خرید تور تابستان

وداع با خاکستری که سرد نمی شود! | سیدعطاءالله مهاجرانی

«سیدعطاءالله مهاجرانی»، نماینده ی اسبق مجلس و وزیر ارشاد دولت اصلاحات، در یادداشتی در وبلاگ خود نوشت:

در شهر سانتیاگو، در دامنه سلسله جبال سیرا مائسترا، میدان انقلاب آکنده از جمعیت بود. بنای یاد بود که مجسمه خوزه مارتی در برابر آن نصب شده است، مثل اسکلت نهنگی ست که بر زمین ایستاده باشد. آیا معمار از اسکلت ماهی پیرمرد و دریای همینگوی الهام گرفته است؟ او هم اسکلت غریب ماهی را به ساحل کشانده بود. مجسمه خوزه مارتی هم گویی بیشتر از هر چیز یک حس معنوی و روحانی را القا می کند . رهبران کشورهای مختلف، بیشتر از آمریکای لاتین سخن گفتند. سخنرانی جناب آقای مجید انصاری معاون محترم ریاست جمهوری ایران هم، خوب و سنجیده بود. گمان نمی کنم مردم ما این اقبال را داشته باشند که سیمای جمهوری اسلامی چنین سخنرانی را پخش کند!

زوما رئیس جمهور افریفای جنوبی به نقش کوبا در افریقا اشاره کرد. نکته بسیار شاخص و عبرت انگیزی در سخن او بود. گفت: کوبایی ها برای طلا و الماس و نفت به افریقا نیامدند، آمدند تا با شادی های ما شاد باشند و با غم های ما با ما بگریند. پزشکان جوان کوبایی تا دور دست های سرزمین ما آمدند تا بیماران را معالجه کنند. مردم آن ها را مثل فرزندان خودشان دوست داشتند. آن ها آمدند تا شعله مبارزه و آزادی را در افریقا زنده نگاهدارند. چه کسی می تواند نقش کوبا را در استقلال آنگولا و بعد نامیبیا و بعد پیروزی مردم افریقای جنوبی بر آپارتهاید نا دیده بگیرد؟

زوما با قدر شناسی سخن می گفت و فریاد کوبایی ها میدان انقلاب سانتیاگو را تکان می داد.

در ژوئیه سال ۱۹۹۱، ماندلا که کمتر از دو سال بود از زندان آزاد شده بود و در وضع رهبر معنوی و سیاسی – ملی افریقای جنوبی بود، به کوبا سفر کرد. سخنرانی ماندلا از حمله سخنرانی های مهم اوست. با تاکید بر نقش کوبا در نبرد کوئیتو کواناواله اشاره کرد. در این نبرد کوبا در حقیقت در برابر رژیم آفریقای جنوبی و در حمایت از آگوستینو نتو ، نیروهایش وارد انگولا شده بود. ماندلا این نبرد را سرچشمه پیروزی ها در افریقای سیاه علیه آپارتهاید تفسیر کرده است.

مردم کوبا در طول هشتصد کیلومتر از هاوانا تا سانتیاگو، سه شبانه روز در دو سوی جاده ها صف زده بودند. شعار دادند و اشک ریختند و تصاویر کاسترو را در دست گرفتند. مردم کوبا با کدام زبان بایست می گفتند و نشان می دادند که کاسترو رهبری ملی و مردمی و دوست داشتنی بوده است…

حقیقتا نتوانستم بفهمم که برخی چهره های سیاسی چپ کشور ما که عضو سازمان های چریکی هم بوده اند با کدام تحلیل و تفسیر این روزها زبان به شماتت و ملامت کاسترو گشاده اند؟ در کدام جهان زندگی می کنند!؟ کدام رهبر سیاسی در موقعیت کاسترو، و با توجه به شرایط او، می توانند نشان بدهند که محاسنش از کاسترو بیشتر و معایبش کمتر باشد؟

 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا