رسانه و رونق تولید در بخش کشاورزی
صادق صدقگو (دکترای مدیریت رسانه و پژوهشگر حوزه برنامه ریزی و توسعه) طی یادداشتی در روزنامه سبزینه (روزنامه تخصصی کشاورزی، منابع طبیعی و محیط زیست کشور) به بررسی نقش رسانهها در رونق تولید در بخش کشاورزی پرداخت و نوشت:
«رونق» بهمعنی آبادانی، پیشرفت و رواج است و «تولید» را نیز بهمعنای تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود دانستهاند. فعالیت تولیدی عبارتست از: سلسله اقداماتی که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میپذیرد و واژه Production هم در لغت به معانی استخراج، فرآورده، محصول، کار، عمل، نتیجه، ارائه و تولید آمده است.
«رونق تولید» در ادبیات اقتصادی بهمعنای افزایش تولید و رشد اقتصادی است. به تعبیری دیگر رشد اقتصادی بیشتر در گرو افزایش هدفمند و برنامهریزی شده تولید است.
اهدافی که میتوان آنها را چشمانداز و هدف دولتها (سیستم حاکمیتی کشورها) برای آرامش و رفاه بیشتر ملتها تلقی کرد و آن را دورنمایی آرمانی برمبنای نظریه اقتصادی «رشد درونزا» دانست.
«اقتصاد» را بهمعنی دانش بررسی روشهای کسب درآمد و میانهروی در هزینهها و اعتدال در دخل و خرج تعریف کردهاند و واژه «مقاومت» نیز در فرهنگ ما مترادف با ارزشهایی چون ایستادگی، استقامت و پایداری است.
در این چارچوب، «اقتصاد مقاومتی» ( Resilient Economy یا Resistive economy) بهمعنی تشخیص حوزههای فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن تأثیرها با کمترین وابستگی به خارج از کشور (درخصوص تأمین نیازهای اساسی و راهبردی) است. اقتصادی که در شرایطی آرمانی و بهمنظور رشد اقتصادی، چنین فشارهایی را به فرصت تبدیل میکند و ضمن کاهش وابستگیهای خارجی، خوداتکایی و رونق تولید داخلی را برای کشورها به ارمغان میآورد.
واژه اقتصاد مقاومتی در کشورمان نخستینبار توسط مقام معظم رهبری در دیدار با کارآفرینان در شهریورماه سال ۱۳۸۹ مطرح شد. آیتالله خامنهای اقتصاد مقاومتی را معنا و مفهومی از کارآفرینی برشمرد و برای نیاز اساسی کشور به کارآفرینی نیز دو دلیل «فشار اقتصادی دشمنان» و «آمادگی کشور برای جهش» را معرفی کرد.
«اقتصاد مقاومتی» همچون «مقاومت اقتصادی» میتواند با تنظیم نقشهای جامع در مدیریت منابع (مالی و انسانی)، راههای آسیبرسان به اقتصاد و جامعه را مسدود کند، با این تفاوت که با تهاجمی کردن اقتصاد بهجای تدافعی بودن آن، شاخصهای کیفی و کمی را بهبود بخشیده و شرایط رقابتپذیری اقتصاد ایران در عرصههای جهانی را فراهم و رشد توأم با تابآوری را تسهیل میکند.
رونق تولید بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای اقتصاد مقاومتی، عامل مهمی در پیشرفت همهجانبه و توسعه پایدار کشور است و برای دستیابی به آن راهی جز مردمی کردن اقتصاد وجود ندارد. از این رو میتوان ادعا کرد که تسهیل و تسریع در فرآیند توسعه صرفاً با تکیه بر توان داخلی، تقویت و اعتماد به بخش خصوصی امکانپذیر خواهد بود.
ﻛﺸﻮرﻫﺎی توسعهیافته، حرکت بر مبنای «سند ﭼﺸﻢاﻧﺪاز» را اولویتی مهم در فرآیند توسعه میدانند و در نگارش و تدوین این سند، تفکر استراتژیک و آیندهنگریشان در توجه ویژه به بخش ﻛﺸﺎورزی دیده میشود؛ بهعنوان مثال حتی در کشور ژاﭘﻦ ﻛﻪ زﻣﻴﻦ ﻛﺎﻓﻲ ﺑﺮای زراﻋﺖ ﻧﺪارد، این سیاستگذاری و تشویق به ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری مغفول نمانده است.
مضاف بر اینکه با توجه به رﺷﺪ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺑﺮای مصرف ﻣﺤﺼﻮﻻت غذایی، عدم توجه به توسعه هدفمند و دانشمحور بخش کشاورزی، ﻓﺸﺎر ﻓﺰآﻳﻨﺪهای ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﭘﺎﻳﻪ ﻃﺒﻴﻌﻲ وارد ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد.
ﺣﺪود 98 درصد از ﺑﺨﺶ ﻛﺸﺎورزی کشورمان غیردولتی و ﻣﺮدﻣﻲ اﺳﺖ و بررسی اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی نیز نشان میدهد که در سال ۱۳۹۶، بخش کشاورزی با 6/17 درصد پله سوم از سهم اشتغال کشور را به خود اختصاص داده است. اشتغالی که محصولاتی را به ارزش بیش از ۷۰ میلیارد دلار تولید و سهمش در فضای کسبوکار کشور بیش از 30 درصد (بهصورت مستقیم و غیرمستقیم) بوده است. بر این مبنا، بخش ﻛﺸﺎورزی بهعنوان ﻣﺮدﻣﻲﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ اﻗﺘﺼﺎدی کشور بارزترین نماد اقتصاد مقاومتی است. بخشی که علاوهبر «مردمنهاد» بودن، با کمترین سرمایهگذاری و بدون وابستگی به منابع ارزی، «درونزا» و «مولد» است.
علی ربیعی، وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در سخنرانی خود در همایش رؤسای بانک کشاورزی کشور در سال 1396 گفته بود: در صنایع پتروشیمی بهازای هر ۳۰ میلیارد ریال سرمایهگذاری، یک شغل ایجاد میشود و در بخش نفت و گاز هم با هر ۱۲۰ میلیارد ریال میتوان یک شغل بهوجود آورد؛ اما برای ایجاد یک شغل در بخش فولاد به ۱۰ میلیارد ریال سرمایهگذاری نیاز است.
این درحالی است که در همان مقطع زمانی، تحلیلگران اقتصادی و کارشناسان بازار کار، این سرمایهگذاری را در بخش صنعت بهازای هر فرد، حدود چهارهزار میلیون ریال و در بخش کشاورزی ۷0۰ میلیون ریال برآورد کرده بودند.
بخش کشاورزی در مقاطعی در دهههای گذشته بهدلیل اﻓﺰاﻳﺶ درآﻣﺪﻫﺎی ارزی ﻧﺎﺷﻲ از فروش ﻧﻔﺖ و خطمشیگذاریهای غیرکارشناسانه ﻣﻮرد بیمهری و ﻏﻔﻠﺖ ﻗﺮار ﮔﺮﻓت و ﺑﻪ ﺣﺎﺷﻴﻪ رفت، اما در عین حال توانست علاوهبر رونق تولید، حفظ اشتغال موجود و حفظ استقلال و امنیت غذایی، اشتغالی پایدار و مولد در مناطق کمتر توسعهیافته و روستایی ایجاد کند.
از عدم اقبال عمومی در ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری دانشمحور در این بخش تا عدم ارتباط مؤثر نخبگان و پژوهشگران با جامعه هدف از مهمترین مشکلاتی است که اﺳﺘﻬﻼک منابع را در آن اﻓﺰاﻳﺶ و ﺑﻬﺮهوری را نیز ﻛﺎﻫﺶ داده است. خروجی چنین کارزاری را میتوان در کاهش راندمان تولید در واحد سطح، رشد ﻗﻴﻤﺖ ﺗﻤﺎم ﺷﺪه، عدم ثبات بازار، گرانی مواد غذایی و بهتبع آن کاهش ﻣﺼﺮف و سوءتغذیه جامعه مشاهده کرد.
