جامعه بحران زده و میل بیشتر به خرافه
حجتالاسلام دکتر داود فیرحی، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر و محقق دینی میگوید: در بحران کرونا با دو نوع خرافه ضدتجدد مواجه شدیم. دو خرافه ضد تجدد را در این زمینه شاهد بودیم؛ یکی اینکه عنوان کردند، طب جدید، طبّ غربی هاست و طبّ ما نیست و به همین دلیل با آن مخالفت کردند و دیگر آنکه عنوان کردند که ما در سنتهای خود، راه حل هایی داریم که آباء الاولین، آنها را دارند.
به گزارش وبسایت مدرسین و محققین حوزه علمیه قم این استاد دانشگاه تهران در نشست مجازی موسسه فهیم که به صورت زنده از اینستاگرام پخش شد، با اشاره به پردامنه بودن موضوع قران، بحران اجتماعی و خرافه بیان داشت: خرافه که با مفاهیم دیگری همچون موهوم، افسانه و اسطوره مورد اشاره قرار می گیرد، پدیده گسترده ای است که در همه جوامع است اما در شرایط بحران های اجتماعی و نیز در جوامع با ساختار فکری باورهای متافیزیکی خاص بیشتر رشد می کند.
او افزود: جوامعی که بنیاد زندگی در آن بر مذهب استوار است و در عین حال، بحران اجتماعی را تجربه می کند، شدت آن بیشتر می شود و به همین دلیل، پرداختن به این موضوعات اهمیت بیشتری پیدا می کند؛ هرچند که خرافات هیچگاه از بین نمی رود اما ظهور و افول آن، چرخه ثابتی را در کشور ما نشان می دهد و هرچقدر جامعه در شرایط بحران قرار گیرد، خرافات افزایش می یابد و هرچقدر به ثبات نسبی رسیده باشد، از شدت آن کاسته می شود.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به بحران های اجتماعی در دوره های مختلف تاریخی بیان داشت: در همه این بحران ها چه از جنس قحطی، چه از جنس وبا و طاعون، شاهد بالاآمدن بحران هستیم و هرموقع که دولت ثبات پیدا می کند، خرافات پائین تر می آید.
او بیان داشت: بحران ها یا فردی یا اجتماعی هستند؛ گاهی اوقات بحران ها فردی است به این معنی که فردی به دلایلی احساس می کند که در یک شرایط غیرعادی قرار دارد و مستعد خرافه است اما برخی مواقع، جامعه گرایش به خرافه نشان می دهد. در هردو صورت ما شاهد خرافات هستیم اما خرافات فردی که نوعی ناهنجاری های فکری است، الان دارای اهمیت نیست و آنچه مهم است، خرافات اجتماعی است که درحال ایجاد موج است و مهار آن هم آسان نیست.
فیرحی ادامه داد: وقتی ما از خرافه صحبت می کنیم، آن را عقیده باطل معرفی می کنند لذا خرافه باور دینی است که واقعیت دارد اما حقیقت ندارد و نسبت آن با باورهای بنیادین جامعه یا متون مرجع آن جامعه، نسبت تحریف گونه و سلبی است؛ از جمله متون مرجعی که همیشه با مساله خرافه درگیر است، متن خرافه است.
او اظهار کرد: وقتی به قرآن و خرافه نگاه می کنیم، با دوگونه خرافه مواجه هستیم، یک نوع خرافه است که مانع از تحقق یک امر جدید یا دانش یا باور و حتی دین جدید است. قرآن کریم به آیات زیادی اشاره می کند که گروه های اجتماعی هستند که با تکیه بر یکسری خرافات از پذیرش پیام الهی امتناع می کردند.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به آیه ۲۴ سوره مومنون گفت: طبق این آیه قرآن، خرافات جلوی یک آیه و نشانه و پیام متقن را به دلیل اینکه در گذشته سابقه نداشته، می گیرد.
او افزود: نوع دوم که قرآن به آن اشاره می کند، این است که می گویند چون جدید است و در گفتمان رایج زمانه نیست، آن را نمی پذیرند بنابراین یکسری خرافه مانع از تحقق دین درست، علم درست یا گفتمان درست می شود.
فیرحی اضافه کرد: نوع سوم این است که مخالفان، امر جدید را خرافه نشان می دهند به همین دلیل آن بداهت و تازگی را از آن گرفته و تکرار افسانه های گذشتگان تلقی می کنند.
