خرید تور تابستان

متن کامل منشور آزادی افغانستان

روایت سیاسی و دورنمای مبارزاتی جبهه‌ی آزادی افغانستان

منشور آزادی افغانستان، روایت سیاسی و دورنمای مبارزاتی جبهه‌ی آزادی افغانستان، منتشر شده است.

به گزارش انصاف نیوز، رسانه‌های جبهه‌ی آزادی افغانستان در کنار انتشار این منشور نوشته‌اند:

«از آوان تأسیس در ماه حوت ۱۴۰۰ خورشیدی، مبارزه‌ی آزادیبخش برای رهایی میهن عزیزمان از سلطه‌ی سیاه و غاصبانه‌ی گروه طالبان را با رسالتمندی و تعهد به ارزش‌های والای انسانی، به مثابه‌ی حق دفاع مشروع از وطن و مردم خویش آغاز کرده و فرزندان اصیل افغانستان با نثار جان‌های شیرینشان، نقش و جایگاه این جبهه در روند تحولات امروز و فردای کشور تثبیت کرده‌اند.

از آنجایی که مبارزه برای آزادی کشور نیازمند ارایه‌ی روایت سیاسی و ترسیم دورنمای واضح و روشن در تمامی عرصه‌های زندگی در جوامع تحت ستم می‌باشد، کار روی تدوین “منشور آزادی افغانستان” بلافاصله پس از آغاز فعالیت این جبهه آغاز گردید.

پس از رایزنی‌های گسترده با طیف‌های مختلف جامعه پیشنویس منشور مبارزاتی جبهه‌ی آزادی تهیه شده، پس از شریک سازی متن و کسب نظریات، انتقادات و سفارش‌های اهل خبره، کارشناسان، فعالان سیاسی، استادان دانشگاه، پژوهشگران و صاحب نظران و در نظرداشت الزامات تنوع ساختاری جامعه و پیچیدگی‌های وضعیت اسف‌بار کنونی در کشور، اینک جهت دسترسی عامه‌ی مردم شریف میهنمان آماده‌ی نشر گردیده است.

این منشور، روایت سیاسی و دورنمای مبارزاتی جبهه‌ی آزادی تا آزادی کشور از سلطه‌ی غاصبانه‌ی ملیشه های شرور و هراس افگن طالبان و پس از آن فرایند برگرداندن حق حاکمیت و تعیین سرنوشت به مردم، و ایجاد نظام سیاسی مبتنی بر رأی و اراده‌ی شهروندان افغانستان را ترسیم نموده و چارچوب‌های بنیادین نقش آفرینی در تحولات سیاسی-نظامی امروز و فردای افغانستان را پی ریزی کرده است.

به این وسیله، در پیوست متن منشور مبارزاتی جبهه‌ی آزادی افغانستان برای رسانه‌های محترم داخلی و خارجی در دسترس است و توقع می‌رود تا با نشر و پخش این سند مهم و تاریخی، نقش و سهم ارزنده‌ی خویش را در آگاهی دهی و رساندن پیام‌های کلیدی و اساسی آن به افکار عامه ادأ نمایند.»

متن منشور آزادی افغانستان به زبان‌های فارسی، پشتو، اوزبیکی و انگلیسی منتشر شده است که در پی می‌آید:

بنام پروردگار دادگر و توانا

منشور آزادی افغانستان

(روایت سیاسی و دورنمای مبارزاتی جبهه‌ی آزادی افغانستان)

 ۱۴۰۳ خورشیدی

پیش درآمد

گشایش سیاسی پسا ۲۰۰۱ در افغانستان زیر چتر حمایت همه جانبه جامعه‌ی جهانی، با تمام کاستیها و فرازوفرودهای آن، فرصت‌های تاریخی کم نظیری را به ارمغان آورد که می‌توانست سرآغاز فصل نوینی از زندگی سیاسی و اجتماعی، توسعه اقتصادی و شکوفایی فرهنگی را برای میهن ما رقم بزند و نقطه‌ی پایانی برای بحران و منازعه‌ی دوامدار و رنجهای بیشمار مردم ما باشد. این روند اما، در نتیجه‌ی اشتباهات جبران ناپذیر و رویکردهای ناعاقبتاندیشانه‌ی بازیگران داخلی، محاسبات غیر واقع بینانه و ناباوری همپیمانان جهانی به پروسه‌های دموکراتیک و نتایج آن در افغانستان، و مهمتر از همه شورشگری و دهشت افگنی طالبان و تروریست‌های بین المللی هم پیمان آنها به نابودی کشانده شد.

