حجاب و مهمتر از آن …
حجت الاسلام هادی سروش، مدرس حوزه، در یادداشتی دربارهی حجاب نوشت:
۱) استاد مطهری میگوید:
حجاب تأسیس اسلام بوده و در جاهلیت از آن خبری نبوده.
۲) حجاب برای صیانت فرد و جامعه است، نه برای محدودیت.
۳) کسانی به زن نگاه تفریطی و بسته و دگمی دارند، و بر این باورند که زن باید تا آخر عمر در خانه محبوس باشد، نمیتوانند در مورد حجاب نظرپردازان معتدل و متکی بر ادلهی فرا گیر فقهی در این موضوع باشند.
۴) برای مردود شمردن آن نگاه دگم در مورد زن، کافی است در فقه، به این موضوعات توجه شود:
الف) استحباب حضور دختران و زنان در نمازهای عید
ب) جواز حضور زنان در عزاداریها، در احقاقِ حق الناس، در تشییع جنازه، در عیادت از مریض و…
ج) اجازه فقهاء بر عدم وجوب پوشش دست و صورت زنان است.
علامه حلی در این موضوع ادعای “اجماع فقهاء امصار” یعنی فقهاء مناطق مختلف شیعه و سنی را، نموده.
۵) در موضوع حجاب، بحث آرایش و یا بحث معاشرتهای تحریک آمیز و یا بحث نگاه کردن و یا بحث سخن گفتن، مطرح نیست. بلکه فقط سخن در کمّیت و مقدار پوشش زن در اجتماع است.
۶) از آنجا که حجاب یک دستور دینی است پس باید احکام مربوطه را از متون دینی استخراج کرده و باورهای شخصی و یا قومی خویش را به آن تحمیل نکنیم که قرآن فرمود: “لاتقدموا بین یدی الله و رسوله”
۷) طبق نظریه مشهور اهل فقه؛ غیر از دست و صورت باید مورد پوشش قرار گیرد و البته امکان نظریه؛ استحباب پوشش سر و گردن را برخی محتمل دانسته که در حد تئوری پردازی بوده و نه فتوا.
۸) براساس اصلِ اصیل و متقن “عدم اکراه بر دین” که مستند به آیه “لااکراه فی الدین ” و ادله دیگر است؛ اجبار در احکام و اعتقادات دینی امکان پذیر نیست.
۹) اجبار یعنی الزام نمودن افراد نسبت به رعایت حجاب و در صورت عدم تمکین، بتوان از راهکار مجازاتهای روحی و روانی و جسمی، نسبت به متخلفین استفاده کرد.
۱۰) در مقابل عدهای که بر لزوم و الزام و اجبار و نیز مجازات متخلفین از رعایت حجاب صحه گذاشته و بدان معتقدند، دیگرانی از اصحاب فقه و فهم مانند استاد مطهری و آیت الله بهشتی و آیت الله طالقانی و … بر عدم اجباری بودن حجاب متمرکز شدهاند.
جالب قصه اینجاست که امروزه حتی برخی از محافظه کاران بسیار جدی، که از برگزاری کنسرت، اباء دارند، اما به عدم اجباری بودن حجاب معترف شدهاند!
۱۱) البته ناگفته نماند که ما متاسفانه عملاً، در این سالها از اجبار بر مسالهی حجاب، نتیجهی موفّقی بدست نیاوردهایم.
۱۲) به نظر میرسد باید کار فرهنگی کرد و مقصود از کار فرهنگی تشکیل کلاس و حضور اجباری دختران و زنان نیست.
کار فرهنگی به قول علامه طباطبایی؛ کار بر “طریق عقل” است نه “اجبار بر تقلید” که باعث سقوط از انسانیت میشود.
و نقطهی شروع خود مسوولان و زمامداران هستند.
اگر خدای نخواسته؛ ادبیات رسانهای و نیز گفتمان اجتماعی و سیاسی، بر روش بی ادبانه باشد …. و یا عدم توجه به حقوق شهروندان دیده شود…. و یا خبر دستبرد به بیت المال مخابره شود، دیگر نمیتوان انتظار رعایت همهی هنجارهای اجتماعی و احکام دینی را، از فرد فرد شهروندان انتظار داشت.
۱۳) از این نکتهی روشن، دست اندرکاران تغافل نفرمایید که؛ برای رعایت حجاب، باید به خواستهها و حقوق مشروع و قانونی زنان در مورد تحصیل، ازدواج و اشتغال و …. بی توجه نبود.
خصوصاً وضع اقتصادی خانوادهها در موصوعاتی مانند حجاب، تأثیر انکارناپذیری دارد.
۱۴) ضمناً؛ دلسوزان پیاده نمودن احکام اسلام خوب است به موضوع عفاف هم توجهی بفرمایند؛ حجاب، خروجی عفاف است. عفاف خاستگاهش درونی است و هر کسی که بیشتر دارای عفت است میتواند در رعایت حجاب موفقتر باشد.
همانطوریکه حجاب بی تأثیر از عفاف نیست، عفاف فرد هم بی تأثیر از عفاف و اخلاق و خویشتن داری جامعه و مسوولان جامعه نیست.
پس نمیتوان به رعایت حجاب زنان و دختران حساس بود اما از اخلاق و منشِ زمامداران و روش رفتاری مردان در جامعه، غافل بود.
۱۵) نتیجتاً؛
حجاب یک صیانت بزرگ است که در همهی جوانب زندگی فردی و اجتماعی تأثیر گذار بوده و هیچ منافاتی با فعالیتهای زنان نیز، ندارد.
و حتا اگر در جامعهای عقدههای اخلاقی و روانی وجود نداشته باشد، بلکه بالعکس جملگی آراسته به وزانت و شخصیت بوده باشند، نیاز و ضرورتی برای “اجبار و قانون و جزاء و خشنونت” هم در موضوع حجاب دیده نمیشود.
خلاصه؛
اگر همهی ما و همهی آقایان؛ منافذِ فسادهای تعریف شده را بسته و نیز به همهی حق و حقوق ملت پایبند باشیم، سیطرهی معنویت خود به خود در جامعه ظهور نموده و دغدغهی حجاب در دینداران مرتفع میشود.
چرا که به قول استاد مطهری:
“روح بشر و خصوصاً روح جوان برای پذیرش مسلمات دینی اگر بصورت زنده عرضه شود، آماده است و مردم ایران بخصوصه روح دینی دارند”.
انتهای پیام