خانهی کارگر، تشکل کارگری یا نهادی انحصاری؟
پریسا صالحی، خبرنگار انصاف نیوز: خانهی کارگر و مدیریت ۲۶ سالهی آن که به دست علیرضا محجوب، نمایندهی مجلس است، در طی سالیان گذشته مورد انتقاد و موافقتهایی بوده است. منتقدان این نهاد را نهادی میدانند که به صورت انحصاری در نبود دیگر تشکلها به فعالیت میپردازد و کارایی لازم را ندارد. موافقان این نهاد نیز خانهی کارگر را پیگیر مطالبات کارگران و صدای رسای آنها میدانند و به خدماتی که این تشکل برای کارگران انجام داده اشاره میکنند.
انصافنیوز در اینباره با فرشاد اسماعیلی، حقوقدان و محمدرضا بادامچی، نمایندهی مجلس به گفتوگو پرداخت. علیرضا محجوب دبیرکل خانهی کارگر نیز با خبرنگار انصاف نیوز گفتوگو کرد اما بعد از اولین سوال حاضر به ادامهی مصاحبه نشد.
اسماعیلی معتقد است که خانهی کارگر واجد شرایط مقاولهنامههای ILO نیست و نمیتوان آن را تشکل کارگری دانست و چون ساختار آن دموکراتیک نیست در آن گردش قدرت اتفاق نمیافتد. بادامچی موافق فعالیتهای خانهی کارگر است و میگوید فضا برای ایجاد تشکل باز است و باید بقیهی تشکلها فعالتر شوند تا فضای رقابتی ایجاد شود.
علیرضا محجوب با بیان اینکه مدیریت طولانیمدت، خاصیت تشکلهای کارگری است از موضوع مصاحبه انتقاد کرد و حاضر به ادامهی مصاحبه نشد. او این سوال را مربوط به مسایل شخصی خود دانست. او همچنین معتقد بود فقط کسانی میتوانند از او انتقاد کنند که در خانهی کارگر باشند و در انتخاب مدیریت نقش داشته باشند.
فرشاد اسماعیلی: خانهی واقعی کارگر سندیکا است
اسماعیلی به خبرنگار انصافنیوز گفت: «تشکلهای کارگری پشتوانه و سرمایهی کارگری ندارند چراکه ساز و کار مداخلهگرانهای از سمت دولت در آنها در هردو سطح قانونی و اجرایی وجود دارد. طبق قانون سه تشکل کارگری وجود دارد؛ یعنی تشکلهای صنفی کارگری، شوراهای اسلامی کارگری و نمایندگان کارگری که هیچکدام آنها بنیان دموکراتیک ندارند. با اینکه این انتقادات به این تشکلها میشود اما وجود دارند، خانهی کارگر حتی جزو تشکلهای رسمی که در قانون کار پیشبینی شده است نیست.
اساسنامهی خانهی کارگر چون وام گرفته از یک نهاد کارگری دولتی قبل از انقلاب بوده و به نوعی ادامهی آن است تغییراتی که در آن ایجاد کردند سازوکار مشخصی ندارد، تناقضات ساختاری دارد و مشخص نیست ماهیت آن چیست. تشکل کارگری نیست، شورای کارگری که نیست، NGO که نیست. با اینکه هیچکدام از اینها نیست ولی به نوعی نقش همهی اینها را ایفا میکند و با توجه به وابستگی آن به قدرت جایگاه خاصی هم پیدا میکند.
بنا بر همهی اینها چون از اساس فضای دموکراتیکی در آن حاکم نیست، چرخش قدرت هم در آن اتفاق نیافتاده است. خانهی کارگر یک تشکل کارگری محسوب نمیشود چون ماهیت مشخصی ندارد و معلوم نیست که شورا است یا اتحادیه یا حزب.»
