ادامهی حاشیهی «بیت آیت الله منتظری و حوادث دهه۶۰»
یادداشتهای صفارهرندی، مجتی لطفی، سلیمی نمین، عماد باقی
در پی برگزاری نشست «بیت آیت الله منتظری و حوادث دهه۶۰» [لینک گزارش کامل]، عباس سلیمی نمین یادداشتی نوشت [لینک] که مجتبی لطفی به آن پاسخ داد [لینک]. در زیر، پاسخ سلیمی نمین، پاسخ مجدد لطفی، همچنین یادداشت حسین صفار هرندی و پاسخ لطفی به آن و نیز یادداشت عمادالدین باقی در این باره را میخوانید.
یادداشت صفارهرندی
یادداشت حسین صفارهرندی با عنوان «این لکه به دامن مرجعیت نمیچسبد» به نقل از تسنیم در پی میآید:
براساس گزارشهای انتشاریافته در رسانهها، آقای مجتبی لطفی، یکی از اعضای دفتر مرحوم آیتالله منتظری ــ که از او بهعنوان مسئول اطلاعرسانی آن دفتر یاد میشود ــ اخیراً طی مناظرهای گفته است “مرحوم آقای منتظری قبل و بعد از انقلاب به خانوادههای زندانیان اعم از مسلمان، بهایی، تودهای و منافقین کمک مالی میکرد”.
از سیاق سایر مطالب بیانشده از سوی این مرید آقای منتظری، روشن است که وی این ادعا را در مقام تمجید از احساسات انسانی مخدوم خود بیان کرده و قاعدتاً قصد ضربه زدن به باقیمانده اعتبار مخدوششده مرحوم منتظری را نداشته است، چه اینکه در سالهای اخیر، بارها در قامت وکیل مدافع بیچونوچرا و مروّج دیدگاههای او ظاهر شده است.
اکنون دست آقای منتظری از دنیا کوتاه است و او عاجز از اینکه چنین ادعاهایی را تکذیب کند و یا احیاناً با قبول انتساب آن به خود در مقام توجیه این اقدام برآید. اما آیا سکوت در قبال چنین ادعا و شبهات مترتّب بر آن جایز است؟ آیا این شبهه که چگونه میشود سهم مبارک امام زمان(عج) را تقدیم کسانی کرد که به جنگ مستقیم امام زمان برخاستهاند (بهاییها و دیگر دشمنان خدا) نباید پاسخ درخوری، آن هم از سوی متولیان و بزرگان ساحت دین پیدا کند؟
از آنجا که محکومان فرقه ضالّه بهائیت و خانوادههایشان مستقیماً تحتالحمایه شبکه جهانی این فرقه استعماری و اسرائیلی قرار دارند، نگرانی درباره سرنوشت خانوادههای ایشان بیمورد و نشانه سادهلوحی است، همچنان که این نگرانی در خصوص خانواده منافقین بهدلیل اقدامات سازمانی تشکیلات نفاق، بیجاست و تازه اگر مسئولیتی هم متوجه جایی باشد، مربوط به نهادهای مسئول حکومتی است و نه دستگاه مرجعیت.
از آنجا که مرحوم منتظری در مقام یک مجتهد و تکیهزده بر جایگاه مرجعیت دینی، بهگفت نزدیکانش، مرتکب چنین اقدامی در یک دوره مستمر و طولانی میشده است، اکنون ساحت پاک مرجعیت شیعه را در مظانّ این اتهام قرار داده که نستجیربالله میتوان سهم امام را علیه امام و علیه خدا بهکار گرفت! بنابراین با خاکساری و تواضع به مقام شامخ مراجع عظام تقلید، و استجازه از ناحیه آن بزرگان، باید به مردم مسلمان و دارای غیرت دینی و انقلابی اطمینان داد که هیچ یک از سکانداران واقعی فقاهت و اجتهاد، قبول ندارند که میتوان سهم مبارک امام زمان(عج) را برای پشتیبانی و تقویت جبهه کفر و انحراف هزینه کرد بلکه آنچه را مردم مؤمن برای یاری و تحکیم دین خدا و رونق حوزههای علمیه میپردازند در مسیر تنویر افکار و مبارزه با دشمنان خدا و منحرفان از مسیر نورانی امام عصر(عج) هزینه میشود.
