سخنرانیهای تند به نفع ترامپ و اسرائیل است
روزنامه شرق نوشت: مسئله هستهای ایران از زمانی تبدیل به «بحران» شد که همان معجزه هزاره سوم دو گزاره «محو اسرائیل از کره زمین» و «نفی هولوکاست» را در مرحله حساس مذاکره با سه کشور اروپایی به مسئله هستهای سنجاق کرد.
شش ماه پس از این سخنرانی کوبنده او، پرونده هستهای از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل متحد احاله شد و قطعنامههای پیدرپی، تحریمهای منتج از آن، شکلگیری اجماع بینالمللی، تحمیل انزوای بینالمللی، محدودشدن صادرات نفت، مسدودشدن انتقال پول، سقوط آزاد وضعیت اقتصادی و… خود را نشان داد. از یاد نبردهایم همان رئیس دولت، قطعنامههایی را که گلوی کشور را میفشرد و معیشت مردم را دچار مضیقه کرده بود، «ورقپاره» نامید و تا شعار «آن قدر قطعنامه بدهید که قطعنامهدانتان پاره شود» پیش برد.
تا اینکه با تدبیر مقام معظم رهبری در راهبرد «نرمش قهرمانانه» و متعاقب آن رویکارآمدن دولت تدبیر و امید و اقبال جهان به این تغییر در سپهر سیاسی ایران، جایگزینی سیاست «تعامل با جهان» در عرصه روابط خارجی کشور به جای سیاست ستیزهجویی و نهایتا کلیدخوردن مذاکرات هستهای و سرانجام خوش آن با توافق کاملا قابلدفاع «برجام» از این عقبه نفسگیر عبور و شرایط به نفع کشورمان تغییر کرده و وارد دوره جدیدی در مناسبات با منطقه و جهان شد. حال سؤال این است؛
در شرایط کنونی که آمریکا با همراهی اسرائیل و عربستان درصدد برباددادن دستاورد سترگ هستهای، بازگرداندن شرایط جهان علیه ایران و وادارکردن کشورمان به پذیرش مذاکره مجدد، الحاقیه بر توافق قبلی و تحمیل محدودیتهای بیشتر در حوزه هستهای، موشکی و وادارکردن ایران به عقبنشینی و دستشستن از دستاوردهای منطقهای است، چه باید کرد؟ باید با چه زبان و ادبیاتی سخن گفت و چگونه محور حامیان برجام را تقویت و مخالفان آن را خلع سلاح کرد؟ متأسفانه تعارضات جناحهای داخل در کشور و استمرار اقدامات دلواپسان با اقدامات عملی، بهسرعت شرایط «بردن ایران در توافق هستهای را در وهله اول خنثی و در مرحله بعد با اوجگیری مناقشه عربستان با ایران بهویژه در بحران یمن و سپس رویکارآمدن ترامپ در آمریکا و شکلگیری اتحاد سهجانبه و نامیمون «آمریکا، اسرائیل و عربستان» شرایط را به نحوی تصورنکردنی به ضرر ایران تغییر داد.
بیتردید ایران فرصتهای گرانقدری را از زمان توافق و اجرای آن و بهویژه یکسالونیم باقیمانده از دوره اوباما پس از دستیابی به توافق در موضوع هستهای و همچنین بازسازی و بهبود روابط با عربستان را از دست داد. به ندای اوباما برای حل مشکلات روابط «تا حدی که ممکن» است، پاسخ منفی داد، به بهانه اعدام نابخردانه «شیخ نمر» به دست جریاناتی در عربستان سعودی، سفارت عربستان در ایران به آتش کشیده شد که احتمالا با هدف ویرانکردن آخرین پلهای روابط بین دو کشور صورت گرفت.
نبود تدبیر در «نقدکردن پیروزیها در عراق، سوریه و حتی یمن به دستاورد سیاسی» و اصرار بر ضربهفنیکردن حریفی که در خاک نشسته بود و سوقدادن اروپا به سمت آمریکا با غفلت از «مذاکره» در حوزههایی که آنها برای نجات برجام از خیز بلند ترامپ برای باطلکردن آن، همه از اقدامات ناصوابی بود که فرصتهای ذیقیمتی را از بین برد. اکنون در شرایطی که کمتر از یک هفته به اعلام نظر آمریکا باقی مانده و جهان در التهاب تصمیم یک فرد در دغدغه به سر میبرد، ادبیات «معجزه هزاره سوم» با اندک تغییری در الفاظ دولتمردان کنونی و غافل از بازتاب و تأثیرات مخرب آن در بین کشورهای جهان در حال احیاشدن است.
شعار خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) را که نظام در سختترین شرایط دوره قبل وارد این حیطه نشد، سردادن برخي شعارهاي ديگر بازگشت به همان سیاست احمدینژاد و البته در شرایط شاید به مراتب سختتر است.
هنوز و حتی در صورت خروج آمریکا، برجام خاکریز قابلاتکایی است که باید از آن برای پیشبرد اهدافی که در توافق هستهای داریم، استفاده شود. سردادن شعارهای آنچنانی حتی در قالب ادبیات «توییتر» یا از تریبون سخنرانی در مقابل جمعیت انبوه، غلتیدن در دامی است که اسرائیل، عربستان و ترامپ پهن کردهاند. با زبان لَیّن سخنگفتن توصیه خداوند به موسی و هارون است تا چه رسد به ترامپ و شاهزاده سلمان و نتانیاهو.
انتهای پیام