به رسمیت شناختنِ تفاوتها، پیشنیاز وحدت | غلامرضا بنیاسدی
غلامرضا بنیاسدی، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «به رسمیت شناختنِ تفاوتها، پیشنیاز وحدت» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
کلمات را معانی گونهگون است که برای فهم دقیقِ آن باید به شان نزول و جایگاه طرح و هندسه و سیاق گفتاری و رفتاری گوینده آن توجه کرد. “اختلاف امتی رحمه” که به رسول اعظم الهی منتسب می شود، از این جمله است. هرگز به معنای پاره، پاره شدن نیست تا آن را در برابر “وحدت” و یکپارچگی قرار دهند و کبریت آتش گمراهی را بکشند.
این “اختلاف” یا به معنای گونهگونگی نظرات است که هر کدام از زاویهای نگاه میکنند و در مباحثات به طرح میپردازند که عملا به همهجانبهنگری و گستردهتر شدن دایره دید میانجامد. یا به معنای “آمد و شد” است چنان که در آیه 190 سوره شریفه آل عمران نیز میخوانیم:” إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ؛ مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههای روشنی برای خردمندان است.
خردمندان از این ختلاف هم رفت و آمد را میفهمند که باعث توسعه دانایی و شناخت است. شناختی که چون به معرفت رفتاری تبدیل شود، بر ارتقای روزآمد وحدت تاکید خواهد داشت. چه این خواست خداست با تضمینی چنین که در کلام رسول اعظم الهی(ص) میخوانیم: “یداللّه مع الجماعة؛ دست خدا با جماعت است” گره ها نیز به دست قدرت الهی گشوده میگردد.
چنان که در دوران حیات خود بارها تجربه کردهایم که با وحدت میشود بر مشکلات فائق آمد. سنگهای ناجنبنده با اتفاق دستها و توانها، از سر راه برداشته میشوند. اتحاد تارها و پودهاست که قالی میشود. همراهی است که به نتیجه میرسد. از پیامبر وحدت(ص) همواره در یاد داشته باشیم که “من فارق الجماعة شبراً خلع اللّه ربقة الاسلام من عنقه؛ هر کس یک وجب از جماعت جدا شود خدا طوق مسلمانى را از گردنش مىبرد.”
چرا که تقویت و بقاى اسلام بستگى به همگرایى و اتحاد جامعه مسلمین دارد. همان گونه که بقای وطن و تمامیت ارضی ایران عزیز هم اتحاد هر روز مستحکمشدهترِ فرزندانش را میطلبد. اتفاقا دنیای اسلام هم زمانی دعوت ما به وحدت را جدی و کاربردی میداند که اتحادمان در درون به بنیان مرصوص تبدیل شده باشد.
در حقیقت دنیا رفتار و کردارمان را جدی میگیرد هزار بار بیشتر از گفتارمان. در حقیقت امضای گفتار با رفتار است. چنین که شد، دیگران هم با جدیت و احترام دعوت ما را خواهند پذیرفت. این یعنی ذات، یافته از هستیبخش شده ماست که میتواند بشود هستی بخش. چه واقعیت همان است که جامی حکیم میگوید؛ “الجماعة رحمةٌ و الفرقة عذابٌ؛ همگرایى و اتفاق رحمت الهى است و تفرقه و جدایى عذاب” و حاشا که ملت بیدار ما جز به رحمت الهی روزی خورد.
ذاتِ نایافته از هستی بخش
چون تواند که شود هستی بخش؟
ما با اتحاد حداکثری در داخل، به دیگر ملل به عنوان پارههای پیکر امت، پیغام همراهی و وحدت میدهیم تا “امتِ واحده” تحقق یابد. این گونه است که به رحمت الهی از عذاب نجات مییابیم که پیامبر بزرگوار چنین راه را برایمان روشن فرمودهاند که دست همدیگر را بگیریم. از آحاد ملت بنیان مرصوص بسازیم برای حراست از وطن. وطنی که ما را کنار هم و توانمان را همافزا میخواهد.
برای امروز و فردای خود هم به توان و ظرفیت همه فرزندان خود نیاز دارد. آن گونهگونگی نگاه را هم مثل دوربین 360 درجه میطلبد تا از هیچ زاویهای منفذی باز نشود برای بدخواهان. برای کسانی که نان در تنور تفرقه میپزند. باری حدیث را باید با سیاق گفتاری و رفتاری گوینده، روز به روز نوخوانی کرد و بهره روز آمد گرفت. درس و نیاز امروز ما وحدت حداکثری در درون، تنشزدایی و دعوت به همگرایی در بیرون است. بدان ملتزم باشیم.
انتهای پیام