دست بوسی؛ فرهنگی که باید به تاریخ سپرد
وجه جا افتاده و مرسوم این فرهنگ را فقط در چهار مورد می توان سراغ گرفت:
1 – دست بوسی پدر و مادر ، از منظر احترام برای فرزندان و نوه ها و …
2 – دست بوسی مراجع تقلید از منظر اعتقاد برای باورمندان و مقلدان
3 – بوسیدن دست استادان واقعی برای شاگردان قدرشناس که نوعاً بعد از سال ها استادی و شاگردی رخ می دهد
4 – بوسیدن دستی که کاری خاص و شایسته تحسین انجام داده و می خواهند به گونه ای خاص و معنوی، مراتب تقدیرشان را از او اعلام کنند.
(بوسیدن دست نوزاد،یا بوسه بر دست همسر اساساً خارج از موضوع دست بوسی است.)
از این روست که اگر ببینیم کسی دست پدر و مادر (یا پدر بزرگ و مادر بزرگ) را می بوسد، او را فرزندی مؤدب می شماریم.
یا اگر فردی مذهبی دست مرجع تقلیدش را ببوسد، این حرکت او را حمل بر باور مذهبی اش می کنند و نمی گویند که تملق می کند.
همچنین است اگر شاگردی، دست استادش را به نشانه سپاس از زحماتش ببوسد، او را فردی قدرشناس خواهند شمرد که رسم شاگردی به جای می آورد و پدر یا مادر معنوی اش را تکریم می کند.
همچنین اگر کسی دست استاد هنرمند نقاشی را به واسطه شاهکاری که خلق کرده ببوسد یا پدری، دست کسی را که فرزندش را از غرق و مرگ نجات داده است ببوسد،جامعه چنین بوسه ای را می پذیرد.
خارج از این چند مورد، دست بوسی در فرهنگ ایرانی، صورت زیبایی ندارد:
الف- یا از سر استیصال است، مانند کسی که برای طلب بخشش از کسی به دست و پایش می افتد و دست و حتی پاهایش را می بوسد؛ در چنین مواردی، نگاه های جامعه نیز حداکثر ترحم آمیز خواهد بود.
ب- یا از سر تملق است و برای حفظ موقعیت، آنجا که کسی دست صاحب منصبی را می بوسد تا چنین وانمود کند که ارادتمند اوست. این بدترین و شرم آورترین نوع دست بوسی است که متأسفانه در فرهنگ ایرانی از دیرباز رواج داشته است و البته امری نکوهیده به شمار می رفته و می رود.
برای قرن ها در این کشور، پادشاهان، اربابان، حاکمان و خوانین دست های خود را به سمت مردم دراز کرده اند اما نه برای یاری که برای گرفتن بوسه های متملقانه و محقرانه از درباریان، لشکریان و البته مردم عادی.
چنین است که دست بوسی، در فرهنگ ایرانی، به جز چند مورد خاص و کاملاً استثنایی، امری مذموم شمرده می شود و هر چه سطح دانایی جامعه بالاتر می رود، دست بوسی، زشت تر از پیش جلوه می کند که البته چنین نیز هست.
جامعه ای که دست بوسی در آن رواج داشته باشد و بوسیدن دست قدرتمندان، پلکان ترقی افراد است، حتماً محکوم به سقوط است.
وداع با فرهنگ “دست بوسی” و گسترش “عزت نفس” در فرد فرد اعضای جامعه، از لوازم اولیه رسیدن به “توسعه پایدار” است؛ به قول آیت الله جوادی آملی: “نه دست کسی را ببوسید و نه بگذارید دست تان را ببوسند.”