وحدت ملی در سایه میثاق ملی | داود سلیمانی
«داود سلیمانی»، فعال سیاسی اصلاح طلب در روزنامه ی همبستگی نوشت:
درباره آشتی ملی نوشته اند هم موافق و هم مخالف در باره آن سخن گفته و راههایی نیز پیشنهاد کرده اند. در سوی مخالفین نیز مواجهه شان با این امر متفاوت بوده. برخی اساسا این سخن را بیهوده انگاشته و گفته اند نیازی به طرح این بحث نیست چون قهری در میان ملت نیست که نیازی به آشتی وجود داشته باشد. عده ای دیگر برآنند که این تاکتیک اصلاح طلبان است تا خود را تطهیر کنند و به این بهانه فتنه ی 88 را به تاق نسیان بسپارند و عادی سازی کنند انگار اتفاقی نیافتاده است. اما در جریان اصلاحی – اعتدالی این نگاه واقعا برخاسته از چه ضرورت و امر مهمی است که مخالفان آن را درک نکرده یا نمی خواهند آن را به هر دلیلی بپذیرند. در این جا میخواهم به صورتی هرچند گذرا به دلایل و یا تلقی مخالفان و موافقان نظری بیا ندارم.
1. نگاهی، در میان مخالفان بر آن است که طرح آشتی ملی بلا موضوع است چون در میان ملت اختلافی نیست و قهری صورت نگرفته تا آشتی محلی از اعراب داشته باشد، باید در پاسخ گفت:
کسانی که آشتی ملی را مطرح میکنند، اصلا مرادشان این نیست که در سطح عامه مردم، چه نیروهای اصلاح طلب چه اصولگرا و چه غیر آن، بر سر اصول انقلاب و شعارهای اساسی آن یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی اختلافی وجود دارد. همه به اصل اسلام و انقلاب و قانون اساسی معتقد و ملتزم و پایبندند. چنانکه دیدیم از همه طیفها و جریانها در سالگرد پیروزی انقلاب، شکوهمندانه شرکت کردند و بزرگان کشور اعم از اصلاحطلب و اصولگرا سفارش به شرکت کردند و خود در این همایش ملی حضور یافتند. پس مشکل کجاست؟ و اختلافات ریشه در چه چیزی دارد؟
به نظر میرسد اختلاف بین نیروها و جریانات سیاسی در خصوص نحوه ی مدیریت جامعه در قوای گوناگون است. اصلاح طلبان معتقدند که باید اولا قانون اساسی فصل الخطاب باشد و در همه جا میزان و محک برای حقوق و آزادی های شهروندان قانون و پایبندی به آن ملاک باشد. مثلا در حوزه ی سیاسی، سلیقه و رفتار سلیقهای که منجر به محرومیت عده ای از شهروندان از حقوق قانونی خود شود، در این نگاه پذیرفته نیست. حال آنکه در نگاه مخالف، امکان عمل به سلیقه برای دور زدن مخالف و یا برخورد با وی ولو به شکل غیر قانونی وجود دارد و حتی گاه لازم شمرده میشود. عده ای میتوانند بدون نیاز به مجوز های قانونی یا هماهنگی با دستگاه های قانونی و اجرایی مثلا وزارت کشور، به سفارت عربستان وارد شوند. یا مثلا جلوی یک سخنرانی دارای مجوز را بگیرند. شاید کسی که میگوید ملت نیاز به آشتی ندارد این حرکات را موجب کدورت و اختلاف تلقی نمیکند. حال آنکه اینگونه رفتارها در سطح ملی و در میان مردم منجر به شکاف و نقار و عدم اتحاد و انسجام می گردد و نیاز به ترمیم دارد. مثال ها اگر چه جزئی است اما برای ملموس کردن اختلافهای کلانتری که مثلا در مورد نهادهای ناظر بر انتخابات وجود دارد میتواند گویاتر باشد. بنابر این هر آنچه که به نفع ملت و موجب انسجام ملی شود میتوان بدان نام آشتی داد. البته این ها موجب قهر از نظام و قانون اساسی و شعارهای اساسی انقلاب اسلامی نمی گردد، ولی موجب شکاف ملی میشود و این نه به نفع ملت و مردم و نظام و نه در جهت شعارهای اساسی انقلاب و تقویت قانون اساسی است.
