رباط کریمیها در سالگرد آبان 98: «مردم دیگر ندارند»
بابک مجیدی، انصاف نیوز: فروشنده خواروبار، قصاب، گل فروش، رستوراندار و بنگاهی و دیگر کسبهی محلهی رباط کریم، هر کدام به نوعی میگویند که وضع مردم این شهرستان خوب نیست. فروشنده خواروبار دربارهی وضعیت اقتصادی مردم رباط کریم از پارسال تا امسال از نبودن جنس در مغازه و مرجوعی شدن ماست و چیپس و پفک و بشدت پایین آمدن قدرت خرید مردم میگوید، قصابی از بیشتر شدن فروش جگر و دل مرغ نسبت به مرغ و گوشتی که دیگر کالای لوکس شده صحبت میکند و میگوید همین دل و جگرهای مرغ را میبرند و با سیبزمینی 5-6 نفر را سیر میکند، گل فروش این شهر از کم شدن 50 درصدی خرید مردم برای گل میگوید و موبایل فروش هم از سخت نصب شدن برنامهی شاد بر روی گوشی گله میکند و املاکی هم در پایان میگوید پارسال وضع خرید و فروش ملک طلا بود اما الان دو ماه است که دست به دستهی قولنامههایش نبرده است.
آبان 98 یکی از پرحادثهترین ماههای سالهای اخیر بود که نگرانی از گرانی پس از گرانی بنزین بهانهی آن شد. حالا یک سال از آن اتفاقات گذشته است. خبرنگاران انصاف نیوز در این گزارش به جنوب استان تهران رفتند تا وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم رباط کریم، شهری در فاصله 25 کیلومتری از پایتخت را بررسی کنند.مغازههای خواروبار فروشی [سوپرمارکت]، قصابی، گل فروشی، رستوران، بنگاه معاملات ملکی از مکانهای هستند که در این محله بررسی شدند، ار میزان فروششان، تفاوتی که از پارسال کرده، دفتر حسابشان، یعنی دفتر بدهی مشتریان، قیمت اجناس قیمت اجناس و قدرت خرید مشتریهایشان سوال شد و همگی یک صدا بودندکه: «وضع مردم رباط کریم خوب نیست»
خبرنگاران برای تهیه گزارش، به داشتن یک راهنما که هم شهر را بشناسد و هم با افرادی که در این شهر کسب و کار مختلفی دارند آشنا باشد نیاز داشتند. قبل از رسیدن به رباط کریم، با کسی که راهنمای تور مسافرتی برای مسافران خارجی در ایران بود که در این شهر زندگی میکرد، هماهنگ شد تا با راهنمایی او گزارشی تهیه شود. بعد از رسیدن، و پیدا کردن محسن «راهنمای خبرنگاران»، او خبرنگاران را ابتدا به داخل مغازهی خواروبار فروشی در این شهرستان برد.
خبرنگاران به همراه راهنمای شهر وارد مغازه خواربار فروشی شدند. که متن گزارش مصاحبه را میخوانید:
از این به بعد یک رکود خوشگل اقتصادی خواهیم داشت
کاوه فروشندهی خواروبار است، دربارهی وضعیت اقتصادی مردم رباط کریم میگوید: «افتضاح شده. میدونی الان جریان چیه؟ با این وضعیت تورمی که داریم، درآمد مردم به شدت کاهش پیدا کرده. آدمی که مثلا در ماه 100 هزار تومان برای آشپزخونهاش خرید میکرد، الان 30 هزار تومان خرید میکنه. اونی که 500 هزار تومان خرید میکرد الان 100 هزار تومان خرید میکنه.»
او در ادامه سوالهای خبرنگار که پرسید «یعنی هم خرید کم شده و هم اجناس گران شده است؟» جواب داد: «اصلا شکی در این نیست. ما دوتا مشکل داریم. هر روز گرون شدن جنس و بالانرفتن درآمد. پول نداریم، جنس هم هر روز داره گرون میشه یعنی تورم کاذب. قانون اقتصاد این رو میگه که شما بعد از هر تورم بزرگ، یک رکود شدید خواهید داشت. حالا صبر کنید، حداقل سه ماه دیگه مشخص میشه. مخصوصا که اقتصاد ما به انتخابات ریاست جمهوری کشورهای دیگه و هم کشور خودمون وصله. تقریبا برج دو و سه که دیگه رئیس جمهور ایران قبل از انتخابات که با نحوهی رفتار مردم مشخص میشه، از اون به بعد رکود خوشگل اقتصادی رو خواهیم داشت. یعنی همینی هم که داریم دیگه نداریم.»
این فروشنده دربارهی حساب دفتری و وضعیت آن گفت: «حساب دفتری نسبت به پارسال شدیدا افزایش پیدا کرده. یعنی دو برابر شده. تعداد آدما رو میگما. اما قیمتا 5 برابر شده سال گذشته 100 میلیون بیرون داشتم الان شده 500 میلیون. من اصالتا بومی اینجا نیستم. ولی تقریبا میشه گفت چندین سالی هست که جزو بومیها محسوب میشم. 27 ساله که تو این شهر زندگی میکنم. 10 ساله که کاسبم. با خیلی از بچههای این شهر بزرگ شدم. با خیلی از خانوادهها رفت و آمد داریم. مسلما رو حساب شناختی که داریم بده بستون داریم. ولی، این قضیهی حساب دفتری هم یه مقداری اذیت کن شده دیگه! مثلا دارم میگم، 5 تا شرکت گردن کلفت تو شهرکای صنعتی حساباشون رو بستن و گفتن آقا ما دیگه خرید نمیکنیم و دیگه جنس نمیدیم. شرکتهایی که به 300 الی 400 نفر از پرسنلش ماهانه جنس میدادن! همینو تعمیمش بدی، میرسی به دفترهای خونگی که بازم بخاطر نبود پول و نداشتن درآمد، رسیدن به جایی که میبینیم.»
