خرید تور تابستان

میراث نورانی آیت‌الله حکیم | یادداشت ابوالفضل فاتح

ابوالفضل فاتح، موسس ایسنا در یادداشتی به بهانه‌ی درگذشت آیت‌الله محمدسعید حکیم نوشت: با توجه به ده ها سال زحمات ایشان در تالیف کتب و تربیت شاگردان و تعلق خاص ایشان به حوزه ی نجف اشرف، منطقا میراث نورانی ایشان، این حوزه را در ترسیم آینده مصمم تر می سازد، به ویژه آن که در راس این حوزه فقیه عالی مقام و شخصیت صبور، معتدل، دوراندیش، استوار و حکیمی چون حضرت آیت الله سیستانی حضور دارند که در اعتلای حوزه ی نجف در دوران پسا صدام نقش کم نظیری داشته و از استوانه های اصلی جهان تشیع هستند.

به‌گزارش انصاف نیوز، متن کامل یادداشت آقای فاتح که در وبسایت شفقنا منتشر شده در پی می‌آید:

بسمه تعالی

ارتحال حضرت آیت الله سید محمد سعید حکیم، واقعه ای بسیار تلخ برای حوزه ی علمیه نجف اشرف و جهان تشیع است که جبران آن نظیر فقدان هر شخصیت برجسته ای که صاحب فتوا و سبک و سلوک است، زمان بر خواهد بود. در پی ارتحال ناگهانی ایشان، و با توجه به آن که عمدتا حوزه ی نجف با نام چهار مرجع معرفی شده است، مباحثی درباره تاثیر این فقدان بر آینده حوزه ی نجف و مرجعیت آن به میان آمده است.

درباره امور داخلی حوزه باید حوزیان سخن بگویند، اما به عنوان یک ناظر بیرونی که در سالهای اخیر مطالعاتی درباره ی تاریخ، ساختار، سنت ها و فرهنگ این حوزه داشته (در یادداشت «مکتب نجف اشرف» نیز به برخی نکات اشاره شده است)، عرض می شود حوزه ای که یکی از بنیادی ترین و پایدارترین نهادهای تولید علم در جهان تشیع است و در طی چند سده ی گذشته، به رغم تحولات وسیع و عمیق تاریخی توانسته ساختار علمی، رویه ها و ویژگی های خاص خود را محفوظ نگه دارد و خاستگاه یا مدرس بزرگان و استوانه هایی چون شیخ طوسی و صاحب جواهر، شیخ انصاری و آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمد حسین نائینی، شیخ محمد حسین کمپانی و آیت الله سید محسن حکیم و آیت الله سید ابوالقاسم خویی و امام خمینی (دوران تبعید) و آیت الله سیستانی بوده، و در دوران های مختلف و سخت ترین شرایط سرکوب از جمله رژیم بعث موجودیت خود را حفظ کرده، این اطمینان را ایجاد می کند، که حوزه ای سست و سترون نیست. خوشبختانه در دوران پسا صدام نیز، حوزه ی علمیه نجف اشرف دوران جدیدی از تکاپوی علمی و رشد کمی و کیفی را تجربه کرده است. این حوزه همچنین تلاش داشته با احترام قابل توجه به آزادی فکری و تنوع سلوک در حوزه، و با پرهیز از سیاست زدگی و دنیا زدگی و قدرت طلبی و رقابت های حزبی آزار دهنده، فضای را برای رویش ها و خلاقیت های جدید آماده کند تا در بستر همین رویش ها بتواند به سهم خود، با اجتهاد و رویه ای روزآمد، پاسخگوی پیچیدگی ها و نیازها و شبهات دشوار امروز و آینده باشد. گام های درخشان و حکیمانه زعیم حوزه نجف اشرف حضرت آیت الله سیستانی و دیگر بزرگان نجف اشرف از جمله در حوزه ی حقوق انسان، حق اعتراض، حق رای، حقوق مردم بر حکومت و احترام به آزادی های فکری، آزادی های مدنی، حقوق اقلیت ها و اهتمام به فرهنگ گفت و گوی بین مذهبی و بین دینی چنان که در دیدار پاپ نیز شاهد بودیم و فقه غرب نشینان، شواهد دیگری از این روزآمدی و ارتباط متقابل با جهان اطراف است که هم حوزه نجف را تضمین کرده و هم آثار عمیق، ماندگار و گفتمانی بلند مدت خواهد داشت و امید است تداوم و وسعت یابد.

