خرید تور تابستان

این ها نه سوسیالیستند و نه لیبرال، این ها ناکارآمدند / یادداشت عبدالجواد موسوی

عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت:

هفت هشت ده سالی بود که تلویزیون نداشتیم. یعنی در یکی از همین اسباب کشی های بی شمار، یک بار بر اثر تنبلی آنتن تلویزیون نصب نکردیم.

مدتی که گذشت دیدیم برکات این توفیق اجباری چه قدر زیاد است. از همان جا تصمیم گرفتیم تلویزیون نداشته باشیم. نه بی بی سی و نه بیست و سی. و بعد دیدیم چه قدر اعصاب و روانمان آرام است و چه قدر وقت داریم برای خواندن و نوشتن. تا این که بعد از این همه سال خام شدیم و گفتیم دست کم برای بچه سرگرمی خوبی است. اشتباه کردیم. در همین چند روز آن قدر به زمین و زمان بد و بیراه گفتیم که نگو و نپرس. واقعا صدا و سیما به معنای حقیقی کلمه نه تنها پسرفت داشته بلکه به چیز فاجعه آمیزی بدل شده که دیگر هیچ امیدی به احیای آن نیست. در یک جمله اگر بخواهم بگویم باید بگویم این رسانه نه تنها ملی نیست بلکه رسانه یک فرقه است. روی کلمه فرقه تاکید دارم. نه حتی رسانه یک جناح و یا باند سیاسی. به معنای دقیق کلمه رسانه یک فرقه است. یک فرقه با درک و فهمی حداقلی از زیبایی شناسی و هنر و جذب مخاطب. یک فرقه که ناکامی ها و حسرت های کودکی اش را می خواهد از طریق یک رسانه عریض و طویل جبران کند. در این باره نه بیشتر از این می توانم و نه دلم می خواهد بنویسم. به قول شاعر:

سخنم شد بلند و می ترسم

که مرا چیزی از زبان بجهد

اما یک نکته مهم که سال ها پیش درباره تلویزیون دوره ضرغامی گفته بودم و حالا می بینم آن قضاوت کمی نامنصفانه بوده این که: این بندگان خدا مشکلشان ایدئولوژیک نیست. یعنی اصلا ماقبل این حرف ها هستند. اصلا به این جاها نمی رسند. مشکل این بندگان خدا این است که اصلا این کاره نیستند. یعنی اصلا درکی از قاب تلویزیون، رسانه، مخاطب، موسیقی، رنگ، جذابیت و این حرف ها ندارند. جز پخش مسابقات فوتبال خارجی و گاهی فیلم های هالیوودی تقریبا هیچ چیز دیگر این تلویزیون قابل دیدن نیست.می گویم تقریبا تا حق برنامه هایی که در میان انبوه برنامه های بد این رسانه از کیفیت خوبی برخوردارند ضایع نشود. این کارنابلدی همان طور که گفتم ربطی به چپ و راست بودن ندارد.

انتقادی که به مناظره آقایان علیزاده و غنی نژاد هم داشتم از همین موضع بود. حرفم این بود که این مملکت با هر دست فرمانی که بچرخد چه سوسیالیستی و چه لیبرالیستی نباید به چنین اوضاعی برسد. در هیچ مکتب و مرام اقتصادی ای چنین نابسامانی و بی برنامگی و در نهایت:ایلغاری وجود ندارد. حالا هم حرفم همین است. و نه تنها تلویزیون که دولت و مجلس و شهرداری هم مشکلشان ناکارآمدی است. ناکارآمدی این ها هم به سوسیالیست بودن و لیبرال بودن و یا انقلابی بودن و سازشکار بودن این ها برنمی گردد. مشکل این حضرات ماقبل این حرف هاست. این بندگان خدا اصلا این کاره نیستند. آن که بلد نیست یک ساختمان را تخریب کند اصلا اشتباهی آمده این جا. کارش این نیست. اگر همه چیز بر قرار و قاعده و سامانی استوار بود ایشان باید به شغل شریف دیگری مشغول می شد. آن یکی هم که هنوز کلی پرونده باز و نافرجام اقتصادی و غیره دارد اشتباهی رفته و در مقام یک انقلابی در مجلس جا خوش کرده.آن نابغه ای هم که قرار بوده با یک میلیون تومان شغل ایجاد کند باید اول می رفت تست روان و سلامت می داد و بعد به کاری مشغول می شد. مشکل ما بی تعارف ناکارآمدی است. این ناکارآمدی هم محصول کسانی است که با مشتی شعار مهیج و توخالی بر سر کار آمده اند. مادام که در بر همین پاشنه بچرخد امید هیچ صلاح و فلاحی نیست.

دو سه سال فرصتی کافی بود تا همگان بفهمند از این جماعت آبی گرم نمی شود. اگر قرار بر آزمون این جماعت بود کافی است. تا همین جایش هم خسارات جبران ناپذیری به این مملکت وارد کرده اند که:

مگر خضر مبارک پی در آید

ز یمن همتش کاری گشاید

بس است.این ها خوب فهمیده اند باید ناکارآمدی شان را پشت اصلاح طلب ها و روزنامه نگارها و دولت خاتمی و روحانی پنهان کنند. اما این مظلوم نمایی ها دیگر نخ نما شده و همین که حضرات تخریب چی مجبور شده اند برای توجیه کار نابلدی شان تقصیر را بیندازند به گردن شلوغی های پارسال، یعنی این که کفگیر به ته دیگ خورده است. قرار بود این خالص سازی ها و یکدست شدن ها به قدرتمند تر شدن این جماعت منجر شود اما ظاهرا نتیجه عکس داده است و دیر زمانی است که دست مدعیان رو شده و دیگر جایی برای پنهان شدن وجود ندارد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا