این جنگ صدا ندارد | تذکری به وضع «اطلاعات و امنیت»

علی مهدیان، کارشناس امنیت و سیاست خارجی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
سالهاست که هر بار نام ایران و اسرائیل و آمریکا در یک جمله میآید، جامعه ما دچار التهاب میشود؛ التهاب بازار، التهاب ذهن، التهاب معیشت. پرسش تکراری این است: «آیا جنگی در راه است؟»
پاسخ با نگاهی امنیتی و تاریخی، این است: جنگ نظامی لزوماً نه؛ اما جنگ واقعی مدتهاست شروع شده و اتفاقاً بسیار هم موفق بوده است.
در ۴۷ سال گذشته، بهویژه پس از جنگ تحمیلی، همواره در معرض تهدید بودهایم. اما در اغلب مقاطع، دستگاههای اطلاعاتی کشور قادر بودند با برآوردهای دقیق به مسئولان و مردم بگویند که تهدید واقعی است یا صرفاً جنگ روانی.
نمونه روشن آن دوره بوش پسر و اشغال عراق بود؛ زمانی که آمریکا در باتلاق عراق فرو رفته بود و ایران را متهم به دخالت و مرتبا ایران را تهدید به عملیات نظامی میکرد، اما همان زمان به درستی برآورد اطلاعاتی این بود، حملهای در کار نیست.
مسئله امروز اما فرق کرده است. آیا التهاب عمومی، هجوم مردم به بازار طلا و ارز، ناامنی فکری و روانی، فقط محصول تهدید خارجی است یا محصول ناتوانی در برآوردها و در «تشخیص» و «اعلام به موقع واقعیت» است؟
تحریمها واقعیتی تلخاند و انکارشان نشانه قدرت نیست. دشمن فقط اقتصاد ما را هدف نگرفته؛ ذهن جامعه هدف اصلی است و از شبکهای پیچیده از دستگاههای اطلاعاتی، مؤسسات مطالعاتی و بازیگران منطقهای استفاده میکند.
در این میان، خطرناکتر از موشک و جنگنده، بازی با نرخ دلار است. جنگ امروز، جنگ بازارهاست. جنگی که از دبی و بانک و اقتصاد موازی میگذرد و مستقیم بر سفره مردم فرود میآید. وقتی هر تهدید لفظی یک مقام آمریکایی یا اسرائیلی، بلافاصله بازار ایران را متلاطم می کند، یعنی امنیت روانی جامعه فرو ریخته است.
ریشه این وضعیت را باید صادقانه گفت. واقعیت این است که دستگاههای اطلاعاتی ما دیگر آن اقتدار و کارآمدی دهههای ۶۰ و ۷۰ را ندارند. در همان سالهایی که کشور با وجود جنگ، ترور و بحران، مسیر قابل پیشبینی رشد را طی میکرد. اما از ۱۳۸۴ به بعد، کشور از عقلانیت کارشناسی فاصله گرفت. تصمیمسازیهای مبتنی بر دانش تضعیف شد و بدتر از آن، بخشی از سرمایه انسانی امنیتی کشور به صورت گسترده و فلهای حذف شد؛ نیروهایی که تجربه میدانی مقابله با پیچیدهترین تهدیدها را داشتند.
نتیجه این روند را امروز میبینیم: غافلگیری اطلاعاتی، شوکهای امنیتی، و ناتوانی در پیشبینی. موشک شاید بتواند پاسخ بدهد، اما جای خالی «طلاعات دقیق» را پر نمیکند. قدرت نظامی بدون قدرت اطلاعاتی، بیشتر شبیه واکنش است تا بازدارندگی.
دولت فعلی، با وجود نیت و تلاش، هنوز اطلاعات و امنیت را بهعنوان زیربنای همه سیاستها جدی نگرفته است. امنیت را یا برونسپاری کرده یا بر آن تسلط مؤثر ندارد. تا زمانی که دولت نپذیرد پایه اقتصاد، سیاست و حتی اعتماد عمومی، امنیت و اطلاعات کارآمد است، هر تصمیمی روی شن روان بنا میشود.
مسئلهی امروز ایران، فقط «آمدن یا نیامدن جنگ» نیست. مسئله این است که ما در «نبردی بی صدا» هستیم که اگر آن را درست نفهمیم، هر روز هزینهاش را با اضطراب، گرانی و بیاعتمادی پرداخت خواهیم کرد.
و این، به مراتب خطرناکتر از جنگی است که شاید هرگز آغاز نشود.
انتهای پیام




امریکا که صدام را اعدام کرد و دولت جدیدی در عراق بر سر کار اورد مسئول حفظ امنیت انجاست
کاملا درست است. موقعی که اسماعیل هنیه درداخل کشور اونهم در قلب تهران ترور شداز تعجب شاخ در آوردم .همون موقع به ضعف سیستم اطلاعاتی کشور پی بردم.بعد از شهادت هنیه دیگر کشته شدن سرداران اونهم تو یک شب و بصورت هماهنگ برایم چیز عجیبی نبود.چون میدونستم این ضعف بصورت غافلگیر کننده یکروز باعث شوک جامعه میشود