گسیل سازمان یافتهی چندین میلیون اتباع «پشتونیست» به ایران
نگرانی دیپلمات سابق از برنامهی مشترک اندیشه ورزان «طالبان» افغانستانی و پاکستانی
یک دیپلمات سابق ایران در افغانستان، معتقد است که اتفاقاتی که در سالهای اخیر در افغانستان و همینطور سیل مهاجرین آن کشور بهویژه جمعیت به قول او «پشتونیست» افتاده است، «بخشی از قطعاتِ طرح، نقشه و برنامهی مشترک اندیشه ورزان «طالبان» افغانستانی و پاکستانی است بدون سر و صدا از روی «کاغذ» به اجرای «میدانی» رسیده است.
امان الله دهقانفرد در رشته نوشتههایی به پیچیدگی رفتارهای همسایهی شرقی ایران پرداخته است ازجمله در یادداشتی با عنوان »عدم بازگشتِ مهاجران، علت نقل و انتقال اتباع طالبانیِ پاکستان به افغانستان!» مینویسد:
«ازدیاد بار روحی و روانی، اِعمال فشار اقتصادی و بالا رفتن بهای خدمات عمومی، نرخ اجناس و گرانی، تعطیلی اجباریِ آموزشکدههای خصوصی، مدارس دولتی و مراکز علمیِ مربوط به قشر دختران و نسوان، بویژه در مراحل راهنمایی، دبیرستانی و دانشگاهی. استفاده از ظرفیت خالیِ سایر گروههای تکفیری و تروریستی، از جمله تربیت یافتگان زیر تاثیر محافل مذهبی و دینیِ برادران همکیش! در «وزیرستان» و مناطق قبایلی، راه اندازیِ انفجاراتِ گاه و بیگاه علیه مبانی علمی و مبادی رسمیِ مردمان، از آدرس شِبهِ نظامیان سلَفی و داعشی! خانه نشانیِ علمای اَعلام، فرماندهان و یادگاران بنامِ جهادی و ایستادگان مقابل اشغالگرانِ مهاجمِ شرقی و غربی، ایجاد مزاحمتهای پنهان و آشکارِ امنیتی، سیاسی و اجتماعی برای بزرگان و سرانِ سایر اقوام و نِحلههای فکری، حتی بعضی قبایل پشتونی، تصفیهی! اکثر مراکز نظامی، اداری، فرهنگی و ستادی از کارمندان و مستمری بگیرانِ قومیتهایی همچون هزارهها، تاجیکها و متکلمان به زبان فارسی!، حمایت مالی، معنوی و امنیتی از عشایرانِ «غیریکجانشین» معروف به «کوچی»! در تملُک زمینهای مرغوب و آبدارِ مالکان و صاحبان به صورت غیابی و غصبی! و بالاَخره فرستادنِ عدهی زیادی از اعضای قبایل نسلی و همسویان اصلی به برخی کشورهای بی در و پیکر همسایه یا آنسوی آبهای فصلی!، بخشی از قطعاتِ طرح، نقشه و برنامهی مشترک اندیشه ورزان «طالبان» افغانستانی و پاکستانی است که طی چند سال گذشته بدون سر و صدا از روی «کاغذ» به اجرای «میدانی» رسیده و بعید نیست «یکدستیِ» حاکمیت و حکومت بزودی در اموری همچون «امت» و «ملت» نیز عملیاتی شود».
دهقانفرد یادآور شده است: «شیوههایی که امروز «پشتونیست»ها در سرزمینی بنام افغانستان دنبال اِعمالش هستند، «دقیقا» همان ایدههایی است که «صهیونیست»ها، سال ۱۳۲۵ ش (۱۹۴۷ م)، در مناطق فلسطینی اجرایش کردهاند! با این تفاوت که «پشتونیست»ها، نه از ۷۵ سال قبل، بلکه طی این «دو قرن و نیمِ» گذشته:
- سودای اخراج صاحبان اصلی و ساکنان اجدادیِ این مرز و بوم خراسانی و آریایی را در ذهن پرورش داده،
- بسیاری مخالفانِ انحصارگرایی را در همین مسیر «قتل عام» و با «سر»های جدا شده از «تَن»هاشان «کله منار»های آنچنانی درست کرده!.
- جنگهای خونین، پُر تلفات و ننگینی را با همسایگانی مانند ایران راه انداخته!
