به یاد حمید هوشنگی که درگذشت
ایرنا نوشت: حمید هوشنگی از پیشکسوتان و خوشنامان عرصه خبر، معاون اسبق خبر ایرنا در فاصله سال های ۵۹ تا ۶۴، درگذشت. زنده یاد هوشنگی کار خبر را از سال ۱۳۵۲ در رادیو تلویزیون ملی ایران آغاز کرد ، وی که دانش آموخته رشته روزنامه نگاری بود با استفاده از تجارب کار و تحصیل در غرب توانست نقش موثری در تحولات سال های ابتدای انقلاب در ایرنا ایفا کند.
یادداشت همسر حمید هوشنگی
همسر مرحوم هوشنگی در فیسبوک نوشت:
دوستان عزیز فیس بوکی
در ساعت ٢.١٠ دقیقه پنج شنبه ١٧ آبان ماه شمع وجود همسر عزیزم حمید هوشنگی، پدر فرزندانم علیرضا و صبا خاموش شد.
علت مرگ او را همه میدانیم؛ عفریت سرطان و الحق که حمید در این کار زار دشوار هم مثل همه مراحل زندگیاش خود را نباخت و در طول زمان بیماری به راه پر بار و تاثیرگذار زندگیش ادامه داد.
جا دارد به صدای بلند بگویم، کما اینکه همه میدانند، حمید به سرطان وا نداد بلکه بی عدالتیها و نا انصافیهایی که در سالهای اخیر در حق او روا داشته شد حمید را با همه بیباکیها و مقاومتهایش از پای دراورد.
حمید تا اخرین لحظه و نفس از یکپارچگی و پایندگی ایران گفت و فریاد زد و با قلم روان و توانایش نوشت.
او عاشقانه ذوق همه چیزهای خوب دنیا را داشت. بیش از همه به حاصل زحمات عمرش یعنی فرزندانش و به آنچه انها به دست آورده بودند افتخار میکرد.
حمید همه عمرش خوب زندگی کرد، خوب کار کرد، خوب ایران و دنیا را گشت و در این مسیر از مهربانی، خیرخواهی و محبت در حق اطرافیانش هیچ فرو گذار نکرد.
رفتنش از این دنیایی که این چنین دوستش داشت بسیار زود بود. جای خالیش با همه خاطرا تش قلبهای زیادی را میفشارد.
روحش شاد و روانش آرام.
حکم سرطان عادلانهتر بود
به یاد یک روزنامه نگار قدیمی
به گزارش انصاف نیوز، همچنین «کامبیز نوروزی» حقوقدان و کارشناس رسانه، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
حمید هوشنگی بعد از سالها مبارزه با سرطان و چهار سال کشیدن بار اتهام و محکومیتی ناحق و ناروا، از زندان تن رهید. معاون ستاد تبلیغات جنگ، روزنامه نگاری کهنه کار که در اوج فعالیتهای ایرنا، بار بزرگی از کارهای خبر و تحلیل ایرنا را خصوصاً در آشفته بازار دهه 60 با همکاران دیگری چون احمد بورقانی به دوش کشید.
خاطرات حرفهایاش از سالهای انقلاب و جنگ نظیر نداشت. نمیدانم آنها را جایی نوشته است یا نه که گنجینهاند. بعد از بازنشستگی شبه اجباری، به کارهای خودش رسید. اما در این میان همچنان روح و جانش خبرنگار ماند.
از منتقدین سرسخت و جدی روزنامه نگاران و رسانههایی بود که با بودجههای دولتهای دیگر پنجه به رخسار کشور و ملت ایران میکشند. به رغم بیماری همچنان مینوشت . بیشتر در صفحه فیس بوکش مینوشت . نقدهای او بر جهت گیریهای ضد ایرانی بی بی سی، خیلی بر آنها گران آمد.
