بازار میوههای لاکچری دست اهالی میانه | این حجم قاچاق «بیرابطه» نمیشود
گزارشی از بازار میوههای لاکچری تهران
سرویس اقتصادی، انصاف نیوز: بلوبری، پشن فروت، دراگون فروت، آواکادو، شاه بلوط و… میوههای لاکچری از کجا میآیند؟ چه کسی مشتریشان است؟ چه کسی میآورد و قیمتش را کی تعیین میکند؟ مشتری خاصی دارد؟ این گزارش تلاش دارد برای این پرسشها، جواب بیابد.
میوههایی که به میوههای لاکچری معروف شدهاند، چند سالی است که وارد بازار ایران شدهاند و گرچه بیشتر از مجاری غیرقانونی وارد میشوند، به تدریج مورد توجه عدهای قرار گرفته و وارد سبد غذاییشان شدهاند. قیمت بالا، باعث شده اکثر مردم هنوز مشتری این میوهها نباشند.
بیبیسی و اینترنشنال علیه گوجه سبز!
مهدی که مغازهای در بازار تجریش دارد، حالا چند سالی میشود که اینجا فعالیت میکند. او در جواب این سوال که میوههای لاکچری مغازهاش را از کجا آورده، میگوید: «باید دست داشته باشی!» متوجه تعجبم میشود و دستداشتن را چنین توضیح میدهد: «این میوهها اکثرا از امارات میاد. قاچاقی میاد. شما باید تو امارات دست داشته باشی، باید تو جنوب دست داشته باشی، مثلا ممکنه توی راه، بارت را نگه دارند. باید آدم داشته باشی. ما دست داریم.»
خب، اینطور که آقای فروشنده میگوید برای آوردن میوههای لاکچری به تهران، باید آشنا و پارتی داشت، شاید هم شوتی. میپرسم قانونی نیست؟ میگوید: «قانونی، فقط واردات موز و آناناس و نارگیل و انبه آزاده. ولی این میوهها جا افتاده؛ بلوبری و آواکادو جا افتاده. در شهرستانها هم میفروشن. ما خودمون الان مشتری از شهرستان داریم.»
متوجه منظورش شدهام؛ میگوید آن 4 قلم میوه میآید اما مشتری آواکادو و بلوبری میخواهد و برای اینکه حرفش را مستند کند و نشانم دهد بلوبری خواهان دارد، میگوید مشتری شهرستانی دارد.
از گیردادنها میپرسم و جواب میدهد: «تعزیرات شاید سالی ۲ بار گیر بده، میتونن بنویسن بار قاچاق ولی نمینویسن چون میوه است دیگه.»
او بعد از چند نفر، اولین میوه لاکچری فروشی است که حاضر میشود درباره کارش گپ بزنیم. در مورد علت محافظهکاری همکارانش جواب قانعکنندهای دارد: «بچهها صحبت نمیکنن چون دردسر میشه. سر قیمت گوجه سبز که خبرشو بیبیسی و ایران اینترنشال زدن، تعزیرات ریخت همشو جمع کرد!»
میانهایها میداندار میوه لاکچری
هرچه بیشتر جستوجو میکنم، بیشتر مطمئن میشوم که بخش بزرگی از پرسشهایم در «راسته آجر قرمزها» جواب میگیرند. راهی میدان مرکزی میوه و ترهبار تهران میشوم و پرسان پرسان راسته آجرقرمزها را پیدا میکنم.
اینجا میوههای لاکچری کارتن کارتن چیده شدهاند. رسیدهام به مرکز توزیع میوههای گران و خاص در پایتخت.
حسن بیش از بیست سال است که در میدان مرکزی میوه و ترهبار تهران سابقه کار دارد و این سابقه، کمک میکند که پاسخ دقیقتری بدهد به سوالهایم.
اولین سوالم از او این است که چه کسی این میوهها را وارد میکند؟ جواب جالبی میدهد: «شخص بخصوصی اینها رو وارد نمیکنه. اکثر این میوهها، اتوبوسی میاد. مسافری هم میاد؛ طرف مثلا مسافره و از جنوب داره میاد، میبینه اینجا بلوبری گرونه اونجا ارزونه. میخواد خرجشو دربیاره، برای یک کارتن بلوبری که بهش گیر نمیدن.»
حسن ادامه میدهد: «گاهی پیش اومده که یک ماشین که بار انگور یا پیاز مثلا میخواسته بزنه، از جنوب بیاد، ۴ تا هم از این کارتنها زده و آورده تهران فروخته.»
میپرسم در مسیر، برای آوردن چنین بارهایی مشکل ایجاد نمیشود؟ میگوید: «بعضی وقتا هم شده که گیر کرده و گرفتن ازش اما خیلی وقتا، نه مشکلی پیش نمیاد. حالا وقتی میاد اینجا، یک سود اضافهای هم میبره.»
او فوت کوزهگری را هم میگوید. چنین حجمی از میوههای خاص را نمیشود با کارتنهای تک به تک آورد. همین را میگویم و او هم تایید میکند: «چند نفرن از جنوب بار میفرستند. مثلا به من زنگ میزنن؛ واسه من ۱۰۰ تا کارتن دراگون میفرستن، از ۱۰ تا اتوبوس هرکدوم ۱۰ تا کارتن.»
از سود واسطهگری میوههای لاکچری سوال میکنم. جواب میدهد: «این ۱۰۰ تا کارتن اینجوری نیست که یک سود کلانی داشته باشه، چون یک قیمت معلومی داره. فروشنده توی جنوب هم به درهم میخره و پول ما هم که خارج از ایران هیچ ارزشی نداره.»
او در ادامه میگوید: «چند نفریاند که براشون میاد، یا ما باید از همینا بخریم یا باید آشنای دیگه پیدا کنیم برامون بیارن. مشتری مثلا سفارش میده و میگه من ۱۰ تا کارتن انبه میخوام، ما میاییم پیگیر میشیم، ببینیم کدومشون دارن. معمولا یک تیپ خاصی این بارهای خارجی را میفروشن بیشتر همشهریهای خودموناند، میانهایاند.»
اگر بیاید، تولید هم میشود
حسن معتقد است واردات میوههای خاص و کمیاب به تدریج موجب کشت این میوهها در داخل میشود و اگر چنین شود، واردات دیگر به صرفه نیست: «ما کیوی نداشتیم. یعنی بیست بیستوپنج سال پیش به کیوی میگفتن سیب زمینی موکت شده. اومد، دونهاش را کاشتن توی شمال، دیدن اصلا از کشورهای دیگه بهتر جواب گرفتن. دراگون را الان کاشتن، میوهای که داده از کشور چین بهتره ولی فعلا کمه. ما اینقدر مهندس داریم که بتونن شرایطشو توی همین آب و خاک مهیا بکنن، ولی اول باید بیاد. اواکادو یک میوه سرشار از ویتامینه. من خیلیها را دیدم که به شدت به این میوه نیاز داشتن. الان اومدن این میوه را توی شمال کاشتن و بازار ایران بینیاز شده از هر آواکادوی خارجی. آواکادوهای ایرانی که امسال اومدن، رو دست همه آواکادوها بلند شدن، حداقل از آواکادوی ترکیه بهتره.»
این فروشنده میوههای لاکچری در میدان مرکزی میوه و ترهبار تهران از اوضاع کشت هم بیخبر نیست و میگوید میوههایی در حال کشت و تولید است که قبلا کشاورز ایرانی شناختی از آن نداشت: «همین اومدن میوه خارجی باعث شده حداقل ۱۰ قلم میوهای که ما تو کشور هرگز نداشتیم، داره کشت میشه. کشاورزهای ما مثلا دارن زنجبیل میکارن، آناناس میکارن، دراگون کشت میکنن و…»
دستهایش را باز میکند و ادامه میدهد: «همین یک ماه پیش من از ورامین پاپایا داشتم. اینقدر پاپایا واسم اومده بود که من اصلا شاخ درآوردم. یک هفته، یک تن واسه من پاپایا اومد، روزی ۲۰۰-۳۰۰ کیلو. این میوهای نیست که اینجا باشه. این میوه دونهاش ایران اومده، اینا رفتن اونو تو یک منطقهای کاشتن و جواب گرفتن. حالا ممکنه چند وقت بعد اصلا این خارجیش نیاد دیگه.»
به گفته او فقط هم پاپایا و زنجبیل نیست که کشت شده و جواب گرفته: «اینقدر بلوبری تو شمال ایران کاشتن که مثلا ۲ سال دیگه ایران بینیازه. الان پاپایا خارجیش وارد نمیشه. من رفته بودم شمال، توی یک باغی قد این سالن پایه زده بودن، مثل انگور بلوبری داشتن. اون بنده خدا اصلا نمیدونست بلوبری ارزشمنده. گفت ما اینجا میدیم مربا و ترشی و از این چیزا درست میکنن. بهش گفتم نکن این کارو این هر ۱۲۵ گرمش ۱۰۰ هزار تومان پولشه.»
هستهاش را هم میخرند
از حسن در مورد پرطرفدارترین میوههای لاکچری سوال میکنم و او جواب میدهد: «پرطرفدارترین میوه، آواکادوئه، بعد بلوبریه، بعد دراگون. اینایی که تو کار لوازم آرایشی هستن حتی هسته آواکادو رو هم میخرن. کمتر میوهای توی میوههای ایرانی و خارجی وجود داره که همچین خاصیتی داشته باشه، یعنی حتی هستهاش هم ارزش داشته باشه و اونو بخرن.»
