گلایههای دیرهنگام صداوسیما از شبکه های اجتماعی!
«رضا صادقیان» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی درباره ی گلایه های صداوسیما از شبکه های اجتماعی در زمان پوشش خبری فاجعه ی پلاسکو نوشت:
حادثه پلاسکو آزمون مدیریت شهر تهران و کشورمان بود. عیار بسیاری از مسوولان مشخصتر از همیشه شد و جایی برای حاشیهپردازی و سخنهای بسیار باقی نماند، مهمتر آنکه سنجشی دوباره بود برای اطلاعرسانی و کاستیهایی که در این حوزه وجود داشته و دارد.
در میان تمام خبرها و رویدادها گلهمند بودن صدا و سیما از نشر خبرهای غیرواقعی درباره ی حادثه غمانگیر جالبتر بود، کارشناسان رسمی و غیررسمی تلویزیون به جای یافتن راهحل عملی و تلاش برای گشودن گرهکور خبررسانی در رسانههای رسمی، نوک پیکان حمله و نقدهای خویش را به سوی شبکههای مجازی گرفتند. شبکههایی که به جای آرام کردن مردم به سوی دامنزدن به جو پرحاشیه گام برمیدارند و مهمتر اینکه اعتماد شهروندان را به انتشار خبرهای رسمی کاهش میدهند.
نکته اصلی اینجاست؛ شماری از هموطنان و یا بخشی از لشکر بیکاران و ماجراجویان و شماری از افرادی که از کارکرد و تاثیرگذاری انتشار خبر در ساعتهای اولیه ی وقوع حادثه آگاهی دارند همچنین تعدادی از کاسبان اشک و آه مردم طی سال گذشته و ماههای قبل با توجه به امکانات نرمافزاری اقدام به راهاندازی کانالهای خبری کردند، حال همین افراد خبرهای دروغ منتشر میکنند ولی کجرفتاری و نشر اخبار کذب آنان به ضرر صدا و سیما و حوزه خبررسانی رسمی تمام میشود! به عبارتی قدرت اطلاعرسانی و تاثیرگذاری سیمای ملی را با چالش روبرو کردند.
شنیدن و دیدن این گلایهها از زبان کسانی که طی سالهای اخیر در کار خبر و اطلاعرسانی رسمی بوده و هستند جالبتر بود. در روزهایی که هر کدام از شهروندان در پی کسب خبری جدید از فرو ریختن حادثه ی پلاسکو بودند، گویا سیاست اجرا شده و ابلاغ نشده بر اساس خبررسانی قطرهچکانی بود. خبررسانی محدود که ضمن پرهیز از نشر شایعه و خبرهای پرحاشیه باعث برهم خوردن نظمذهنی شهروندان در پایتخت نشود. از همین رو با گذشت دو روز از حادثه میزان خبرهای رسمی به مصاحبه و اقدامات مسوولان خلاصه شد، تصاویر مسوولان دولتی و بخشهای دیگر مخابره میشد ولی خبرهایی دیگر در دست نبود، و در نبود خبرهای اصلی شایعات بالا گرفت. سیاستی که باعث شد فضایی بسیار مناسب در اختیار شایعهسازان قرار گیرد و با انتشار عکسهای کمتر دیده شده از وقوع حادثه به نشر اخبار جعلی جانباختگان پلاسکو بپردازند و در گامهای بعد کلیت حادثه را به اجرا شدن توطئه فروبکاهند.
انتشار خبر در کانالهای خبری، صفحات خبررسانی و سایتها به مراتب سادهتر و سریعتر از رادیو و تلویزیون است. نمیتوان جذابیتهای دیداری و شنیداری تصاویر متحرک را برای شهروندان در حوزه ی رسانه نادیده گرفت، ولی در مواقعی که شهروندان در پی کسب خبر هستند و انتظار برای کسب خبر را همانند روزها و ماههای قبل در ساعتهای رسمی نمیپذیرند، خودشان به سوی یافتن اخبار جدید میروند. چنانچه مردم در ساعت و برنامهای مشخص خبرها را دریافت کنند میتوان به نقش رادیو و تلویزیون رسمی باور داشت، مانند روزهایی که خبر واریز رایانهها، بالا و پایین رفتن نرخ اتومبیل و اخبار مربوط به مجلس شورای اسلامی شنیده و دیده میشود.
