حسن محدثی: انحصارگرایی زبانی محکوم است!
حسن محدثی گیلوایی، جامعهشناس در یادداشتی تلگرامی در پاسخ به یادداشت منوچهر جوکار، دانشآموختهی دکترای زبان و ادبیّات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز دربارهی تلاش برای تشکیل فرهنگستان زبان ترکی نوشت:
همهی زبانهایی که در ایران وجود دارند، بخشی از سرمایههای فرهنگیی ایران اند. برای همهی آنها بهتر است فرهنگستان درست کنیم. همهی عناصر فرهنگی در ایران مهم و عزیز اند، مگر آنکه مخرب بودنشان بر مبنای پژوهش نشان داده شده باشد و اجتماع علمی بر آن صحه بنهد؛ زبان ترکی هم همینطور. به انحصارگراییی زبانی خاتمه دهید!
رونق یافتن زبان ترکی یا کردی یا زبانهای دیگر در ایران به معنای مقابله با زبان فارسی نیست. متأسفانه ملیگراییی ایرانی در سدهی اخیر در ایران بر بنیاد طرد زبان و فرهنگ گروههای جمعیتیی دیگر بنا شده است. ملیگراییی ایرانی بهشدت انحصارگرا و سرکوبگر بوده است و هنوز پیروان این ایدهئولوژی به نام ایران در تلاش اند میراث فرهنگیی اتنیکهای دیگر ساکن در ایران را نادیده بگیرند و حتا حذف کنند. آنها برخی از حقوق اولیه مردمان اتنیکهای دیگر ایرانی را که قرنها در این سرزمین زندهگی کرده اند و از کشورمان دفاع کرده اند، نادیده میگیرند.
شدت انحصارگرایی در میان این ملیگرایان چنان است که تحمل طرح بحث از تشکیل فرهنگستان زبانهای دیگر در ایران را ندارند. متاسفانه مرکزگرایی در ایران نیز به نفع این ایدهئولوژیي سرکوبگر عمل کرده است. ایران متشکل از ترک، کرد، بلوچ، لر، فارس، عرب، ترکمن، گرجی، گیلک، و غیره است. همهی این اتنیکها بخشی ارزشمند از ایران هستند و دفاع از حقوق همهی آنها وظیفهی هر ایرانی است.
رشد فرهنگی و اجتماعی در میان هر یک از آنان به معنای نادیده گرفتن و تضعیف ایران نیست بلکه بر عکس به معنای تقویت همبستهگیی ملی است. همبستهگیی ملی با حذف اتنیکها یا نادیده گرفتن حقوق اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسیی آنان حاصل نمیشود بلکه نتیجهی این نوع سیاستها همانا ایجاد بیگانهگی در آنها و پدید آوردن نیروی گریز از مرکز در آنها است.
ایرانگراییی موجود و مسلط در سدهی اخیر در ایران نوعی ایدهئولوژیی انحصارگرا و ضدانسانی است و وظیفهی هر ایرانیی آزادهای که به حقوق هموطنانمان از هر دسته و گروه و قومی تعهد دارد، این است که در برابر این ایدهئولوژیی ضد انسانی و ضد اعتلای ایران بایستد و با آن مقابله کند. ایران از آن یکایک مردمان این سرزمین است و همهی هموطنان ما حق دارند از مواهب آن به یک میزان بهره ببرند.
انتهای پیام
برو بمیر بابا تا هنوز گور و کفن ارزونه هر کشور درست حسابیه که در دنیا می بینی اتکایش به یک زبانه مثل همسایه مان ترکیه و هر کشور بیچاره اتکایش به بیش از یک.زبانه مثل همسایه دیگر مان افغانستان
چه عجب…
بادرود،استدلال جناب جامعه شناس وادعای ستم به اقوام ایرانی،چیزتازه ای نیست؛همان استدلال وادعاهاست که فرقه پیشه وری درآذربایجان و قاضی محمددرکردستان،به هنگام اشغال ایران،وباهدایت ودسیسه تام وتمام استالین-که امروزه اسناد آن ازحالت محرمانه خارج شده وانتشاریافته است(ر.ک.فرازوفرودفرقه دموکرات،به روایت اسنادمحرمانه آرشیوهای اتحادجماهیرشوروی،تالیف جمیل حسنلی،ترجمه منصورهمامی،نشر نی)درایران ماجرااای غمبارآفریدودرپی استقلال ازایران و اتحادباجمهوری آذربایجان شوروی بود تا دست اندازی روس های استالینی را تا به خلیج فارس ممکن سازد؛
تاسف باراست که چپ استالینی،همچنان خواب پریشان تجزیه می بیند.