پس از سقوط جمهوریت، ما وارد دشوارترین مرحله از تاریخ کشورمان شده‌ایم، سلطه‌ی غاصبانه و استبدادی گروه طالبان بر افغانستان، به دلیل سرشت خشونت بار آن و همچنان نداشتن مقبولیت و مشروعیت ملی و بین المللی، امکان شکل گیری یک دولت قانونی، مشروع، مردم سالار و دموکراتیک را از مردم افغانستان سلب کرده و این امر رسالت خطیر و بزرگی را فراراه نسل امروز سرزمین ما قرار داده که این رسالت همانا مبارزه‌ی پیگیر و همه جانبه میهنی برای آزادی کشور ما از اشغال گروه طالبان و ایجاد نظم نوینی که منعکس کننده خواست‌های همه مردم افغانستان باشد، است.

جبهه‌ی آزادی افغانستان که پیشگام ایستادگی و مبارزه برای رهایی میهن از سلطه‌ی خودکامه‌ی گروه تروریستی طالبان است، براندازی مطلق این رژیم غاصب را اجتناب ناپذیر می‌داند. از همین رو به مثابه‌ی جریان سیاسی-نظامی مسوول و باورمند به اصل مشورت و رأی جمعی، منشور مبارزاتی خویش را پس از رایزنی‌های گسترده با نمایندگان طیفهای مختلف جامعه‌ی افغانستان اعم از فعالان سیاسی، مدنی، اجتماعی و دانشگاهی تدوین کرده است. این منشور بازتابی از عینیت‌های اجتماعی و سیاسی افغانستان امروز است که دیدگاه راهبردی جبهه در پیوند با اصول مبارزه‌ی آزادی بخش میهنی، دورنمای نظام سیاسی پس از طالبان و همکاری ساختارمند با سایر نیروهای سیاسی پیشرو چه در تبعید یا داخل کشور را تبیین می‌کند.

از آغاز تشکیل دولت-ملت مدرن در افغانستان در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، میهن ما دستخوش تحولات سیاسی خونباری بوده است. منازعه دوامدار قدرت و دخالتهای بیرونی، فرصت و امکان شکلگیری و بقای دولت مشروع و پاسخگو را از مردم ما گرفته است. در یک و نیم قرن گذشته برغم تالش‌ها و قربانیهای آزادیخواهان و روشنفکران، فقط در یک دهه پایانی دوره‌ی سلطنت، تحولات قابل اعتنایی در روند توسعه سیاسی و پاسخگو کردن نهاد دولت اتفاق افتاد که آنهم به دلایل مختلف از مزیت تداوم و نهادینگی بی بهره باقی ماند.

افغانستان اکنون در خلای حاکمیت مشروع سیاسی قرار دارد و مبدل به یک جغرافیای بدون دولت مشروع شده است. مردم احساس مالکیت به سرنوشت و سرزمین خود را از دست داده‌اند. مفاهیم ارزشمندی چون غرور مردمی، حیثیت اجتماعی، کرامت انسانی، حقوق و آزادی‌های فردی به صورت سیستماتیک و عامدانه توسط رژیم نامشروع طالبانی پایمال می‌شود.

زنان و دختران افغانستان که پیشگامان ایستادگی و مقاومت انسانی بر ضد طالبان‌اند، از حضور در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باز داشته شدهاند. فروکاستن حق و جایگاه انسانی زنان با اتکا به خوانش زن ستیزانه‌ی متون دینی و باورهای فرهنگی، امکان دستیابی نیم‌پیکره‌ی جامعه به امید، آزادی و زندگی امن و مصون را از میان برداشته است.