از این رو وحدت ملی، در سایه ی قانون و میثاق ملی میتواند به ثمر نشیند و میتوان هرنامی بدان داد. چه آشتی بنامیم و چه وحدت و انسجام. یا آشتی نه بر سر اصول و اصل بلکه آشتی با حقوق و آزادی های ملت که نباید دستخوش سلیقه های فردی یا جریانی خاص شود.
2. نگاه دیگری در بین مخالفان آشتی ملی وجود دارد که بسیار قابل تامل است. این نگاه بر آنست که طرح آشتی ملی اساسا حربه ای برای عبور از فتنه و تطهیر اصلاحات است. اما به چند جهت این استدلال و تحلیل از ضعف مفرط رنج میبرد:
– یکی اینکه جدا از نوع تلقی و نگاه به مسائل و مشکلاتی که نیازمند راه حل معقول و منطقی است، این رویکرد به جای حل مساله، از نظر روانشناختی اجتماعی، نوعی ستیزه جویی را دامن میزند. و به حل مشکل نمی انجامد. کسانی هستند که در برابر مشکلات راه حل هایی جز گفتگو و نرمخویی و روش مسالمت جویانه را در پیش میگیرند و از پیش بدلیل آنکه حکم قطعی بر بطلان مطلق طرف مقابل صادر کرده اند هر حرکت اصلاحی را متهم به فرار به جلو یا مظلوم نمایی میکنند تا بتوانند ضربات خود را ادامه دهند. غافل از آنکه این نوع راه حل برای رفع مشکل در روان جامعه اثری کاملا برعکس دارد. بلکه موجب فرار بیشتر مردم از صاحبان اینگونه نگاهها میگردد.
– دیگر آنکه وقتی که جریانی بدون آنکه به آثار و پیامدهای پیشنهادی چون آشتی ملی بیاندیشد و در گذشته بماند طبیعتا برای چاره جویی مثبت نیز گامی برنمی دارد، بلکه هر گامی برای حل و فصل مشکلات را متهم میکند. صاحب این نگاه در حقیقت راه و هدف اصلی را که همان منافع ملی در سایه ی اقتدار ملی است خواسته یا ناخواسته به تاق نسیان زده است. نگاه محدود و بدون توجه به منافع کلان تر و ملی، آنان را در مسائل گذشته کماکان محبوس و محصور می سازد و راه فائق آمدن معقول و منطقی بر مشکلات را سد میکند. اصلاح طلبان برآنند که اگر مشکلی در گذشته بوده است نباید روز بروز به مساله ای بغرنجتر که نتیجه اش شکاف بین ملت است تبدیل شود. بلکه باید بر اساس منافع کلان تر ملی برای عبور از آن راهی جستجو کرد. این که در گذشته بمانیم و بجای درس آموزی و عبرت از گذشته تنها به اختلاف ها دامن بزنیم نمی تواند راه حل معقولی باشد. – به نظر میرسد مجموعه ی قوا و مسئولان کشور باید برای حل مشکل و نه انتقام کشی راهی بیابند که ملت را متحد تر و منسجم تر از گذشته نماید. این امر هم ضریب امنیت ملی را ارتقا میبخشد و در مقابل تهدیدهای خارجی و شرارتهایی که تفکر ترامپیسم و صهیونیزم پمپاژ میکند، ملت را متحدتر میسازد و هم نیروهای انقلاب را در مسیر تحقق شعارهای اصلی انقلاب اسلامی و توسعه ی کشور در ابعاد گوناگون آن، یاری می دهد.
– و مآلا آنکه شکاف بین دولت – ملت را ترمیم می کند و از این راه – که آن را قدرت یا اقتدار ملی مینامیم – ملت و کشور به جایگاه اصلی خود میرسند.
انتهای پیام