نتایج نفهمیدن!
کیومرث اشتریان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و از کارشناسان برجسته «سیاستگذاری عمومی»، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داد، با تحلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور که به اعتراضات اخیر منجر شده، تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چه میتوان کرد و چه باید کرد؟ متن یادداشت دکتر اشتریان به این شرح است:
هر حکومتی برای پایداری و ثبات نیازمند «فهمیدن» است. استعدادِ فهمیدن و شنیدن باید آنچنان در یک حکومت تقویت شده باشد که بتواند دریابد که توان ایدئولوژیاش، بُرد فکریاش، قدرت اقناعیاش، و بالمآل میزان طرفدارانش و حدود قدرتش چقدر است؟ حکومت اگر نفهمد، طغیان میکند؛ طغیانی از جنس جهالت. فهمیدن، هم به حکمرانان مربوط است و هم به ساختار. اگر ساختار بهگونهای طراحی شده باشد که اجازه شنیدن و فهمیدن را نداده باشد، «حواس حکمرانی» از دست رفته است. سازمان حکومت بایستی آنچنان تمهید شده باشد که بتواند راههای فهمیدن از درون و بیرون را تضمین کند. برعکس، اگر تمهید نشده باشد «مسابقه نفهمیدن»، «رقابت جهالت» و «خیره سری ِطغیان» را دامن زدهاست. این آشوب، نتیجه طغیانگری جهالت در بخشهایی از حکومت و «نفهمیدن» است. اینکه نفهمید که نباید کشور را تا لبه جنگی که به ما مربوط نمیشود (جنگ روسیه-اکراین) پیش ببرید بدون اینکه اجماعی ملی بر سر آن ایجاد شده باشد؛ اینکه نفهمید که جوانان ایرانی همان اندک علاقمندان به مداحی نیستند؛ اینکه نفهمید در گستره جامعه ملی باید وظیفه خود را برای شکوفایی سیاسی جوانان انجام میدادید تا در زمان حادثه برای خواستهای خویش به خشونت دست نیازند و هیزم آتش بیگانگان نشوند؛ اینکه نفهمید روز و شب با مداحی و انفعال و قشریگری با روح و جان جوانان بازی نکنید و آنها را به سوی ضدیت با دین نرانید؛ اینکه نفهمید سیاست رسانهایتان بزرگترین خطر برای امنیت ملی و وفاق اجتماعیست؛ اینکه نفهمید که آنقدر ضعیفید که عامل اتاق عملیات جهانیِ رسانهای شدهاید؛ اینکه گزارشگر شبکه سعودی یا کارمند وزارت خارجه آمریکا آنقدر جری شده باشد که به هنرمند و ورزشکار ایرانی بتازد که چرا موضع خود را مشخص نمیکنید، همه اینها ناشی از نفهمیدن و طغیانگری جهالت است.
وقتی سرنوشت خود را به کماستعدادترین افراد از حیث «فهم» و «شعور اجتماعی» بدهید و دایره ملی را بهصورت فرقهای خانوادگی تعریف کنید، مشخص است که چه پیش خواهد آمد. بارها خطر عوامزدگی و فرقهگرایی در سیاست و حکومت گوشزد شده است و اینکه این عوامزدگی اسباب رانت، مفتخواری و طفیلیگری را فراهم کرده است. بارها گفته شده است که تکیه بر «وفاداری سطحینگرانه سیاسی» بهجای تعامل با طبقات و اقشار گوناگون شما را به سوی جدایی از ملت میراند. حماقت، تدریجی است و حکومتها میتوانند در یک فرآیند تدریجی و در حلقه باطل فرقهای به آن دچار شوند. حتی آدمهای “باسواد” و “تحصیلکرده” در یک فرآیند فرقهای روانشناختی تحمیق میشوند. افراط در وفاداری، حلقه بستهای را ایجاد میکند که پویایی اجتماعی و سیاسی را فهم نمیکند.
چه میتوان کرد؟
- پیش از هر چیز بایستی به همگان هشدار داد که آرامش خود را حفظ کنید و از خشونت بپرهیزید. بیتردید عوامل فتنه در همهجا آمادهاند تا وضعیت را وخیم کنند. خط قرمز همه ما بایستی دوری از خشونت و توصیه به بردباری باشد. خطاب این سخن البته در درجه نخست نیروهای انتظامی است که خویشتندار باشند و حرمت دانشگاه را نگاه دارند. از سوی دیگر خطاب به کسانیست که داعیه اصلاح دارند؛ متاسفانه برخی شعارها حاکی از یک لمپنیسم به تمام معناست که به هیچ وجه در شأن دانشجویان نیست.
