رسانه یا روابط عمومی؟
/گفتوگو با فرقانی و نوروزی/
زهرا منصوری، انصاف نیوز: فرقانی میگوید رسانه باید دولت را در مقابل خواستههای مردم پاسخگو کند. وی نقش مسائل اقتصادی را در وابستگی رسانه تاثیرگذار میداند و معتقد است حتی یارانههای دولتی هم میتواند یک اهرم فشار باشد. از سوی دیگر کامبیز نوروزی معتقد است، دولت به رسانهها فشار میآورد و میخواهند تبلیغاتچی آنها باشد اما رسانههای حرفهای در برابر این مذموم مقاوت میکنند.
برخی از کارشناسها معتقد هستند به دلیل ساختار سیاسی در ایران رسانه به معنی واقعی نداریم و بیشتر آنها به نوعی نقش یک روابط عمومی را اجرا میکنند، البته برخی نیز نظری متفاوت دارند و میگویند رسانه در ایران شکل گرفته است و در مرحلهی گذار است. دربارهی ابعاد مختلف این مسئله اینکه «آیا رسانهها در ایران به روابط عمومی تبدیل شدهاند؟» با محمدمهدی فرقانی-رئیس دانشکده ارتباطات علامه- و کامبیزنوروزی-کارشناس رسانه و وکیل- گفتوگو کردهایم، متن کامل این گفتوگو در پی میآید:
فرقانی: با نوعی سهلگیری در برخی از رسانهها شاهد هستیم
محمد مهدی فرقانی -رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه- دربارهی روابط عمومی شدن رسانهها در ایران به انصاف نیوز گفت: «ببینید! آثار و نشانههای هر دو را -یعنی رسانه و روابط عمومی را- میتوانیم در رسانههای ایرانی ببینیم. از یک طرف رسانهها به هر حال به موضوعها و سوژههایی میپردازند که نسبت به عملکرد سازمانها و موسسات، به ویژه دولت و مسئولان دولتی نگاه انتقادی دارند و عملکرد آنها را زیر ذرهبین میگذارند و این در حوزهی عملکرد اصلی رسانهها قرار میگیرد، این انتقادها جنبهی مثبت یک رسانه است.
از طرف دیگر ما نوعی سهلگیری در برخی از رسانهها را شاهد هستیم؛ در برخی از موارد اطلاعیهها و بیانیههای روابط عمومیها را کم و بیش منتشر میکنند، یا به هر حال ممکن است با منابع خبری ارتباطی داشته باشند و این ارتباط جنبهی مثبت ندارد. موضوع این نیست که رسانهها در مقابل روابط عمومی سازمانها بایستند. رسانهها نیاز به کشف خبر، اطلاعات و پاسخگویی مسئولان دارند. این کار از طریق روابط عمومیها میتواند محقق شود. اما از طرف دیگر باید یادمان باشد و همگان بپذیرند که اساساً وظیفهی اصلی رسانهها نقد و نظارت است.
رسانه باید دولت را در مقابل مطالبات عمومی و خواستههای مردم پاسخگو کنند. اگر عملکرد مثبتی بوده باید طبیعتا رسانهها هم آن را بازتاب بدهند و منعکس کنند. نه جنبهی تبلیغاتی دارند و نه در عین حال به نوعی خصومتورزی به حساب میآید. یکی از کدهای اخلاقی برای رسانهها و روزنامهنگاران در ارتباط با سازمانها و روابط عمومیها باید انصاف و عدالت باشد. در در آنجایی که توضیحات روابط عمومی راستی آزمایی شده؛ باید بازتاب پیدا کند. به خاطر اینکه این بخشی از همان فرایند پاسخگویی یا پاسخگو کردن مسئولان است. در عین حال رسانهها موظف هستند نسبت به این عملکرد پرسشگرانه برخورد کنند.»
این استاد ارتباطات دانشگاه علامه دربارهی نقش وابستگی اقتصادی رسانهها تصریح کرد: «نقش اقتصاد بسیار موثر است. دو تم اصلی «استقلال تحیلی یا حرفهای» و «استقلال اقتصادی» را برای بهبود کارکرد رسانهها باید در نظر گرفت. استقلال تحلیلی یعنی اینکه رسانهها باید بتوانند بدون تاثیر پذیری از قدرت و گروههای فشار و هر نهاد و فردی در خارج از سازمان تحریریه به کشف حقیقت بپردازند. در زمینهی استقلال اقتصادی هم باید بتوانند خود کفا باشند و روی پای خودشان بایستند. به خاطر تامین مالی در واقع ناگزیر هستند بر روی برخی از واقعیتها سرپوش بگذارند. متاسفانه به ویژه در سالهای اخیر شاهد بودیم، اقتصاد رسانهها -به ویژه مطبوعات و خبرگزاریها- اقتصاد ضعیفی است و این اقتصاد ضعیف چه در نهاد رسانه و چه در تک تک روزنامه نگاران، ممکن است آنها را به این سمت و سوی سوق بدهد که به نوعی ملاحظه منابع خبر را داشته باشند و آنطور که باید و شاید نتوانند به وظایف و مسئولیتهای حرفهای عمل کنند.»
