امیرجسین ناظری کنزق، انصاف نیوز: «جعفر پناهی» یکی از پرافتخارترین کارگردانهای ایرانی در عرصه بینالمللی است، اولین جایزه بین المللی او در سال 1995 (73) بود، وقتی او اولین فیلم سینمایی بلندش یعنی «بادکنک سفید»، نوشته مشترک خودش و «عباس کیارستمی» را برای گروه کودک شبکه دوم سیما ساخت. پناهی در سال 73 برنده جایزه «دوربین طلایی» جشنواره کن فرانسه، برنده «جایزه انجمن منتقدان بینالمللی فیلم»، یرنده «جایزه بزرگ توکیو» و برنده «جایزه اول جشنواره سائوپالو» شد.
جوایز بینالمللی اولین ساخته بلند پناهی این نوید را به سینمای ایران میداد که کارگردان بزرگ دیگری برای ایران متولد شده. فیلمهای بعدی کیارستمی هم همچنان در عرصه های بین المللی درخشان بود، «پلنگ طلایی» لوکارنو، «شیر طلایی» ونیز، «جایزه نگاه نو» جشنواره کن، «جایزه ویژه هیئت داوران» جشنواره برلین، «جایزه مربی طلایی» کَن تنها بخشی از جایزه های پناهی است،
اما شاید بیشترین چیزی که از پناهی در ذهن عموم مردم به یاد مانده تصویر خواهرزاده جعفر پناهی روی استیج جسنواره برلین برای گرفتن جایزه فیلم «تاکسی» باشد. پناهی در سال 2015 حق خروج از کشور را نداشت و خواهرزاده اش به حای اوجایزه او را دریافت کرد. قصه محرومیت پناهی مربوط به حوادث سال 88 میشود، فیلم سازی که در روزهای شلوغ 88 دو بار دستگیر شد و در نهایت وکیلش در 29 آذر 89 به ایسنا گفت: پناهی به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس تعزیری و به عنوان تتمیم مجازات به ۲۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی [از جمله فیلم سازی] محکوم شده است.
به پناهی برای فعالیتهایش در زمینه حقوق بشر در سال 2012 جایزه ساخاروف اهدا شد. جایزه ای که توسط پارلمان اروپا پایه گذاری شد شد و طبق گفته خودشان این جایزه نشانی است که به افراد یا سازمانهایی که زندگی خود را وقف دفاع از حقوق بشر و آزادی اندیشه میکنند.
پناهی از سال 89 به مدت 20 سال محروم از فیلمسازی بوده اما او در سال 89 یک روز از زندگی خودش را با عنوان «این فیلم نیست» به صورت فیلم ساخت. که با توجه به محدودیت های او هیچ وقت در ایران پخش نشد و تنها در چند فستیوال خارجی به نمایش درآمد. او همچنان بدون توجه به محرومیتش از فیلمسازی در سال 91 فیلم دیگر خود پرده را با «کامپوزیا پرتوی» ساخت و در سال 93 نیز «تاکسی» راساخت.
اما چندین روز است که خبرهای حضور فیلم جدید او «سه رخ» در جشنواره کَن در کنار فیلم اصغر فرهادی حاشیه های بسیاری را به وجود آورده. سه رخ فیلم جدید پناهی با بازی بهناز جعفری، مرضیه رضایی، مائده ارتقایی روایتگریست از درگیریهای زندگی سه هنرپیشه زن ایرانی که هر یک شرایطی ویژه را در حرفه کاری خویش تجربه میکنند؛ یکی از این هنرپیشگان متعلق به دوران سابق و روزگار غلبه فیلمفارسیهاست؛ این هنرپیشه اکنون ممنوع الفعالیت است و با خاطرات گذشته روزگار میگذراند. هنرپیشه دوم محصول روزگار معاصر و از چهره های کنونی است که تلقی خاص خود را از حیطه کاری خویش دارد. هنرپیشه سوم هم جوانی است در ابتدای راه که به دنبال ارتقای جایگاه خویش است.