- و بارهای بار حتی حاضر به همکاری با سپاهیان و اشغالگران «شرقی»، لشکریان متجاوز «غربی» و این دفعه با نظامیان همسایه مشرقی گردیدهاند.»
او متذکر شده است: «لطفا در خصوص این موارد «کمی» بیشتر بیندیشید، اوراق تاریخ را دقیق تر مطالعه تورق بفرمایید تا مجددا گرفتار «محمود افغان»های این قرنِ پُر تلاطم نشوید!»
به اعتقاد این دیپلمات سابق، «علاوه بر این که برای تخلیهی مناطق مختلف افغانستان از شیعیان، اهل سنت همسو و همزبان با ایرانیان و تاجیکان و پُر نمودن خانه و زمینهای ایشان با اتباع همکیش و همنسلِ پشتونان، برنامه ریزی شده، همچنین طرح «خطرناک» دیگری نیز ضمنا، در دستور کار واقع شده که خلاصه اش به این قرار است:
الف)- گسیل سازمان یافتهی چندین میلیون اتباع «پشتونیست»، مخصوصا مردانی که دارای همسران و فرزندانی متعدد در آنسوی مرز هستند، به مناطق مختلف ایران، اخذ مدارک از مدارس و مراکز کاری و دانشگاهی، ازدواج با دختران و زنان، به ویژه از خانوادههای دسترسی دار به امور نظامی، سیاسی، اجتماعی و بلند پایگان!
ب)- گسترش نسل پشتونان در سایر کشورهای مسلمان و همسایگان با چند هدف مهم، از جمله بهره گیری از ظرفیتهای آماری، مالی و تبلیغاتیِ ایشان، شبیه آن چه یهودیان در مناطق مختلف جهان به انجام رسانیده و یا مشکلاتی که همینان فعلا، برای ارتش و نیروهای نظامی، اطلاعاتی و جمعیتِ پاکستان درست کردهاند!
سوم)- توجه داشته باشیم، به ازایِ هر «یک نفر» تبعهی همسایهی شرقی که از راههای اصلی و فرعیِ مرزی وارد کشور شده و در باغ، خانه و یا پُست کاری و شغل غیررسمی مشغول به فعالیت شده، قطعا «چندنفر» از پشتونان و طالبان پاکستانی وارد افغانستان شده و علاوه بر اجرای طرح جایگزینیِ سایر اقوام و مذاهب، همچنین در بالابردن آمار نفوس آنان و بلامنازعیتِ استیلا بر حاکمیت، حکومت و دولت به دست ایشان نیز نقش بازی میکنند!»
پشت پردهی تغییرِ جمعیتی ایران با مهاجران
دهقانفرد همچنین معتقد است که «تغییرِ قومیتی، جمعیتی و مذهبی ایران از طریق برخی مهاجران، طراحی سرویسهای فرامنطقهای و همسایگان است». او در این باره چند مورد را یادآور شده است:
«دستکاری مصنوعی در ترکیب قبلی و فعلیِ جمعیت، قومیت و گرایشهای مذهبیِ ملت ایران. برنامه ریزیِ کوتاه و بلندمدت جهت زیرفشار گذاری دولت و حاکمیت در امور مرتبط با تامین معیشت و امنیت ایرانیان، تلاش آشکار و پنهان برای تغییر گرایشات مذهبی، همبستگیهای اجتماعی، نگاههای فرهنگی و «دیانت» هموطنان، اقدامات عملی و فعالیت نظری در راستای از هم گسیختن روابط دیرینه، ارتباطات در هم تنیده و محکماتِ تاریخی و تمدنی شیعه، هدایتِ گستردهی مبلغانِ مذاهبِ «غیررسمی» و اقوام «غیروطنی»، به مناطق عُمقی و مرکزی، آنهم با جایدهیِ آنان در نقاطی «بِکر» و «دست نخورده» همچون قم، کازرون!، یزد، کرمان و سمنان، بدست گرفتن نبض تولید، تجارت و صنعت و متعاقبا وابسته کردن آحاد ساکنان و مسئولان! به کار، شغل و حرفههای اینان در گوشه گوشهی مملکت و.. ، اینها همگی از معدود کارهای صورت گرفته و یا در حال انجامی است که برخی سرویسهای اطلاعاتی منطقهای و همسایگان روی دست گرفته و با کمال تاسف اما همچنان، عمدا و یا جهلا، از دیدِ ناظران رسمی و متولیان اصول اعتقادی و فرهنگی کشورمان پنهان مانده است.
