واکنش یک جانباز جنگ به اختلاسها و نجومیها
«جواد» از جانبازان شیمیایی، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
در افکار خودم غرق بودم که صدای عصبانیت جانباز ۷۰ درصدی مرا به خود جلب کرد. طوری عصبانی بود که فکر کردم الان سکته می کند. داشت می گفت سن ما بالا رفته و با حقوق اندکی که می گیریم باید خرج درمان و دارو را هم بدهیم. گلوله تیربار ضد هوایی به لگنش خورده بود و یک پایش فلج و کلستومی شده بود. بارها عمل شده بود و حالا هزار مشکل داشت و باید برای عمل جراحی به تهران می رفت که ماشین به او نداده بودند و سه بار خودش رفته بود دارویش را تایید نکرده بودند و حتی عصا و تشک طبی را نیز قبول نکرده بودند.
می گفت برویم چند نفری پیش مسوول بنیاد! می گفت ما سیب زمینی که نیستیم اینقدر بی تفاوت باشیم. جانباز دیگر ۷۰ درصدی حرفش را تأیید کرد. البته یک طرف بدن و دست و پایش فلج بود. بر اثر اصابت ترکش به سرش ضربه مغزی شده بود. جانبازی که جای ترکش زیادی در بدنش داشت و چشمش مصنوعی بود با او برخورد بدی شده بود. او هم ۷۰ درصد بود. جانباز قطع عضو و شیمیایی و موجی دیگری برای گرفتن پروتز رفته بود و حسابی شاکی بود. جانباز ۷۰ درصد دیگری می گفت به یک بیمارستان خصوصی برای عمل جراحی رفته و بنیاد گفته ما فقط تعرفه دولتی را پرداخت می کنیم و بیشترشان می گفتند خدمات بنیاد به دهه ۷۰ برگشته یعنی هیچ. و جانباز ۷۰ درصد دیگری می گفت ماه هاست هزینه ی عمل جراحی اش هنوز پرداخت نشده است.
راستی یک جانباز از پا و دست فلج و یا نابینا و غیره چطور باید برای چهار دارویی که استفاده می کند در صف انتظار چهار پزشک متخصص بماند؟! شنیده ام مسوول بنیاد قم سردار جانباز هستند! و من که یک بار حضوری خدمتشان رسیدم جواب سلامم را ندادند. ان شاالله که حواسشان نبوده. (من در عملیات های زیادی بوده ام و همیشه به فرماندهان سپاهی می گفتم به شوخی بعد از جنگ هم همینقدر خودمانی و خاکی خواهید ماند!)
گرفتن نسخه جانبازان و اعزام به تهران را مختص جانبازان قطع نخاع کرده اند یعنی تبعیض. حتی بین ۷۰ درصدها قانون بر پرداخت صد درصد هزینه ی درمان تأکید دارد، آن وقت اسپری شیمیایی و داروهای دیگر خارجی حتی جانباز ۷۰ درصد را هم نمی دهند و داروی هندی بی خاصیت آورده اند.
عزیزان! در جبهه همه در یک سنگر بودیم، چرا حالا مسوول و مسوولان با نفوذ دیگر بنیادهای شهرستان ها قانون را دور می زنند؟ درصد پایین ها را که دیگر به حساب نمی آورند. اصلا انگار آنها برای کشور دیگری جنگیده اند. دوستم ویدیویی نشانم داد از غرب که به معلولانش! نه جانبازانش، چنان خدماتی می داد که دختر بچه دوست قطع نخاع ۷۰ درصدم در عین سادگی وقتی آن را دید گفت بابا جان پس چرا شما نمی توانید از خانه خارج شوید و این امکانات را ندارید! من خنده ام گرفت؛ در دلم گفتم آنقدر اختلاس کرده اند، فیش های نجومی گرفته اند و املاک نجومی، دیگر برای قهرمان جنگشان بودجه ندارند. در خارج قهرمانانشان را بسیار ارج می نهند و اینجا از درصد پایین و رزمنده و درصد بالا و آزاده همه گله دارند.