در پایان با یادآوری جملهای از حضرت امام خطاب به آقای منتظری در نامه معروف 68.01.06 که برای اصلاح مسیر به اعوجاج رفته شاگرد خود او را از خطای بزرگ حمایت از منحرفان برحذر داشتند، به ساحت آن حکیم الهی ــ روح خدا ــ عرض ادب میکنیم: “سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام، بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد”.
پاسخ مجتبی لطفی
پاسخ تلگرامی مجتبی لطفی به صفارهرندی را در زیر میخوانید:
جناب آقای صفار هرندی (دامت توفیقاته)
سلام علیکم!
👈در نوشته ای آورده اید:
«براساس گزارشهای انتشار یافته در رسانهها، آقای مجتبی لطفی، یکی از اعضای دفتر مرحوم آیتالله منتظری -که از او به عنوان مسئول اطلاعرسانی آن دفتر یاد میشود- اخیراً طی مناظرهای گفته است “مرحوم آقای منتظری قبل و بعد از انقلاب به خانوادههای زندانیان اعم از مسلمان، بهایی، تودهای و منافقین کمک مالی میکرد”. از سیاق سایر مطالب بیان شده از سوی این مرید آقای منتظری، روشن است که وی این ادعا را در مقام تمجید از احساسات انسانی مخدوم خود بیان کرده و قاعدتاً قصد ضربه زدن به باقیمانده اعتبار مخدوش شده مرحوم منتظری را نداشته است، چه اینکه در سالهای اخیر، بارها در قامت وکیل مدافع بیچونوچرا و مروّج دیدگاههای او ظاهر شده است.»
☝️یکم: حضر تعالی که نوشته خویش را به گزارش رسانهها سنجاق کردهاید، در این وانفسای بی در دروازه خبر سازی بر شما فرض نبود که اصل خبر و ادعای رسانه های سه گانه تسنیم، فارس و مشرق را با فایل صوتی منتشر شده در کانال حقیر تطبیق داده و سپس دست به قلم می بردید؟ آیا معتقدید العهده علی الراوی و خود را از تحقیق تبرئه می سازید؟! به کدام حجت شرعی، عقلی و انسانی؟!
🤘دوم: در ادامه نوشته خویش نگران شدید که با این خبر (که از اساس دروغ است) اکنون ساحت پاک مرجعیت شیعه را در مظانّ این اتهام قرار داده شده است. دلواپسی شما در پی یک خبر جعلی نابجاست چرا که فرزند شما به اتفاق دو دوست دیگرش از بسیج دانشجویی مستند سرا پا تحریف را با عنوان « قائم مقام » با استفاده از رانت و پول بیت المال ساخته در دو شبکه صدا و سیما روی آنتن رفت. چرا آنجا به آقازداه محترم خرده نگرفتید که ساحت پاک مرجعیت در مظان اتهام قرار گرفته است؟ من بارها از نویسنده این مستند درخواست مناظره کردم اما حاضر نشد! عالم بزرگوار احمد منتظری طی دو نامه از صدا وسیما خواستند پاسخ دست ساخته آقازداه جنابعالی و شرکا داده شود اما دریغ از انصاف! چرا آنجا نگران مرجعیت شیعه نشدید و قس علی هذا؟!
سوم: بنده را مرید، خادم و وکیل مدافع بی چون چرا و مروج دیدگاههای آیت الله منتظری خواندهاید. ضمن تشکر از حسن توصیف؛ باید بگویم اگر مرادتان از این القاب ذوب بودن است چنین نیست و در حد خویش استقلال فکری دارم اما حاضر نیستم در این فضای مسموم یک جانبه که شما نیز با معاونت برادر حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان در خلق و تدوامش دخیل بودید، در زمین شما بازی کنم و اگر نقدی بر استادم دارم در همراهی با شما، مطرح نمایم.
🤞در پایان: اگر رمقی از انصاف و عدالت به خرج داده و این وجیزه را به دوستانتان که نوشته شما را منتشر کردند، منتقل فرمایید، عملی انسانی انجام دادهاید و گرنه تحریفات شما را کفاره گناهانم محسوب کرده علاوه بر آن به روز داوری حواله میدهم.