از دید جبهه‌ی آزادی عوامل نابسامانی‌های نیم قرن اخیر در افغانستان متعدد و چند بعدی است که در کنار فقر، بیسوادی گسترده، عقب ماندگی، توسعه نیافتگی و عوامل ساختاری دیگر، موارد زیر را می‌توان به عنوان علت‌های اصلی بحران و ناپایداری سیاسی برشمرد:

.1 فقدان مشروعیت سیاسی؛

.2 فقدان سیاست خارجی معقول؛

.3 توزیع ناعادلانه ثروت ملی؛

.4 تمرکز بی رویه و نامعقول قدرت سیاسی در مرکز؛

.5 تعریف نادرست، قشری و انعطاف ناپذیر از ناسیونالیزم به عنوان مبنای دولت و هویت ملی؛

.6 فقدان نظام اقتصادی جامع و متناسب با نیازهای کشور؛

.7 چالش‌های جغرافیایی (ژئوپلیتیک) و فقدان دسترسی به بنادر آبی؛

.8 فقدان تفکیک قوای دولتی به ویژه عدم موجودیت نظام مستقل و عادلانه قضائی؛

.9 گرایش‌های افراطی ایدئولوژیک (چپ و راست) و جزم اندیشی فراگیر ناشی از آن؛

.10 فقدان تعریف دقیق و واقع بینانه از منافع و وحدت ملی.

به باور جبهه آزادی افغانستان، کارنامه‌ی گروه طالبان در گذشته و اکنون، تجسم کاملی از بربریت، قانون گریزی، خشونت پروری، تبعیض و تعصب سازمان یافته‌ی جنسیتی، مذهبی و قومی است. افغانستان مادامی که زیر سلطه‌ی گروه طالبان باشد، سرزمینی منزوی، نادار و ناامن برای ساکنان آن، حیاط خلوت افراطیون تندرو و میدان بازیهای مافیایی و پیچیده‌ی استخباراتی در منطقه باقی خواهد ماند.

از اینرو، جبهه‌ی آزادی افغانستان از فردای تسلیمی دولت به گروه طالبان، با درک مسئولیت تاریخی، وجیبه‌ی ایمانی و رسالت میهنی خویش، مبارزه‌ی پیگیر و آگاهانه را به منظور نجات کشور از سلطه‌ی نامشروع، غاصبانه و استبدادی این گروه تروریستی و برگرداندن حاکمیت به مردم به عنوان مالکان اصلی آن را آغاز کرده است.

منشور آزادی افغانستان که روایت سیاسیو دورنمای مبارزاتی جبهه می‌باشد، به پاس شهیدان راه آزادی، بر محورهای «ایستادگی» در برابر تبعیض، افراط گرایی و تروریسم، «مبارزه» برای آزادی و برابری، و «یقین» به «رهایی» میهن از سلطه‌ی سیاه و غاصبانه‌ی گروه طالبان استوار است. ترکیب حروف اول این واژگان ارزشمدار، با ایجاز «امیر» خوانده می‌شود تا یاد و خاطره‌ی شهدای بهار 1402 ه.خ در سالنگ و دیگر بخش‌های کشور به عنوان پیش قراولان مبارزات آزادی بخش میهنی در حافظه‌ی تاریخی و ضمیر مبارزاتی مردم ما جاودانه بماند.

ایستادگی و مبارزه

افغانستان اکنون در خلای حکومت و حاکمیت مشروع و در زیر سلطه‌ی غاصبانه‌ی یک گروه دهشت افگن، بدترین روزهای تاریخ معاصر خود را سپری می‌کند. گروه طالبان، برای دوام سلطه‌ی غاصبانه‌ی خویش به هر ابرازی از جمله تروریسم، جنایات جنگی، نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت، کوچ اجباری و تغییر بافت جمعیتی، تولید و قاچاق مواد مخدر، جابجایی تروریستهای بین المللی در بخش‌های مشخصی از کشور و هر جنایت دیگری متوسل می‌شوند.

گروه طالبان، نظام معارف افغانستان را با تمام امکانات و نیروی بشری آن در خدمت آموزش خشونت و ترویج ایدئولوژی افراط گرایانه و خشونت بار خود قرار داده و به اینصورت نسل امروز و فردای کشور را در معرض مغزشویی ایدئولوژیک و تبدیل شدن به سربازان بی مصرف شبکه‌های تروریستی منطقه‌ای و بین‌المللی قرار داده است.