- برای پاسخ به پرسش «چه باید کرد؟» باید دید که چه شده که به اینجا رسیدهایم؟ شاید بازگشت از این مسیر امکانپذیر باشد. راه طیشده مسیری حذفی بوده و سبب شده که شماری اندک، آنقدر از ملت فاصله بگیرند که سر از «سکتاریسم حکومتی» درآورند. آنقدر در طغیان خویش و افراط بر حذف دیگران اصرار داشتهاند که نهادهای اساسی را در حد بلندگوی اقلیتی رانتی کاهش دادهاند. نهادهای سیاسی از مجلس و دولت و قضا بهدلیل همان افراط و طغیان از کارکردهای اصلی خویش ساقط شدهاند و قادر به حل منازعه اجتماعی-سیاسی نیستند؛ نهادها در واقع دچار «تخلیه اقتدار» شدهاند. یک راه این است: بازسازی دوباره اعتماد عمومی، نهادهای اساسی و تجدیدنظر در آنها با انتخاب اکثریت مردم. این، ممکن نیست مگر آنکه ضعف و خطای خویش را صادقانه بپذیرند. همین.
- در «سیاست آزادی» تامل کنید، ولی تعلل نکنید. نترسید! و جسارت اندیشیدن و سخن گفتن درباره آزادی را ترویج کنید. اگر میخواهید از تهدید، فرصت بسازید به آزادی بیندیشید و در سیاستهای خود درباره آزادی تجدید نظر کنید.
به معترضان در صداوسیما میدان سخن گفتن بدهید. فرصت بسیار زیادی به گروههای گوناگون از مخالفان و معترضان و بهویژه جوانان بدهید تا در صداوسیما سخن بگویند؛ همین الان. نگران نباشید! در واقع همه حرفها در رسانههای گوناگون داخلی و خارجی زده میشود. این کار فضا را آرام خواهد کرد. ابتکار عمل رسانهای به داخل کشور میآید و مسئله را به مسئلهای داخلی تبدیل میکند. تنها در سایه آزادیست که میتوانید یکدیگر را بفهمید، یکدیگر را آرام کنید و ثبات سیاسی را به کشور بازگردانید. «سیاست آزادی»، منازعات اجتماعی را به درون خود جامعه میبرد، سازمان و سامان اجتماعی برای قدرتورزی مردمان پدید میآورد و دولت را از بسیاری از منازعات سیاسی غیرضرور به کنار میکشد. مطمئن باشید که این، حتی در ایرانِ جمهوری اسلامی امکانپذیر است. در غیر اینصورت بحران ادامه خواهد داشت چرا که اعتراضات از سیاست به درون جامعه رفته و شبکه اجتماعی آن نیز برساخته شده است. شبکه اجتماعی که پدید آید، یعنی که تحول ساختاری در امر سیاسی پدید آمده است. امیدوارم این جملات فهمیده شود. تا پیش از این امید میرفت که فعالان سیاسی دایرمدار سیاستورزی باشند اما اینک اعتراضات به درون ساختار اجتماعی رفته و شبکه اجتماعی پدید آمده است. ظرفیت هنر تودهای (در سطح ملی و بینالمللی) را هم به نفع خود آزاد کرده و امر سیاسی بهصورت واضحی اجتماعی شده است. بیان ساده این است که گروههای کوچک محلی از جوانان در جامعه و در فضای مجازی ایجاد شده است. اینان وارد شبکه ارتباطاتی واقعی و اجتماعی و خانوادگی شدهاند. بهدلیل «نفهمیدن» جوانان و «ندیدن» آنها حیات اجتماعی دیگری برساخته شده که بحران آن به سیاست و به نظام سرریز شده است. افراط صداوسیما بر راضی نگاه داشتن یک «کاست» سیاسی-فرهنگی، مرجعیت سیاسی-اجتماعی رسانهای را به خارج از کشور برده است. ممکن است بتوانید مشکل را در یکی دو ماه “جمع” کنید ولی مسئله را “حل” نمیکنید. به جمع کردن اعتراضات دلخوش نباشید. این اعتراضات بیش از آنکه «پایه سیاسی» داشته باشد «مایه اجتماعی» دارد. ناخودآگاه و بدون طراحی قبلی «تشکیلات اجتماعی» بهصورت طبیعی ایجاد شده است. هر کنش سیاسی که مستظهر به تشکیلات اجتماعی باشد، پایدار خواهد بود.
