یادی از فرمانده فیدل! | عطاءالله مهاجرانی
سیدعطاءالله مهاجرانی، نماینده اولین دوره ی مجلس شورای اسلامی در یادداشتی در وبلاگ خود نوشت:
یکم: مهر ماه سال ۱۳۶۰هاوانا بودیم. قرار بود با فیدل کاسترو ملاقات کنیم. انیو رابط وزارت خارجه کوبا با هیات ما بود. هیات پارلمانی از سوی مجلس شورای اسلامی دوره اول، که برای شرکت در شصت و هشتمین اجلاس بین المجالس به هاوانا رفته بودیم. محل اجلاس در سالن قصر کنفرانس ها بود ویلاهایی که در اختیار ما بود کم و بیش نزدیک به محل کنفرانس. از جمع ما آیه الله سید ابوالفضل موسوی تبریزی و دکتر بیت اوشانا و فخرالدین حجازی درگدشته اند. بقیه زنده اند. برخی هم مثل سید ما، سید محمد خاتمی با کم حوصلگی و بی تدبیری نظام مواجه!
انیو آمد به ویلای ما و گفت امشب با کاسترو ملاقات خواهید داشت اما به جهات امنیتی نه زمان دقیق مشخص است و نه مکان اعلام شده است! تمام بعد از ظهر و غروب و شام و بعد از شام منتظر ماندیم. قرار ساعت دوازده و نیم پس از نیمه شب بود. مکان هم همان قصر کنفرانس ها. تماما سبز زیتونی پوشیده بود. با همان کلاه سبز معروف. قامت بلند، ریش کم پشت و افشان، پیشانی بلند و چشمانی که مثل چشم عقاب تیز و گیر و برنده بود. او به اسپانیولی سخن می گفت و مترجمش همزمان به انگلیسی ترجمه می کرد و مترجم ما، خانم بختیار – که بعدا یکی از ترجمه های ممتاز انگلیسی قرآن مجید کار اوست، به انگلیسی…
گزارش این دیدار را در مجموعه مقالاتی برای روزنامه اطلاعات نوشتم. تنها به یک مورد اشاره می کنم. گفت: ماجرای شما و امریکا را تعقیب می کردم. وقتی ریگان برنده انتخابات شد با خودم گفتم کاش دوستان ایرانی من می دانستند که چه جانوری را یاری کرده اند!
دوم: ماناگوا بودم پایتخت نیکاراگويه. گفتگو با دانیل اورتگا. روزگار سختی با ریگان داشت. کنتراها را امریکا علیه دولت انقلابی سازمان داده بود. جریان های سیاسی مخالف ساندنیست ها را سامان داده بود. سرانجام در انتخابات ۱۹۹۰ اورتگا از خانم ویولتا چامورا شکست خورده بود. دیدار ما پس از شکست او بود… اورتگا یک فیدل کاستروی جوان بود. همان لباس سبز زیتونی، همان موسیقی کلام، اندکی خسته اما برق امیدی در چشمان. گفت ساندینیستا که پیروز شدند کاسترو به ماناگوا آمد. به من گفت: دانیل دو تا درس از انقلاب کوبا بیاموز و یک درس از انقلاب ایران. از ما بیاموز که دو اشتباه استراتژیک انجام ندهی. کارخانه ها و مزارع را ملی نکن، دولتی نکن. با نهاد دین و کلیسا هم درگیر نشو، اصلا از کلیسا در برابر امریکا و امپریالیسم استفاده کن. از انقلاب ایران هم این درس را بیاموز که چنگ توی صورت آمریکا نیندازی!
سوم: کاسترو خردمندانه در سال ۲۰۰۸ از قدرت کناره گرفت و وقتش صرف مطالعه، رمان خواندن و نیز نوشتن مقاله های هفتگی برای نشریه گرانما می شد. مقاله های او را همیشه می خواندم. آخرینش در همین اکتبر گذشته بود. دغدغه آینده و دغدغه انسان را داشت. با مذهب و گرایش معنوی هم بر سر مهر آمده بود. مثل سانتیاگو، پیرمرد ماهیگیر هاوانایی، شوق معنا در مقالاتش دیده می شد. همچنان با امریکا بر سر موضع انقلابی قدیمش بود… او رهبری مثل دیگران نبود. دوست همینگوی و گارسیا مارکز و خواننده رمان های مارکز پیش از چاپ. مارکز در گفتگو با دوست عمرش پلینو مندوزا گفته است او دقیق ترین خواننده رمان های من است. مثلا در حاشیه دستنوشته ام می نویسد: کارسیا این تفنگی که نام بردی کالیبرش این نیست! وقتی ما در هاوانا بودیم.
پاییز سال ۱۳۶۰، در هیچ جا عکسی از کاسترو ندیدیم. مطلقا عکسی از او نبود!
او رهبر و سیاستمداری بود که می دانست که چه هنگامی بایست از قدرت کناره بگیرد. همان که هیچکاک گفت: هنرپیشه خوب همانی ست که می داند کی بایست صحنه را ترک کند!