او در مورد شرایطی که یک تشکل کارگری باید داشته باشد گفت: «خانهی واقعی کارگران حداقل سندیکا و شوراهای کارگری هستند، چراکه واجد ویژگیهایی هستند که در مقاولهنامههای ILO به آن اشاره شده است؛ اما خانهی کارگر واجد این ویژگیها نیست. خانهی واقعی کارگر نهادی است که دست کم از نظر عضوگیری و سازماندهی و فعالیت دارای ویژگیهایی باشد که به آن سندیکا یا حتی شوراهای کارگری که ما داشتیم یا به عنوان مطالبه مطرح شدهاند گفته میشود. دولت در تشکیل آنها نباید دخالتی داشته باشد، عضویت در آن آزاد باشد و محدودیتهای ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک برای آن وجود نداشته باشد.
اساسنامهی خانهی کارگر به طوری است که ارکانی مثل دبیرکل دارند که بیشتر به حزب شباهت دارد. تشکل کارگری حزب نیست، تشکل کارگری وضعیت مطالبات سیاسی و صنفی را نمایندگی میکند. تاسیس این تشکلها باید از پایین باشد نه اینکه این کار توسط دولت یا بخشنامهای و دستوری انجام شود و عضویت در آن آزاد باشد و محدودیتی برای ورود به آن وجود نداشته باشد، حتی انحلال آن هم باید به دست خود کارگران باشد نه دستگاههای دولتی یا قضایی یا دستگاههای غیراجرایی.»
اسماعیلی معتقد است که ساختار خانهی کارگر غیر دموکراتیک است و توضیح میدهد: «در سندیکاها و شوراهای کارگری ساختارهای دموکراتیک وجود دارد و چرخش قدرت در آن اتفاق میافتد، اما وقتی نهادی فاقد این ساختار باشد و کارگران در تاسیس و ادامهی فعالیت و انحلال آن نقش اصلی را ایفا نکنند در سطح مدیریت هم چرخش قدرت اتفاق نمیافتد. چون ماهیت حقوقی خانهی کارگر تشکل کارگری نیست، کارگران که ذینفعان اصلی هستند نمیتوانند در تصمیمگیریهای کلان آن نقش داشته باشند. چون ساختار و سازوکار و نحوهی تشکیل و عضوگیری و ادامهی فعالیت آن غیردموکراتیک است، قطعا عملکرد دموکراتیکی از آن حاصل نمیشود.»
او در مورد میزان استقبال کارگران از خانهی کارگر گفت: « ممکن است افراد زیادی در خانهی کارگر عضو باشند که این عضویت فقط مربوط به دریافت خدمات کارگری نیست، آنها حتی میتوانند خدمات ایدئولوژیک دریافت کنند، اما وقتی ما با مواجههی نامناسب تشکلهای کارگری روبرو هستیم و امکان رشد آنها وجود ندارد یک فضای انحصاری دولتی به وجود میآید که در آن یک تشکل فضا را تسخیر میکند نمیتوان راجع به استقبال کارگران از این تشکل حرف زد.
اگر هم استقبال و عضوگیریای بوده یا هست، در فضایی اتفاق افتاده که تشکلهای دیگری وجود ندارند. رشدی هم اگر بوده در کنار حذف دیگر تشکلها بوده است. در یک فضای دموکراتیک شاید وضعیت خانهی کارگر به این شکل نبود. در فضای حذف بقیهی تشکلها و در فضای تکساحتی نمیتوان عملکرد خانهی کارگر را تحلیل کرد. بیشتر باید تحلیل کرد که چرا امکان رشد برای خانهی کارگر فراهم بوده و برای تشکلهای واقعی کارگران فراهم نبوده است.»
او در توضیح اینکه این انحصار چرا اتفاق افتاد اضافه کرد: «هم در فضای سیاسی کشور، هم در فضای قانونی و هم در فضای اجرایی کشور این اتفاق افتاد، مدیریت این نهاد با توجه به حضورش در مجلس توانسته از فعالیتهای خود برای تقویت خانهی کارگر استفاده کند.
