب) را میخواندید و از رویش میگذشتید.
خود ما هنوز انقلابی نشدهایم. انسان انقلابی کسی است که ورای سنن موروثی، عادات سنتی را از خود دور کند و به جای آن یک انسان خودساختهی ایدئولوژیک را جایگزین سازد. این حرف علی، همسرم بود؛ یعنی در واقع هر کدام از ما هنوز یک انسان خودساخته نیستیم. در جوی قرار داشتیم که حتی حرف های معمولی خود را نمیتوانستیم رک و راست بگوییم. حتی در محیط مدرسه که محیط صد درصد بسته و گرفتهای بود. در چنین محیطی نمیتوانستیم خود را بسازیم و هیچ شناختی از مساپل اجتماعی، سیاسی نداشتیم. چون دستگاههای تبلیغاتی ما همچون رادیو، تلویزیون، و روزنامهها و مطبوعات و رسانهها در دست ساواک بود. مدیران و معلمان همیشه تحت کنترل نیروهای امنیتی بودند و اگر کوچکترین حرفی زده میشد از سوی سازمان امنیت فوری کنترل میشد و مورد مواخذه قرار میگرفت.
البته باید اعتراف کنیم که ملت ما [در این سالها] به اندازه ۱۵ سال جلو افتادند و با مبارزات خود ساخته شدهاند، اما باید اقرار کنیم که هنوز آنطور که باید خودساخته نشدهایم. «جمهوری اسلامی» آمده است و رژیم شاهنشاهی از میان رفته، اما ما خود نیز باید خویش را از نو بسازیم تا جامعه مان را برسازیم. یعنی ساختن خود و جامعه از هم منفک نیست. این دو لازم و ملزوم همدیگر هستند. اگر امروز من و شما خود را از نو نسازیم هیچ چیز عوض نخواهد شد؛ در اینصورت شاه رفته و دیکتاتوری دیگر جایگزین خواهد شد. چون ما باید ساخته شویم تا خوب و بد را از هم تشخیص دهیم. ما باید «سنت» (و عادات) جامعه را از «مذهب» تفکیک کنیم و از یکدیگر تشخیص دهیم. اگر ما این تشخیص را نداشته باشیم، هر دین تحمیقیای که استعمار برایمان تحمیل کند را میپذیریم. چون قدرت تشخیص نداریم. هیچ وقت حزب نداشتهایم که در این (تشکلها) مسایل اجتماعی را [ بررسی کنیم]
و امروز سنن را با مذهب اشتباه گرفتهاند و باز هم میگیرند. مثلا من شبی در ساری سخنرانی کردم و گفتم که مساله (پوشش) زن امروز مسئلهای نیست که این همه (بحران بیافریند). (پرسیدند) در جمهوری اسلامی تکلیف زنان چه میشود؟ گفتم اگر زن دیروز که با وجود آن مظاهر تمدن صادراتی یک زن خودساخته و متمدن نبود، در جریان مبارزه نشان داد که بههیچوجه از مردان کمتر نیست، پا به پای مرد پیش رفت و زنان طی این مبارزات نشان دادند که خسته نمیشوند (برغم مشغولیتهای متعدد خانوادگی و همسرداری و…). تا استعمار بیاید و بگوید مساله زنان چه میشود؟ میبینیم هنوز شش ماه از انقلاب نگذشته اما هرجا که میروی میشنوی که مسالهی حجاب مطرح است و میپرسند نظر شما دربارهی حجاب چیست؟ حجاب که مساله نیست. ما هزار مشکل دیگر داریم، بدبختیهای دیگری داریم که مسالهی حجاب زن در وسط آن گم و فراموش است.