او در این باره به چهار نکته میپردازد:
«۱)- اصل مهاجرت، پدیدهای جهانی است، اختصاص به یک دولت و یا ملتِ بخصوصی هم ندارد. به همین علت هم هست که «قوانین» سِفت و سختِ متعددی، چه در سطح بین المللی و چه حکومتهای حاکم بر مرزهای جغرفیایی، برای مدیریت آن تنظیم، اعلام و به مورد اجرا گذاشته شده. برخی ممالک، به دلایل مختلفی مانند نبود نیروی کار و یا کمبود جمعیت انسانی، رأسا اقدام به پذیرش مدیریت شده ی اتباع دیگر نقاط می کنند. ما نیز از این قاعده مستثنی نیستیم، هم «مهاجر فرست» محسوب میشویم و نیز «مهاجر پذیر». البته متاسفانه با فاصله ی زیاد از بلاد پیشرفته در ضابطهمند کردنِ ورود، عبور، حضور و اقامت «مهاجران»!
۲)- در دنیایی که بخش عمده ای از:
- معاملات اقتصادی و سیاسی.
- منازعات قومی و مرزی.
- مناسبات مذهبی و فرهنگی.
- مداخلات امنیتی.
- و مباحثات تاریخی و تمدنی.
هر کدام به شکلی اساسی، موجبات دغدغه مندی ذهنی و فکری، زمینه ساز روابط جمعی و فردی، تبادلات تجاری، معیشتی و اشتغالات روحی و روانی مردمان، ساکنان و برنامه ریزان را فراهم کرده، بدیهی است هر گونه بی توجهی، غفلت و تغافل از امور مرتبط با این اصول، هم منافع عمومی را زیر ضربه قرار خواهد داد و هم در تثبیت و یا تخریب بنیانهای اعتقادی، مذهبی و زیربنایی، مؤثر واقع میگردند!
۳)- وقتی از تدوین طرح و برنامهی تهاجمی توسط مهاجمان فراسرزمینی و بهره گیریِ معاندان از حضور مهاجران غیرقانونی در نقاط مختلف جغرافیای کشوری و ملی صحبت میکنیم، منظورمان کسانی نیست که:
- طی نیم قرن گذشته همواره در سردی و گرمیهای روزگار کنارمان بوده.
- سلامتی جسم و جانشان را تقدیم خاک و آبمان کرده.
- و حتی در ترکیب مدافعان حرم و وطن از اهدای اعضای بدن، جگرگوشگان و پارههای تنشان نیز دریغ نکردهاند!
چه این که اینان ای بسا از بسیاری صاحبان اصلی و وطنی نیز حق بیشتری بر ملت و دولتمان دارند. آنچه مایهی نگرانی اَمثال مایان شده دقیقا همانانی هستند که ظلم و ستمهای تاریخی و فشارهای جسمی و روحی خود و پدرانشان، موجب مهاجرت این بزرگواران و غصب اموال منقول و معمولشان طی چند صد سال گذشته، مخصوصا چهار دههی اخیر، بودهاند.
۴)- اگر از جمله افرادی هستید که شغل و کسب و کارتان ایجاب میکند و یا گذارتان به شهر، بخش، شهرستان و حتی مناطق حاشیهای و مرکزی استان و پایتختی به نام تهران افتاده باشد، حتما شاهد تغییرات وسیع و سریع در ترکیب جمعیت، قیافه و ریخت، زبان و لهجه و شیوه ی انجام مناسک دینی، برگزاری مراسم عقد و عروسی و برپاییِ مناسک اعیاد «فطر» و «قربان» و .. نیز شدهاید. بعضی جاها البته برای پیدا کردن «بومیان ایرانی» و «شیعیان علوی» نیازمند دقت و تلاش فراوانی است! فرهنگها عوض شده و کمتر چیزی بنام همبستگیهای قومی و روابط زادگاهی و آبایی وجود دارد. تصور میکنید، «چند درصد» خاک و آب جغرافیایی و مکانهای انجام مناسک مذهبی با این تغییرات و تحولات مواجه شدهاند!؟ پیشنهاد میکنم «چشم دید»های خود را مرقوم و برای مامورین، مسئولین و مقبولینِ منطقهی محل سکونت، به ویژه امامان محترم جمعه و جماعات، ادارات اطلاعات، فرماندار و معاونان نظامی و انتظامی، که این روزها حواسشان بیشتر به امور حاشیهای بوده و کمتر فرصت دیدن این عوامل بسیار آسیب رسانِ خطرزا را پیدا کرده و میکنند، ارسال بفرمایید!»