پاسخ سلیمی نمین
عباس سلیمی نمین در یادداشتی در سایت جماران با عنوان «آقای لطفی کتمان واقعیت هنر نیست!» در پاسخ به یادداشت مجتبی لطفی [لینک] نوشت:
پی گیری مسائل تاریخی به صورت دو سویه و در قالب مناظره حتی اگرشرکت کنندگان در آن چندان پای بند به سخن گویی مستند نباشند یا در برابر حقیقت خضوع نورزند می تواند انگیزه تحقیق را در مخاطبان این گونه مباحث تقویت کند.چه عزیزانی که در نشست «بیت آیت الله منتظری و حوادث دهه 60 »حضور داشتند و چه سرورانی که از طریق فضای مجازی محتوای این جلسه را (که به همت گروه تاریخ «انجمن اندیشه وقلم» برگزار شد)پی می گیرند می توانند به قسمت دوم فایل صوتی که در کانال آقای لطفی قرار گرفته ،مراجعه کنند تا دریابند چه کسی کتمان حقیقت می کند.
با این وجود «دیدار نیوز» که مدیران، مسوولیت انجمن اندیشه و قلم را نیز به عهده دارد طی یادداشتی تحقیق و بررسی خود را در این زمینه منتشر کرده که بنده داوری آنان را با وجود اصلاح طلب بودن این عزیزان میپذیرم و امیدوارم مطالعه آن کمکی باشد برای بهتر شناختن اتهام زنندگان.
گزارش میزبان مناظره
سایت دیدار نیوز در این باره در گزارشی با عنوان «ماجرای کمک آیتالله منتظری به خانوادههای مجاهدین و بهاییان چیست؟» نوشت:
به دنبال برگزاری نشست «بیت آیتالله منتظری و حوادث دهه ۶۰»، سلیمینمین طی یادداشتی در سایت جماران، اعلام کرد «مجتبی لطفی» تلاش کرد به کمکهای آیتالله منتظری به خانوادههای منافقین و بهاییان جنبه انسانی بدهد. او نوشت برای اولین بار وجود چنین ارتباطی رسما و در یک محفل عمومی پذیرفته میشود. لطفی هم مدعی شد که سخنانش تحریف شده است.
چهارشنبه ۳۰ آبان انجمن اندیشه و قلم نشستی جنجالی تحت عنوان «بیت آیتالله منتظری و حوادث دهه ۶۰» برگزار کرد. قسمت عمدهای از نشست اختصاص یافته بود به مناظره عباس سلیمینمین و مجتبی لطفی یکی از شاگردان و اعضای دفتر آیتالله منتظری. در این مناظره مباحثی مطرح شد و البته مباحثی نیز به آینده و جلسهای دیگر موکول شد.
پس از برگزاری نشست، سلیمینمین یادداشتی در سایت جماران منتشر ساخت و به اتکا گفتههای مجتبی لطفی در مناظره، خاطرهای از امام راحل مطرح کرد. سلیمینمین نوشت: «آقای مجتبی لطفی (از مسئولان دفتر آیتالله منتظری) تلاش کرد به کمکهای آیتالله منتظری به خانوادههای منافقین و بهاییانی که به جرم جاسوسی برای اسرائیل در زندان به سر میبردند، جنبه انسانی بدهد. این اولین باری است که وجود چنین ارتباطی رسماً و در یک محفل عمومی پذیرفته میشود. شاگرد آیتالله منتظری در نشستی به کمک کردن آیتالله منتظری به مجاهدین خلق و حتی بهاییها اشاره کرد که پیش از این توسط اطرافیان آیتالله منتظری گفته نمیشد. بعد از شنیدن این مطلب یاد یکی از نصایح دلسوزانه امام افتادم که در فروردین ٦٧ خطاب به آیتالله منتظری فرموده بودند: سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام به حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.»
سلیمینمین در خاتمه یادداشت خود عنوان میدارد: «در اینجا این سؤال پیش میآید که آیا اصولاً ورود آیتالله منتظری به عرصه پشتیبانی از خانوادههای عناصری که در مسیر تأمین منافع دشمنان جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند را میتوان انسانی خواند؟ قابل انکار نخواهد بود که سازمان مجاهدین خلق برای روحیه دادن به اعضای دستگیرشده خود از طریق شبکهای پنهان به پشتیبانی مالی از خانوادههای آنان میپردازد، یا اسرائیل به طرق مختلف به عناصر بهایی که به لحاظ تشکیلاتی با آن مرتبط بوده و دستگیر شدهاند به همین گونه پشتیبانی میرساند. حال در این میان حتی به فرض قبول اینکه ورود آیتالله منتظری به این وادی با زمینهچینی و محملسازی انسانی بوده است، اما آیا بعد از مدتی علقههای سیاسی و پیوندهای عاطفی باقی مانده، ایشان را تحت تأثیر قرار نداد تا آنجا که رویکردهایشان بهویژه در عرصه سیاسی یکصدوهشتاد درجه تغییر کند؟».
واکنش شاگرد آیتالله منتظری
یادداشت سلیمینمین و یادآوری نصیحت امام راحل به آیتالله منتظری با واکنش مجتبی لطفی روبرو شد. این در حالی است که وی پیش از این در گفتگو با خبرگزاری تسنیم ضمن تأیید گفتههای خود در مناظره، اظهار داشته بود: این کمکها هم برای قبل انقلاب و هم برای بعد انقلاب بود.
مجتبی لطفی در کانال تلگرامی خود با عنوان «جناب آقای سلیمی نمین، دقت کنید لطفا!» مدعی شد که نامی از گروه و دستهای نبرده و تنها کاری که ایشان انجام میداد کمک به خانواده زندانیان سیاسی با هر گرایشی بود. وی در کانال آوای خرد مینویسد:
«محض اطلاع جناب آقای سلیمینمین به عرض میرساند که به همین دلیل که میدانستم و تجربه داشتم که حرفهایم به تیغ تحریف سپرده میشود، در اسرع وقت، فایل صوتی مناظره را در کانال آوای خرد درج نمودم. (این قسمت مورد اشاره آقای سلیمی در بخش دوم از فایل صوتی مناظره در کانال موجود است). در آنجا من ضمن اشاره به زاویه داشتن آیتالله منتظری با مجاهدین خلق، حتی قبل از انقلاب، گفتم: تنها کاری که ایشان انجام میداد کمک به خانواده زندانیان سیاسی با هر گرایشی بود… دختر آیتالله منتظری، اشرف منتظری همسر سید هادی هاشمی رابط آقای منتظری با خانواده زندانیان سیاسی بوده است. آقای ایزدی در کتاب فقیه عالیقدر گزارش ساواک را چاپ کرده است.
جناب آقای سلیمی! من اصلا نامی از کمک به خانواده زندانیان مجاهدین و بهاییان زندانی پس از انقلاب که به تعبیر شما جاسوسند، بردم؟! چرا پس از ۲۹ سال که از ادعای مطرح شده در نامه ۶/۱/ ۶۸ میگذرد و حتی یک مورد از ارتباط آقای منتظری با مجاهدین نیافتید (درحالی که طیف مخالف ایشان ارتباط داشتند)، حالا ذوق زده شدید که: یافتم یافتم؟! احتمال ندادید با فضای مجازی کنونی افراد زیادی فایل صوتی را با نوشتار و ادعای مستطابعالی مقایسه نمایند؟! و چه قضاوتی میکنند؟! برای یک محقق تاریخ زیبنده نیست این چنین بودن! با اینگونه روایت تحریفگرایانه آقای سلیمینمین از تنها چند دقیقه مناظره من با ایشان، باید گفت: تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!».
مجتبی لطفی در آخر یادداشتاش خطاب به سلیمینمین مینویسد: «بیصبرانه منتظر برگزاری مناظره دوم با آقای سلیمینمین با موضوع اعدامهای تابستان ۶۷ هستم».
واقعیت چیست؟
با مراجعه به قسمت دوم فایل صوتی که مجتبی لطفی در کانال آوای خرد منتشر کرده است و بیان داشته آنچه در این فایل صوتی است را میپذیرم، به درستی روشن است که از زاویه داشتن آیتالله منتظری با مجاهدین خلق سخن گفته و نقل کرده است:
آیتالله منتظری قبل انقلاب با مجاهدین خلق زاویه داشت. در زندان که بود آقای نفری پیش وی میآید و میگوید: از محمد ما چه خبر؟ وی جواب میدهد لبنان است. میپرسد جذب مجاهدین خلق که نشده است؟ آقای نفری جواب میدهد خیر!
لطفی ادامه داد: وقتی هم که فرزندش احمد منتظری به دیدار ایشان میآید، به وی میگوید جذب مجاهدین خلق نشو، من جزوه شناخت آنها را خواندم و افکار مارکسیستی دارد.
تا اینجای سخن توضیحات مجتبی لطفی مطابق فایل صوتی منتشر شده است؛ اما در ادامه و در همان فایل صوتی که وی در کانال آوای خرد منتشر ساخته میگوید: «فقط آقای منتظری یک کار انسانی میکرد به خانواده زندانیها کمک میکرد. گبر، مسلمون، بهائی، مجاهد، تودهای …».
عجیب آنجا است که مجتبی لطفی خطاب به سلیمینمین میگوید: احتمال ندادید با فضای مجازی کنونی افراد زیادی فایل صوتی را با نوشتار و ادعای مستطابعالی مقایسه نمایند؟! و چه قضاوتی میکنند؟! برای یک محقق تاریخ زیبنده نیست این چنین بودن!
مراجعه به این فایل صوتی نشان میدهد که او نام تعدادی از جریانها را برده است و ما شاهد «روایت تحریفگرایانه آقای سلیمینمین» در این موضوع نیستیم.
سخنی با مجتبی لطفی
مجتبی لطفی در کانال آوای خرد گفته: یکی از مشکلات مهم در عرصه خبرنگاری و خبرگزاری در کشور ما این است که برخی از این متصدیان، با تکیه بر «ایدئولوژی خود» و «با تکیه بر ذهن و حافظه» بدون مراجعه به فایل صوتی یا فیلم و… یک واقعه یا مثلا یک مناظره منحصر به فرد، به جای خبررسانی به «خبرسازی» روی میآورند.
در نهایت لطفی میگوید: القصه اینکه پس از مناظره مجتبی لطفی با آقای عباس سلیمینمین در ۳۰ آبانماه امسال، خبرنگاران و خبرگزاریهای «تنسیم، فارس و مشرق و…» در یک خبر تقریبا یکسان، سخنان این جانب را همراه با تقطیع صدر و ذیل و گاه سانسور، «مطابق با نظر خویش» منتشر کردند و به خورد مخاطب دادند. به واسطه همین تجربهای که از این دست مراکز خبرسازی وجود داشت، در اسرع وقت، فایل صوتی مناظره را از طریق کانال آوای خرد منتشر نمودم. (چند پست قبلی) تا حجت تمام شده و اگر طالب حقیقت به دنبال اصل مطالب مطروحه است با تطبیق خبرهای منتشر شده با فایل صوتی، بدون واسطه، به واقعیت پی برد. مجددا تأکید میکنم آنچه به نقل از اینجانب در برخی از خبرگزاریها، ضمن عدم دقت در تنظیم خبر، با شگرد «تحریف، تبدیل و سانسور» درج شده است موضع رسمی حقیر نیست و فایل صوتی درج شده در «کانال آوای خرد» مورد تأیید میباشد.
پس از استماع فایل صوتی که مورد تأیید مجتبی لطفی است، مطابق آنچه در فایل صوتی آمده وی صحبت از کمک آیتالله منتظری به خانواده زندانیهای «گبر، مسلمان، بهائی، مجاهد و تودهای» کرده است. حال سؤالاتی که به ذهن متبادر میشود و به نظر میرسد مجتبی لطفی باید پاسخگوی آن باشند به قرار ذیل است:
۱. عباس سلیمینمین تنها از مجاهدین و بهائیها نام برده و دیگر اشارهای به گبر و تودهایها نکرده است. منظورتان از تحریف سخنانتان دقیقا کدام مورد است؟
۲. در فایل صوتی مشخص نشده کمک تنها قبل از انقلاب بوده و یا بعد از انقلاب هم این کمکها ادامه داشته است. اما خبرگزاری تسنیم از قولتان نوشته که این کمکها هم برای قبل از انقلاب و هم برای بعد از انقلاب بود؛ و مدعی است که صدای ضبط شدهتان را در اختیار دارد. مشخص کنید این نقل قول را قبول دارید و یا همچنان مدعی هستید سخنانتان تحریف شده است؟
3. چرا با این همه تسامح و غیردقیق سخن میگویید؟ آیا واقعا آیتالله منتظری قبل و بعد از انقلاب به خانوادههای بهایی کمک مالی میکرد؟ قبل از انقلاب ما زندانی سیاسی بهایی داشتیم؟ زندانی سیاسی گبر (زرتشتی) چطور؟ ایشان قبل و بعد از انقلاب به کمونیستها و تودهایها کمک مالی کرده بود؟ در مورد مجاهدین خلق و کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی قبل از انقلاب با اطمینان میتوان این ادعا را پذیرفت ولی کدام سند و مدرک وجود دارد که ایشان بعد از انقلاب به خانواده منافقین کمک کرده است؟ معرفی چهره انسانی از آیتالله منتظری نباید با این هم تسامح و غیردقیق سخن گفتن همراه شود. قبول ندارید؟
سخنی با سلیمی نمین
به نظر میرسد سلیمی نمین هم باید نکاتی را مد نظر داشته باشد. اثبات یک ادعا به بزرگی کمک آیتالله منتظری به منافقین در سالهای بعد از انقلاب و بدتر از آن به بهاییها، نیازمند دلیل و سند مستقل است و حرفهای با تسامح و غیردقیق اطرافیان او را نمیتوان سند مهمی تلقی کرد. قطعا حرفهای مجتبی لطفی یک بیان جدلی در آن فضای هیجانی مناظره بوده است و خود او هم دلیلی برای اثبات کمک آیتالله منتظری به «گبر، بهایی، مجاهد، تودهای» در سالهای بعد از انقلاب در اختیار ندارد. این سخنان آنقدر غیردقیق و هیجانی بیان شده است که مجتبی لطفی خودش هم مطمئن بوده است چنین سخنانی را به زبان نیاورده است و با اطمینان، همگان را به انتشار فایل صوتی آن مناظره ارجاع داده است در حالی که این سخنان بدون سند از زبان او صادر شده بود.
واکنش سلیمی نمین به این گزارش
تسنیم نوشت:
عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در تماس با دیدارنیوز نیز در مورد یادداشت «ماجرای کمک آیتالله منتظری به خانوادههای مجاهدین و بهاییان چیست؟» نکاتی را متذکر شده است که بدین قرار است:
1 ــ در بخش پایانی یادداشت گفتهاید: «اثبات یک ادعا بهبزرگی کمک آیتالله منتظری به منافقین در سالهای بعد از انقلاب و بدتر از آن به بهاییها نیازمند دلیل و سند مستقل است و حرفهای باتسامح و غیردقیق اطرافیان او را نمیتوان سند مهمی تلقی کرد». آقای مجتبی لطفی بهعنوان یک فرد حقوقی و نه حقیقی از جانب بیت آیتالله منتظری این ادعا را مطرح کرده است و من صرفاً به سخنان وی استناد کردهام. در ضمن من که در دفتر آیتالله منتظری حضور ندارم که به اسناد دسترسی داشته باشم. از طرفی، ادعایی را که آنها مطرح ساختهاند آیا منطقی است من برایش سند و دلیل بیاورم؟
2 ــ در آن بخش از یادداشت همچنین گفتهاید: «قطعاً حرفهای مجتبی لطفی یک بیان جدلی در آن فضای هیجانی مناظره بوده است». اولاً افراد مسئول گفتههای خود هستند و ثانیاً بر فرض قبول کنیم در فضای مناظره حرفی گفته شده است، اما چند روز بعد که خبرگزاری تسنیم با وی تماس میگیرد و سؤال میکند این کمکها مربوط به چه دورهای است، وی تأکید میکند هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب. آیا آنجا هم همچنان در فضای هیجانی مناظره بودهاند که این حرف را زدهاند؟
یادداشت عمادالدین باقی
عمادالدین باقی از شاگردان آیت الله منتظری هم در یادداشتی تلگرامی با عنوان «تبدیل فضیلت به گناه در قاموس اصولگرایی» دربارهی این نشست نوشت:
در چند روز گذشته یکی از مدعیان تاریخ معاصر در پی مناظره ای با جناب حجت الاسلام مجتبی لطفی، ادعایی را درباره کمک مالی آیت الله منتظری به زندانیان مجاهدین و بهاییان پس از انقلاب به نقل از آقای لطفی جعل کرده و با وجود انتشار فایل صوتی مناظره در کانال آوای خرد و اثبات کذب بودن آن ادعا اما سایت تسنیم و برخی نشریات اصولگرا به پیشواز رفته و با بازنشر خبر و نوشتن تحلیل، گویی کشف تازه ای برای اثبات تهمت های مندرس قدیمی به کف اورده اند و به هیاهو روی آن پرداختند. از همین جمله جعلی هم به گونه ای بهره برداری و القا می کنند که گویی ایشان از سازمان مجاهدین خلق یعنی عوامل ترور و انفجار حمایت می کرده است.
نگارنده به عنوان کسی که در جریان جزییات امر بوده و از فقیه فرزانه و عالیقدر آزاده، اجازه کتبی و توصیه های شفاهی در این زمینه داشته، شاهد بوده ام که آیت الله منتظری همواره پیش و پس از انقلاب نسبت به خانواده زندانیان، حساسیت ویژه ای داشته اند. آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفتگویی، یکی از ویژگی های ممتاز ایت الله منتظری را در دوران پیش از انقلاب، حمایت مالی از خانواده زندانیان می داند. یکی از اتهاماتی هم که در زمان شاه بخاطر آن محکوم شدند کمک مالی به خانواده زندانیان بود. اسناد ساواک نیز نشان می دهد در آن زمان، اشرف خانم دختر ایشان (و نیز برخی معتمدین دیگر) این وظیفه را برعهده داشتند.
آیت الله منتظری نه تنها به خانواده برخی از زندانیان بلکه به پژوهشگران و نویسندگان مستقل و برخی NGO ها و تشکل های دانشجویی و نیز انجمن های خیریه در حد توان خویش کمک مالی می کردند.
نگارنده شخصا سخاوت ایشان را در یاری به خانواده زندانیان از قول مرحوم پدرم شنیده و در گفتگو با آیت الله منتظری که از بی بی سی پخش شد مطرح کردم. این سنت نیکوی انسانی، پس از انقلاب هم ادامه داشت و خانواده زندانیان سیاسی و عادی را فارغ از جرم یا عقیده زندانی، با مطالعه جوانب مختلف و در حد بضاعت خویش نه رفع حاجت آنان، مورد عنایت قرار می دادند. حتی یکبار درباره یک زندانی سیاسی کمونیست پرسش کردم، ایشان پاسخ دادند که خانواده او ربطی به عقیده او ندارد. بالاخره خانواده زندانی چه مسلمان باشد چه کمونیست نباید درمانده شود.
این از فضیلت های بزرگ اخلاقی و انسانی آیت الله منتظری بود و در واقع وظیفه ای بوده که برعهده حکومت است ولی در آن قصور و تقصیر می ورزد و حتی زندانی را پس از آزادی از شغل و تامین معاش محروم می سازند و گاه محرومیت تبعی یا تکمیلی می دهند.
در هیاهوی کشف جدیدِ پاره ای از اصولگرایان، آنچه موجب حیرت بود اینکه، اینان بیش از همه مدعی دیانت هستند ولی گویی بهره ای و معرفتی از دیانت ندارند زیرا با منطق آنان بیش و پیش از آیت الله منتظری، شخصیت بزرگ اسلام امام علی(ع) را زیر سوال برده اند. امام(ع) حقوق خانواده خوارجی را که در جنگ مسلحانه علیه حکومت او کشته شده بودند قطع نکرد و خانواده آنان را مورد حمایت مالی قرار داد. درمورد خود خوارج نیز فرموده اند تا زمانی که خونی نریخته اید شما را از فئ و…محروم نمی کنم.