از همین رو جبهه‌ی آزادی، ایستادگی و مبارزه برای برچیدن بساط شوم گروه طالبان از دامان پاک میهنمان را اجتناب ناپذیر دانسته و متعهد به سرنگونی امارت طالبانی در کشور است. بازپسگیری میهن از چنگال تروریزم طالبانی و سپردن قدرت و حق تعیین سرنوشت به مردم، ستون‌های اصلی ایستادگی و مبارزه‌ی جبهه آزادی افغانستان را شکل می‌دهد.

 یقین به رهایی

در روزگاری که پیشرفت‌های حیرت آور در عرصه‌های دانش و فناوری، دورنمای زندگی و آینده‌ی بشر را از بنیاد دگرگون کرده است، واگذاری افغانستان بدست طالبان در سال 1400 خورشیدی، شوک عظیمی برای جامعه‌ی ما بود. در سایه‌ی نظام نوپای جمهوری، سطح سواد و آگاهی، تجربه‌ی تعامل با جهان، توقعات، خواست‌ها و نیازهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه به پیمانهای رشد کرده است که سلطه‌ی زورمدار و قرون وسطایی گروهک تروریستی طالبان بر سرزمین ما را با هیچ اسم و رسمی بر نمی‌تابد. براندازی پیهم رژیم‌های خودکامه و تحمیلی در تجربه تاریخی نیم قرن گذشته‌ی ما و همچنان مبارزات آزادیخواهانه‌ی ملت‌های ستمدیده در جهان در یک سده‌ی پسین، رهایی مردم و میهن ما از سلطه‌ی گروهک طالبان را یقینی کرده است.

جبهه‌ی آزادی افغانستان به‌عنوان سازمان پیش‌آهنگ مبارزه‌ی آزادی بخش میهنی، باورمند به عدالت اجتماعی و برابری تمامی شهروندان در برابر قانون، با آگاهی از تجربه‌ی تاریخی، تنوع ساختاری جامعه و ژئوپلیتیک بحران زای منطقه، با اذعان به نارضایتی و سرخوردگی مردم و جامعه‌ی جهانی، ناامیدی و نگرانی فزاینده از سلطه‌ی جهنمی گروه غاصب طالبان، با تکیه بر نیروی بالنده و پرشور نسل نو کشور، به رهایی و آزادی سرزمین ما از سلطه‌ی سیاه گروه طالبان، یقین کامل و خدشه ناپذیر دارد.

باورمندی به حقانیت نبرد و مبارزه‌ی آزادی بخش میهنی و یقین به پیروزی این پیکار مقدس، منطق وجودی جبهه و نیروی محرکه‌ی مبارزان آزادی در پیشبرد این رسالت بزرگ تاریخی است.

دورنمای مبارزاتی جبهه، رسیدن به قرارداد اجتماعی نوین و متناسب به نیازها و الزامات ساختمان یک جامعه‌ی مرفه و برخوردار از آزادی، مساوات و کرامت انسانی است که در نتیجه‌ی گفتگوهای سرتاسری و توافق همه طرفها و طیف‌های اجتماعی و سیاسی دخیل در سرشت و سرنوشت افغانستان، بدست آمده باشد.

خطوط اساسی فکری جبهه‌ی آزادی افغانستان به عنوان یک سازمان پیشرو سیاسی-نظامی در راستای انجام مأموریت میهنی، گذار از سلطه نامشروع طالبان و زمینه سازی برای بستن قرارداد نوین اجتماعی که آیینه تمام نمای همه اقشار و اقوام کشور باشد، به قرار زیر است:

اصول مبارزاتی

.1 باور و رعایت اساسات دین مبین اسلام، با اتکا به اعتدال، تساهل و همزیستی مسالمت آمیز دینی-مذهبی در جامعه؛

.2 باور به آزادی به عنوان حق طبیعی و ذاتی انسان که جز احترام گذاشتن به آزادی دیگران و رعایت نظم جامعه محدودیتی ندارد؛

.3 باور و حمایت از حقوق و آزادیهای بنیادین فردی و اجتماعی شهروندان با توجه به تنوع قومی، مذهبی، جنسیتی، زبانی، فرهنگی و جغرافیایی کشور؛

.4 باور به افغانستان به عنوان کشور واحد با مالکیت تمامی اقوام و گروههای اجتماعی ساکن در آن که دارای حاکمیت ملی متعلق به مردم باشد؛