یکدست سازیِ ترکیب جمعیتی افغانستان
دیپلمات سابق ایران در افغانستان معتقد است که یکدست سازیِ ترکیب جمعیتی افغانستان و تغییر قومیتی و مذهبی همسایگان، هدف مشترک طالبان و پاکستان است. او در این باره میگوید:
«استمرار سیاست دیرینهی تسویهی قومی و فراهم سازی زمینهی اخراج اجباری، خروج داوطلبی و یا فرار ناچاریِ! صاحبان اصلی از سرزمین اجدادی، ایجاد ترس و وحشت در دل ساکنان مناطق شمالی، جنوبی و مرکزی با انجام انفجارات انتحاری، اقدامات اختلالی و اتفاقات ارتهابی جهت تخلیه ی بی دردسرِ مناطق اجدادی، آنهم از طریق مهاجرتهای داخلی و بیرونی، انتقال بخشی از جمعیت همسوی قبیلهای اما ناراضی، به کشورهای پیرامونی با اهدافی همچون تغییر بافت قومی، بهره گیری در شرایط اضطراری و بهم ریزیِ اوضاع سیاسی، امنیتی و مذهبی، ترمیم وضعیت اقتصادی، کسب درآمد غیرمستقیم از صدور نیروی کار و کارگری و گذارِ بدون بروز مشکل از حال و روز فعلی، توقف صدور شناسنامه، گذرنامه و سایر برگههای شناسایی برای اعضای سایر اقوامِ غیر پشتونی و متعاقبا دادن مدارک مشخصاتی به اتباع همسوی وارداتیِ پاکستانی و برخی دیگر هم مسلکان مذهبی، و نهایتا تاثیر غیر قابل انکار بر سوگیریهای دینی، رسم و رسومات تمدنی و قوانین مدنیِ ساکنان همسایههای غربی و شمالی و ایرانی… ، گوشهای از طرح و برنامههایی است که طی ۲۱ سال حضور اشغالگران خارجی در این کشور مسلمان، به سران ماموریت یافتهی فعلی افغانستان تعلیم و آموزش داده شده و روش اجرای با واسطهی آن نیز به آنان منتقل شده است!»
دهقانفرد قوم «پشتونانِ» افغانستانی را یادآور «محمود افغانِ» پشتون تبار و «نسل کُشیهای وسیع وی و همراهان از مردمان خراسان و کرمان تا ساکنان یزد و اصفهان» خوانده و میگوید که اگر کسی از شما دربارهی پشتونها بپرسد «قطعا از «چند میلیون» اتباع محترم مهاجری سخن خواهید گفت که بدون «مجوز قانونی» و «اجازهی رسمی»، بصورت قبیلهای و خانوادگی!، از مرزها عبور و بی هیچ گونه مدرک شناسایی و هویتی!، ضمن پراکندگی در تمام نقاط، و حتی قلب مراکز حساس کشور و با خیال خیلی راحت حضور دارند».
او میگوید که آنها در ایران به این کارها مشغول هستند:
- کسب و کارهای نان و آبدار، بی دغدغه با درآمدهای کلان، بدون پرداخت مالیات و عوارض شهری و دولتی، دست و پا کرده.
- زمینهای مرغوب کشاورزی خریداری، منازل مطلوب ویلایی و آپارتمانی ساخته و کارگاههای تولیدی متعدد و عجیب و غریب راه اندازی کرده.
- با زنان و دختران ایرانی ازدواج غیرقانونی فرموده، فرزندآوریِ وسیع داشته و با دلسوزی بی شائبه و لطف بموقع نمایندگان دورهی دهم مجلس شورا، موفق به اخذ شناسنامه رسمی، شناسهی ملی و تابعیت ایرانی برای اولادان کثیرشان شده!