آفرین
قربان آدم با انصاف
جناب جوکار لطفا در قبال آن همه کتاب که خوانده اید، آزاده باشید. هیچ زبانی جای زبان دیگری را تنگ نمی کند. نترسید. زبان فارسی آنقدر بانی و والی دارد که با تاسیس یک فرهنگستان زبان ترکی به هم نریزد. علمی فکر کنید نه عوامانه و پوپولیستی!!
اشکالی ندارد که بقیه زبانهای ایرانی مانند کردی،بلوچی،عربی و حتی گویش های فارسی مانند طبری، گیلکی و غیره نیز فرهنگستان داشته باشند. از گسترش زبان و فرهنگ نترسید که روشنی بخش است و آگاهی دهنده. از جهل و تعصب بترسید که طرفداران زیادی دارد.
هر وقت ترکیه برای 25 میلیون کرد فرهنگ سرا درست کرد وهروقت ازبکستان برای 12 میلیون پارسی زبان امد فرهنگ سرا درست کرد هروقت پاکستان آمد برای تک تک اقوامش فرهنگ سرا درست کرد شما بیا گفتمان ایران سیتزی وقوم گرایی و نژاد پرستی را برپا کن. تمام مردم کشورهای دنیا به زبان ملی و میهنیشان ارزش واحترام می گذارند. تازه علیف درکشور خودش زبان ترکی آذری راکنارگذاشته وترکیه استانبولی را رواج داده، اینو در اتفاق موزه نخجوان قابل لمس ومشاهده بود. داداش زبان دال بر نژاد نیست. بهتر بری آزمایش نژاد پرستی بدی تا بفهمی مال فلات ایران هستی یا استپ های قزاقستان.
ایشون رفیق جواد میری منجنیق است و مرید چشم بسته او
خدا را شکر !!
یک نفر جامعه شناس عادل بین این همه استاد و جامعه شناس ناعادل و فاشیست حرف حق میزند
امید است مابقی دوستان از این بیماری رها یافته و به جمع نجات یافته گان بپیوندند
لعنت بر قوم مجوس نجس که اقوام ایران را نابود کرد. لعنت بر خود شیفتگان اریا پندار مجوس که زبانهای بومی اقوام ایران را نابود کرد و زبان دری افغانی را به جایش جایگزین کرد. چه نیکو گفته پیغمبر عظیم الاشان اسلام : دین اسلام و مسلمانان به دست قوم مجوس نابود خواهند شد، لعنت بر قوم مجوس نجس.
لعنت بر پان ترکیستها که در تاریخ خود حداقل هشت جنایت علیه بشریت مرتکب شده اند :.
1)اذیت و آزار و تجاوز به مردم بغداد در عصر عباسی که موجب تغییر پایتخت از بغداد به سامرا شد و شهید مطهری در داستان راستان یک داستان با نام اذان نیمه شب به این موضوع اشاره دارد.
2) کشتار و ترکتازی علیه مردم ایران که موجب ترک زبان شدن آذربایجان شد و واژه ترکتازی مانده آن دوران است و انوری هم قصیده ای در این خصوص دارد و مولوی هم در مثنوی اشاره ای دارد( آن غزان ترک خون ریز آمدند/ بهر یغما بر دهی ناگه زدند).
3) کشتار جمعی از شیعیان آناتولی در عصر صفوی به دست سلطان سلیم یاووز
4) نسل کشی ارامنه
5) نسل کشی یونانی ها
6) کشتار آشوری ها
7) کشتار اکراد
8) کشتار جمعی از علویان معروف به کشتار درسیم.
دست پان ترکیستها تا مرفق به خون آلوده است و حقیقتا خونریزترین قوم تاریخند حتی بیشتر از مغولها چرا که مغولها در یک محدوده زمانی خونریزی کردند نه در امتداد تاریخ مثل پانترکیستها
(، انصاف نیوز حرف پان ترکها را یا منتشر نکن یا حرف مخالفان انها را هم منتشر کن ، ممنون ) .