.5 باور به برابری همه شهروندان افغانستان بدون تفکیک قوم، زبان، جنسیت، دین و مذهب، محل تولد، نژاد و رنگ در برابر قانون؛

.6 باور و تلاش در جهت ایجاد نظام نامتمرکز سیاسی که بازتاب دهنده‌ی تنوع قومی، فرهنگی و اجتماعی در افغانستان باشد؛

.7 تعهد در برابر ملت افغانستان که از دید جبهه آزادی متشکل از مردمان والیتهای سی و چهارگانه آن می‌باشد؛ 

.8 باور محکم و خدشه ناپذیر و تالش هدفمند برای استقرار دموکراسی رأی محور در افغانستان؛.9 تعهد در برابر منشور سازمان ملل متحد، اعالمیه‌ی جهانی حقوق بشر، میثاق‌های معتبر بین المللی حقوق بشر، اساسنامه‌ی محکمه‌ی جنایی بین‌المللی و سایر اسناد بین‌المللی که دولت افغانستان به آنها الحاق کرده است؛

.10 باور و تعهد به حمایت از تنوع فرهنگی و جغرافیایی کشور و تالش در راستای انکشاف متوازن در سرتاسر افغانستان؛

.11 باور و تعهد در برابر حق بیان و آموزش به زبان مادری شهروندان افغانستان و تلاش خستگی ناپذیر در راستای رسمیت همه زبان‌های رایج در کشور در چوکات قانون اساسی؛

.12 حمایت و پشتیبانی همه جانبه از ایستادگی و مبارزات آزادی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه‌ی زنان میهن در راستای رفع بی عدالتی، تبعیض، آپارتاید جنسیتی و دستیابی به حقوق برابر در تمامی زمینه‌ها؛

.13 تعهد به رعایت همه جانبه‌ی حقوق بشردوستانه‌ی بین المللی به ویژه کنوانسیونهای چهارگانه ژنیوا هنگام پیشبرد عملیات نظامی و نبرد مسلحانه برای براندازی امارت خودکامه و ستمگر طالبانی؛

.14 مخالفت با هر نوع تبعیض و برتری خواهی بر مبنای قوم، زبان، سمت، نژاد، جنسیت، رنگ و محل تولد و …

.15 حمایت همه جانبه از تمامی جریانهای ضد طالبان (به استثنای گروه‌های تروریستی) و جنبشهای مدنی و عدالت طلبانه و همکاری با آنان در مبارزه برای آزادی و برابری در کشور؛

.16 باور و تعهد برای تأمین صلح پایدار و راه اندازی فرایند مصالحه ملی به مفهوم واقعی آن در کشور از مجرای امضای توافقنامه‌ی (منشور) جامع صلح بین تمامی طرفهای منازعه با الهام گرفتن از تجربیات جهانی و مکانیزم های جامع و پذیرفته شده‌ی بین المللی؛

.17 تعهد به ایجاد مکانیزم عدالت انتقالی (غیر قضایی) غرض التیام بخشیدن به زخمهای ناشی از منازعات پیهم، رسیدگی به قربانیان جنگ و زدودن زمینه‌های تبعیض، افراط گرایی و نفرت پراکنی در جامعه؛

.18 کار و تلاش در راستای تعریف و نهادینه سازی نظام اقتصادی مختلط، با استفاده از تجارب موفق بین المللی، توسط متخصصین مجرب اقتصادی داخلی و خارجی که طی آن منافع فرد و جامعه به گونه‌ی متقابل تضمین شده و رسیدن کشور به رفاه را تسهیل کند؛

.19 تعهد و باورمندی کامل به تفکیک قوای سه گانه‌ی نظام به مفهوم واقعی کلمه؛

.20 تعهد به اصالح دستگاه عدلی و قضایی کشور غرض تأمین استقلال معنی‌دار قوه قضائیه به عنوان یک رکن اصلی نظام و با وقوف بر این امر که سلامت و استقلال قضاء ضمانت تأمین دموکراسی در کشور می‌باشد؛

.21 ایجاد نظام مالیاتی متناسب به وضعیت اقتصادی کشور و حصول اطمینان از کارایی و پاسخگویی آن؛