فضای سیاسی هم در اوایل انقلاب با توجه به پذیرفته نشدن تشکلهای واقعی مثل سندیکا و شوراهای کارگری طوری بود که شوراهای کارگری را حتی افرادی مثل وزیر دولت موقت هم نمیپذیرفتند؛ بعد از آن هم که سندیکاهای کارگری در پیشنویس قانون اساسی و قانون کار نیامد. در این فضا و با حذف سندیکا و شورای کارگری، اینها رشد کردند. در سطح اجرایی هم افراد تصمیمگیر خانهی کارگر با حضور در نهادهای قدرت توانستند فضا را از دیگر تشکلها بگیرند.»
اسماعیلی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه خانهی کارگر چگونه میتواند بهبود بیاید گفت: «من پیشنهادی برای بهبود عملکرد خانهی کارگر ندارم چون آن را تشکل واقعی کارگری نمیدانم. اگر پیشنهادی قرار است بدهیم این است که در سطح حقوقی و سیاسی امکان تشکیل تشکلهای کارگری واقعی با توجه به الزام معاهدهی بینالمللی ایجاد شود و فرصت تجربهی شوراهای کارگری هم داده شود.
خانهی کارگر موضوع مهمی است اما مهمتر از آن این است که ببینیم آیا واقعا به وجود آمدن تشکلهای دیگر به بنبست رسیده است و به طور کامل منتفی است؟ بعد از نقد به خانهی کارگر باید دید افق بعدی چیست و چه افقی میتوان برای تشکلهای کارگری واقعی پیشبینی کرد.
راه حقوقی آن این است که ما به مقاولهنامههای بینالمللی بپیوندیم و آن را اجرا کنیم که ممکن است ارادهی سیاسیای برای آن وجود نداشته باشد؛ دومین راه این است که یک ارادهی سیاسی در سطح حاکمیت برای تشکلیابی کارگران شکل بگیرد که من به آن خوشبین نیستم. راه سوم هم این است که مبارزات کارگری با نوعی خود انتقادی و با تحلیل شکستهایی که سالها در موضوع تشکلیافتگی داشتند به فکر این باشند که ضمن جلوگیری از شکست به سمت تشکلیافتگی واقعی بروند و مواظب باشند که احزاب و نیروهای سیاسی از آن بهرهبرداری نکنند.
برای مثال این بهرهبرداری میتوان به حزب توده اشاره کرد که تشکلیافتگی کارگران را مصادره کرد. باید از چنین تجربههایی عبور کرد و بدون سواری دادن به نیروهای سیاسی که قصدشان تشکل کارگری نیست به آن دست پیدا کنیم.»
محجوب: این سوال در مورد مسایل خصوصی است
در ادامه متن گفتگوی خبرنگار انصاف نیوز و علیرضا محجوب را میخوانید:
شما از سال 69 تا به حال در راس خانهی کارگر هستید، به نظر شما این مدیریت طولانیمدت درست است و اهداف این نهاد را پیش میبرد؟ بهتر نیست مدیریت این نهاد هرچند وقت یکبار تغییر کند؟
شوخی کنم یا جدی جواب بدهم؟
اگر جدی جواب بدهید ممنون میشوم.
ببینید اساسا ما مایل هستیم که یک مسوولیت مرتب گردش کند ولی خاصیت تشکلهای کارگری این است، در همه جای دنیا هم به همین شکل است. حالا بد یا خوب طبیعت غالب تشکلهای دنیا است. آنچه من در جلسات مختلف مشترک میبینم این است که قدمت روسا از من بیشتر است و من جزو نوخدمتها تلقی میشوم. (میخندد) این چیزی نیست که مخصوص ما یا من باشد.
تشکلهای کارگری تشکلهای رسمی نیستند و تشکیلات انتخابی هستند اما همواره انتخابکنندگان آنها ثبات را برای پیشبرد اهدافشان ترجیح میدهند.
منتقدان خانهی کارگر چنین اعتقادی ندارد و میگویند به علت وجود ساختار دموکراتیک در تشکلهای کارگری هر چندوقت یکبار تغییراتی در آنها ایجاد میشود.
منتقدان هر تشکیلاتی، اعضای خود آن تشکیلات هستند. یعنی اعضای تشکیلات میتوانند از من انتقاد کنند، کسی که جزو ما نیست چگونه میخواهد از من انتقاد کند؟ کسی که حق انتخاب کردن من را ندارد انتقادش چه ضریبی دارد؟ انتقاد باید از طرف کسانی باشد که حق انتخاب شدن دارند، کسی رقیب من است که حق انتخاب شدن دارد.
یعنی کسی که حق انتخاب شما را ندارد حق انتقاد ندارد؟
فرض کنید روزنامهای دیگر از شما انتقاد کند و بگوید شما چرا خبرنگاری میکنی، خب او که آنجا نیست و نمیداند آنجا تقسیمات خودش را دارد. این انتقادها وقتی قابل تعریف است که داخل مجموعه مطرح شود. حالا اینها چه ربطی به روز کارگر دارد؟ من تعجب میکنم شما زنگ میزنید به مناسبت روز کارگر مصاحبه کنید آنوقت درمورد «مسایل شخصی» میپرسید. یک وقت دیگر بیایید در مورد آن صحبت کنیم.
سوال بعدی من در مورد عملکرد این نهاد است…
نه این مصاحبه را چاپ کنید نه چیزی بعدا حضوری صحبت میکنیم. من اصلا شما را نمیشناسم. خبرگزاری شما را هم نمیشناسم.
میتوانید گوگل کنید…
میگویم نمیشناسم. وقتی نمیشناسم که بیشتر نمیتوانیم حرف بزنیم. اگر در مورد این ایام سوال دارید بپرسید اما چیزی که شما شروع کردید مثل این است که بروید جشن عروسی کسی و بپرسید تو چرا داماد شدی؟ این سوال را نمیپرسند چیز دیگری میپرسند خانم. یک سلیقهای هم در کار خبری باید باشد.
شما بدسلیقگی من را ببخشید. در مورد عملکرد…
بیایید حضوری صحبت کنیم. اینها که شما میپرسید را همیشه میشود پرسید نیازی به گفتوگوی تلفنی یا روز کارگر نیست.
این گزارش مربوط به روز کارگر است که فردا است.
این گزارش ربطی به روز کارگر ندارد.
به هرحال مربوط به کارگران است.
نه مربوط به کارگران نیست، مربوط به من است. موضوع من چه اهمیتی پیش کارگران دارد؟
این موضوع شما نیست. موضوع خانهی کارگر است و مربوط به همهی کارگران است.
شما اول از خودتان و مردم تهران بپرسید، چرا چندبار به من رای دادند. این سوال را از انتخاب شونده نمیپرسند. من که خودم را انتخاب نکردم. این اسمش سوال نیست این عین این است که به من بگویید برو کنار، خب بیایید صحبت کنید بروم کنار.
این نقدی نیست که من به تنهایی داشته باشم.
این نقد تا حالا به من نرسیده. شما نفر اولی هستید که مطرح میکنید.
این نقد به شما نیست بلکه به خانهی کارگر است.
من حرفی نمیزنم خانم. من مسوول این نهاد هستم و اگر نقدی میشود در محل شود. شما هم با آمادگی حضوری بیایید، خداحافظ شما.