- کانونهای بهم پیوستهی قومیتی، جمعیتی و جماعتِ تبلیغی و مذهبی گستردهای را تشکیل داده و رسم و رسومات قبیلهای گذشتگانشان را احیا فرموده.
- و نهایتا نماز جمعه و جماعات، مراسم عروسی و تشییع اموات و مناسک ویژهی اعیاد، عبادات و دینیات، البته به افق و دستور علمای شرعیِ قبیلهجاتشان، برپا کردهاند.
این دیپلمات سابق ایران در اقغانستان میگوید: نمیشود شما اهل مطالعهی تاریخی و جامعه پژوهیِ اقوام بومی و آمار جمعیتی کشورتان باشید اما متوجهی اضافه شدن میلیونیِ اتباعی که نه تنها امکان هضم شدن در سنت و رسم و رسوماتتان را ندارند بلکه اقلیتهای عمدهشان طِبقِ ماموریتهای پنهان دستگاههای اطلاعاتی و اهداف «سوءِ» پشت پرده نشینان منطقهای و برنامه نویسان بین المللیِ مخالف با ملت و دولتِ زمینه ساز ظهور آخرالزمانی، در بین مردم و هموطنانتان پراکنده شدهاند، نباشید.
او تاکید میکند که این توضیحات در راستای «افغانستانی هراسی» و «مهاجر ترسی» نیست.
اقدامات سرویسهای بیگانه در بکارگیریِ مهاجران ساکن ایران
دهقان فرد با هشدار نسبت به «اقدامات سرویسهای بیگانه در بکارگیریِ مهاجران ساکن ایران» یادآوری میکند:
«عدم حساسیت اکثریت ایرانیان نسبت به کارجویان، سرایداران، نگاهبانان و فعالان موسوم به مهاجران. وجود خاطرات خوش از ارتباط برادرانه و مؤمنانهی گذشته تا همین الان بین مردمان ایران و بخشهای عمدهی افغانستانیان، «خانه یکیِ»فرهنگی، «همسُفرگی»غذایی و «درهم تنیدگی»های خانوادگی، فامیلی و حتی قومیتی ساکنان مناطق مختلف کشور با پناهنده شدگانِ محترم از مردمانِ غربی، شرقی و همسایگان، حضور تقریبا ۵۰ سالهی کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی با هم مسلکان مسلمان از تعدادی ممالک اسلامی در کلاسهای ابتدایی، راهنمایی، دانشگاهی و اجتماعات علمی و عملیِ دانشجویان، وجود اشتراکات زبانی، مذهبی، تاریخی و تمدنی میان هموطنان عاشورایی با همکیشان، همسویان و همراستایان، بویژه پیروان اسلام ناب و اصحاب «غدیریان» و نهایتا اعتماد ماموران، مسئولان و مدیران کشوری، لشکری و امنیتیِ نظام اسلامی ایران به آنان، مخصوصا تاکیدات مَراجع معظم در رسیدگی به امور ایشان و .. ، مجموعا موجب شده برخی سرویسهای اطلاعاتی و رقبای سیاسی، تاریخی و مذهبیِ پیرامونی و فرامنطقهای ترغیب شده تا ضمن اعزام افراد آموزش دیدهی خود، آنهم زیر پوشش مهاجران، به جمع آوری اخبار و اَعمال مدّ نظر خودشان در ابعاد مختلف اقدام کنند!»
او با اشاره به تحت تحریم اقتصادی بودن ایران و همزمان میزبانی بالاترین تعداد اتباع با اکثریت غیرمجازِ افغانستانی، میگوید: شما هیچ منطقهای از جهان کنونی، قبلی و آتی را پیدا نکرده و نخواهید کرد که چندین میلیون اتباع کشورهایی دیگر، با سابقهی تربیت تروریستهای بین المللی، تولید بالاترین مواد افیونی و دشمنیهای زبانی، رفتاری و عملیِ ماموران امنیتی، سران اصلی و مدیران سیاسی آن نسبت به کشور و مردمانش را شاهد بوده، اما اجازه دهد آنان در تمام نقاط مرزی، عمقی و حتی حساس سرزمینی وارد و همواره از ایشان پذیرایی کند، جز کشوری بنام ایران و مسئولان آن!
این دیپلمات سابق ایران سپس به عدد بالایی از اتباع افغانستانی اشاره میکند: «وقتی در «جایی» و «زمانی» زندگی میکنی که دشمنان تشنه به خونت حتی برای لحظه ای نیز «خواب» و «آرامش» ندارند و حتی برای عبور اشتباهیِ سرباز مدافع وطن از نقطهی صفر مرزی با اسلحهی سبُک و سنگین بهره میگیرند و اجازهی حضور «یک» ایرانی در کشور و وطنشان را نمیدهند، به نظر شمایان، استقرار بالای ۱۰ میلیونی اتباع همان کشور نمیتواند زمینه ساز بروز مشکلات امنیتی و استفادهی سوءِ سرویسهای اطلاعاتیشان را علیه نظام و منافعتان بدنبال داشته باشد!؟»
پس از مصاحبهی انصاف نیوز با یک روزنامهنگار دربارهی وضعیت جمعیت و نوع حضور افغانستانیها در ایران بهویژه جنوب تهران [لینک]، وزیر کشور به ایسنا گفته بود که جمعیت مهاجرین افغانستانی در ایران بالای پنج میلیون نفر است. آن روزنامهنگار اما جمعیت آنها را حدود نه میلیون تخمین زده بود. در سالهای اخیر تعداد اتباغ افغانستانی مقیم ایران در هیچ منبعی به صورت دقیق مطرح نشده و از پنج تا نه میلیون نفر تخمین زده شدهاند.
دهقانفر دربارهی مهاجرین میگوید: با تکیه بر تمام معیارهای کارشناسی، بررسیهای جامع سیاسی و روابط حاکم بر اصول اساسیِ امنیتی، فرهنگی، مذهبی و دیپلماسی عرض میکنیم، بخشی از مهاجرین حاضر در نقاط مختلف کشور، نه تنها برای امور کاریابی، کارگری و یا از سر ناچاری وارد نشدهاند بلکه «قطعا» با اهدافی همچون براندازی، تغییر در ترکیب جمعیت و مذهب رسمی، جاسوسی از شخصیتهای دسترسیدارِ نظامی، هستهای، عِلمی و امنیتی و مشارکت در فتنههای آتی وارد مناطق عمقی و مرکزی شدهاند. این البته، حال و روز تمام ممالکی است که با تردد افراد بیگانه از مرزهایش به سادگی برخورد کرده، اجازهی حضور بدون وارسیِ دقیق اتباع خارجی را در نزدیک ترین نقطه به مراکز حساسش صادر کرده، و از کنار هشدارِ دلسوزان داخلی و دلدادگان واقعی در بارهی لزوم داشتن حساسیت بیشتر در حفاظت از منافع ملی و عمومی، ساده لوحانه عبور میفرمایند».
رسوب اتباع غیرمجاز، عامل افزایش تخلفات
این دیپلمات سابق ایران در افغانستان همچنین به عواقب رسوب اتباع غیرمجاز میگوید: حضور بدون احساس تعلق به اصول دینی، فروع اخلاقی، امور مذهبی و رسم و رسوم تاریخی و تمدنیِ میزبانان عاشورایی؛ خود را مرتبط کردن و منتسب دانستن به «سرشاخه»ی دور افتاده از «ریشه»ی اجدادی و آباییِ مناطق طوایفی و فرهنگِ «سخت هضمِ» قبایل بدَوی! بهره نگیری از آموزش رسانههای تعلیمی و تصویریِ بومی، دوری بلندمدت با اعضای خانوادگی، رویآوری اجباری به کار در محیطهای مجردی و نداشتن فرصت و انگیزه برای کسب آداب درست معاشرتی و فراگیری فرهنگ صحیح ایرانی؛ پیرویِ چشم، گوش و هوش بسته! از القائات معنویِ برخی «ملایانِ» بیسواد مذهبی و اعلانات مرسومی و مکتوبیِ بعضی «طالبان» نام نهادِ تکفیری و… تنها تعداد اندکی از علل و عوامل رسوب سازمان یافته و نتیجتا افرایش آمار تخلفات و تعرضات اجتماعی و امنیتی توسط اتباع خارجی است.