دارم به شرکت رشوه میدم تا بتونم به مشتری روغن بدم
او در ادامه افزود: «طرف یک ماه به یک ماه میومد حسابش رو میداد و دوباره جنس میخرید، الان میاد حسابشو میده، یک سوم قبل به همون مبلغ خرید میکنه. یعنی بر فرض یک میلیون تومن خرید میکنه. یک سوم حجم شش ماه پیشش رو داره خرید میکنه. روغن 11 هزارتومن بوده، الان من برای روغن دارم به شرکت رشوه میدم که به من از روی خودش گرونتر روغن بده! یعنی من 1000 تومن از روی خودش گرونتر میخرم که بتونم به شمایی که دوست منی و میای میگی من لنگ روغنم و هیچ مغازهای نداره، بتونم بهت روغن بدم.»
این مغازهدار دربارهی حجم کالاهای لوکس مثل گردو، مویز، پسته و فروش آن نسبت به سال گذشته میگوید: «60 درصد تغییر در حجم کالاهای لوکس داشتم. حجم فروش هم یک سوم حجم کالاهای من فروش نرفته.»
قیمت جدید آبمیوه 5 تومنه اما من 3 تومن قیمت قدیم میدم این قانون منه!
وی همچنین گفت: «الان حسابهای دفتریم و فاکتورای خریدم هست دیگه من توی این 12 سال، هرسالم رو دارم. یعنی میدونم دقیقا چی، چقدر، از کی و چه جوری خریدم. همین آبمیوه کوچیک رو میبینی؟ قیمت جدید 5 هزار تومن خورده. ولی من دارم همون 3 هزارتومن قبل رو میدم. این قانون منه. تا جایی که بتونم قیمت قبل رو میفروشم. مگر اینکه دیگه نشه کاری کرد.»
خواروبافروش دربارهی تفاوت قیمت کالاها و همچنین افزایش قیمت محصولات لبنیات گفت: «این دو خامه رو ببین. این 12 هزارتومنه این یکی 15هزارتومن. چند ماه اختلاف تولیده؟ یک ماه. یک خامه از 12 هزارتومن رسیده به 15 هزارتومن. این اختلاف قیمت باید از کی نگاه کنی؟ برج یک بوده 8 هزار تومن. الان برج 8 هستیم. از 8 هزارتومن رسیده به 15 هزار تومن. لبنیاتی که همهی آدمای این شهر و کشور به خوردنش نیاز دارن. تو نمیتونی از سفره غذایی مردم بکشی بیرون. من الان واست 50 نفرو تو این خیابون نگه میدارم، قسمشون میدم که آخرین باری که دوتا لیوان شیر تو یک روز خوردی کی بوده. آخرین باری که ماست خوردی کی بوده. ببین ما اصلا توی فیلد کاریمون چیزی به نام مرجوع شدن لبنیات نداشتیم. حجم خرید لبنیات من اینطوری بود که کاله میومد و اون زمانی که ماست سون 12 تومن بود، 7 تا باکس چهارتایی میذاشت. یعنی 28 عدد بود. امروز کاله بار آورده. ماست شده 32 هزارتومن. من دارم 4 عدد میخرم.»
وی دربارهی پایین آمدن حجم کالاهای ضروری نسبت به آبان سال گذشته گفت: «من یه چیز خوشگلتر بهت بگم. ما تو بحث آمار سه تا فاکتور داریم که میشه زیر و رو کشید و گفت که مثلا اختلافمون 30 درصده. نقطه به نقطه برخورد کردن، سال به سال برخورد کردن، یه کالا رو دیدن و یه کالا رو ندیدن، همهی اینها دست به دست هم میده، تا بشه مثلا اعلام آمار که سازمان برنامه و بودجه ما برمیگرده میگه مثلا 35 درصد افزایش قیمت داریم.»
مدیر پخش صنایع غذایی بهشهر گفت اینقدر روغن تو بازار دارم که دیگه خریدار ندارم
او بعد از راه انداختن کار چند مشتری که به دنبال خرید خواربار لوکس و گرفتن قیمت اقلامی مثل انجیر خشک بودند، گفت: «مدیر پخش صنایع غذایی بهشهر میگفت من انقدر روغن تو بازار دارم که دیگه خریدار ندارم. ببین من یه توجیه عقلانی بکنم. شما آخرین حرف راستی که از دهن مدیران تولیدی و دیگر مدیران این مملکت شنیدی کی بوده؟»
بعد از این صحبتها پدر این خواربار فروش وارد مغازه شد و در حالی که چهرهای ناراحت داشت گفت: «یک جفت لاستیک خریدم شده دو میلیون و صد. یه قرونم پایین نیومد. لاستیک هم کرهای بود.»
دیگه جنس نداریم مجبوریم با کارتنا غرفه رو پر کنیم تو ذوق نخوره
وی دربارهی کم شدن حجم فروش، با سر اشارهای به کارتنهایی که در غرفه است کرد و گفت: «میدونی کارتنا برای چیه؟ جنس نداریم. چیدیم اینجا که مثلا تو ذوق نخوره. جنس نداریم کارتن رو چیدیم اینجا. جنس اصلا نمیاد. دیگه روغن نیست. الان 10 کارتن روغن اومده. فاکتورو دیدی الان 10 کارتن روغن اومده. 6 تا رب به زور بغلش جا دادند که برای شرکت هایلی هستش.»
او دربارهی کمبود روغن در بازار و نبود روغن لادن هم گفت: «40 روزه روغن لادن نیست. دیروز اویلا اومده میگه بزنم فاکتور رو؟ گفتم بزن. گفت آقا فقط رب هستا. گفتم نمیخوام برو. اویلا واقعا روغن نداشت. داشت رب میداد به من.»
کاوه که حالا دیگر اسم او فهمیده شده است درباره حجم کالاهای غیر ضروری مثل گردو، انجیر، خرما از آبان 98 تا امسال و حجم خرید واقلام ضروری مثل برنج هم گفت:« تقریبا میشه گفت کالای غیرضروری 40 درصد کاهش داشته. و حجم خرید هم 50 درصد کمتر شده ولی اقلام ضروری مثل برنج، مشتری که 100 کیلو برنج میبرد الان 20 کیلو میبره مشتری که 10 کیلو میبرد 1 کیلو میبره.»
دو کارتن ماست و چیپس پفک مرجوعی دارم اما ویزیتور قبول نمیکنه!
کاوه با چهرهای درهم و در حالی که دیگر از زدن دو ماسک اذیت شده و آن را از صورت خود پایین کشیده بود دربارهی اقلام غیر ضروری و مرجوع شدن آن توضیح داد: «میگم ماست، چیپس یا پفک مرجوع نمیشد. دو تا کارتن اون بالا مرجوعی دارم اما ویزیتور قبول نمیکنه. ماست مرجوعی تو یخچال دارم نمیبره. ماست نمیموند. الان برمیگرده. چرا؟ چون ماست32 تومن شده.»
در نهایت بعد از حدود نیم ساعت گفتگو با کاوه خبرنگاران با راهنمایی محسن، ابتدا سراغ بانکهایی رفتند که سال گذشته در حوادث آبان 98 آتش زده شده بود. محسن با اینکه با توجه به داشتن تور و مسافر خارجی درمیانه حوادث آبان حضور نداشت اما تعریف کرد نمای ساختمان بانک تجارت کنار خواروبار فروشی، کاملا عوض شده است. او همچنین خبرنگاران را چند متری جلوتر برد و بعد نمای بانک سپه را به آنان نشان داد که کاملا توسط سپرهای آهنی پوشانده شده است. بعد از طی مسیری کوتاه یک ساختمان کاملا سوخته را نشان داد که سقف آن در حال ریختن و نمای فلزی آن کاملا مشهود بود. محسن گفت: «این نمای بانک ملت است که دیگر قابل بازسازی نبود و ساختمان جدیدی حدود 200 متر جلوتر ساختهاند و بانک ملت به آنجا منتقل شده است.»
مردم دیگه ندارن بخورن
خبرنگاران به همراه محسن، در حال بازگشت از مسیر خود به سمت غرب شهر رباط کریم بودند و حدودا رو به روی خواربار فروشی که گزارشی ازآنجا تهیه شد، یک مغازه نسبتا متوسط فروش گوشت و مرغ بود که صاحبان آن جلوی در مغازه ایستاده بودند. مرد قصاب دربارهی حجم فروش گوشت و مرغ و نسبت آن با سال گذشته گفت: «مرغ و گوشت جفتش 50 درصد کم شده.»
وی همچنین دربارهی وضعیت حساب دفتری هم گفت: «حساب دفتری داریم اما رستورانا کلا بسته شده دیگه؛ خب رستورانا الان دیگه کار نمی کنن. حساب دفتریمون هم هر کی برده کلاهمون رو هم برده. مردم ندارن دیگه بخورن.»
این قصاب همچنین دربارهی نصف شدن خرید گوشت گفت: «وقتی فروشم نصفه خریدم هم نصفه دیگه! سود هم کم شده. چون مردم نمیخرن و ما مجبوریم قیمت پائینتر بدیم. 40 درصد افزایش داشتیم و پارسال 80 تومن بوده الان شده 120 تومن.»
فروش جگرِ مرغ 1.5 برابر بیشتر شده
بعد از تماشا کردن به داخل و نگاه انداختن به میز مقابل مغازه که بسته بندی جگر مرغ و دل در آن به چشم میخورد مغازهدار دربارهی بیشتر شدن فروش جگر گفت: «بیشتر شده. حجم فروش هم بالا رفته دیگه. چون مردم وسعشون کم شده یک بسته جیگر میگیره با سیبزمینی قاطی میکنه و 5 نفر آدم رو سیر می کنه و تقریبا 1.5 برابر فروشش بیشتر شده.»
او دربارهی کم شدن فروش مرغ جواب داد: «هم سودش کم شده هم فروشش کم شده. چون ما بیشتر با رستورانها کار میکنیم که الان اکثرشون بسته شدن. فروش خواه ناخواه میاد پائین دیگه.»