اما باز بعد میبینم که نه! و اینرا استعمارگر هم وسیله کرده تا انرژی جامعه صرف آن شود. همین دیشب که میآمدم اولین سوال این بود که نظر شما دربارهی حجاب چیست؟ مسالهای پیشپاافتاده. هیچ کس نمیپرسد که ۵۰۰۰ زن بیکار شدهاند، اینها تکلیفشان چیست در «حکومت اسلامی»؟ ۲۰۰۰ زن خودفروش خانههایشان مصادره شده و الان بیخانه شدهاند، تکلیفشان چیست؟ هیچ کس سوال نمیکند، اما میپرسد نظر شما درباره حجاب چیست؟ باید شناخت داشته باشید که طرح این سوال خود یک توطئه است. چرا که اگر شناخت داشته باشیم، این سوال مطرح شده و آقایان (طالقانی و..) هم جواب دادهاند و با عنوان درشت هم در روزنامهها درج شده. اگر شما شناخت داشته باشید سوال (و جواب) را میخواندید و از رویش میگذشتید. در حالیکه میبینم که نه، شناختی نیست و هنوز آگاه نیستیم و بینش سیاسی نداریم و نمیتوانیم درست تشخیص دهیم. در تهران و یا شهرستانها اینقدر این موضوع را مهم میگیرند که عدهای در طرفداری از بیحجابی و عدهای در دفاع از آن، تنش را وسیله قرار میدهند، (و به راستی آیا) این باید مسالهی ما باشد؟ در حالی که میبینیم مسالهی اصلی شده و بهترین عامل برای اتلاف انرژیها و… اگر شناخت میداشتیم و توطئهها را تشخیص میدادیم، به مسئلههای مهمتر اصلی میپرداختیم.
بنابراین یکی از خطراتی که انقلاب را تهدید میکند عدم آگاهی است، که باید با آن مبارزه کنیم. اول باید به آگاهی برسیم و این با خودسازی شروع میشود. صبر و بازتولد انقلابی، که از طریق خواندن و مطالعه و تجربیات اجتماعی میتوانیم با آن بروز و آداپته شویم. ولی هر کدام باید از خود شروع کنیم. مادر ما باید بداند که چرا در سیستم قدیم نقش سازنده نمیتوانست داشته باشد و چرا امروز زنان نباید خود را اسیر فرهنگ مصرف کنند و باید مطالعه کنند، چنانکه شاگرد ما باید بداند چگونه درسش را اگر برای نمره بخواند بی فایده است. امروز باید با آگاهی (و آزادی) کامل درس خواند. روحانیت ما باید خود را عوض کند و بداند که آنچه را لازم بوده است از دین بگوید نگفته و از اسلام فقط احکام خمس و زکات و.. را گفته است.
در حالیکه بر مسائل مهمی مانند (پیامدهای) اصل توحید و عدالت و تکیه نمیورزند و از آن سریع میگذرند، روی فرعیات بسیار تکیه میکنند (و برای نمونه) میگویند اگر مرد صدایت را بشنود گناه است و در آتش جهنم میسوزیم! حتی امروز هنوز این حرف در اصفهان مطرح است. مثلا شنیدم در رادیو اصفهان گفتهاند که فقط خواهران میتوانند به سخنرانی خانم شریعتی بروند. شما ببینید این حرفها توطئه است. صدا مال من است. میخواهد مرد بشنود یا زن، من باید بگویم. بگویم که نمیخواهم صدایم را مرد بشنود؟ یعنی چه؟ (کف زدن حضار)
باید خود را در برابر این توطئهها قوی کنیم. ما نمیتوانیم جلوی توطئههای خارجی را بگیریم، اما میتوانیم خود را در برابر آن با پیدا کردن بینشهای سیاسی و اجتماعی در برابر توطئهها مقاوم سازیم. در آن فضای قبلی، از فرهنگ و غیره چیزی نمیدانستیم. پس باید کلاس آموزش سیاسی بگذاریم. موافق-مخالف، با طرح و نظر جدید، بیایند و در کلاس و بحث شرکت کنند.»
انتهای پیام
اگر برایمان مسئله سازی و فلسفه بافی نکنند که اونوقت باید به حل مسائل اصلی و وظایف واقعی خود بپردازند : مثل رفع فقر و بیکاری و تورم ، ایجاد رفاه و درمان و آموزش همگانی، توسعه و پیشرفت و آبادانی کشور ، ارزانی و وفور کالا و خدمات، رفع فاصله طبقاتی و برخورداریهای نجومی قدرتمندان و سیاسیون و افراد مرتبط با آنها