یادداشتهای او در افشای بودجه سعودی تلویزیون ایران اینترنشنال از مهمترین مطالبی بود که وابستگی این تلویزیون به پولهای بی حساب سعودی را از پرده بیرون آورد و مسوولان این تلویزیون را سخت عصبانی کرد . بسیار به ایران و استقلال ایران دل بسته بود.
اگرچه سالها از بازنشستگیاش میگذشت اما همیشه یک خبرنگار تمام عیار حرفهای بود. چه در فهم خبر. چه در ارزیابی خبر و چه در تحلیل اخبار و چه در حفظ استقلال حرفه ای و شجاعت و آزادگیاش. خودش و خبرش را نفروخت به هیچ چیز.
از همه جالب تر پروندهای بود که تقریباً همزمان با بیماری در دادگاه انقلاب علیه او تشکیل شد. نتیجهاش شد حکم دو سال زندان. او از سال 93 باید هم با دادگاهی روبرو میشد که با عزم به زندانش داشت و هم با سرطانی میجنگید که مروّت سرش نمیشود. 4 سال برای عدالت و انصاف در دو سو جنگید. ممنوع الخروج شد. همین چند هفته پیش، در حالی که بیماری تمام جسم اش را تسخیر کرده بود، اجرائیهای به دستش رسید که بیا برای اجرا حکم و تحمل حبس! و او محبوس چنگال سرطان بود.
4 سال زندگی او بین بیمارستان و دادسرا و دادگاه گذشت. 4 سال او میان محکمۀ پزشکانی که تلاش برای رهاییاش از سرطان داشتند و قضاتی که تلاش برای حبساش میکردند رفت و آمد. او که مدام با مخالفان نظام سروکله میزد و پته آنها را بر آب میریخت، در حکمی شگفت انگیز، به دوسال حبس محکوم شد بخاطر «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی». شگفت آور است. با همه اینها خودش در فیس بوکش نوشت:
«حکم قطعی شده محکمه را رسانهای نکردم، هنوز هم بر این باورم که مجامع باصطلاح حقوق بشری اکثراً سیاست بازند و آماده غوغاسالاری. هرگز نمیخواستم داستان محاکمه من، قطعه هیزمی شود که بیشتر این مجامع مایلند برای ویرانی ایران از آن استفاده کنند».
حالا دستگاه چنین آدمی را به چنان اتهامی محکوم میکند.
هرچه بود گذشت. حمید هوشنگی به وساطت مرگ آزاد ماند، همانگونه که زندگی کرده بود.
حکم سرطان عادلانهتر بود.
انّا لله و انّا اِلَیه راجِعوُن
«دفاع مقدس» کرده بود
سهام الدین بورقانی، فرزند مرحوم احمد بورقانی، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت خاتمی هم به همراه عکسی از هوشنگی در کنار پدرش، در فیسبوک نوشت:
دشوار است نوشتن درباره هجرت مردی که هم یار پدر بوده و هم یاور تو. هم پدر، «خبر» را از او آموخته و هم تو. باری، حمید هوشنگی استاد خبر، از دست بشد. با رنج فراوان رفت، خاصه در این چند سال آخر که رسم مروت را در حق او بجا نیاوردند؛ در حق کسی که «دفاع مقدس» کرده بود. اما او دم برنیاورد. هیچگاه برای خود جزعی نکرد، اما گریست به درد برای وطن. تا آخرین ثانیه رویای ایرانِ سربلند را در سر داشت. همه آرزوی او ایران و اعتلایش بود.
حمید هوشنگی سخت بشکوه بود. ماوایش فردوس است بیتردید.
انتهای پیام
البته این بارهم مرده پرستان ومرده خوار …این فرومایگان سرسپرده …..درباره اش قلمها خواهند خستاند……تفاوت ها بسیار است ولی……..انان که از جنگ وووودکانی برای خود نیاراسته اند همیشه بدهکارند ومتهم وبسیاری محکوم ومطرود ومحصور……..