قاچاق چاق موز، قاچاق لاغر لاکچریها
حسن از سال 1374 در میدان میوه و ترهبار کار کرده و هم تفاوت سیاست دولتها را با چشم خود دیده و هم پشت پردههای بازار را با گوش خود شنیده. خبرنگار انصاف نیوز را خطاب قرار میدهد و میگوید: «آن زمان که کارمو شروع کردم، موز قاچاق بود تا سال ۷۷ یا ۷۸ موز خارجی قاچاق بود. کردها توی کردستان موز سبز رو قاچاقی واسه ما میآوردن. اونجا میخریدیم و خودمون میرسوندیمش به تهران.»
نقبی به دوره اصلاحات میزند: «دوره خاتمی ورود همه میوهها آزاد بود.۴۰ قلم میوه آزاد میاومد. انگور خارجی میاومد، سیب دو رنگ و… یادمه طرفای سال ۷۸ یک سال پرتقال کم شد. کلی پرتقال والنسیا وارد کردن. برای اون کسی که موز میاومد پرتقال والنسیا هم میاومد.»
برمیگردد به بحث قاچاق و به موضوعی اشاره میکند که میتواند موضوع گزارشی مستقل باشد و موضوع مطالعه جدی درباره ذینفعان قاچاق. میگوید: «اون موقع فقط موز قاچاق بود انا الان ۱۰ قلم دیگه قاچاق حساب میشه. اما قاچاق این 10 قلم در برابر حجم موز قاچاقی که اون موقع میاومد، اصلا هیچیه. روزی مثلا ۱۰۰ تا کامیون موز میاومد.»
از او در مورد شیوه قیمتگذاری این میوهها میپرسم. حسن معتقد است که قیمت را بازار میدهد و هیچکس جز بازار نه میتواند و نه باید قیمت بدهد: «چهار تا میوهست که آزاد وارد میشه، مثلا الان نارگیل، موز، آناناس و انبه قانونی وارد میشه. اونایی که واردکننده این میوهها هستن بارشون رو به تدریج میریزن تو میدون. قیمت این میوهها ثابته و معمولا بالا پایین نمیشه مگر اینکه یک بار، توی یک فصل کم بشه یا قیمت دلار یهو تغییر کنه.»
یک ساعتی که با حسن آقا گپ زدم، اندازه چند کلاس درس به دانش و اطلاعاتم درباره میوه، ساختار بازار، واردات و کشت اضافه شد.
قاچاق 5 تن دراگون؛ مگر میشود؟
صادق در اتوبان کهریزک روی وانتش میوههای لاکچری میفروشد. چند سالی میشود که به این کار مشغول است. باور دارد کسانی که این میوهها را به تهران میرسانند باید «ارتباطات خاصی» داشته باشند و هرکسی نمیتواند این میوهها را از جنوب بیاورد و در پایتخت بفروشد.
از او میپرسم اگر چنین باوری دارد، بار خودش را چگونه تهیه کرده است. جواب میدهد: «ما به جنوب تا اینجا کار نداریم. اونجا قیمت را میدن و میان اینجا تحویل میدن. دیگه ما به اینکه بار گیر کنه یا نکنه، کار نداریم. اینهایی که بارها رو تا تهران میارن شاید به یک جایی وابسته هستند. چون اگه من بدونم اونجا میتونم باری که تو تهران صد تومنه رو 30 تومن بخرم، خب خودم میرم میارم دیگه، ولی من میدونم گیر میکنم، نمیتونم بیارم. اینا اینقدر رفتن و اومدن، گلوگاهها رو میشناسن، لنجها رو میشناسن، نفرها را میشناسن. اگر ما ده تا بیست کارتن میخریم، اونام میرن تناژی میارن. مثلا میره ۵ تن دراگون میاره. خب کسی که ۵ تن بار میزنه چجوری رد میکنه؟»
در تابستان زیر آفتاب و در زمستان زیر باد و بوران، ایستادن کنار وانت و فروختن میوههایی که مشتری همگانی هم ندارد، کار سختی است. این را میشود از لحن تلخ صادق و دل پرش فهمید.