اما تقاضای شهروندان در مواقعی که خودشان خواهان کسب اخبار جدید هستند تفاوت دارد. به جای اینکه خودشان منتظر خبر بنشینند و خبر به سوی آنها قدم بردارد، اینبار خودشان با گامهای پرشتاب به سوی خبرها میدوند. صدا و سیما و شبکه اطلاعرسانی رسمی در داخل کشور توان پاسخگویی به این درخواست را نداشته و ندارد. خلع به وجود آمده در امر خبررسانی همین کانون است.
اطلاعرسانی قطرهچکانی و دیرهنگام صدا و سیما و سایر شبکههای نشر خبر رسمی و پرنکردن مکانهای خالی نقطهی است که شبکههای مجازی عرض اندام میکنند، در واقع شبکههای اجتماعی توسط کابران آن از بازی کردن در نقش تفریح، سرگرمی و دورهمی بودن به سمت نشر اخبار غیررسمی و غیرواقعی میروند.
کاربران در چنین شرایطی گاه آگاهانه و یا در کمال سادگی خبرهای جعلی منتشر میکنند و بهدلیل آنکه میزان تاثیرگذاری خبرهای جعلی از تکذیب همان خبرها بیشتر است، خوانندگان همان خبرها؛ مصاحبهها، اخبارها و تحلیلهای صدا و سیما را در نهایت نمیپذیرند.
گامهای صدا و سیما در امر خبررسانی و پیوستن به تغییرات جدید در دنیای رسانه بسیار دیرهنگام است، همانگونه که این سازمان بسیار دیر وارد عرصه ی فضای مجازی شد و انحصار اطلاعرسانی در اینترنت را از دست داد، حال با شرایطی روبروست که در جایگاه مدعی نشسته و ساعتها از تاثیرات منفی و مخرب شبکههای اجتماعی سخن میگوید، سخنانی که نشانههای امیدواری و درک شرایط جدید از سوی مدیران، کارشناسان اطلاعرسانی رسمی را بازتاب نمیدهد. لذا برای محدودسازی شبکههای فضای مجازی راههای بسیاری بررسی شده ولی مسیری برای بهبود وضعیت خبررسانی رسمی در دستور کار قرار نگرفته است.
گویا صدا و سیما آخرین سازمان اطلاعرسانی رسمی در کشور است که از شیوههای جدید آگاهیدهی بهدور است و یا در زمانهای به سوی استفاده از ابزارهای نوین حرکت میکند که کارکرد این ابزارها در مقایسه با نرمافزارهای جدید، قدیمی به حساب میآیند.
حادثه پلاسکو نشان داد سازمانی بسیار بزرگ به سادگی توسط چند کانال اطلاعرسانی چندهزار نفره با چالش جدی روبرو میشود و جایگاه اطلاعرسانی خود را در حد تکذیب شایعه و تذکر به کاربران شبکههای اجتماعی فرومیکاهد. جای بسی تاسف است که سازمانی با آن همه یال و کوپال از کانالهای خبری در فضای مجازی گلهگذاری کند. مهم نیست صدا و سیما هزاران نفر را در استخدام خود داشته باشد و تلاش کند جوانان خوشسلیقه و مبتکر در راستای برنامهسازی سرگرم کننده را جذب کند و با هزینه ی میلیاردها تومان جدیدترین وسایل ضبط صدا و تصویر را بخرد، مهمتر از تمام این مسائل شیوه و روشی است که صدا و سیما سالهای سال است با آن دست به گریبان است.
چنانچه نتوانیم راهکاری مناسب با توجه به فراوانی ابزارهای نوین اطلاعرسانی و شبکههای اجتماعی بیابیم، دیری نمیپاید که توان اقناع شهروندان از دست میرود و خبرهای منتشر شده در فضای مجازی به دلیل هدفگذاری تحریک احساسات و بالا بردن هیجانات شهروندان تاثیرات مخرب خود را در جامعه خواهد گذاشت. جامعهای که سخنگویان رسمی آن در بخش خبررسانی براساس سلایق مدیران و یا مشاورههای غیرکارشناسی نشر اخبار را به هر بهانهای محدود میکنند و از سویی دیگر کاربران فضای مجازی با انتشار خبرها و تصاویر بهشدت احساسی خواسته یا ناخواسته اقدام به دوتکه کردن افکار شهروندان میکنند. شهروندانی که لاجرم و براساس تجربه به سوی دریافت خبر از کانالهای غیررسمی کشیده میشوند. شاید وقت آن رسیده یا حتی گذشته که دریچههای اطلاعرسانی گشودهتر از زمان فعلی شود.
انتهای پیام