انتهای پیام
عوامل بيروني را اشاره نكرديد اين اتفاقات نتيجه درافتادن نظام جمهوري اسلامي با استكبار جهان است ولي دليل نميشود كه بخاطر ترس از آن با استكبار درگير نشويم خوشبختانه عمر استكبار جهان رو به پايان است و جمهوري اسلامي موفقيت مقاومت مظلومانه خود را به زودي خواهد ديد و خواهد چشيد
شما دوست داری برو باواستکبار جهانی مبارزه کن جوانی ما را تلف شد ازملت کسی هزینه نکنه بسه بدبخت کردید مردم و کشور را
منظورتان کدام اتفاقات است؟ کدام اتفاقات نتيجه درافتادن نظام جمهوري اسلامي با استكبار جهان است؟ اعتراض علیه حجاب اجباری؟ لزوماََ و تماماََ نتیجه در افتادن با استکبار جهان است؟ خشونت از جانب نیروهای امنیتی ایران؟ لزوماََ و تماماََ نتیجه در افتادن با استکبار جهان است؟ خشونت از جانب معترضین؟ لزوماََ و تماماََ نتیجه در افتادن با استکبار جهان است؟ بله، اين اتفاقات مــــــــــی تـــــــــــواننــــــــــــــــد نتيجه درافتادن نظام جمهوري اسلامي با استكبار جهان هم باشند. در ضمن، من مثل شما نسبت به تمام شدن زورگویی در جهان خوشبین نیستم ولی کم شدن آن را نتیجه ی آگاهی و انتخاب جایگاه درست برای ایستادگی در برابر مواضع قلدران می دانم.
یک تحلیل درخشان!
حتما آقای رییس جمهور از مشکلات کشور آگاه هست و برای رفع مشکلات کشور در زمینه اشتغال جوانان اقدام خواهد کرد جوانی که شغل و معیشتی ندارد بازیچه دست افراد منافق و سودجو قرار میگیرد و از او سواستفاده میشود دولت باید مشکلات اقتصادی و معیشتی و مسکن و اشتغال و فاصله طبقاتی را در اولویت قرار دهد باید نیروی جوان و باسواد استخدام کند دولت باید کارکنان قدیمی که زیر دیپلم هستند را با حداقل ۲۵سال خدمت بازنشسته نماید و جوانان تحصیل کرده را در دستگاههای اجرایی استخدام کند این باعث رفع خیلی از معضلات اجتماعی و فرهنگی خواهد شد . مجلس باید به میدان بیاد ن اینکه سکوت کند داخل اغتشاشات خیابانی مجلس شورای اسلامی خیلی بهتر می توانست نقش ایفا کند و جلوی خسارت جانی و مالی را بگیرد ولی مجلس در خواب بود .این مجلس انقلابی باید به اصول ولایت فقیه عمل میکرد و مانع از هتک.حرمت به نظام می شد.
مگر مجلس هم کشور دارد مجلس مکان بحث و گفتگو بین مردان و زنانی داناست که برای اینده ملت تصمیم بگیرد نه اینکه هر تصمیمی که سازمان برنامه برای بی ارزش کردن پول ملی و افزایش تورم و گرفتن عوارض از کفن مرده تا زندکی مردم در دفعات متوالی ار تولید یک محصول که.10مرتبه هم رسیده تایید کند بیچاره گی ملت و کشور را یک بار نشد بگویید دولت هزینه هایت را کم کن انگار گناه کبیره است اخر کجای دنیا مجلس مجوز کاسبی به دوایر دولتی میدهد که شرکتی مردم را گول بزند ورارت خانه دنبال پول ملت برای شرکت خصوصی باشد مثل مخابرات با شرکت اینترنت هوشمند واقعا گریه دارد و مردن
«حکومت» ایران یک موجودیت و تشکیلات مستقل و جدای از «ملت» نیست که بتوانیم ادعا کنیم «ملت» را نمیفهمد، بلکه این حکومت ریشه در ایمان و اراده پولادین بخشی از ملت دارد که اتفاقا ارزشمندترین و کیفی ترین بخش جامعه ایران هستند. تشکیل حکومت جمهوری اسلامی از روز اول با اقبال عمومی به خواست و اراده این بخش از ملت رقم خورد و تداوم آن نیز با از خودگذشتگی همین بخش باکیفیت جامعه میسر شد. این بخش ارزشمند و باکیفیت از ملت همان است که سر بزنگاهها از مرزهای جغرافیایی کشور دفاع کرده و وقتی اکثریت مشغول زندگی و کار و تحصیلشان بودند خود یا فرزندان یا پدرانشان به جبهه ها رفتند و از تجزیه کشور جلوگیری کردند. بقیه ما بدون تعارف، از صدقه سر همین اقلیت باکیفیت نسبتا فقیر اما آبرومند، در رفاه و امنیت مستقل ترین کشور جهان عمر میگذرانیم و با شکم سیر و نفس گرم، نظریه پردازی سیاسی و اجتماعی میکنیم. خلاصه کنم، حکومت ایران صاحبان اصلی خود را خوب میشناسد و آنان را خوب میفهمد. اگر به خواست آنان عمل نکند و تسلیم خواسته های کم ارزش مشتی اوباش اجیرشده و سلبریتی بی هویت و جوان فریب خورده و دانشجوی جاهل و استاد مرعوب ظواهر تمدن غربی شود، سقوط بلادرنگش حتمی خواهد بود.