دامپزشکی و بهداشت کلا با فراوردهای گوشتی مخالفه
فروشنده دربارهی فراوردههای گوشتی گفت: «اینجا کلا بهداشت و دامپزشکی با این چیزا مخالفه. نمیذاره یک همچین چیزایی اینجا درست کنیم. فروشگاههای زنجیرهای بسته بندی بهداشتیان اونها میتونن کیسهای بیارن.»
قانون مرغ: روز اول میخنده روز دوم گریه میکنه روز سوم میمیره
این مغازهدار دربارهی آوردن پکهای زربال 25 کیلویی هم گفت: «نمیخواهیم. اینجا گنجایش نداره. مرغ روز اول میخنده روز دوم گریه میکنه و روز سوم می میره. این قانون مرغه. سه روز تاریخ داره دیگه. اگه روز سوم شما بیای اینجا بگی مرغ، من اینو به شما بدم میگی من اینو نمیخوام اونو بده. چه بال و کتفش باشه چه خود مرغ باشه با اینکه تاریخم داره نمی برن.»
وی دربارهی گنجایش مغازه و آوردن جوجه گفت: «منطقه ضعیفه دیگه. رباط کریم پائین شهره. اینجا معمولا خیلی بخرن پنجشنبه جمعه مغازهها یه ده بیست کیلویی میخرن.»
گوشت برای مردم دیگه کالای لوکس شده هرکسی نمیخره
از اینجا قصه مردم رباط کریم تا حدودی تلخ میشود. او دربارهی کم شدن حجم خرید مردم گفت: «اگه یارو میومد 4 تا مرغ میخرید، الان یکی میخره. مردم ضعیف شدن دیگه. دوتا مرغ رو الان میگیری بالای 100 تومن میشه در صورتی که پارسال 5 تا مرغ میگرفت و میشد 100 تومن. ندارن. درآمد نیست. مردم ما درآمدشون ضعیف شده. همه چی گرون شده. هرکس میاد تقسیم میکنه، میگه حداقل نون رو بخرم. روغن و برنج رو بخرم، پیاز رو بخرم. الان یک کیلو پیاز شده 12 هزار تومن. الان گوشت برای مردم کالای لوکس حساب میشه یعنی دیگه هرکسی نداره بخوره.»
در پایان از فروشنده دربارهی فروش ماهی در شهر رباط کریم گفت: «نه الان ماهی اینجا گنجایش نداره، باز قدیم به نسبت خیلی بهتر بود. الان میتونم بگم مردم عادی 10 درصدشون شاید ماهی بخرن و بخورن. از پارسال تا الان کمتر شده و پارسال ماهی داشتیم. مثلا هفتهای یک نفر یا دو نفر بشه که بیان بگن ماهی دارین. در طول روز کسی نمیپرسه که ماهی دارین. الان ماهی قزل که ارزونترینه کیلویی 30 تا 50 هزارتومنه. دیگه ماهی نمیاریم اگر پارسال داشتیم فقط قزل بود.»
تا عید نیستیم رفتیم قرارداد فسخ کردیم چون کاسبی نیست
درپایان، فروشنده با زبانی تلخ و ناراحت از آیندهی خود گفت: «ما خودمان تا عید بیشتر اینجا نیستیم. رفتیم اجاره نامه فسخ کردیم. اینجا کاسبی نیست. ما روزی 200 تا 150 کیلو مرغ میفروشیم. 150 تا هزار تومن. 100 هزارتومن کرایه مغازمونه. 50 هزار هم پول برق و آب و گازشه. بیکار باید باشیم دیگه. داریم از جیب میخوریم.»
بعد از قصابی خبرنگاران به گل فروشی کوچکی در ضلع جنوب شرقی چهارراه دوم رباط کریم میروند. محسن در توضیح اولیه قبل از شروع مصاحبه، گفت: «این مغازه، یکی از قدیمیترین گلفروشیهای شهر رباط است و حدودا 20 سالی است در اینجا کار میکنند.» بعد از کسب اجازه، سوالات از صاحب گل فروشی پرسیده شد که متن آن را در زیر میخوانید.
فروش به خاطر کرونا کم شده
گل فروش دربارهی وضعیت فروش گل و تاثیر کرونا گفت: «فروش به خاطر کرونا که کم شده. چون در واقع مراسمی هم نیستش دیگه. مراسم عروسی و ختم نیست و کار هزینه گل، یک جورایی بیشتر کار تشریفاته. وقتی تشریفات نباشه اینطور میشه. قدرت خرید مردم هم کمتر شده، میتونم بگم حدودا 50 درصد کم شده.»
وی همچنین دربارهی قیمت، سود و اجاره مغازه هم گفت: «قیمتا دقیقا دو برابر شده. سود هم پایین اومده و تقریبا به نصف رسیده و مغازه اجاره است و 50 درصد اجاره بیشتر شده.»
گل فروش دربارهی قیمت گلهایی مثل رز قرمز و گلایل گفت: «گل رز قرمز و رزهای رنگی اینجا 12 میدیم اما تهران 18، 20 و 25 هزار تومن هستش گل گلایل هم گرونه 10 هزار تومنه و فکر کنم تهران حدودا همین قیمت باشه چون مصرف این گل اونجا هم پایینه.»
فعلا فقط صبر میکنیم
او دربارهی پیش بینیاش از وضعیت آینده و ادامه دادن کار خود هم گفت: «فعلا هیچی! صبر! هیچ چیزی الان قابل پیش بینی نیست. با این وضعیت. تا مریضی هست که هیچی. حالا مریضی هم تموم بشه یه چند ماهی طول میکشه که تبعاتش جمع بشه. حداقل فکر میکنم وضعیت تا یکسال دیگه همینه. ما چون اینجا قدیمی هستیم، یک خورده قضیه فرق میکنه. چون نزدیک 15-20 ساله همینجا هستیم. مشتری ثابت رو داریم. حالا این سوالها رو اگر از یه آدمی که تازه اومده باشه توی این کار بپرسید، درصدش خیلی بیشتر از این میشه. هم درصد سودش کمتر میشه و هم درآمدش.»
گل فروش دربارهی سود کار و تامین مخارج هم گفت: «به تبع اینکه ما سابقه کاریمون بالاست و مشتریهای ثابت داریم، نه از جیب نمیخوریم ولی همون طور که میگم سود 50 درصد اومده پائین و از اونور هزینهها دوبرابر شده. تساعدی هم بخوای حساب کنی درصد بالایی میشه. فاصله گرفتن درآمد با خرج کردن.»
خبرنگاران از مغازه گل فروشی بیرون آمدند و بعد از طی چهارراه، به ضلع مقابل آن یعنی جنوب غرب رفتند. محسن به آن ضلع شمال غرب چهار راه اشاره کرد و گفت در آنجا یک ساختمان فرسوده و آتش گرفته شده را میبینید که متعلق به بانک رسالت است. [عکس ابتدای گزارش]
نسبت به قیمتامون، قشر ضعیف خیلی کم میاد
در ادامه محسن پیشنهاد داد به یکی از قدیمیترین رستورانهای شهر رباط کریم بروند. رستوران سعادتمندی، در یکی از کوچههای فرعی منتهی به خیابان اصلی رباط کریم بود و نمای قنشگی داشت. اما وقتی داخل رستوران شدند، به دلیل شیوع ویروس کرونا، تنها سه تا چهار میز پر بود. بعد از گرفتن سفارش غذا به سراغ صندوق رفتند؛ زنی جوان مدیریت رستوران را بر عهده داشت؛ او که چهارمین سال مدیریت خود بر رستوران را میگذراند دربارهی وضعیت رستوران و قشر مراجعه کننده میگوید: «ما کلا رستورانی هستیم که شاید به نسبت قیمتامون قشر ضعیفمون خیلی کمه. قشر ضعیف خیلی کم داریم. تقریبا قشر متوسط به بالا مشتری ما هستن. بخاطر همین ما تغییر آنچنانی نداشتیم. یعنی کاهش نداشتیم. مخصوصا الان بخاطر این وضعیت، مردم سعی میکنن از جایی غذا بگیرن که بیشتر شناخته شده باشه و براشون قابل اعتماد باشه. چون رستوران ما اولین رستوران منطقه بوده، و مردم از ما شناخت دارند، تقریبا میشه گفت تغییر منفی نداشتیم. میشه گفت تغییرات مثبت بوده و مشتریهامون از الک رد شدن. ما قبلا مشتریهای قشر ضعیف هم داشتیم. اونا تقریبا به صفر رسیدند. یعنی دیگه نمیتونن به رستوران ما بیان.»
او دربارهی تغییر قیمت هم گفت: «سودمون خیلی کمتر شده. بخاطر اینکه قیمتها رو از یک جایی به بعد نمیتونیم افزایش بدیم. یعنی از یک جایی به بعد اگر بخوایم افزایش بدیم، مشتریهای خودمون ریزش میکنن. ولی مواد اولیه دقیقا مثل دلار شدن. یعنی ما امروز یه قیمت میگیریم و فردا یه قیمت دیگه.»
دوست داریم منو همیشه ثابت باشه اما متاسفانه امروز خیلی تغییر میکنه
وی دربارهی تغییرات قیمت منو رستوران هم جواب داد: «منو تغییر میکنه اما تغییری که باید باشه نه. دوست داریم که منو همیشه ثابت باشه اما متاسفانه امروز خیلی تغییر میکنه! ولی میتونم بگم شاید تقریبا در چند ماه اخیر ماهی یکبار یک افزایش قیمت داشتیم. و مجبور شدیم غذاهای گوسفندی که تقریبا قیمتش نسبت به قیمت سایر غذاها بالاتره رو محدود کنیم.»
این رستوراندار درباره سفارش مشتریها و تغییر طیف آنان گفت: «صاحب اصلی رستوران خیلی آدم حساسیه. مواد همونه. یعنی ما سعی کردیم که از سود کم کنیم تا اینکه مشتری رو از دست بدیم. ضمن اینکه این موضوع نمیتونه در مورد ما صدق کنه چون رستوران قدیمی هستیم و بخاطر شرایطمون بیشتر با جاهای دولتی کار میکنیم و با شهرداری و اینجور جاها طرف قرارداد هستیم.»