میخواهم پیشنهادی بدهم که کارش رونق بیشتری بگیرد. میگویم با چند غرفهدار میدان، شریک شود و برود جنوب، میوه لاکچری بار بزند و بیاورد تهران. چپ چپ نگاه میکند و در جوابم میگوید: «این […] همشون دلال هستن. اصل نفری که اونجا خرید کرده و تو تهران داره پخش میکنه رو منِ کاسب اصلا نمیشناسمش. من اگه برم خودم بیارم، یهو بارم توقیف میشه و مثلا صد میلیون تومانم میسوزه، ولی اینها گردن کلفتن. ده نفر را میشناسن. همینجوری نیست که بری اونجا بار بزنی بیاری. وقتی اینطوریه ما هم عقب میشینیم دیگه. الان ما نفری که از اونجا میاره رو اصلا نمیشناسیمش. دلالهای میدون هم نمیشناسنش. اینا مثلا از یکی که پخشکننده تهرانه از اون میگیرن. اونم مثلا خودش از یکی دیگه میگیره. طرف را اصلا نمیبینی. همه همینطوری واسطه به واسطه میخرن.»
از او پرسیدم مغازهدارهای سطح شهر از کجا این میوهها را تامین میکنند. پاسخ میدهد: «مغازهدارها همشون از میدون ترهبار تهران میارن. مسافری ممکنه بیارن، ولی مگه چقدر مسافری میاد؟ تازه باید حتما آشنا داشته باشی که بتونی بیاری. بعد هم شما باید حتما عمده بخری که ارزون بیفته. بازار تجریش اونایی که کارشون چند ساله اینه میتونن بیارن، ولی فروشندههای عادی نه. یکسری میوهها را من توی ترهبار نمیبینم ولی توی تجریش هست. من اگه مشتریم بگه از کجا میاری میگم از بندرعباس میارم، چون اگه بگم تهران خودش میره راهش رو پیدا میکنه میخره، باید به مشتریم اینو بگم که بارم فروخته بشه ولی این نیست که هرکسی بیاره.»
او درباره قاچاق و نظارت، حرف همکارانش را تصدیق میکند و به خبرنگار انصاف نیوز میگوید: «واردات یکسری میوهها قانونیه، واسه یک پالت، دو پالت مجوز میگیرن کنارش بقیه را هم میارن. مثلا انبه مجوز داره یکی که وارد میکنه بقیه را هم کنارش وارد میکنه. واردات دراگون، پشن فروت، امثال اینا غیرقانونیه ولی چون میوه است گیر نمیدن چون چیز ضررداری نیست، میوهست و استفاده میشه. اگه چیز ضررداری بود صددرصد گیر میدادن.»
میخرند اما نمیخورند!
از صادق میخواهم که حدس خود را درباره میزان گردش مالی تجارت این میوهها بیان کند: «گردش مالیش، سالانه ۵۰۰-۶۰۰ میلیون دلاره. این حداقلشه، چون بار گرونه. وقتی بار گرون باشه، گردش مالیش بیشتره.»
از او میپرسم چه کسانی مشتری این میوهها هستند و به نظرش برای چه چنین انتخابی دارند. جواب جالبی میدهد: «یکی مثلا مهمونی عقدی داره یا مهمونی دیگهای، بعضیا یک مانوری میخوان پیش فامیلاشون بدن، اینا میان از این میوههای میخرن.»
بعد هم جملهای میگوید که هم خندهدار است و هم تعجبآور: «ببین! 90 درصد اینا وقتی میبرن نمیخورن اصلا. اصلا شاید انار خودمون پیش اینا سر باشه. ولی خب چشم و هم چشمیه دیگه. مثلا آواکادو یا دراگون را من خودم اگه ببرم خونه شاید اصلا نخورم. به نظر من فقط انبهست که طعم خوبی داره. یک خاصیتی هم مردم ما دارن، زمانی که هندوانه کیلویی هزار تومن دو هزار تومن باشه کسی نمیخره، همون هندوانه اگر یهو بشه کیلویی 20 هزار تومن، همه میخرن. من انبه را کیلویی ۶۰ تومن ۷۰ تومن میفروختم از من نمیخریدن. ولی زمانی که این بار گرون بشه مثلا بشه کیلویی 100 هزار تومن، تقاضاش بیشتر میشه.»
گشت و گذارم را تمام میکنم؛ حالا میدانم میوههای لاکچری از کجا میآید، چطور توزیع میشود، چه چالشهایی دارد و چه آیندهای. میدانم قیمت گوجه سبز تا بیبیسی رفته، بلوبری ایرانی و آواکادوی ایرانی در راه است و بازار میوههای لاکچری دست بر و بچههای میانه است.
انتهای پیام
میانه نگو اروپا بگو یاشاسین میانانی❤️
آقا اسم میانه رو خراب نکن میانه خودش قطب کشاورزی آذربایجانه.
سلام
وقت بخیر
ممنون از زحمتی که برای این گزارش خوب و مفید کشیدید.
ان شاءالله هر کدوم از ما به وظایف خودمون عمل کنیم.
خدانگهدار