بعد از اعلام این خبر همه به این فکر میکردند که پناهی با توجه به محکومیتش باز هم نمیتواند در این جشنواره شرکت کند. «شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران»، «رئیس جشنواره کن» و «کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران» به رییس جمهور روحانی نامه نوشتند که امکان حضور پناهی در فرانسه فراهم کند. نامه هایی که رییس جمهور هیچ واکنشی به آن نشان نداد.
پناهی در اولین واکنش به این موضوع یادداشتی در اینستاگرام خود نوشت [لینک یادداشت] که در ابتدای آن نوشته بود: بیش از یک دهه است که از سوی نهادهای وابسته، زمزمهی مرگ ِسینمای هنری ایران شنیده میشود. حتی وقتی سینمای ایران به اسکار هم دست یافت، کوتولههای سینمایی با عنوانِ مضحک ِ” لابیگری” در القای آن کوشیدند. امسال برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران دو فیلم از دو فیلمساز ایرانی در بخش مسابقهی اصلی کن حضور خواهد داشت. این حضور، خود به خود بیانگر آن است که سینمای ایران زنده و پویا است.
او در انتهای این یادداشت نیز نوشت: و اما یک آرزوی شخصی: بزرگترین آرزویم به عنوان یک فیلمساز این است که فیلمهایم در ایران به نمایش در آید. حتی اگر در یک سینما، حتا اگر در دورافتادهترین جا باشد.
کیهان اولین روزنامهای بود که به جعفر پناهی واکنش داد؛ کیهان نوشت: «فردی (جعفر پناهی) که حکم قطعی قضایی دارد، به سهولت میتواند آن را نادیده گرفته و با سری افراشته و طلبکارانه در جامعه بچرخد و جولان بدهد. تساهلهایی اینچنین در اجرای قانون نتیجهای جز گستاخ شدن مجرمین ندارد.»
این روزنامه در ادامه مطلب تندش ضمن زدن اتهاماتی به پناهی و جشنواره کن نوشت: سؤال اساسی این است که چگونه فردی که حکم قطعی قضایی دارد، به این سهولت میتواند آن را نادیده گرفته و با سری افراشته و طلبکارانه در جامعه بچرخد و جولان بدهد و عدهای هم تحت عنوان صنف، ضمن حمایت از اعمال غیرقانونیاش، از رئیس اجرایی مملکت رسما بخواهند که او نیز قانون را زیرپا بگذارد؟ تساهلهایی اینچنین در اجرای قانون نتیجهای جز گستاخ شدن مجرمین ندارد.
روزنامه اطلاعات هم ضمن انتقاد از فیلم پناهی برای او وفرهادی که فیلم هایشان در جشنواره کن پذیرفته شدهاند نوشت:برای ذائقه «ضدایرانی» فیلم ساختهاید.
در ادامه این مطلب آمده بود: همچنان معتقدم که در این «آزرستان بتتراشی» در سینمای ایران، به ابراهیمهایی نیاز داریم که تبر نرم هنر و سنجیدهسازی را به کف گیرند و بتهای روشنفکرنمایی توهّمآمیز و خودشیفتگیهای ترحّمانگیز را، به خصوص در چشم بیگانگان بشکنند.
موضوع همچنان ادامه داشت که خبرنگار یورو نیوز در جشنواره جهانی فیلم فجر از وزیر ارشاد درباره خروج پناهی از کشور پرسید و وزیر پاسخ داد: طبعا آقای پناهی در معرض جوایز مختلف و فستیوال های مختلف دارند و طبعا مسیر همان مسیر گذشته خواهد بود اما در مورد این موضوع خاص هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده، وزیر در پاسخ به سوال دوم خبرنگار که نظر شما چیست گفت: هنوز زمان داریم؛ تا ببینیم چه میشود.