بادامچی: خانهی کارگر تلاش میکند، جای بسی خوشحالی است
محمدرضا بادامچی نیز در مورد خانهی کارگر به انصاف نیوز گفت: «خانهی کارگر یک نهاد صنفی است و مطالبات کارگران را مطالبه میکند. در همهی شهرستانها هم با وجود شرایط فعلی کشور که محدودیت زیاد است، امکان دسترسی وجود دارد و خانهی کارگر افرادی را دارد که با کارگران تماس بگیرند و مطالبات آنها را جمعآوری کنند و این مطالبات را به قانونگذارها و مجلس و دیگر نهادها برسانند. خانهی کارگر به عنوان یک نهاد صنفی تلاش میکند و این روزها هم محافلی تشکیل میدهد و از کارگران قدردانی میکند.»
او در پاسخ به انتقاد انحصاری بودن خانهی کارگر گفت: «نمیشود گفت که خانهی کارگر انحصاری کار میکند چون انجمنها در کشور ما آزاد هستند و میتوانند فعالیت آزادانه انجام دهند، خیلی از تشکلهای صنفی هم شرکت میکنند ولی مردم و اصناف ما باید به پیگیری تشکلها علاقهمند شوند.
اینطور نیست که خانهی کارگر بخواهد انحصار داشته باشد، انجمنهای صنفی خیلی آزادانه میتوانند حتی با تعداد اعضای کم متشکل شوند و در کشور فعالیت کنند چون قانون ین امکان را قرار داده این انجمنها نسبت به فعالیت خود برای خودشان جا باز میکنند. در کشور ما کانونهای بازنشستگی و دیگر اصناف الان تلاش زیادی میکنند و رشد آنها هم خوب است و امکاناتی برای ارتقای مهارت و دانش افراد تحت پوشش خود و مطرح کردن این افراد و مطالباتشان در جامعه ایجاد میکنند.»
او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه ماهیت خانهی کارگر چیست گفت: «این نهاد یک نهاد کاملا صنفی برای کارگران در صنفهای مختلف است، تشکلهای صنفی در جهت مطالبات مردمی آن صنف تلاش میکنند، خانهی کارگر هم یک نهاد مردمی است. تشکلهای دیگر هم باید بیشتر فعالیت کنند تا در قیاس با یکدیگر ارزیابی شوند. الان در جامعهی ما تشکلهای فعالی مثل خانهی کارگر کم است و این باعث شده ارزیابی سخت شود اما آنچه به طور کلی ما میبینیم این است که دارند تلاش میکنند و مطالبات را مطرح میکنند که این باعث بسی خوشحالی است و جای تقدیر دارد.»
او در ادامه افزود: «اگر تشکلهای دیگر بزرگتر شوند و بتوانند رقابت کنند، میتوانند کرسی های بیشتر و بهتری را کسب کنند. آقای محجوب که به زور آنجا را به دست نگرفته است؛ اگر افراد دیگر فعال شوند و رقابت بکنند ممکن است جایگزین شوند. تشکلها آنقدر فعال نیستند که جا باز کنند و قدرت به دست بیاورند و در این سطح رقابت کنند، این به جامعه بستگی دارد که تمایل به تشکلها متاسفانه کم است، اما آرام آرام درحال بیشتر شدن است. وقتی همه بتوانند در سطح خود متشکل شوند میشود فضای رقابتی تشکیل شود. هرکسی هم روی کار بیاید مسلما میخواهد صنف خود را ارتقا دهد.»
او در پایان و در پاسخ به سوالی دربارهی مدیریت بلند مدت علیرضا محجوب گفت: «این موضوع رقابتی است نه دولتی که منصوب شود، اشخاص دیگر بیایند قدرت بگیرند و مدیریت را از او بگیرند، هرکسی دبیرکل حزب یا صنف باشد دوست دارد خودش بماند چون فکر میکند بیشتر فعالیت میکند.»
انتهای پیام
“اما چیزی که شما شروع کردید مثل این است که بروید جشن عروسی کسی و بپرسید تو چرا داماد شدی؟”
آقای محجوب هیچ حرفی رو باقی نمیذاری با استدلال هات :))))))))))))))))