خوشم می اید فحش این ترک … را منتشر می کنی اما فحش مرا نه
سلام فرهنگستان زبان ترکی حداقل خواسته های 35 میلیون ترک ایران است.
زبان مادری یا زبان محلی
یکی از رفتارهای پرتکرار و مورد علاقهٔ تجزیهطلبان [در کنار جعل ریشهٔ تاریخی برای اقوام ایرانی]، تأکید بر «یکسانسازی دروغین» است. بهعنوان مثال «تجزیهطلبان تُرکزبان» همانقدر که بر دوگانهٔ جعلیِ زبانیِ «فارس و ترک» یا «ترک و کُرد» تأکید کرده و «قومیت» را در برابر «ملیت ایرانی» برجسته میسازند، در مواجهه با رنگارنگی و تنوع «قومی-زبانی» تُرکزبانان ایران راه یکسانسازی در پیش میگیرند. آنها مدام به مخاطبان خود القاء میکنند که مثلاً ما را چه به کرمان و اصفهان و… اما در مقابل سؤال یک تُرکزبان [مثلاً ساکن استان مرکزی] که میگوید: «ما را چه به باکو؟» سریعا به توهم و هذیان متوسل شده و سعی در جعل تاریخ و فرهنگ مشترک میان ترکزبانان ایران و باکو و استانبول میکنند.
واقعیت آن است که تُرکزبانان کشور ما به هیچوجه از لحاظ گویش و لهجه شباهتی به یکدیگر ندارند. بهعنوان مثال لهجه و گویش یک «تُرکزبان شاهسون ساوهای» یا یک «ترک زبان شهرکردی» با یک «تُرکزبان ارومیه ای» کاملاً متفاوت است و چه بسا به سختی زبان یکدیگر را متوجه میشوند. این مسئله در مورد تُرک قشقایی و ترکمن و تُرکزبانان اصفهانی و همدانی و تبریزی و… نیز وجود دارد و بسیاری از آنها در برخورد با یکدیگر به سختی زبان ترکی هم را متوجه میشوند. (تُرکی ترکیه که دیگر جای خود دارد و به ندرت تُرکزبانی در ایران میتوان یافت که در ترکیه زندگی نکرده یا آموزش زبان تُرکی ندیده باشد و مثلاً سخنان اردوغان را متوجه شود. بر اساس تجربه شخصی بهعنوان یک تُرک زبان ایرانی باید بگویم که در مواجهه با دوستان تُرکزبانِ بسیاری از نقاط کشور عموماً بعد از چند دقیقه مجبور به ادامهٔ گفتگو به زبان فارسی میشویم، چرا که توان فهمیدن درست لهجه و گویش یکدیگر را نداریم).
این مسئله نه فقط در میان تُرکزبانان ایران بلکه در میان کُردها نیز وجود دارد. بهعنوان مثال کلهرْزبان ایلام و کرمانشاه به هیچوجه زبان اورامی یا سورانی استان مجاور را متوجه نمیشود، مگر اینکه آشنایی و آموزشی از قبل دیده باشد. یا کلهرزبان به هیچوجه کُرمانجی آذربایجان را نمی شود چه برسد به گویشهای کُردهای عراق و ترکیه.
بنا بر این دلایل باید به خاطر داشت که «تُرکی» یا «کُردی» و.. در گویش های مناطق مختلف کاملا زبان متفاوت و وابسته به جغرافیای خاصی بوده و نه یک کلیت یکدست بلکه «زبان محلی» محسوب می شود.
مسئلهٔ دیگر رسومات و اعتقادات و فرهنگ و تاریخ و سبک زندگی مردمان یک جامعه است. فرد تجزیهطلب سعی در القای این جعل مضحک دارد که مثلاً تُرکزبان شهرکردی و تهرانی و قزوینی و… با پسوندِ [اُف]های باکو که دویست سال زیر سلطهٔ روسیه زندگی کرده و حتی نامشان نیز روسی است (و حتی پاشاهای نوعثمانی) خاطرهٔ مشترک فرهنگی و هویتی و تاریخی و مذهبی و… بیشتری نسبت به مثلاً فارس و لُر و کُردی دارد که سالهاست در همسایگی او زندگی کرده است. مسئلهای که فرد تجزیهطلب سعی در سرپوش گذاشتن بر آن دارد مسئلهٔ تضاد فرهنگی زیستجهان جامعهٔ ایرانی با جامعهٔ عثمانی است. بهعنوان مثال هنگامی که یک تُرکزبان ایرانی به ترکیه یا باکو مسافرت میکند، احساس غربت و بیگانگی بسیاری دارد، اما هنگامی که همین فرد به شیراز و مشهد و کرمان و… مسافرت میکند، مطلقاً دچار چنین احساسی نمیشود.(کافیست به ازدواجهای بین اقوامی در ایران بنگریم).
