جدی میفرمایید؟ یعنی هیچکس نگران این جامعه نیست…
چند کلمه درباره پیام ترسناک گدایی سیما از اینستاگرام
علی نیلی، انصاف نیوز: چند وقتی است که عبارت «جدی میفرمایید؟» وارد ادبیات محاورهای مردم ایران شده چون کارشناس یکی از برنامههای تلویزیونی این گزاره را با لحنی خاص در موضوعی خاص و با موضعی خاص به زبان آورد. تا اینجا اتفاقی معمول را شاهدیم نامعمول اما ساختن برنامهای است که جز با «گدایی شبکه پربیننده نسیم سیما از شبکه اجتماعی فیلترشده اینستاگرام» نمیتوان توضیحش داد.
آنچه رخ داده در واقع این است که تلویزیون دولتی ایران از فرط نداشتن مخاطب، با ذرهبین شبکههای اجتماعی را میگردد تا سوژه پیدا کند و در جدیدترین شاهکارهای از این دستش، میزبان احمد مجدزاده مشهور به «احمد خطر» در شبکه نسیم بوده است.
شامگاه چهارشنبه ١۶ اسفند ۴٠٢، برنامه برمودا در شبکه نسیم سیما با اجرای کامران نجفزاده میزبان احمد مجدزاده بود؛ همان کارشناسی که منتقد حضور زنان در ورزشگاهها بود، از سرو اجباری مشروبات الکلی در ورزشگاههای اروپا حرف زد، از احکام شریعت و نظر مراجع تقلید گفت و وقتی کارشناس مقابلش از در مخالفت با این گفتهها درآمد، با لحنی خاص پرسید «جدی میفرمایید؟ پس ما اینا رو از کجا درآوردیم»، قهقه زد و مشهور شد.
پس از پخش برنامه، نوبت مردم بود که واکنش نشان دهند و نشان دهند چقدر از این حرفها آزردهاند. ایرانیهای منتقد آن سخنان از عنصر آشنای فرهنگ ایرانی بهره گرفتند و در قالب طنز، حرفهای آقای مجدزاده را نقد کردند و چنان پرشمار و پرتکرار و گاه مبتکرانه که طنازی با «جدی میفرمایید؟» برای روزها اکسپلور شبکه اجتماعی اینستاگرام را اشغال کرد.
برنامه برمودای شبکه نسیم صاحب آن عبارت مشهور را بیشتر معرفی کرد و به مخاطبانش خبر داد که او کشتیگیر تیز و چغری بوده است، به «احمد خطر» شهرت داشته، در سه وزن کشتی گرفته، مشهورترین کشتیگیر روس را ضربه کرده و بعد از بوسیدن تشک کشتی، وارد کار فرهنگی شده است!
آقای مجدزاده البته نگفت که چطور به دهلیزهای میانی هرم قدرت راه یافته است اما همینقدر به مخاطب اطلاع داد که به خارج از کشور اعزام شده تا کار فرهنگی کند، در شهرداری و فدراسیونهای ورزشی و ستاد امر به معروف سمت داشته است، با پسانداز حق ماموریتهای خارجیاش تاکسی خریده و تا همین اواخر، مدیریت یک فرهنگسرا را در اختیار داشته است. همچنین گفت با حجتالاسلام ناطقنوری هم سلام و علیکی داشته و بالاخره با همین این شاخ و آن شاخ پریدنها و کارهای فرهنگیاش، تا امروز ادامه داده است.
درباره احمد خطر میتوان بیشتر و کمتر حرف زد اما مقصود این نوشته، هشداری نسبت به وضعیت اسفناک صداوسیماست. گدایی سازمانی به این عرض و طول از شبکههای اجتماعی فضای مجازی، خصوصا اینستاگرام فیلترشده، جای تعجب و نگرانی و البته عصبانیت دارد. کجای دنیا را سراغ دارید که تلویزیونش با مجری ژورنالیست آمریکا دیدهاش، سالی یکبار برود سراغ سوژه فضای مجازی و از آن رئالیتیشو بسازد؟ غیر از این است که کفگیر سوژهها به ته دیگ خورده است؟ جز این است که مدیران رسانه ملی میدانند در مقایسه توجه مخاطب، قدشان به زانوی اینستاگرام هم نمیرسد؟
انتقاد از این است که صداوسیما مانند بقیه حاکمیت، رقیب را به رسمیت نمیشناسد؛ درست همانطور که مسئولان اقتصادی میگویند قیمت دلار خیابانی را به رسمیت نمیشناسند اما همان عدد را مبنای تصمیمات خود قرار میدهند، مسئولان سازمان صداوسیما هم اینستاگرام و تلگرام و باقی شبکههای اجتماعی خارجی را به رسمیت نمیشناسند اما تا سوژهای بهداشتی پیدا میکنند و فکر میکنند که میتوانند از چهرهای خودی اعاده حیثیت کنند، تمام قد به میدان میآیند.