باور کنید مجروحان جنگ بیشترین خواسته شان درمان و دارو و تجهیزات پزشکی است و حقوقی که لااقل یک رفاه نسبی داشته باشند. شاید توقع زیادی باشد که نیست ولی وقتی همین عزیزان مجروح به دوروبرشان نگاهی می اندازند و این همه ریخت و پاش رامی بینند از دوستان شهیدشان شرمنده می شوند که هدف ما چه بود و حالا چه شد! از عمر ماها زیاد نمانده، مسوولان کمی به خود بیایید.
انتهای پیام
واقعا باید خون گریست برای کشوری که روی بیشترین ذخایر نفت و گاز قرار گرفته است و کارگرش ماهی 812 هزار تومان و جانبازش این وضعیت را دارد و ارزش پول کشور را دولت بی تدبیری و نا امیدی با وجود رفع تحریمها و درامد سرشار نفتی پایین تر می اورد و گرانی دلار و گرانی دارو و کالاها را به مردم تحمیل می کند و فقط به فکر جیب دولت خوب و حقوقهای نجومی به مدیران و میلیاردرهای اتاق بازرگانی است….
دلت خوش است برادرمن که هنوز هم ازاین جماعت توقع کمک به جانبازان را داری. من قطع عضو ازناحیه پا بخاطر اینکه نکند کمک هزینه ای به من تعلق بگیرد زیر 50% زده ان سالی یک بار هم رنگ بنیاد را نمی بینم .انتخابات که نزدیک شد به یادتان می افتن.اینجا مملکت ا….است جرئت داری انتقاد کن .پرونده اختلاس های بنیاد.بانک دی.بیمه دی.کجا رفت.
مشکل ما ایرانیان و از جمله شما جانبازان عزیز این است به گفته ها دقت نمیکنیم ، مگر از اول نگفتند بروید در راه خدا بجنگید ؟!
خوب ، حالا هم بروید سراغ خدا ، مشکل هم اینجاست که کسی خدا را نمی شناسد که نشانی او را به شما بدهد !
رزمنده گرامي، جانباز محترم، بخواهيم يا نخواهيم متاسفانه شما فراموش شده ايد! نه تنها شما که کل مردم فراموش شده اند، اين مردم مردمي هم که مسئولين ميگويند، شما جدي نگيريد! منظورشان قطعا” مردم ايران نيست.
از همان روزهای اول جنگ در سال ۱۳۵۹ نیروهای عراقی برای تصرف شهر سوسنگرد همه توان خود را به کار بستند، تا پشت دروازههای شهر هم آمدند اما مقاومت مردم و رزمندگان راه را بر آنان بسته نگه داشت. اما شهر به حصر رفت. سوسنگرد مدت زیادی در محاصره نماند. رزمندگان از زمین و آسمان حمله کردند و شهر آزاد شد و ۲۶ آبان ۱۳۵۹ روز شکست حصر سوسنگرد رقم خورد.
نیروهای عراقی درست زمانی این شکست را متقبل شدند که در اوج آمادگی رزمی بودند و خرمشهر را در دستان خود داشتند. اما در همان زمان در شرایطی که مدافعان شهر آخرین مقاومت را میکردند، دو گردان زرهی از ارتش با همراهی نیروهای سپاه، بسیج و ستاد جنگهای نامنظم دکتر چمران، در امتداد جاده سوسنگرد – حمیدیه دست به حمله زده و ضمن شکستن خط محاصره، عراقیها را از داخل شهر عقب راندند.
در این عملیات که شهید چمران در خط مقدم شرکت داشت از ناحیه پا به شدت مجروح شد و یکی از محافظانش هم به شهادت رسید. سوسنگرد برای همیشه آزاد شد.
در عملیات آزادسازی سوسنگرد در ۲۶ آبانماه سال ۱۳۵۹ که به شکست حصر سوسنگرد منجر شد، ۲۴ خلبان نیروی هوایی شرکت داشتند که از این تعداد « هوشنگ کیانآرا»، «سید محمدتقی حسینی»، «محمد کامبخش ضیایی»، «نعمتالله اکبری سامانی»، « یونس خوشبین» و « ابراهیم امیدبخش» به شهادت رسیدند.