یارانههای دولتی هم میتوانند اهرم فشار باشند
فرقانی در ادامه با اشاره به اینکه یارانهها به رسانهها میتواند اهرم فشاری باشد، اذعان کرد: «یارانههای دولتی هم وقتی که جنبهی مستقیم پیدا میکنند، میتواند اهرم فشار باشد، البته این مسئله را باید دقیقا بررسی کرد. بسیاری از رسانهها بدون دریافت این یارانهها نمیتوانند سرپا بایستند و ادامه ی حیات بدهند، پس بهتر این است که کمکهای دولتی در واقع از قالب کمکهای مستقیم مالی به حالت سنوات تغییر کند. به شکلی در بیاید که برخی از رسانهها نتوانند از کمکهای دولتی سوءاستفاده کنند؛ و در عین حال دولت در واقع نتواند اعمال کنترل و نظارت کند.
ساختار قدرت در همهی کشورها کم و بیش نظام رسانهای را هم شکل میدهد. حالا در کشورهایی که مدعی دموکراسی هستند، معمولا قوانینی وضع میشود که دولت را از دخالت در امور رسانهها منع میکند. تلاش میشود که استقلال رسانهها در چارچوب قانون تامین و تضمین شود. در ایران هیچ قانونی که استقلال حرفهای روزنامهنگاران را تامین و تضمین کند نداریم و از طرف دیگر بسیاری از رسانهها مستقیم و غیر مستقیم وابسته به دولت هستد؛ منظور من از دولت ساختار کلی قدرت است.پس عملا رسانهها وابسته هستند بنابراین در مواقع بحران هم خودشان دچار خودسانسوری میشوند و هم منع میشوند. در نتیجه از پرداختن به وظایف اجتماعی و حرفهای باز میمانند.»
نوروزی: قبول ندارم که همهی رسانهها به روابط عمومی تبدیل شدهاند
انصاف نیوز: به نظر شما رسانهها در ایران روابط عمومی شدهاند؟
کامبیز نوروزی: دستگاههای حکومتی اعم از دولت، قوه قضاییه، قوه مجریه و مقننه چنین توقعی از مطبوعات دارند و رسانهها را بیشتر به عنوان تبلیغاتچی خود در نظر میگیرند.اغلب رسانهها سعی میکنند به این تقاضا یا خواسته تن ندهند، چون این تقاضا نادرست و غیرحرفهای است.
در همه جای دنیا مسئولان از رسانه این توقعات را دارند؟
نخیر. این وضعیت شامل حال کشورهایی میشود که در آنها آزادی رسانه و مطبوعات متزلزل و نهادینه نشده است. در کشورهای دموکراتیک استقلال، آزادی و امنیت مطبوعات تثبیت شده است. مطلقاً چنین توقعی را ندارند و اهل حکومت اصلاً جرأت نمیکنند این درخواست را به زبان بیاورند. اما در ایران چنین توقعاتی واقعاً وجود دارد. رسانهها فشار میآورند که چرا چنین مطلبی را اینگونه کارکردهای یا کلا این خبر را چرا منتشر کردی؟ هر چند خبر درست هم باشد. چون به فلان مسئول برمیخورد و آن خبر با منافع او سازگار نیست، پس گلایه میکند و فشار میآورند. معمولاً -حداقل رسانههای حرفهای و معتبر ما- به این فشارها و خواستههای نامشروع و مغایر با حقوق و آزادی مطبوعات تن نمیدهند. من قبول ندارم که الان همهی رسانههای ما به روابط عمومی دولت تبدیل شدهاند.
این روابط عمومی بودن در رسانههای دولتی بیشتر وجود دارد؟ چون از نظر اقتصادی وقتی به نهادی وابسته هستید در نتیجه در مقابل فشارها و خواستههای غیر حرفهای توان مقاومت کمتری دارید؟
در نشریاتی که وابسته به دولت و سازمانهای عمومی هستند، مثل شهرداری و وزارت ارشاد. توقعات مقامات دولتی این است که این نشریات در حکم مبلغ آنها عمل کنند امّا در دورههایی که تیم مدیریتی حرفهای در این نشریات مستقر بوده است -مثل همشهری، ایرنا و روزنامه ایران- اغلب تلاش کردند تا این اتفاق نیافتد و سعی کردند استقلال حرفهای خود را حفظ کنند اما این تلاش خیلی سخت بوده است و گاهی با مجادلات فراوانی روبرو بودهاند.
فارغ از موضوع فشار مسئولان و سازمانها، رسانهها نیز به اندازهی کافی در برابر این فشارها و خواسته ها مقاومت میکنند؟
رسانهها در ایران دچار چالشهای بسیار سختی هستند؛ مثلا امنیت حرفهای آنها بسیار کم است، نگرانی از تعقیب و محاکمه دارند و یا اینکه رسانهشان توقیف شود. در چند سال اخیر بحران شدید اقتصادی نیز به این مشکلات اضافه شده است معمولاً نشریات تلاش میکنند که مقاومت کنند تا روابط عمومی نشوند؛ این تلاش واقعا وجود دارد. اما گاهی اوقات فشارهای امنیتی نیز وارد میشود و در مقابل آن کار خاصی نمیتوانند انجام دهند. اما این چالش همچنان وجود دارد و معمولاً نشریات حرفهای به اصول حرفهای پایبند هستند. در مقابل این فشارها مقاومت میکنند اما متاسفانه ساختار سیاسی ایران به دلیل آنکه به شدت در برابر گردش اطلاعات مقاومت دارد و در دولت و سایر دستگاه حکومتی در ایران اصل پنهانکاری حاکم است. جریانهای صاحب قدرت چه در دولت و چه در جاهای دیگر همواره تلاشهای فراوانی داشتهاند که به رسانهها به شکلهای مختلف نفوذ پیدا کنند و آنها را عملاً به بلندگو یا روابط عمومی خودشان تبدیل کنند. اما میتوانم بگویم چندان در این زمینه موفق نشدند.
در بحرانهایی مثل اعتراضات 98 رسانهها نتوانستند آنطور که باید عمل کنند، وقتی رسانه در زمان بحران ناکارآمد باشد، وجودش چه ثمری دارد؟
این مثالی که زدید از مواردی است که فشار برای رسانهها از نوع امنیتی است. در واقع با ابزار امنیتی و بر خلاف قانون مطبوعات و نشریات به آنها دستور میدهند که مطالبی را اصلاً کار نکنند و این یک سیاست بسیار ناکارآمد و شکست خورده است. در جامعهی امروز که ما در یک جهان رسانهای زندگی میکنیم، سانسور مطلقا ناکارآمد است و باعث نمیشود که شما بتوانید جریان خبری را عوض کنید. مثلا در همین موضوع اعتراضات آبان ۹۸ عدهای کشته و تعداد زیادی مجروح یا بازداشت شدند. اما نه مراجع رسمی در این زمینه اطلاع رسانی درست و کاملی داشتند و نه اجازه دادند که رسانههای داخلی چیزی دربارهی آنها بنویسند. همین باعث شد که عملاً جریان اصلی خبر در مورد وقایع آبان ۹۸ به رسانههای خارج از ایران منتقل شود. متاسفانه دستگاههای تصمیم گیرنده و صاحب قدرت در ایران اصلاً درک درستی از مفهوم رسانه و کارکرد رسانه ندارند و همچنان این تصور نادرست وجود دارد که سانسور میتواند جریان خبر را تغییر دهد؛ این تصوری شکست خورده است و آسیبهای بسیار زیادی را هم به جامعه وارد میکند.
توقیف دادن نشریه هیچ هنری نیست
گاهی مدیران رسانه نیز خود را سانسور میکنند، یعنی محافظهکار هستند.
اولاً مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد. میتوان به آنها حق داد وقتی به سهولت تمام یک نشریه توقیف میشود و یک روزنامهنگار تحت تعقیب قرار میگیرد. پس میتوان به آن مدیرمسئول حق داد که در انتشار اطلاعات و اخبار ملاحظهکاریهایی را داشته باشد. توقیف دادن نشریه هیچ هنری نیست. کسانی هم که در طول این سالها برای کوچکترین کارها نشریه خود را به توقیف دادند خیلی کار بزرگی نکردند چون ما الان یک تجربه خیلی طولانی مدت داریم که به سادگی یک نشریه میتواند توقیف شود؛ این طبیعتاً آنها را نگران میکند. در مواردی به شکل رسمی و غیررسمی دستور صادر میشود که درباره فلان مطلب چیزی ننویسید.
البته نوع آن نشریه نیز مهم است؛ گاهی دستگاه قدرت در ایران بر یک رسانهای حساسیت بیشتری دارد یعنی فضا اصلاً قابل پیش بینی نیست. نمیتوان پیش بینی کرد که با فلان مطلب چگونه برخورد میشود. واکنش طبیعی و ساده هم این است که فرد رسانهای دچار محافظهکاری شود.
راهکار چیست؟
وضعیت رسانهها در ایران به شدت بحرانی است و سایر دستگاهها مطلقا از وضعیت بحرانی رسانهها در ایران غافل هستند که این بحران میتواند به امنیت ملی ما آسیب برساند. در دولت و سایر دستگاهها کمترین اعتنایی به وضعیت کنونی در رسانهها نمیشود. رسانههای رسمی ما برای بقا دست و پا میزنند راهکار این است که آزادی، استقلال و امنیت حرفهای مطبوعات تضمین شود. نسبت به بحران اقتصادی که الان گریبانگیر همه مطبوعات است باید برای آن فکری کرد. با وجود تذکری که در طی این سالها داده شده است و حتی به امنیت ملی ما هم آسیب میزند اما چه در صداوسیما، روزنامهها و خبرگزاریها اساساً به این مسائل توجهی ندارند و این غفلت نابخشودنی است و نمیتوان از تقصیر کسانی که باعث این مشکلات شدهاند گذشت.
انتهای پیام
فایزه هاشمی چکاره مملکت هست که مطالبشون را منعکس میکنید ؟؟؟؟؟؟!!!!!! به جز اینکه زبونم لال اقازاده هست