در تشیع «مرجعیت» بیش از هر چیز یک نهاد مدنی و معنوی و «مرجع» یک شخصیت مدنی و معنوی است که هویت و نفوذ خود را از تفقه در «دین»، باور و عمل به مسئولیت های مذهبی، اخلاقی، انسانی و اجتماعی، بدنه ی حوزه به عنوان یک نیروی اجتماعی و جامعه به عنوان یک پشتوانه ی حقیقی بدست می آورد. هویت دیگر مرجعیت یا مرجع مقدم نیست و تابع است. فقدان هر مرجع دینی، به اندازه ی وزن فکری و معنوی و اخلاقی او ایجاد خلاء کرده و به اندازه ی شاگردان و تالیفات و فتاوی و خلاقیت های فکری و سبک زندگی سیاسی و اجتماعی و حتی شخصی اش، میراث بر جای خواهد گذشت که بعضا تا ده ها و صدها سال مورد بحث و بررسی و توجه خواهد بود. رکن حوزه، مرجعیت است و بسیاری از تحولات حوزه، از مرجعیت نشات گرفته و یا حول مرجعیت شکل می گیرد و اساسا حوزه و آینده اش با مرجعیت تعریف می شود. در این حال باید توجه داشت که ماندگاری نهادهای حوزوی ریشه دار نظیر نجف اشرف یا حوزه ی عظیمی چون قم با حوزه های کوچکی که در مقطعی درخشش داشته و سپس با هجرت و درگذشت شخصیتی افول کرده و تا مرز محو شدن پیش رفته اند قابل مقایسه نبوده، و به شهادت تاریخ، وابسته به حیات و بقای یک رهبر مذهبی یا یک مرجع خاص نیست و مانند هر نهاد مدنی ریشه دار دیگری از پارامترهای مختلفی از جمله تطبیق با اهدافی که برای آن تاسیس شده ، توانمندی علمی و زایش فکری، طیف باورمندان به آن مکتب فکری، کارآمدی، استقلال اقتصادی، سنت ها و سبک ها و تمایزات و قابلیت رهبران و بدنه اش در تنظیم ارتباط با جامعه ی هدف و دیگر نهادهای اجتماعی، و همچنین نوع نگاه و موضعش دز قبال مردم و نهادهای قدرت تبعیت می کند.

در همین جهت، فرآیند رویش و رشد و اعلام و تحقق مرجعیت در حوزه های علمیه اصیل شیعه، حائز اهمیت فوق العاده است. در سایر مذاهب نیز این گونه است و البته سنت های خاص خود را دارد و بعضا خارج از حیطه ی قدرت آن نهاد مذهبی قرار می گیرد و در حقیقت از جانب نهاد سیاسی دیکته می شود.

سنت های هر نهاد مذهبی را باید در بستر تاریخی، اجتماعی و سیاسی خود بررسی و تحلیل کرد. حوزه ی قم مقدسه و حوزه نجف اشرف به عنوان دو بال علمی و فقهی تشیع نیز مشترکات فراوان و در عین حال تمایزاتی دارند که از بستر تاریخی و سیاسی و سنت های داخلی شان نشأت می گیرد. یکی همین سنت اعلام مرجعیت است که در هر یک از این حوزه ها، واجد تمایزاتی است و البته می تواند نقدهایی هم به آن وارد باشد. از جمله در حوزه ی قم مقدسه، اعلام مرجعیت شاگردان، در حیات اساتید بی اشکال و رویه است و لذا در این حوزه چندین نسل مراجع تقلید با انتشار رساله ی عملیه اعلام مرجعیت کرده و تکلیف چند نسل و حتی مجتهدین جوان بعد از مراجع تا حدی برای افکار عمومی روشن است، و در این حال جامعه مدرسین و حکومت نیز در رسمیت دادن به برخی مراجع یا کمرنگ ساختن برخی دیگر نقش آفرینی دارند. اما در حوزه نجف اشرف فرآیند اعلام مرجعیت این گونه نیست و معمولا در حیات استاد، شاگردان ولو بسیار مبرز باشند، از انتشار رساله ی عملیه و اعلام مرجعیت خودداری می کنند. اگر اینک همراه با آیت الله سیستانی بیشتر نام دو مرجع (آیات فیاض و بشیر نجفی) در نجف اشرف شنیده می شود، به همین دلیل است و این به معنای فقدان شخصیت های سرآمد و برجسته ی علمی در تراز مرجعیت نیست، بلکه به معنای رعایت سنت ها و اصول چند صد ساله این حوزه است که علم محوری و تقوا پیشگی و ممانعت از رقابت های دنیا طلبانه و یا پیشگیری از دخالت های بیرونی در مرجع سازی از مواهب آن است. هم اینک شخصیت های برجسته ای در حوزه ی نجف مشغول درس و بحث های بسیار وزین هستند و با توجه به جدیت و وزن دروس و عمق مباحث و توجهات طلاب و تقوای اساتید، همواره در ضمیر حوزه این وقوف ضمنی وجود دارد که شخصیت های بعدی چه کسانی خواهند بود، و لذا اگر مرجعی دار فانی را وداع بگوید، معرفی شخصیت های بعدی از سوی طیفی وسیع و موثر از اساتید و شاگردان وفادار به سنت حوزه ی نجف با رعایت سنت ها و دقت ها صورت خواهد پذیرفت. البته در فرآیند اعلام مرجعیت در نجف اشرف، نهادهای حکومت یا تشکل های رسمی دخالتی ندارند و اگر هم دخالت بکنند عموما به جایی نمی رسد. سنت شکستن مهر و پرهیز از موروثی شدن مرجعیت و دستگاه مرجعیت، ارجاع مقلدین مرجع فقید به دیگر مراجع و همچنین اتمام فعالیت یا انتقال اشراف مدیریت مراکز و موسسات مرجع فقید به مرجع در قید حیات نیز از دیگر سنت هایی است که در نجف اشرف جدیت دارد و همین روزها در پی ارتحال آیت الله حکیم و شکستن مهر ایشان شاهد بودیم.