تعدیل نیرو نداشتیم
درپایان این زن دربارهی تعدیل نیرو هم گفت: «نه. برای ما اینطوریه که دخل و خرجمون دقیقا مثل همدیگه هست. فقط هم به این موضوع تاکید داره که چند نفر از اینجا استفاده کنن و یه سفره باشه که 15-20 نفر بتونن از اینجا نون ببرن سر سفرهشون. یعنی دقیقا چیزیه که مدام این موضوع رو میگن. بخاطر اینکه توی این وضعیت ما مثلا سالن یا آشپزخونمون در شرایطی نیست که بخوایم 10 تا کارگر داشته باشیم. چون واقعا نیازی نداریم. میتونیم که این رو به سودمون اضافه کنیم. ولی صاحب رستوران اصلا همچین شخصیتی نداره. و نسبت به پارسال ضرر زیادی داشتیم و به سختی حفظ کردیم.»
بعد از رستوران، با پیشنهاد خبرنگاران، برای تهیه گزارش از فروشندگان موبایل راه پاساژ اصلی شهر رباط کریم به سمت دیگر خیابان پیش گرفته شد. بعد از رسیدن به میانه خیابان اصلی شهر، محسن بانک ملی را که درست مقابل چشمان خبرنگاران بود نشان داد. آثار سوختگی بانک و همچنین لوگوی آن کاملا به چشم میآمد. دو خودپرداز بانک ملی هم برای کمتر آسیب دیدن به وسیله صفحات آهنی جوش داده شده بود. محسن گفت این بانک از سال گذشته به دلیل سوختگی زیاد در دست تعمیر بود و یک ماه پیش آن را باز کردند
ساعت از 2 بعد از ظهر یک روز نسبتا سرد پاییزی گذشته بود و پاساژ به دلیل استراحت مغازهداران، تا ساعت 4 تعطیل بود. اما مرد جوانی مقابل درب پاساژ ایستاده و بعد از یک خواهش کوتاه راضی به جواب دادن سوالاتی دربارهی وضعیت موبایلفروشی در شهر رباط کریم شد.
گردش مالی بازار موبایل صفره!
فروشنده دربارهی وضعیت فروش گوشی و بازار هندزفری و لوازم جانبی گفت: « افتضاحه. هم بخاطر قیمتاست و هم میبینیم که اصلا خبری نیست. گردش مالی صفره. مشتری هم دیگه توان خرید نداره. هندرفری هم نمیتونن بخرن. وقتی یک قاب رو که اینجا من میفروختم 40 هزارتومن، الان میخرم 45 هزارتومن، چند بفروشم؟ قاب سیلیکونی رو من 30 تومن میخریدم،45 هزارتومن میفروختم. الان تازه های کپی خریدش، شده 45 تومن.»
وی دربارهی جنس اورجینال لوازم اکسسوری هم گفت:« اورجینال باشه هم زیر 60 تومن نمیدم. توی علاءالدین هم خودتو بالا پائین کنی، زیر 60 هزارتومن پیدا نمیکنی.
از او پرسیده شد آیا سود کلی و سود کالا به کالا و اجاره مغازه گفت:« سود که خیلی پایین اومده اما تو سود کالا به کالا الان 5 تومن هم نیست. اجارهی مغازه هم خداروشکر مالک باهامون راه اومده. زیاد نگذاشت روش. 5 تومن بود کرد 6 تومن.»
مغازهدار دربارهی فروش گلس در شهر رباط کریم گفت: « فروش موبایل اصلا افتضاحه! یه گلس معمولی خریدش بود 700 تا تک تومن. الان خریدش رسیده به 6500 تومن. پارسال گلس 700 تومن بود یجوری بود که یهو 200 تا بار میخریدی، 50 تا توش شکسته. قیمت گلس معمولی 10 تومن – 15 تومن بود اما بستگی داشت. الانم فروش همون 10 تا 15 تومنه ولی خریدش رسیده به 6500.»
وی همچنین دربارهی موبایل افزود:« A10s رو من شب عید میفروختم یک میلیون و 600 هزارتومن. یک قرنطینه خورد. یک ماه تعطیل بودیم. توی اون قرنطینه این گوشی شد 3 میلیون و 200.»
پارسال روزی 6 تا گوشی میفروختم الان هفتهای دو تا جا به جا هم نمیشه
مغازهدار دربارهی حجم فروش موبایل نسبت به پارسال گفت: «پارسال مثلا روزی 5 تا 6 تا میفروختیم. الان مثلا هفتهای دوتا هم جا به جا نمیشه. همه دنبال دست دوم و قیمت پائین. یعنی دیگه توان خرید نیست.»
وی دربارهی آوردن گوشی آیفون میگوید: «پارسال میاوردیم. پیارسال هم میاوردیم. آیفون ایکس مکس بود 7-8 تومن. میشد بگذاری پشت ویترین. الان یه ایکس ساده شما بخوای بخری باید 18 میلیون پول بدی. کار کرده باید بخری.»
این فرد همچنین دربارهی فروش موبایل توسط مشتری و تفاوت آن با سال گذشت گفت: «از صبح 5 نفر آوردن فروختن. پارسال بود ولی یارو میومد جا به جا میکرد. اونو میداد و یدونه مدل بالاترش رو میبرد. بیا دفتر فروشمو نشونت بدم. از صبح دو قلم فروختم. یه شارژر فروختیم و یه گلس. چقدر سود داره مگه؟ یه غذا اینجا میخوری، 40 هزارتومن، 50 هزارتومن هزینه داره.»
او دربارهی قیمت نصب نرم افزار گفت: «بستگی داره. از 300 بگیر تا 600 و 700 و یه تومن.»
شاد یک جوری طراحی کردن اصلا اندروید 7 به پایین نصب نمیشه
وی همچنین دربارهی وضعیت تعمیراتیها و نصب برنامهی (شاد) بر روی گوشیها و مشکلات این نرم افزار میگوید: «تعمیراتیها هم نه! یه موقعی خوب بود که قطعه به اون صورت گرون نشده بود. الان بدنه ال سی دی برای A5 2016 یک میلیون و 800 هزار تومنه. خود گوشی 1 میلیون نمیارزه. 1 میلیون و 800 هزار تومن خرید ماست. 100 تومن هم باید اجرت بگیری میشه 1 میلیون و 900. مردم نمیتونن ولی ناچارن دیگه. یارو میاد دنبال تبلت یک میلیون تومنی که برای بچهاش برنامه شاد نصب کنه. برنامه شاد رو هم یک جوری طراحی کردن که اصلا نصب نمیشه. اندروید 7 به پائین اصلا جواب نمیده. بخدا در روز شاید بگم 20 نفر میان. من خودم خیلی از این فرهنگیا آشنا دارم. زنگ میزنن میگن ما چند نفری پول جمع کردیم برای خرید گوشی برای بچه فلانی. حرکت قشنگیه ولی خب یک جوری شده که بندههای خدا نمیتونن بخرن. نفری 200 هزار تومن بذارن ده نفر باشن بشه 2 میلیون، یه گوشی نمیتونن بخرن که بتونن یه برنامه شاد نصب کنن.»
پایینترین مدل گوشی برای نصب برنامه شاد قیمتش 4 میلیون 700
این مغازهدار دربارهی پایینترین مدل گوشی و قیمت آن برای نصب برنامهی شاد گفت: «همین A10 با A01 که باز A10 رمش قویتره ولی اون یکی تا به صفحهاش نگاه میکنی هنگ میکنه. A10 رو ما اینجا میفروختیم 1 میلیون و 600 هزارتومن. در عرض این 6 ماه، رسید به 4 میلیون و 700. اختلاف قیمت 3 میلیون تومنه. یعنی اونی که وارد کننده است داره به چه قیمتی این به ما میفروشه؟ ما هم که اینجا فروشنده جزئیایم. با سود جزئی. الان سودهای ما هم اومده پائین دیگه. خود اتحادیه میگه 9 درصد مالیات و 7 درصد سود بگیرید ولی حساب و کتاب میکنی اینجا روی گوشی فقط 50 هزارتومن میتونیم سود بگیریم.»
دیجی کالا یک شوک داد آیفون 28 میلیونی شد 50 میلیون!
او دربارهی شوک دیجیکالا به قیمت گوشی مثل آیفون هم گفت: «دیجیکالا قیمت میزنه انقدر. نمیدونم میدزده چیکار میکنه. ما توی بازار خریدیم انقدر، دیجیکالا داره زیر قیمت خرید ما قیمت میزنه. چون خودش وارد کننده است. بازار ما افتضاحه! الان هم یه شوک به بازار داد که گفتن گوشیهای بالای 300 یورو دیگه دلار بهش تعلق نمیگیره. همینجور شوک داد به بازار. A71 هفت میلیونی شد 13 میلیون. A51 پنج تومنی شد 9 تومن. رفیقم آیفون رو از دیجیکالا خرید 28 میلیون، رسید دستش، فردا صبح شد 50 میلیون. سر یه خبری که گفتن دیگه آیفون فلان نمیشه. هنوزم قیمت رو همون 50 میلیون و خوردهایه. دیگه پائین نیومد.
تبلت ایرانی کیفیت نداره قیمتش هم گزافه
فروشنده موبایل، دربارهی کیفیت تبلتهای ایرانی و قیمت آن در شهر رباط کریم میگوید: «تبلت ایرانی که اصلا مزخرفه! خواهانم داشته باشه بنده خدا میاره اینجا میگه تاچش شکسته، هیچیش توی بازار گیر نمیاد. کیفیت صفحه رو نگاه میکنی آدم حالش به هم میخوره. بچه چشم درد میگیره به اون نگاه کنه. به هیچ دردی نمیخوره. نه خدمات داره و نه کیفیت. قیمتش هم واقعا گزافه. الان نزدیک یک میلیون و خورده ای پولشه ولی برای خرید یک تبلت خارجی مثل سامسونگ و لنوو برای اینکه بتونه شاد نصب کنه 3 میلیون خوردهای باید پول بده.»
قیمت زمین تو جای بد رباط متری 5 تومنه اما 3 تومن ارزش نداره
خبرنگاران برای پایان بندی این گزارش برای بررسی وضعیت خانهها، فروش و اجاره به سراغ یک املاکی رفتند. البته صاحب املاکی فرد جوانی بود که در آن زمان، در حال چرت بعد از ظهر بود. وقتی درباره سوژه صحبت شد با روی خوش به سوالات جواب داد. او دربارهی وضعیت خرید و فروش زمین میگوید: «وضعیت افتضاحه اصلا تعریف نداره. زمینی که متری 2 تومن بود الان شده ۵ تومن. که تازه اون زمین رو نمیدن. خونه اینجا قولنامهای تا همین پارسال خونه تمیز و شیک متری 2 میلیون و500 تا 3 میلیون تومن معامله میشد. الان همونو بهت ۵ تومن نمیدن. تازه زمینی که الکی هست. تو منطقه مصلا و پلیس که جاهای خوب رباط کریم هست، الان خونه متری 15 میلیون، متری 8 تا 9 میلیون هست کلید نخورده داریم 10 تا 11 میلیون که خب بستگی به جاش داره. ولی منطقه شیرین در که منطقه بد رباط کریم هست اونجا هست متری 8 تومن اما 3 تومن هم ارزش نداره.»