همچنین «استوار دوم شهید حسین سلمانزاده»، «گروهبان یکم شهید ابراهیم قهوهچیزاده»، «استوار دوم شهید غلامعلی حلاج قدوی»، «سروان فنی شهید عبدالله عیسیپور»، «ستوان دو شهید سیدعلی اکبر حیدری» نیز از دیگر شهدای نیروی هوایی در جریان عملیات آزادسازی سوسنگرد هستند.
کاش مسوولان امور نگاهی به گذشته بیندازند و ببینند چه رشادتها در این مرزوبوم که نکرده اند تا میزهایشان را داشته باشند. ما آدرس خدا را نمی خواهیم ناظر جان! کم به ما برای سهمیه ها و امتیازات نگرفته طعنه می زنند، حالا شما هم نشانی خدا را می دهی؟! خدا در قلب همه ماست اگر مهربان و قدرشناس باشیم.
آری؛ قدر ایثار را بدانیم ناظر جان! من در راه خدا به جبهه نرفته ام برای وطنم و ناموسم رفته ام که بیگانه بر این خاک دست نیازد، چه بسا اگر نمی رفتیم شاید اسم شما هم ناظر نبود، جاسم بود! کسانی که شعار در راه خدا رفتن می دادند عمل نمی کردند و پشت جبهه بودند و الان هم همه کاره اند، ما در دلمان عشق به خدا و اهل بیتش بود ولی شعار ندادیم و با همین حال نزار هنوز با دست درازی هر بیگانه ای می جنگیم. شما هم اگر آن دوران بودید غیر از این نمی کردید. عزت زیاد
من میدانم که شما برای دفاع از وطن و هموطنان خود به جبهه رفته اید . ولی کسانی که وطن دوستی را در حد شرک معنی میکردند ، عمل شما را جهاد در راه خدا عنوان میکردند که فردا طلبکار آنان نباشید!
ناظر عزیز انها که وطن دوستی را شرک میدانند هویت خود را انکار میکنند نمی بینید حتی اجتماع چند هزار نفر برای کورش کبیر را برنمی تابند از در ودیوار عقاید پوسیده شان شرک می بارد وهر روز خرافاتی جدید ابداع می کنند انوقت به گذشته پر افتخار ایران توهین میکنند وتاریخ ما را کرده اند 36 ساله همین ها هستند که دروغ اختلاس ودزدی را مباح میدانند وافشاگر انها رابه زندان می اندازند
اينكه بگوييم جانبازان و شهدا براي رضاي خدا جنگ كردند و نبايد مطالبه اي داشته باشند در اصل درست مي باشد و اصلاً ارزش كار و اجر اخروي آن به همين است ولي يادمان باشد تعدادي قابل توجه از اين عزيزان زياده خواهي ندارند ولي حق زندگي كه دارند و اصلاً تحمل درد و مشقت جانبازي هرچند براي خدا باشد ولي از وظيفه ما ( آدم عادي تا مسئولين) به اين فرشتگان كم نمي كند و تحمل درد واقعاً سخت است و گاهي يك دندان درد يكروزه انسان را از پا مي اندازد و چه برسد انسان با اين درد احساس تنهايي و فقر داشته باشد ، بياييد منصف باشيم و اگرنه حق الناسي بر گردن ماست كه اگر ادا نكنيم در آن دنيا گربيانمان را خواهد گرفت و نيازمند شفاعت همين شهدا و جانبازان خواهيم بود . خدايا هر چند درد اين جانبازان را مي دانم جبران خواهي كرد ولي واي به حال ما كه فقط به خود پرداختيم والسلام
ارزش یک جانباز به دفاع از حقوق مردم است نه زیاده خواهی و مطالبات غیرمنطقی شخصی که امروزه بین اکثر جبهه رفته ها و بازماندگان رایج است.