سایت اصولگرای مشرق به این پاسخ آقای وزیر واکنش نشان داد و نوشت: اما وزیر ارشاد در پاسخ به این سؤال ساده، به جای اتخاذ موضعی محکم به پشتوانه قانون بدون هیچگونه موضع روشن درباره فعالیتهای ضدامنیتی و ضد ملی پناهی در جریان فتنه پس از انتخابات ۱۳۸۸ و حتیاشارهای ساده به محکومیت و حکم قضایی او و یا اینکه خیلی ساده بگوید تصمیم راجع به چنین مسئلهای با توجه به موضوع تفکیک قوا در نظام جمهوری اسلامی در حیطه اختیار بنده قرار ندارد، با دستپاچگی و از روی انفعال جملاتی را سرهم کرد و گفت.
بعد از این اتفاقات همایون اسعدیان رئیس هیات مدیره خانه سینما از طرف اعضا در نامه ای به آیت الله صادق لاریحانی، رییس قوه قضاییه، از وی خواست تا امکان حضور جعفر پناهی در جشنواره فیلم کن فراهم شود. در این نامه آمده بود: عدم حضورشان به دلایل سیاسی و ممنوعیتهای قضایی، تصویری نامطلوب از کشور متبوعشان ایجاد خواهد کرد، با عنایت به عرایض فوق استدعا دارد به لحاظ مصالح ملی و ارائه تصویری واقعی از فضای فرهنگ میهن اسلامی، مقرر فرمایید نسبت به صدور مجوز حضور ایشان در جشنواره مذکور مساعدت مقتضی مبذول شود. ابراهیم داروغه زاده دبیر آخرین دوره جشنواره فیلم فجر هم برای پناهی توییت کرد و از رییس دستگاه قضا خواست تا اجازه حضور او در کن را بدهد.
خبرگزاری اصولگرای فارس درباره این نامه واتفاقات رخ داده ضمن یادآوری محکومیت پناهی نوشت: پناهی تا کنون بارها حکم قضایی خود را زیرپا گذاشته و جالبتر اینکه خانه سینما در ابتدای نامه خود تأکید کرده «سینمای کشورمان به عنوان پرچمدار فرهنگ جمهوری اسلامی قارهها را درنوردیده»؛ سوالی که مطرح میشود این است که آیا سینمای جعفر پناهی پرچمدار فرهنگ جمهوری اسلامی است؟!
کیهان نیز فردای آن روز دوباره در مطلبی به پناهی واکنش نشان داد و نوشت:سؤال این است؛ آن زمان که جعفر پناهی به تبلیغ علیه ایران میپرداخت، در زیرزمین خانهاش برای سیاهنمایی علیه نظام فیلم میساخت و مردم را به حضور در آشوبهای خیابانی تهییج میکرد، چرا خانه سینما هیچگاه نگران «مصالح ملی» نشد؟
الیور استون؛ کارگردانی که دو جایزه اسکار دارد و به نوعی نمادی از سینمای ضد هالیوود است؛ مهمان ویژه جشنواره جهانی فیلم فجر بود در کنفرانس خبری خود درباره پناهی و مشکلاتش گفت: شخصا آشنایی چندانی با جعفر پناهی ندارم اما میدانم سه، چهار فیلم تحسین شده در کارنامهاش دارد. از نظر من، مهمترین اتفاق برای هر فیلمساز این است که بتواند فیلم مورد نظرش را بسازد. حالا گاهی ممکن است بتواند در هنگام نمایش فیلمش در عرصههای بینالمللی حور داشته باشد و گاهی هم نه. من در جریان جزییات سیاسی مورد پناهی نیستم و ممکن است اظهار نظر در اینباره میزبانانم را آزردهخاطر کند. با این حال، من اگر تصمیمگیرنده بودم اجازه میدادم پناهی برای نمایش فیلم جدیدش در کن حاضر شود، چرا که موافق آزادی بیان هنری تا جای ممکن هستم.