.22 ایجاد اداره‌ی مستقل انتخابات و حصول اطمینان از عملکرد غیر جانبدارانه و منصفانه‌ی آن از طریق ایجاد مکانیزم ها و راهکارهای نوین، مسلکی و قابل اطمینان که برگزاری انتخابات آزاد، و عادلانه، شفاف و بیطرفانه را تضمین کند؛

.23 تالش در راستای جلوگیری از تعاملات ناشفاف و غیراصولی کشورها و سازمانهای بین المللی با گروه طالبان، و آگاه سازی افکار عامه‌ی جهان از پیامدها و خطرات رسمیت دهی بین المللی به امارت طالبانی؛

.24 تالش در راستای حصول قناعت و همکاری کشورهایی که با طالبان تعامل دارند، غرض قطع تعاملات و اخراج نمایندگان طالبان از کشورهای مزبور؛

.25 گفتگو و مذاکره با کشورهای مختلف به ویژه همسایگان افغانستان در راستای تبیین ضرورت بازپس گیری کشور از چنگال تروریزم و سپردن قدرت سیاسی به صاحبان اصلی آن یعنی مردم و آگاه ساختن افکار عامه‌ی جهان از خطرات ناشی از گسترش تروریزم و افراط گرایی در منطقه؛

.26 گفتگو و مذاکره با کشورها به منظور حصول همکاری آنان در راستای تحول افغانستان از بهشت امن تروریستان چند ملیتی به یک عضو مفید جامعه‌ی بین المللی؛ 

.27 مذاکره و گفتگو با سازمان ملل متحد و اجزای آن در راستای پایبندی سازمان یادشده به مفاد منشور، اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون‌های معتبر بین المللی حقوق بشر، قطعنامه‌های شورای امنیت و مجمع عمومی ملل متحد در برخورد و تعامل با طالبان؛

.28 گفتگو و مکاتبه با دادگاه جنایی بین المللی در راستای به محاکمه کشاندن سران طالبان به اتهام جرائم جنگی و جنایت علیه بشریت؛

.29 حصول اطمینان دولتهای خارجی به ویژه همسایگان از این که افغانستان پس از طالبان به حقوق و مناسبات بدیهی و رایج در نظام بین المللی از جمله عدم مداخله در امور داخلی دیگران، همسایه داری نیک، احترام به حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی کشورها در چارچوب مرزهای پذیرفته شده‌ی بین المللی پایبند خواهد بود؛

.30 باورمندی به برگزاری رفراندوم به عنوان یکی از راههای دموکراتیک غرض تصویب قانون اساسی جدید به عنوان قرارداد اجتماعی شهروندان افغانستان که بازتاب دهنده‌ی خواست و آرزوهای مردم سراسر کشور باشد؛

.31 توجه اساسی به فرهنگ و هنر و ادبیات به مثابهی زیرساخت‌های زیست مسالمت آمیز و نیروی محرکه‌ی توسعه و پیشرفت در جامعه؛

.32 تالش در راستای تقویت و پویایی خرده فرهنگ‌ها، زبان‌های رایج و ارزش‌ها و هنجارهای اعتدالگرایانه‌ی دینی و مذهبی در کشور به عنوان بسترهای همگرایی و ترویج فرهنگ صلح و مبارزه با افراط گرایی و خشونت خویی.

قابل یاددهانی است که اصول مندرج در منشور آزادی با نظرداشت تحولات زمان، از مجرای اصولی آن قابل تعدیل و بازنگری می‌باشد. همچنان جبهه‌ی آزادی افغانستان طرح‌های پیشنهادی خود را به صورت مفصل در پیوند با مسائل مهم و حیاتی میهن، به ویژه در موارد ذیل با مردم افغانستان شریک خواهد کرد:

– صلح و مصالحه‌ی ملی

– ساختار نظام

– اقتصاد و توسعه 

– جامعه و فرهنگ 

– دوران گذار 

– سیاست خارجی

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. یک بیانیه ای در راستای منافع آمریکا و انگلیس. هیچ بندی در محکومیت جنایات آمریکا در افغانستان نبود.‌ این منشور در راستای به بند کشیدن مجدد افغانستان زیر بوخ استعمار و اسکتبار است و به دروغ نوشته « منشور آزادی» که کسی شک‌ نکنه. نوچه های آمریکا و انگلیس باز هم با شعار « مبارزه با تروریسم» وارد کار شدن. فریب نمی خوریم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا