روایت نویسنده و سردبیر سابق برنامههای صداوسیما از ماجرای «بولتنها»
جلال سمیعی، روزنامهنگار که سابقهی سردبیری و نویسندگی برخی برنامههای رادیو و تلویزیون را در کارنامهی کاری خود دارد در توییتر نوشت:
١. سالهای ١٣٨٣ تا ٨۶ که در رادیو جوان صداوسیما سردبیر و نویسندهی برنامههای اجتماعی و طنزآمیز بودم، لابهلای بولتنهای محرمانه اسممان را بهعنوان برنامهسازان تخریبکنندهی دولت مقدس محمود میآوردند؛ همان بولتنها و فشارها تیرماه ٨۶ باعث اخراج ما از رادیو شدند. خانهنشین شدیم.
٢. مثلا در بولتنها مینوشتند فلانی که نویسندهی اصلی آیتم طنزآمیز «قصههای پتیآباد» در برنامهی عصرگاهی «جوونی به وقت فردا»ست، در وبلاگش به فلان رادیوی اپوزیسیون لینک داده و سردبیر آن رادیو هم لینک وبلاگ او را در سایت خود دارد.
٣. مثلا نقش یکی از مدیران کنونی دولت که آن زمان در رادیو هم از مشاوران جوان رییسجمهور وقت بود، در این جریان بهصراحت آشکار بود. اگر دوران احیای رادیو جوان را در دولت دوم خاتمی و دولت اول محمود یادتان باشد، توقیف سریالی برنامههای صبح و عصر آن را هم احتمالا به خاطر دارید.
۴. از زمستان ٨۶ که یک برنامهی صبحگاهی شوخی با خبرها را در شبکهی یکم سیما راه انداختم، این فشارها و بولتنها و «نظارت» از حتی نهادهای بیرون صداوسیما در هر سه دوران چندماههی آن تا سال ٩٠ طوری تکرار شد که آذرماه ٩٠ با شکایت یک نهاد انتظامی عملا متوقف و برای همیشه تمام شد.
۵. من برای همیشه صداوسیما را که روزگاری آرزوی کار در آن را داشتم، با دلخوری از فشارهایی که برای ملایمترین شوخیها تکرار میشدند و به تماسهای تهدیدآمیز ناشناس با همسر سابق رسیده بودند، رها کردم و البته گاهی دلتنگ شدم اما پشیمان نه.
خاطرات بولتنی و تلفنی و تعهدی باید گفته شوند.
۶. شکلهای تغییریافتهای از الگوهایی که در طنزهای اجتماعی رادیو و تلویزیون آن سالها ایجاد شد، در هر دو رسانه ادامه پیدا کردند… اما مثل هر مفهوم و واژهای که افتد و دانید، از معنا و کارکرد اصلیشان هم تهی شدند.
٧. مثلا در برنامهای اخیرا در تلویزیون، آقایی با این موضوع که پس اگر جای ورزشکار و هنرمند و… در زندان نیست، بالاخره چه کسی را باید بازداشت کنند، با اطمینان قلبی شوخی میکرد. صداوسیما هر روز از افکار عمومی و مردم کشورش فاصلهی معنادارتری گرفته است.
٨. از این دوران و تیمها که گفتم، چند تن از مدیران رادیو خیلی زود خود مغضوب سیستم و برکنار شدند؛ عدهای مثل من به کارهای دیگر مشغول شدند، عدهای ماندند و خط قرمزهای شناور فزاینده را تاب آوردند… و عدهای هم در رسانههای بیرون ایران مشغولاند.
پراکنده شدیم.
انتهای پیام