او خاطرنشان ساخت: جوامع دینی با تکیه بر خرافه با علوم جدید و درک جدید از مذهب مخالفت می کنند و درنتیجه جامعه به سنت میل پیدا می کند. ما شاهدیم که این نوع خرافه در جوامع است و در بحران ها این نوع خرافه رشد پیدا می کند.
استاد دانشگاه تهران به بحران کرونا در ایران اشاره کرد و افزود: دو خرافه ضد تجدد را در این زمینه شاهد بودیم؛ یکی اینکه عنوان کردند، طب جدید، طبّ غربی هاست و طبّ ما نیست و به همین دلیل با آن مخالفت کردند و دیگر آنکه عنوان کردند که ما در سنتهای خود، راه حل هایی داریم که آباء الاولین، آنها را دارند و جالب اینکه در ادبیات خرافات در گذشته، نوعی ناوگرایی رشد پیدا می کرد درواقع خرافه مقابل امر جدید است که ممکن است قرآن باشد، تئوری جدید در زمینه های دینی، حکمرانی جدید و… باشد و همه اینها را با تکیه بر بدعت می رانند.
او ادامه داد: نوع دومی از خرافه در جوامع وجود دارد که علامه طباطبایی و برخی مفسرین و تعدادی از اندیشمندان، آن را ورود خرافات به دین می دانند که این نوع خرافه را ما در کشورهای اسلامی داریم، دین هرجامعه ای به نوعی در معرض این خرافه هاست.
فیرحی ابراز داشت: خرافات گاهی سبب مقاومت در مقابل دین جدید، سبک زندگی جدید و علم جدید می شود و گاهی دین در معرض خرافه قرار می گیرد و آلوده به خرافات می شود و نیاز به اصلاح پیدا می کند که این نوع آلودگی به خرافات دوگونه است؛ یکی شامل همه ادیان و گفتمان های دینی است اما برخی خاص برخی مذاهب است.
او اشاره کرد: اگر در اهل سنت، گذشته گرایی و سلفیسم مجرایی برای خرافه شده است، در ادبیات تشیع، معمولا یکی از جاهایی که درخشان ترین و آسیب پذیرتر است، مساله مهدویت است یعنی هیچ بحرانی در جامعه ما پیدا نشده است که بلافاصله تعدادی این بحران را آخرالزمان تلقی کرده و برای آن نشانه های ظهور پیدا کرده و آن را تطبیق کرده و حتی عمل هم کردند.
استاد دانشگاه تهران یادآور شد: دیانت اسلامی بعد از مدت ها دچار آسیبی به نام خرافه گشت و ساختار این خرافه ها به گونه ای است که در بحران ها ظاهر می شوند و به تعبیر علامه طباطبایی اینها اسرائیلیات به معنی الاعم هستند که وارد شده و بیان دینی پیدا می کنند و بسیاری مواقع از زبان علمای دینی هم جاری می شوند و نوعی مشروعیت و توجیه با لسان فقهی، کلامی، مذهبی و حدیثی پیدا کرده و جامعه را با مشکل مواجه می سازند.
او در مورد وجه مشترک اسطوره و خرافه گفت: هردو صور خیالی هستند که ذهن خیال پرداز آدمی آنها را خلق می کند تا حل المسائل جامعه خویش باشند اما این کلیدی است که به این پرسش ها نمی خورد درواقع صوری ساخته می شود که جامعه را می سازد اما حقیقی نیست به دلیل همین خاستگاه واحد آنها، هردو را یکی معنا کردم.
فیرحی با اشاره به سخنی از علامه طباطبایی بیان داشت: ایشان می فرماید:« فطرت تعارض آمیز آدمی آمیخته به گرایش متضاد است؛ از یک سو خرافه گریز است و از سوی دیگر خرافه گرایی در ذات اوست و خرافه سازی هم می کند». البته این به شرایط اجتماعی به ویژه بحران ها بستگی دارد خرافه گرایی برجسته شود یا خرافه گریزی. معمولا جامعه نرمال و منظم کمتر میل به خرافه دارد اما جامعه بحران زده میل به خرافه دارد.
او گفت: علما به قول مرحوم علامه طباطبایی یکپارچه نیستند، برخی در برابر خرافات مقاومت می کنند و سعی می کنند نگاهبان اصیل باشند و برخی اوقات، حتی رهبران مذهبی هم دالانی برای توسعه این خرافات هم شدند لذا اصل مهدویت که از اصول بنیادین تشیع است همیشه لغزش هایی به خرافه داشته و حامیانی حتی از درون رهبران مذهبی پیدا شده که در این بحران ها هم دچار چالش شدند.
انتهای پیام