در حالی که آیت الله منتظری تا آنجا که شخصا اطلاع دارم مراجعه و درخواستی از سوی خانواده های بهاییان و نیز متهمان و محکومان به اقدامات خشونت بار و تروریستی نداشته اند که همچون امام علی با آنان رفتار کنند. به راستی الگوی این عده از اصولگرایان، کیست؟ گرچه کمک مالی آیت الله منتظری که پس از رحلت ایشان هم ازسوی بیت گرامی شان دنبال می شود، چنانکه ادعا کرده اند نبوده اما اگر بود هم منطبق با مرام انسانی و دینی بود ولی اینان با منطق آلوده به قدرت، حتی کلام خدا را به چالش گرفته اند. یکی از اینان می گوید “از آنجا که محکومان فرقه ضالّه بهائیت و خانوادههایشان مستقیماً تحتالحمایه شبکه جهانی این فرقه استعماری و اسرائیلی قرار دارند، نگرانی درباره سرنوشت خانوادههای ایشان بیمورد و نشانه سادهلوحی است، همچنان که این نگرانی در خصوص خانواده منافقین به دلیل اقدامات سازمانی تشکیلات نفاق، بیجاست و تازه اگر مسئولیتی هم متوجه جایی باشد، مربوط به نهادهای مسئول حکومتی است و نه دستگاه مرجعیت” سپس بر اساس آن خبر مجعول افزوده اند” از آنجا که مرحوم منتظری در مقام یک مجتهد و تکیهزده بر جایگاه مرجعیت دینی، به گفت نزدیکانش، مرتکب چنین اقدامی در یک دوره مستمر و طولانی میشده است، اکنون ساحت پاک مرجعیت شیعه را در مظانّ این اتهام قرار داده که نستجیربالله میتوان سهم امام را علیه امام و علیه خدا به کار گرفت! حضرت امام خطاب به آقای منتظری در نامه معروف 68.01.06: “سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام، بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.”
این در حالی است که اتفاقا قرآن کریم یکی از مصارف هشتگانه زکات را کمک مالی به کافران به منظور تالیف قلوب می داند:
إِنَّمَا اَلصَّدَقٰاتُ لِلْفُقَرٰاءِ وَ اَلْمَسٰاكِينِ وَ اَلْعٰامِلِينَ عَلَيْهٰا وَ اَلْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي اَلرِّقٰابِ وَ اَلْغٰارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اَللّٰهِ
زکوات و صدقات، تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان [گردآورى و پخش ] آن، و مؤلفه قلوبهم (کسانی که می خواهید دل شان را به دست آورید)، و د ر[راه آزادى] بردگان، و وام داران، و در راه خدا (امور عام المنفعه)، و به در راه ماندگان، اختصاص دارد. [این] به عنوان فریضه از جانب خداست (سوره توبه آیه ۶۰). عده ای از مترجمان و مفسران “مؤلفه قلوبهم” را مسلمانان سست الایمان، مخالفان و منافقان تلقی کرده اند ولی غالبا مؤلفه قلوبهم را کافران دانسته اند.
قرن هاست مراجع تقلید مردمی به عنوان امین مؤمنان، دریافت کننده و مقسم وجوهات بوده و هستند و برخی از آنها به این تکلیف عمل می کنند. چه شده است که ناگهان در این چند صباحی که جمهوری اسلامی تشکیل شده برخی گمان می کنند باید مراجع را خلع ید و محدود به صلاحدیدهای حکومت نمایند؟ اساسا مرجع تعیین و تشخیص مورد مصرف زکوات و نیز تشخیص مصداق مولفه قلوبهم، خود فرد است و هر کس می تواند شخصا یا به واسطه امین خویش به مصارف یاد شد برساند.
فاصله برخی از مدعیان اصولگرایی با اخلاق و انسانیت و دیانت تا کجاست؟
انتهای پیام
اقای باقی …..شماچرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ول کن …….کلهم فالش میرن………