سوژهیابی تلویزیون از فضای مجازی نکوهید نیست که هیچ، شاید در شرایط عادی و در زمانی که هر چیز در جای خودش قرار داشته باشد، واجب هم باشد چون فضای مجازی فارسیزبان امروز کارکردهایی متفاوت از همه جهان برای ایرانیان یافته است؛ جایی برای خود خود بودن است، جایی برای حرفزدن بدون خودسانسوری، جایی برای ابراز وجود و اظهار نظر بدون واهمه، جایی برای آسودن و انتقام توأمان از سرخوردگیها و تحقیرهای اجباری و شکستهای تحمیلی، جایی که تابوهای جامعه عامدانه زیر پا گذاشته میود و از بدننمایی تا جارزدن خصوصیترین حس و حالات شهوانی تجربه میشود تا جامعه به صدای بلند بگوید با قرائت رسمی از خودش زاویه جدی دارد. فجازی فارسی جایی است که کارکرد رسانهای و کارکرد حزبی و کارکرد فضای عمومی پیدا کرده است. فجازی فارسی واقعا جهان دیگریست و قوانین و ارزشها و ضدارزشها و مقدسات و تابوهایش، یک سره با زندگی در جریان ایرانیان متفاوت و متباین است و حدس میزنیم خبرش به آقایان هم رسیده که قصد محدودکردنش را داشتهاند و دارند.
اگر صداوسیما رسانه کژکارکرد نبود، واقعا روزانه هزاران سوژه برای تحقیق و برای مطالعه و برای پیگیری و برای دادرسی در شبکههای اجتماعی فارسیزبان نمییافت؟ مییافت و آنگاه برای ما هم عجیب نبود که پسرک «کیکه یا فیکه» و استاد «جدی میفرمایید؟» هم به سیما راه یابند اما صداوسیما دغدغه جامعه و فجازی ندارد و اساسا طوری طراحی نشده که بتواند به مسائل پیشگفته واکنش درخور و بههنگام نشان دهد. در نتیجه، همانطور که پیشتر آمد گفتوگوی نجفزاده با مجدزاده در اعلاترین کارکرد میشود اعاده حیثیت از یک نیروی فرهنگی خودی. اینجاست که تتمه اعتماد افراد به صداوسیما رنگ میبازد. وقتی میبینیم از میان هزاران هزار سوژهای که روزانه در شبکههای اجتماعی طرح میشود، روی آنی دست گذاشتهاند که به جایی برنمیخورد و کسی را نمیآزارد، چگونه باید این رسانه را ملی و از آن خود بدانیم و به آن اعتماد کنیم؟
کوتاه سخن اینکه روزگار رسانههای ایران و در راسش رسانه ملی ناگوار است، جامعه ایران هم حداقل به گواه آنچه در شبکههای اجتماعی فارسیزبان بروز و ظهور دارد، چندان وضعیت بهقاعده و بههنجاری ندارد اما وقتی از بین همه مسائل امروز این جامعه، صاحب عبارت جدی میفرمایید؟ فرصت آنتن سیما مییابد تا خود را پرزنت کند و نه هیچکس دیگر، پیام عجیب و ترسناکی مخابره میشود؛ اینکه هیچکس در هیچکجای حکمرانی نگران این جامعه نیست.
انتهای پیام
منتظر باشید در انتخابات آینده لیست انتخاباتی بده.
جدی می فرمایید!!؟
این تورم های که در ۴۰ سال درست شده را میخواهی ظرف چند سال حل و فصل کنی؟
زیاد نگران نباش!
این نیز بگذرد…
مخصوصا چون آن نیز بگذرد…
و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین
جدی می فرمایید را در صدا سیما گفته و بین مردم همه گیر شده ؟؟؟؟
بعضیها یه چیزهایی میدونند که یه حرفهایی رو بصورت اغراق آمیز میزنند