صدا | آواز مثنوی افشاری و دعای ربنا با نوای شجریان
دعای بیاد ماندنی ربنا با صدای استاد محمدرضا شجریان که سالها از صداوسیما در پیش از اذان مغرب در ماه رمضان پخش میشد و در سالهای اخیر به دلیل مسایل سیاسی پخش نمیشود را در زیر میشنوید:
دعای ربنا
رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنک رَحْمَةً إِنَّک أَنتَ الْوَهَّابُ
بارالها، دل های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت.
Lord, do not cause our hearts to swerve after you have guided us. Grant us your mercy. You are the embracing giver.
إِنَّهُ کانَ فَرِیقٌ مِّنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ
زیرا شمایید که چون طایفه ای از بندگان صالح من روی به من آورده و عرض می کردند بارالها ما به تو ایمان آوردیم، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی.
Among my worshipers there were a party who said: “lord, we believed. Forgive us and have mercy on us: you are the best of the merciful.”
إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنک رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
آنگاه که آن جوانان کهف (از بیم دشمن) در غار کوه پنهان شدند از درگاه خدا مسئلت کردند بارالها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیا ساز.
When the youths sought refuge in the cave, they said: “Lord give us from your mercy and furnish us with rectitude in our affair.”
وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ
چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند از خدا خواستند که بار پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما.
When they appeared to goliath and his soldiers, they said: “Lord, pour upon us patience. Make us firm of foot and give us victory against the nation of unbelievers.”
آواز مثنوی افشاری
شعر: مولوی
این دهان بستی دهانی باز شد
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورندهی لقمههای راز شد
لب فروبند از طعام و از شراب
لب فروبند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی ک،ن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
چند خوردی چرب شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی در صیام
چند شبها خواب را گشتی اسیر
یک شبی بیدار شو دولت بگیر