نامهی رییس انجمن مهندسی معدن به داماد رییس جمهور
علی اصغر خدایاری، رییس انجمن مهندسی معدن ایران، در یادداشتی خطاب به داماد رییس جمهور که پس از توبیخ به خاطر انتصاب به عنوان معاونت وزار صنعت، کنار گذاشته شده است، نوشت: اکنون که شانس به شما رو کرده و در کشوری که زمانی داشتن نام میترا چیزی در حد کفر و ارتداد بود با نام کامبیز به دامادی رییس جمهور رسیدهاید، خدا را سپاس بگذارید و تا اطلاع ثانوی دور مقامات سیاسی را خط بکشید و فریب کسانی را که ممکن است بخواهند از شما برای تقرب به رییس جمهور سوءاستفاده کنند، نخورید.
به گزارش انصاف نیوز، متن نامه با عنوان «برسد به دست داماد رییس جمهور» به نقل از سایت معدن 24 در پی میآید:
جناب آقای کامبیز مهدیزاده
با عرض سلام و ادب
نامهی استعفای جنابعالی را خواندم و از وضعیتی که برای شما بهوجود آمده است بسیار متأسفم. بهنظرم واکنش افکار عمومی را دربارهی انتصاب داماد ناشناختهی رییس جمهور به ریاست یکی از سازمانهای راهبردی کشور، فارغ از سابقه و صلاحیت او، بهسادگی میشد پیشبینی کرد. اگر شما هم این وضعیت را پیشبینی میکردید یا باید از ابتدا پیشنهاد را نمیپذیرفتید، یا اینکه مقاومت میکردید و استعفا نمیدادید، و در هر دو صورت گله و شکایت از افکار عمومی غیرمنطقی است، و فقط باید خودتان را سرزنش کنید. اگر هم این وضعیت را پیشبینی نمیکردید، جسارتاً صلاحیت نقش آفرینی در این سطح را ندارید و استعفا عاقلانهترین کاری است که انجام دادهاید. در این حالت نیز فرد شایستهی سرزنش وزیر صمت است که با آگاهی از این فضای اجتماعی این پیشنهاد را به شما کرده است.
گله کردهاید که چرا فقط به وابستگی شما به رییس جمهور پرداخته شده و سوابق و شایستگیهای علمی و اجرایی شما مورد توجه قرار نگرفته است. لطفاً از پدر خانم خود بپرسید در این چهل سال چه بر سر مردم آوردهاند که پیشفرض افکار عمومی در همهی انتصابات مهم، وابستگی فامیلی منصوبین به مقامات است. با این ذهنیت طبعاً اولین چیزی که دربارهی منصوبین جستجو میشود همین وابستگی است و در صورت تأیید پیشفرض ابعاد دیگر اساساً مطرح نمیشود.
از متن استعفانامه چنین برمیآید که شما تصور میکنید بهدلیل وابستگی به رییس جمهور مظلوم واقع شدهاید و حقی را که متعلق به خود میدانید از دست دادهاید. حتماً توجه دارید که اساساً آنچه باعث شده است که شما دیده شوید و این پیشنهاد به شما داده شود، نه صلاحیت شخصی خودتان بلکه انتسابتان به رییس جمهور است. مظلوم جوانانیاند که چهبسا از امثال شما و وزیر صمت نخبهتر و تیزهوشتر و شایستهترند، ولی بهدلیل وصل نبودن به مقامات دیده نمیشوند. برخی از این نخبگان مظلوم برای گذران زندگی روزمره خود دچار مشکلاند و برخی نیز علیرغم علاقه به خدمت در کشور مجبور به هجرت شدهاند.
من با این گفتهی شما که باید به جوانان میدان داد، کاملاً موافقم ولی حتماً شما هم با من موافقید که جوانان فقط فرزندان و دامادهای مقامات نیستند که اگر داماد جوان یکی از آنها بهدلیل اشتباه در انتصاب در یک سمت مدیریتی تثبیت نشد، جامعه به ضدیت با جوانگرایی متهم شود.
بهدرستی نوشتهاید که دوران مدیریت جوانان فرارسیده است. ولی کاش اکنون که پس از چهل سال با قانون منع بهکارگیری بازنشستگان پنجرهی کوچکی برای تعویض مقامات فرتوت یخزده در گذشته با جوانان نخبهی رو به آینده گشوده شده است، فرصت رقابت آزاد برای خدمت همهی جوانان بهکشور، فارغ از تفاوتهای خانوادگی، جنسی، قومی، زبانی، نژادی و مذهبی فراهم شود. هرچند، بهنظر میرسد همان مقامات فرتوت اراده کردهاند با استفاده از این پنجره مشکل عزیزکردههای تُرشیده و از خود راضی خویش را حل کنند و حکومت هزارفامیل خود را در قالب جدید استمرار بخشند.
اکنون که شانس به شما رو کرده و در کشوری که زمانی داشتن نام میترا چیزی در حد کفر و ارتداد بود با نام کامبیز به دامادی رییس جمهور رسیدهاید، خدا را سپاس بگذارید و تا اطلاع ثانوی دور مقامات سیاسی را خط بکشید و فریب کسانی را که ممکن است بخواهند از شما برای تقرب به رییس جمهور سوءاستفاده کنند، نخورید.
علی اصغر خدایاری، رییس انجمن مهندسی معدن ایران
انتهای پیام
اتفاقا موارد اخیر وزرای محترم تازه کار می توانند سر نخ هایی از شبکه هایی باشند که با نفوذ به سیستم و آلوده کردن بالاترین مقامات، ترویج تفکر قدرت طلبی در بالاترین سطوح حاکمیتی و نادیده انگاشتن بدنه افکار عمومی به جومونگ و تسو سازی می پردازند؛ هم به قدرت می رسند و هم حاکمیت را بی اعتبار می کنند. به نوعی تداوم همان رفتارهای دولت های نهم و دهم است که هم در قدرت بود هم به بی اعتبار کردن حاکمیت دامن می زد.
يكي از دوستان تعريف ميكرد كه در آلمان دوستي داشم با فوق ليسانس مكانيك و دو بار از گزينش براي استخدام رد شده بود و باز براي مصاحبه آماده ميشد بعدا متوجه شدم پدر همين دوستم مديرعامل يكي از بزرگترين كارخانجات آلمان است و علت را پرسيدم او جواب داد اينجا شغل و موقعيت پدر مهم نيست اينجا يك سيستمي حاكم است كه هر آلماني در هر موقعيتي بايد آنرا طي كند اين ممكن است پسر يك مديرعامل باشد يا دستفروش . در كشور اسلامي و مدعي حكومت ناب محمدي هم نخبگان دستفروش و …. ميشوند و بيسوادان هم در سايه پدر كارگزار و همه كاره .