او تاکید میکند: وجود دیدگاه کاملا یکسویهی «تفریطی»، بین اکثریتی از مسئولان و عموم ایرانیان، پیرامون حضور تقریبا ۵۰ سالهی مهاجران در لایههای مختلف «سرزمینی» و «جمعیتی»، قطعا یکی از مشکلات اصلی در حل ناشدگیِ این معضل بوده و همین امر نیز در افزایش بیرویه و خارج از چارچوبهای قانونی و اخلاقیِ ورود آنها به کشور تاثیر بالایی را بر جای گذاشته است. اینکه اکثریتی از ایرانیان، «اثرات» زیانبار اقتصادی، امنیتی، سیاسی و مذهبیِ مهاجرتهای سازمان یافته بر جسم، جان و روح همگان را ندیده، منکر وجود چنین پدیدهی «خطرناکی» شده و بخاطر کسب منافع مادی و بیگاری از کارگران کمتر «دستمزد گیرِ» افغانستانی، وجود چنین کلاف سردرگمی در حاکمیت، حکومت و دولت را از بیخ! انکار نمایند، چیزی نیست که به آسانی امکان عبور از کنار آن وجود داشته باشد!. حقیقت تلخی که مسئولیت مستقیمش بر عهدهی رسانهی ملی، دستگاههای تبلیغی و سازمانهای عریض و طویل قضایی، انتظامی و اطلاعاتی خواهد بود.
به اعتقاد او، «علی رغم همه هشدار و اِنذارهای کارشناسانه، در تهدیدزا بودن حضور میلیونها نفریِ اتباع بیگانه اطراف شخصیتهای علمی، سیاسی و نزدیکی آنان به اشخاص «مطلع» و دارای اخبار طبقهبندی شده، همچنان اما عدهای نادان و ناآگاهِ داخلی، خلاف ایده و نظریهی رهبران ج.ا. مبنی بر اولویتِ «تولد» و «تولید» از طریق نسل آبایی و ایرانی، متاسفانه به لزوم افزایش جمعیت از مسیر همین مهاجرانِ نامنضبط با فرهنگِ معیاری و نامنطبق با سنتهای زادگاهی، اصرار ورزیده و آن را با دهها دلیل غیرموجه «توجیه» میکنند!
انتهای پیام
احساس میکنیم که واقعا کشور ما به امان خدا رها شده وچیزی به نام مدیریت و تدبیر وحکمرانی ومملکت داری دراین کشور وجود نداره .فقط خدا میداند مقدرات ما ملت ایران و آینده ی فرزندان ما در این کشور به دست چه کسانی افتاده ؟
هشدارهای هوشمندانه و دغدغه مندانه ای است ! باید یک راهبرد فوری و اساسی برای جدا سازی افغانستانی های تاجیک و هزاره و ازبک و شیعه (آشنایان و علاقه مندان به فرهنگ ایران و هم میهنان مان در خراسان بزرگ ) از پشتون های کاملا شیفته و پیرو طالبان و وهابی گری انجام پذیرد و حضورشان قانونمند شود ! پاکستان(بخوانید : هرج و مرج و جنون ونه یک کشور نرمال ! ) با سرمایه گذاری و پشتیبانی وهابی ها و دیگر دشمنان ایران ، همه روزه در حال برنامه ریزی و دسیسه اند و متاسفانه حکومت هم سرگرم امور دسته چندم است و منافع ملی تقریبا فراموش شده است !
بر اساس آزمایشات ژنتیک و منابع تاریخی اصالت پشتون ها یهودی است و یکی از قبایل بنی اسرائیل هستند. در اینترنت مطالب جالبی در این مورد وجود دارد.
پشتونها از بازماندگان سکاها هستند.وهیچ ارتباطی به قبایل بنی اسراییل که از فرزندان یعقوب نبی بودند ندارند.مادر رستم اسطوره ی ایرانی از همین طایفه بوده از نظر نژادی پشتونها و تاجیکهای افغانستان به ما ایرانیها نزدیکترند.هرچند از بد روزگار الان پشتونها دشمن خونی فارس زبانها و تاجیکها و ایرانیها شده اندچند وقتی هست این تبلیغات دروغین برای نفوذ اسراییل در افغانستان داره اتفاق میوفته.تبلیغاتی مشابه هم در کردستان برای فریب کردها در حال انجام هست.درکل برنامه های خطرناکی در افغانستان در حال پیاده شدن هست.ازدشمنی با زبان فارسی گرفته تا کوچ اجباری شیعیان مرکز و تاجیکهای شمال و جایگزینی آنها با پشتونها برای قطع ارتباط فرهنگی و زبانی ایران با این مردم و سرزمین .