پناهی در واکنش به صحبهای استون و حاشیه هایی که برای لیلا حاتمی برای صحبت هایش در برلین در اینستاگرام خود نوشت: به راستى آيا اليوراستون با اين همه نقد تند بر عليه قدرت ، نظام و سياستمداران كشورش ، خائن و وطن فروش قلمداد ميشود ؟ چرا مايكل مور ، اليوراستون و …حق دارندبگويند و فيلم بسازند ، اما فيلمسازان ايرانى بايد سكوت كنند . به گفته حميد جبلى:همانگونه كه امام خمينى حق داشت در پاريس از وضعيت ايران سخن بگويند ، ليلا حاتمى هم حق دارد در هر كجاى جهان از مردمش دفاع كند. به راستى مشكل كيهان و فارس چيست ؟ آيا جز اين است كه بجاى آنكه از مردم بگويند و دفاع كنند . شده اند بلندگوى قدرت؟ آيا خيانت و وطن فروشى بزرگتر از اين وجود دارد؟
روزنامه کیهان بعد پست اینستاگرامی پناهی در مطلبی ضمن «متوهم» خواندن او که خود را فیلمسازی جهانی میداند نوشت: آیا استون مانند پناهی مثلادر فتنهای علیه نظام آمریکا با همکاری سرویسهای جاسوسی بیگانه شرکت داشت؟ آیا او میداند اگر فقط شک و ظنی در مورد همکاری الیور استون با مثلا سرویسهای جاسوسی روسیه وجود داشت، الان جایش کجا بود؟ آیا استون هم میتوانست علیرغم حکم قضایی، آزادانه برای خود بچرخد و فیلم بسازد و برای جشنوارههای خارجی بفرستد و طلبکار هم باشد؟
پناهی هم به آنها در اینستاگرام خود پتاسخ داد، در بخشی از پیام اینستاگرام او آمده: احمد شاملو را «جاسوس نازى ها» يا خانواده مانى حقيقى را جاسوس «امآی سيكس» مى نامد . بايد پرسيد يك هنرمند ، بخصوص سينماگر با چه كسانى رفت و آمد دارد و چه اطلاعات مهم و امنيتى ميتواند داشته باشد كه به درد جاسوسى بخورد؟ در آن سو كيهان و كيهانى ها با چه كسان يا نهادهايى نشست و برخاست دارند ؟ جز اين است كه اطلاعات دست اول نزد آنهاست . به همين دليل از جمع آنها جاسوس بيرون مى آيد، نه از هنر و هنرمند.
حالا جشنواره کن آغاز شده، پناهی هنوز از کشور خارج نشده اما تا زمان اختتامیه جشنواره هنوز زمان باقی است. باید دید انتهای این ماجرا چه خواهد بود.
خجالت نمیکشه این جعفر پناهی!روستاییها رو طوری نشون داده توی فیلمش که انگار ماشین ندیده ان. دقیقا تصویری کاریکاتوری از ایران درست مثل کسی که اصلا ایران رو ندیده. به قول اکبر عبدی به این فیلم میگن جشن پاره ای. چون خودش رو پاره کرده تا جایزه بگیره.
خدا اون دنیا ازت نگذره جعفر پناهی که آبرو برامون نذاشتید توی دنیا. البته اونجا دیگه حساب کتاب این دنیا به دردت نمی خوره.هر چند باور نداشته باشی اما روبه روی خدا قرار میگیری
بزرگترین دلیل عناد غرب با اسلام اینکه تاکنون هیچ فستیوالی به جز جشنواره فجر به فیلمسازان ارزشی ما جایزه نداده اند !!
قانون باید بر پایه عقل باشد نه شریعتمداری
خجالت نمیکشه این جعفر پناهی!روستاییها رو طوری نشون داده توی فیلمش که انگار ماشین ندیده ان. دقیقا تصویری کاریکاتوری از ایران درست مثل کسی که اصلا ایران رو ندیده. به قول اکبر عبدی به این فیلم میگن جشن پاره ای. چون خودش رو پاره کرده تا جایزه بگیره.
خدا اون دنیا ازت نگذره جعفر پناهی که آبرو برامون نذاشتید توی دنیا. البته اونجا دیگه حساب کتاب این دنیا به دردت نمی خوره.هر چند باور نداشته باشی اما روبه روی خدا قرار میگیری