با این مقدمه عرض می شود، که فقدان حضرت آیت الله حکیم نیز که از مراجع بزرگ و صاحب سبک حوزه نجف اشرف و از رموز و نمادهای این حوزه و «آل گرانسنگ حکیم» بودند با همه ناباوری، تلخی و خسرانی که وارد ساخته است و با همه حزن عمیق و احساس فراقی که در حالات و سکنات بزرگان نجف مشهود است، به معنای وقفه یا ابهام در مسیر این حوزه تلقی نمی شود و گرچه جایشان خالی است، اما با توجه به ده ها سال زحمات ایشان در تالیف کتب و تربیت شاگردان و تعلق خاص ایشان به حوزه ی نجف اشرف، منطقا میراث نورانی ایشان، این حوزه را در ترسیم آینده مصمم تر می سازد، به ویژه آن که در راس این حوزه فقیه عالی مقام و شخصیت صبور، معتدل، دوراندیش، استوار و حکیمی چون حضرت آیت الله سیستانی حضور دارند که در اعتلای حوزه ی نجف در دوران پسا صدام نقش کم نظیری داشته و از استوانه های اصلی جهان تشیع هستند. به یاد می آوریم که حضرت آیت الله سید محسن حکیم و حضرت آیت الله سید ابوالقاسم خویی با آن عظمت شخصیتی و علمی از جهان فانی پر کشیدند، و نه تنها حوزه ی نجف اشرف دچار تزلزل یا توقف نشد که میراث ایشان، حوزه را بارورتر ساخت و از دل آن حوزه، بسیاری از مراجع بزرگ امروز نجف و قم سربرآوردند. اینک نیز، حوزه ی نجف علاوه بر مراحع فعلی از حضور اساتید برجسته و متعددی سود می برد و شواهد حاکی است، اساتید تراز اول دیگری که در تراز مرجعیت بوده و برای مجتهدان و طلاب این حوزه شناخته شده اند، ولی به دلیل رعایت سنت ها پیش قدم نشده اند، به تدریج محل رجوع قرار خواهند گرفت و نام هایشان مطرح خواهد شد و هر یک در جای خود خواهند ایستاد.

البته موضوع مرجعیت اعلای شیعه تابع مولفه های بیشتر از جمله وزن مراجع بعدی، شبکه شاگردان و اتفاق نظر جمع وسیعی از بزرگان و اقبال مردم و …. مهم تر از همه خواست خداوند است که در سده ی اخیر گاه در قم، گاه در نجف و گاه در هر دو کشور منقسم بوده است و عوامل و سنت های موثر بر انتخاب و اقبال به ایشان، نکته ی دیگری است که وقتی دیگر به آن باید پرداخته شود.

اگر پای سخنان بزرگان و اساتید حوزه ی نجف اشرف بنشینید و لابلای گفتار و سلوک و سیره ی همین روزهای ایشان را ملاحظه فرمایید، دو نکته برجستگی خاص دارد؛ یکی آن که این حوزه را متعلق به حضرت ولی عصر (عج) می دانند و به لطف خداوند و عنایت حضرت امیر المومنین علی (ع) به این حوزه باور دارند، و دیگر آن که ایمان دارند که این حوزه نه تنها رمز بقاء، بلکه راه مجد و عظمت خود را می داند.

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

ابوالفضل فاتح

۱۷ شهریور ۱۴۰۰

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. خداییش این انشا رو میشد تو کمتر از 5 خط نوشت. خوب شد مهندس بیانیه هاش مث این نبود . به دوران جدید وارد شدیما جناب فاتح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا