اینستاگرام، رقص و اعترافات بغضآلود تلویزیونی
«جعفر محمدی» در «عصر ایران» نوشت: «مائده نوجوان ۱۷ سالهای است که در خانهاش میرقصید و ویدئوی رقصهایش را در صفحه اینستاگرامش منتشر میکرد. رقص این دختر نوجوان اما چندان ادامهدار نشد. پلیس او را شناسایی و دستگیر کرد، صفحهاش را بست و صداوسیما هم بیکار ننشست و با دوربین سراغش رفت و فیلمی از اعترافاتش (!) گرفت و منتشر کرد. دخترک – که البته در تصویر تلویزیون صورتش معلوم نبود – با بغض و ترس میگفت که از جایی خط نگرفته و فقط میخواسته جلب توجه کند.
مائده البته تنها فعال اینستاگرام نیست که پلیس سراغش رفته است. دست کم سه نام دیگر نیز در روزهای اخیر به عنوان «شاخهای اینستا» مطرح شده که با رقص، دنبالکننده (فالوور) جذب میکردند و به همین اتهام بازداشت شدهاند.
این که پلیس یک دختر نوجوان – که نه دزدی کرده، نه مرتکب قتل شده، نه کلاهبرداری میکرده، نه مرتکب پولشویی یا اقدامات تروریستی شده و تنها جرمش رقصیدن بوده – را بگیرد و صداوسیمای کشور نیز تصویر و صدای گریان او را روی آنتن رسانه ملی بفرستد تا درس عبرتی باشد برای مردم که نرقصند و اگر هم رقصیدند، فیلمش را منتشر نکنند، حتماً سابقه خوبی برای تاریخ معاصر ایران نخواهد بود.
بله! رقص زن و انتشار فیلم رقص در جمهوری اسلامی ممنوع است و مائده و دیگران نیز باید به عنوان شهروندان این کشور، به قوانین و مقررات آن پایبند می بودند، حتی اگر آنها را قبول نداشتند. اما آیا تمام کسانی که قوانین و مقررات این کشور را نقض میکنند، به این سرعت و قاطعیت دستگیر میشوند و جلوی دوربینهای تلویزیون اشکشان را درمیآورند؟
چگونه است که در ماجرای صندوقهای مالی و اعتباری غیر مجاز، هزاران میلیارد تومان از پول مردم توسط چند نفر رسماً و علناً بالا کشیده میشود، خانوادههای زیادی به خاک سیاه مینشینند، کار به اعتراضات خیابانی و بزن و بگیر و ببند میکشد ولی حتی یک نفر از مدیران این صندوقها را کتبسته به تلویزیون نمیآورند و مانند آن دختر نوجوان اشکش را درنمیآورند که با این همه پول چه کردهای؟
چگونه هیچکس هنوز نمیداند کسانی که دکلهای نفتی را دزدیدند، چه کسانی هستند و پشتشان به که گرم است؟
مردم چگونه شب در تلویزیون اشکهای مائده که در گرماگرم نوجوانی و بیتجربگی، رقصیده و در صفحهاش منتشر کرده را ببینند و صبح در روزنامه بخوانند که هزاران خودروی لوکس توسط برخی دولتیها به طور غیر قانونی ثبت سفارش و وارد کشور شده است و این دو خبر را با هم مقایسه نکنند و نگویند چگونه دختر نوجوان را سکه یک پول میکنید ولی حتی از معرفی اسامی این دزدهای چند هزار میلیارد تومانی خودداری میکنید؟
چگونه عوامل قاچاق ۱۵ الی ۲۰ میلیارد دلاری در سال، زمینخوارانی که هزاران هکتار از اراضی ملی را تصاحب کردهاند، از ما بهترانی که مجوزهای خاص صادرات نفت گرفتند و معلوم نشد که پولش را چه کردند، دلالانی که با ارز دولتی اختصاص یافته برای دارو خودورهای لوکس وارد کردند، کسانی که با دستکاری در تعرفه قیر، موبایل و خودرو، یکشبه هزاران میلیارد تومان به جیب زدند، آنان که با تأسیس شرکتهای چند روزه، قراردادهای میلیاردی با بخشهای دولتی بستند و … معرفی و رسوا نشدند ولی چند دختر و پسر نوجوان و جوان که در برابر آن تبهکاران، بچههایی بیش نیستند و کاری نکردهاند سوژه برنامه تلویزیونی میشود که آی مردم! بشتابید که چه مجرمانی را گرفتهایم!
این همه مردم گفتند که غارتگران بیتالمال را بگیرید و معرفیشان کنید، نتیجهاش این شد که چند دختر و پسر را به جرم رقص بگیرند و در تلویزیون به ملت نشان دهند؟ آیا شنیدن و درک صدای مردم، این قدر سخت است یا تجاهل می کنند؟
اگر اسلام به خطر میافتد، اگر اخلاق جامعه فاسد میشود، اگر نظام تهدید میشود، اگر منافع ملی آسیب میبیند، اگر فقر در جامعه گسترش مییابد، اگر مردم امید و اعتمادشان را از دست میدهند، اگر دشمان خارجی ایران دندان طمع برای این آب و خاک تیز میکنند، ریشه اینها، رقص فلان دختر نوجوان در صفحه اینستاگرامش نیست، علت اصلیاش این است که ما، امور مهم را واگذاشتهایم و به جای پرداختن به موضوعات اصلی کشور و حل بحرانهایی که موجودیتمان را تهدید میکنند، دل خوش کردهایم که چند نوجوان و جوان اینستاگرامی را دستگیر و در برابر مردم، خردشان کردیم؛ بیتوجه به آن که همین رفتار نیز مجدداً حس تبعیض و بیعدالتی را در جامعه گسترش میدهد.»
انتهای پیام
افرادی که با مایده چنین کردند بی شک قبل از آن با فرزندان خود چنین کردند چون قبح این عمل زشت باید قبلا از بین رفته بوده باشد. تحقیر فرزندان این مملکت بوسیله عده ای مسأله دار آینده مملکت را تیره و تار نشان می دهد.
دين ، مذهب ، اخلاق ، هنجار و … تعاريف مشخصي دارند و مردم عمدتا از اين تعاريف آگاهي دارند و مي شناسند شان، اما از نظر آقايان، اين اصطلاحات، تعاريف علي حده اي دارند، منظورم اين است که آقايان براي همه اين اصطلاحات ، يک تعريف واحد دارند و آنهم تار موي زنان است!!. متاسفانه چنان به تار موي زنان گير ميدهند که گاهي با خودم فکر ميکنم آخه اگر اسلام حقيقتا اينقدر به زنها و تار موي آنان حساسيت دارد، براي چه اصلا خداوند اين موجود را خلق کرد تا باعث بروز اين همه مشکلات شود!!!؟ متاسفانه شأن دين و زن را به تار موي وي بند کرده اند و چشم بر تمام ناهنجاري ها و بداخلاقي ها و گناهان ديگر بسته اند (اگر نگوئيم تعمدا)، آيا دروغ گفتن خلاف و گناه نيست!؟ آيا دزدي کردن خلاف و گناه نيست!؟ آيا اختلاس کردن، خلاف و گناه نيست!؟ آيا آبروي افراد را بيخود و بي جهت بردن، خلاف و گناه نيست!؟ در حالي که همه مان ميدانيم که دروغ ، دزدي ، اختلاس ، رانت ، آبروريزي و … بشدت در جامعه رايج است و البته رواج آن هم نه توسط مردم عادي که توسط صاحبان زر و زور است. اميدوارم بزودي زود، بساط اين حقه بازي ها و سفره اين ريا و تزوير ها برچيده شود.
انتظار بیشتری از یک کشور که ایدئولوژی همه هست و نیستش شده نداشته باشید. در چنین مملکتی جرم بیرون ماندن تار موی یک زن به مراتب بزرگتر از اختلاسها و دزدیهای کلان خود حضرات هست، رقص که جای خود دارد؟