نکته دیگر تفاوت «تبار» و «زبان» است. ما در ایران نه «تُرک تبار» یا «کُرد تبار» و «لُرتبار» و «بلوچ تبار» بلکه لرزبان و ترک زبان و کُردزبان و بلوچ داریم و عموم ساکنان این سرزمین یک از یک تبار مشترک هستند. چیزی که گفتمانهای ضدایرانی درصدد جعل آن هستند یکسان پنداری «زبان» و «تبار» است. (به عنوان مثال تحت تاثیر استعمار غرب، زبان بسیاری مناطق آفریقا و آمریکای لاتین و آسیا به فرانسوی و اسپانیایی و انگلیسی و پرتغالی تغییر کرده است اما کسی تبار فلان قبیله برزیلی که پرتغالی تکلم می کند را تبار اروپایی و اسپانیایی نمی داند) و بدیهی است هم من ترک زبان هم در ایران به واسطه تلکم به زبان ترکی تبار ترکی پیدا نکرده و صرفا زبانم ترکی است.
زبان مادری یک ملت و یک سرزمین مولفه ای بسیار پیچیده تر از زبان و لهجه سخن گفتن است و آیین ها و سنت ها و رسومات و تاریخ زیسته مشترک را دربرمی گیرد. به عنوان مثال وقتی یک تُرک زبان اردبیلی یا همدانی که حتی تکلم به زبان فارسی را بلد نیست به صورت غریزی هنگام رقابت ورزشکار ایرانی در مسابقات جهانی احساس تعلق خاطر شدیدی دارد. تعلق خاطری که از زبان مشترک مادری (زبان در مفهوم مام وطن) نشآت می گیرد.
وزیر کشور ترکیه: «ما ترکها از استپهای مغولستان به آناتولی مهاجرت کردیم»
سلیمان سویلو وزیر کشور ترکیه در برنامهای تلویزیونی در پاسخ به انتقاد شهروندان این کشور در خصوص افرایش تعداد مهاجران سوری و افغان گفت:
«همه ما از یک جایی به این جغرافیا مهاجرت کردیم. ما از استپهای مغولستان به اینجا آمدیم»
“ازآنجایی که کمتر کسی در ایران از تورکی آگاهی دارد. متعصبان ترک کوشش فراوانی می کنند که از این سواستفاده کرده و این گویش را بسیار بزرگ- غنی- قوی- منظم و… جلوه دهند. در حالی که براحتی می توان ثابت کرد که یکی از ضغیفترین و بدوی ترین زبانهای آسیا همین ترکی است.
زبان ترکی ریشه واحدی نداره و پرورش یافته از زبانهای مغولی، تاتاری، خلج، اویغور، قبچاق، آغوزی، قزاقی و چندزبان دیگر هست وبنیان واحدی ندارد. شاید به همین دلیل امروز می بینیم این زبان دارای سی و پنج شاخه مجزا است.
به نظر برخی چون دکتر فاروق صفی زاده اصولا زبان نیست بلکه کریولی است از 15 درصد اغوزی و… و 85 درصد از زبانهای فارسی- عربی- پهلوی- اوستایی- کردی- ارمنی- آشوری-تاتی- آذری و… که از خود ساختار مستقلی ندارد.کمااینکه پانترکیستی بنام “زهتابی” وقتی می بیند که اصولی ترین ملزومات زبان را ترکی از پهلوی(زبان میزبان) برگرفته،فرار به جلو می کند و می گوید” پهلوی، ترکی ِ باستان است!!!”
جناب محدثی چه اصراری هست که فاشیسم پانفارسی را ملی گرایی ایرانی بنامیم؟ مگر ایران را به سند اینها زده اند؟