انتهای پیام
به فرمان این دیکتاتور نوکر کمونیستها هزاران نفر در کوبا و دیگر نقاط جهان قتل عام شدند.انشالله تشریف ببرید کوبا فقر و فحشا و ترس از حکومت را با چشمان خودتان ببینید.
قبل از تو 40 سال قبل این اباطیل را رجاله های دربارپهلوی می گفتند.
با عرض سلام و خسته نباشید. طرح و ارائه مطلبی از یک فرد معلوم الحال فراری که حداقل موضوع اثبات شده اینست که فرزندش با ایادی و ذباله های سعودی هم پیاله و هم دست است چه و جاهتی دارد و انصاف اینست آیا؟
این به کنار عکس گلشیفته را کجای دلمان بذاریم!!!
خواهشا واژگانی مانند انصاف را دیگر به لجن نکشید
والسلام
انصاف نیست که بدون دادگاه درباره ی هر کسی قضاوت و اتهامی به افراد چسباند. کامنت شما نباید منتشر می شد اما خب از آنجا که یک جناح سیاسی هر چه دلش می خواهد در رسانه هایش که البته با پول بیت المال هم تامین می شود به دیگر جناح می زند و کسی هم پیگیر آن نیست، کامنت شما در اینجا نیز نمایش داده شد، چون این اتهام پراکنی های بی سند و مدرک شما بی تاثیر هم شده و مردم به آن توجهی ندارند. بله انصاف یعنی اگر کسی از حقی به صورتی قانونی ممنوع نشده، باید حق داشته باشد حرف و یادداشتش منتشر شود
جه کرده انداین بلند گوهای…….داستان خلیفه فاطمی وتغذیه مردم وقوت غالبشان را باقلا قرار دادن وطریق ادعای نبوت …….بعد از 38 سال بکجا رسیده ایم این بود انقلاب فرهنگیمان؟چه بگوییم؟به که شکایت بریم؟یابن الحسن (س)……..
سلام. متاسفم براي افكار شما. دكتر مهاجراني يكي از استوانه هاي فرهنگ و ادب كشور ماست.برادر من چرا توهين مي كني؟توهين كار درستي نيست .مگر قرار نيست انصاف نيوز مطالب توهين آميز را درج نكند؟
جناب آدمين
دست مريزاد . اتفاقاً كار خوب و پسنديده همينست كه شما انجام داديد، بقول خيام نيشابورى : گر من بد كنم و تو بد مكافات دهى / پس فرق ميان من و تو چيست بگو ؟!
اگرچه انتشار اتهامات بى بايه از نظر حقوقى صحيح نيست ولى برادر بزرگوار ! بايد آزادى و دموكراسى را در عمل به پيروان پايدارى آموخت ! بايد هر روز به يادشان آورد كه يكى از اهداف مقدس انقلابمان تامين آزادى بيان بود كه همواره هزينه هاى سنگينى بابت آن پرداخته ايم، مايه خجالت است اگر چهل سال پس از پيروزى انقلابمان عده اى هنوز دغدغه آزادى بيان داشته باشند !
تهمت زدن یک عمل است و بیان نیست که مشمول اصل آزادی بیان شود ، عمل زشتی هم هست .
کاش کاش کاش……خدالعنت کند جریان های مارکسیستی را که خواسته ها وشعارهایمان را منحرف کردند و رحمت الهی بر ارواح ان مهندس سیاست تدبیر .مهندس بازرگان ) او که در خشت خام همه چیز را می دید.
هیچ انقلابی مدینه فاضله همرا خود نمی اورد همیشه هستند تعدادی ناراضی نفس عمل انجام شده درست بوده اما سرانجام ان همیشه ازدسترس رهبریان ان خارج خواهد شد.
فيدل، به دانيل درس هائي داده : 1- از کلیسا در برابر امریکا و امپریالیسم استفاده کن : از اين درسش در کشور ما به خوبي و با نهايت ظرافت و در يک کلام، عالي استفاده شد و شد اين که داريم مي بينيم! 2- از انقلاب ایران هم این درس را بیاموز که چنگ توی صورت آمریکا نیندازی! : يک زماني بود که چنگ نمي انداختيم، الان سالهاست که نه تنها چنگ انداخته ايم که حالا اين آمريکاست که از چنگال هاي ما دوري ميکند و …
ظاهرا توجه نکردید سخن کاسترو عدم تقلید از عمل احمقانه مارکسیست ها وضدیت انها با مذهب است وچنگ انداختن………
جقدرخوب است مطالبی راازصاحبان قلم چاپ می کنیداین یعنی ذائقه خوانندگان انصاف رااقناع کردن ،دست مریزاد.
آدمین عزیز!
وقتی کودک شما روی دیوار خانه خط می کشید و دیوار را کثیف می کند، شما زیر همان خط و خطوط کودکانه روی دیوار بنویسید: کودک عزیز این کارو نکن. دیوار را کثیف نکن!