درحالحاضر نگاه غالب به بخش کشاورزی برمبنای «اقتصاد معیشتی» و به دور از هرگونه آیندهنگری و برنامهمحوری شکل گرفته است. در صورت تغییر این رویکرد سنتی بهسوی «اقتصاد رقابتی» رونق در تولید داخلی، ارتقای سطح امنیت غذایی کشور و نهایتاًَ تقویت اقتصاد خانوارهای بهرهبردار بخش کشاورزی دستیافتنی است.
برای نیل به این اهداف، ارتباط مؤثر و مستمر با جامعه هدف، آموزش صحیح بهرهبرداران و تشویق به ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری دانشمحور، میتواند ﻳﻜﻲ از ﻣؤﺛﺮﺗﺮﻳﻦ اﺳﺘﺮاﺗﮋیﻫﺎی رونق تولید در بخش کشاورزی و تضمین فردایی بهتر برای کشور محسوب شود. به بیانی دیگر، رونق تولید در گرو بهرهبرداری بهتر و بهرهوری بیشتر از منابع آبی و خاکی و همچنین ارتقای کیفیت تولید بر مبنای استانداردهای بینالمللی و سلیقه بازار جهانی است.
مباحثی که میتوان با آموزش بهرهبرداران بخش کشاورزی بدان دست یافت. آموزش کاشت، داشت و برداشت بر مبنای دستاوردهای علمی و دانشروز و ترویج بهرهگیری از تجهیزات، ماشینآلات و تکنولوژیهای نوین در این حوزه مهمترین مباحثی است که رونق تولید در بخش کشاورزی را محقق خواهد کرد.
با توجه به گستردگی و تنوع فعالیت جامعه هدف ما در بخش کشاورزی، سطح متفاوت دانش و تجربه و عدم دسترسی سریع و مستمر به همه آنها، فراگیرترین و مؤثرترین ابزار در برقراری این ارتباط آموزشی رسانه است. ابزاری که با توجه به نوع خود، دارای میزان اثربخشی و کارآیی متفاوت است. تفاوتی که باید آن را در میزان دسترسی عمومی و چگونگی پوشش منطقهای، اعتبار سازمانی و اعتماد اقشار مختلف جامعه هدف به آن رسانه یافت.
پتانسیل و ظرفیت رسانهها در اقناع و هدایت افکار عمومی، ارتقای سطح آگاهی و بینش جامعه و اصلاح شئون زندگی مردم انکارناپذیر است. این اثرگذاری و توفیق، در گرو برنامهریزی براساس ساختار کلی تولید محتوا و توجه به استراتژیهای نشر محتواست.
رونق تولید تدبیر رهبر انقلاب برای سال ۱۳۹۸ است. تدبیری که تحقق آن با حمایت دولت و مجلس از سرمایهگذاران و تولیدکنندگان بهخصوص مشارکت مسئولانه بخش خصوصی و بهرهگیری از توان رسانهها امکانپذیر است.
ایجاد ساختاری مناسب به منظور سرعتبخشی و نظم در عملیات اطلاعرسانی و تعیین استراتژی تولید محتوا برای تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب از مهمترین عوامل اثربخشی رسانهها بر جامعه هدف است.
عواملی که میتواند بر مبنای مخاطبشناسی (رفتارهای رسانهای و ویژگیهای فردی و اجتماعی)، محتوایی حرفهای و متناسب با محدودیتهای بخش کشاورزی را تولید کرده و با تقویت رونق تولید، سیاستهای اقتصاد مقاومتی در بخش کشاورزی را محقق کند.
انتهای پیام