دو ماه هیچ معاملهای برای فروش و اجاره نداشتیم
او دربارهی وضعیت خرید، فروش و اجاره مردم هم میگوید: «نه میخرن نه میفروشن نه اجاره نه هیچ. الان دوماهه وضع اینطوریه. الان دفتر مارو باز کن. خونه نوشته متری ۱ تومن اجاره. یعنی برای خونه ۱۲۰ متری باید ۱۲۰ میلیون پول بدی. تا پارسال همین رو با ۴۰ تومن ۲۰۰ تومن رهن میکردی. ما امسال دوتا اجاره هم ندادیم. خرید و فروش هم نمیشه. الان دوماهه که اصلا هیچ معاملهای نمیشه. هرکی میخواد خرید و فروش کنه میاد میگه ۴۰۰ تا 500 تومن پول دارم. با اونم که هیچی نمیتونه بگیره. میرن جاهای خیلی ضعیف.
برای خرید خونه داغون تو رباط حداقل باید 500 میلیون داشته باشی
وی دربارهی کف مبلغ برای خرید خانه در رباط کریم میگوید: «الان همون شیرین در که دارم بهت میگم جای خوبی نیستش، باید ۵۰۰-۶۰۰ تومن رو داشته باشی. اونم چی؟ خونه داغون طبقه چهارم بدون آسانسور.»
بنگاهدار دربارهی وضعیت خانههای کلنگی و قدیمی هم میگوید: «خونه قدیمی و کلنگی الان میگن ۶ تومن. توی همین منطقهای که ما هستیم. باز اگه توی ملکی باشه ۷ تومن – ۸ تومن. بستگی به آدمش داره. قیمتش این نیستا. ما هم که چارهای نداریم. ما اصلا قیمت روی ملک کسی نمیذاریم. یه بنده خدایی اومد گفت من روبرو خونه دارم ما رفتیم خونش رو دیدیم گفت چند؟ ما گفتیم متری ۴ تومن. ناراحت شد. دیگه هرکی میاد اصلا قیمت نمیگیره. هیچکسم نمیخره خودش ۵۰۰ تومن میاره پائین. بازم نمیخرن. مردم دیگه پول ندارن.»
پارسال طلا بود درماه 5 تا خونه میفروختم
این بنگاهی که از وضعیت مسکن و خرید و فروش آن ناراحت بود دربارهی وضعیت ملک از آبان سال گذشته تا امسال میگوید: « پارسال خیلی بهتر بود. پارسال طلا بود. اجاره بود فروش بود خرید بود. خونه نوساز کلید نخورده متری ۶ تا ۷ تومن بود. الان همون شده ۱۰ تا ۱۱ تومن. پارسال ماهی ۴، ۵ تا میفروختم. الان من دوماهه دستهی قول نامههام رو از گاوصندوق بیرون نیاوردم. هرچی میخوریم یا زمین یا خونه بابامون رو فروختیم. یعنی معاملهای نکردیم. کوچه آزادگان استخر زمین قولنامهای رو داره میگه متری ۴ میلیون. یه موقع هم کسی پیدا میشه که میره میخره که نباید بخره. شما اونو حساب کن خودت بسازی میخوای چند بفروشی؟ همونجا دوباره میشه ۸ تومن. الان بغل دست خودمون میگه متری ۱۵ میلیون. دوماه پیش متری ۱۲ تومن هم میداد الان دیگه نمیده.»
وی دربارهی امکانات خانهها مثل کابینت، انباری و پارکینگ گفت: «اگه توی رباط کلید نخورده، دیدی کابینت داشت بگیر. الان نیست. میگن فول بدون کابینت. الان باید ۵۰ میلیون برای کابینت پول بدی. دربارهی پارکینگ هم الان بعضیها خیلی خوبن میدن. ولی بعضیا جدا پولش رو میگیرن. انباری روش هست. حالا یه دو متری بهت میدن.»
او دربارهی آینده ملک و املاک گفت: «با این وضعیت خوب نمیشه. مردم ندارن که بخرن. اونی که میاد قیمت بده نمیدونم رو چه حساب این کارو میکنه. مثل دیوار شما میری یه ماشین بخری ماشین قیمتش ۵۰ میلیونه ولی میگه ۷۰ تومن. خونهها هم همین شده. کسی نیست رسیدگی کنه به این وضعیت.»
بعد از پایان تهیه گزارش، خبرنگاران با خداحافظی از محسن، راهی تاکسی خطی رباط کریم به سمت میدان آزادی شدند و در آنجا مشخص شد هزینه دو نفر برای رفتن به سمت تهران به اندازه یک نفری بود که پیش از ظهر با سواری شخصی به سمت رباط کریم آمده بودند.
انتهای پیام
یاد دولت آقای احمدی نژاد بخیر. آقا وسرور خودمون بودیم. خدا پدر احمدی نژاد رو بیامرزه. وای به حال اصلاح طلبا. وامان از تکرار خاتمی.