سلام.ماشاهدبودیمایرانداوطلبان
افغانیپاکستانیوترکانشیعه
آذربایجانیجمهوریآذربایجان
درقالبتیپولشگرسازماندهی
کردهوبهجنگتروریسهایداعش
تحت.نظارت.سپاهقدسفرستاده
واتفاقانتایجدرخشانیاز
پیروزیهایشانشنیدهشدووزیر
محترمکشورنیزاعلامکردمهاجرین
افغانمشکلامنیتینیستندضمنا
دشمنانقسمخوردههماذعاندارند
کشورایرانباقدرتوصلابت
مقابلاینهمهتهدیداتوتحریمها
ایستادهلذاابلهانهاستکهتصور
کنیمکشوربهحالخودرهاشده
اماتاریخبهماآموختهکهگاهی
بحرانهایغیرمترقبههماتفاق
میافتدوبههردلیلیممکناست
هرکشوریآماجحوادثغیرمترقبه
شودوحکومتمرکزیتضعیف
شودآنموقعاینمهاجرینمنسجم
میتوانندخطرآفرینباشند
تا دیروز شهر های مرکزی و شرقی و تهران بود. جدیدا شهرهای شمالی گرگان که محله افغانی ایجاد شده مازندرانم که جدیدا خیلی از شهرهای توریستیش خیابوناش پر شده از افغانی
نوع نگاه و برخورد مسوولین با مشکلات و معضلات و بحرانهای اساسی و ملی که کشور درگیر آن هست واقعا ترسناک و نگران کننده شده.وقتی اصول اولیه والفبای مملکت داری از سوی مسوولین رعایت نمیشه واشتباهات فاحشی رخ میده ؛ناخوداگاه این مسأله به ذهن متبادر میشه که این اشتباهات فاحش نمیتواند ناشی از تجاهل باشد بلکه از سر تعمد وبرای اهداف و منافعی خاص وتوسط عناصری خاص صورت میگیره.
متاسفانه اتباع پاکستانی که برای تکدی گری به ایران میان هم روز به روز در حال افزایش هستند و به عینه شاهد هستیم.
سلام
لطفا مسئولین هر چه سریعتر در این خصوص اقدام کنند ،اکثر کارگاههای چوب بری ،صاحبکارهای امور ساختمانی ،کاشیکارها و بناها و…رستوراندارن ،فروشندگان و مسافرکش ها افغانی اند تعدادشان به وضوح و تهدید امیز افزایش می یابد،
این مشاغل فقط شامل کار ساختمانی نمی شود
برخی بانوان سرپرست خانوار از طریق مشاغل خانگی امرار معاش می کردند که بازار این نوع مشاغل هم به قبضه افغانها درآمده
این بود طرحهای دولت ایران ، برای اشتغالزایی جوانان ایران ؟!!!!!!!!
۷۵ درصد زایمانها در بیمارستانهای تهران و اطراف ان متعلق به زنان افغانیست
هر فردی که در ایران مستقر می شود روند ورود اقوام و آشنایان را تسهیل می کند این جمعیت کنترل نشده مثل بمب متحرک اند که کافیست تحت رهبری یک گروه افراطی اقدام کنند ،اگر افزایش جمعیت افغانها کنترل نشود پس از مدتی بافت جمعیتی مناطق خاصی از کشورمان تغییر می یابد
در برخی مناطق امنیت به قدری کاهش یافته که در ساعات خاصی امکان تردد در ان مناطق وجود ندارد
این اوضاع اشفته علاوه بر افزایش جرائم و اسیب به شهروندان ایرانی بار مضاعفی را بر پلیس و سیستم قضایی تحمیل می کند
سلام.خداراشکرگذارم که یک نفر ایرانی پیداشد ازحال واحوال همسایه شرقی شان درک عمیقی دارند.متاسفانه زهر استعمار به جگر مارسیده واهداف شوم استعمار انگلیس که درسال1883با کشتار وچپاول شیعیان مظلوم هزاره توسط اجیرعبدالرحمن خاین شروع شد.تا امروز ادامه دارد دران فاجعه بیش از دوسوم از جمعیت وجغرافیای هزاره های شیعه به کلی محوشد وقبایل پشتون جای گزین انها شد.بر بری های مشهد نسل به جا مانده ازهمان مهاجرین هستند.