خرید تور نوروزی

سرّ سرافکندگی سرافراز | یادداشت فواد صادقی

یادداشت فواد صادقی که با عنوان “سرّ سرافکندگی سرافراز؛ پرستو به لانه برگشته است” در وبسایت انتخاب منتشر شده را در ادامه می‌خوانید: محمد سرافراز دبیر اسبق سرویس سیاسی روزنامه رسالت، معاون برون‌مرزی پیشین صداوسیما و رئیس سابق رسانه ملی، در هفته گذشته اقدام به گفت‌وگویی ویدئویی با رسانه مجازی حامی محمود احمدی‌نژاد کرده و به همراه شهرازد میرقلی‌خان، چهره جنجالی منتسب به وی اظهارات جنجالی را بر زبان آورده است. سرافراز که طی سه دهه گذشته خود را در لایه سخت اصولگرایی تعریف کرده بود و در تحولات سیاسی از جمله دوم خرداد، حوادث سال ۸۸ و سایر صف‌آرایی‌های سیاسی در کنار تندروترین جریانات سیاسی کشور ایستاده بود، در اظهارات اخیر خود همانند محمود احمدی‌نژاد تغییر جبهه‌ای ناگهانی به سوی اپوزیسیون جمهوری اسلامی انجام داده است، جنگ را در خردادماه پیش‌بینی کرده و مواضع تندی را اظهار کرده است.

اگرچه افکارعمومی می‌تواند علت تغییر موضع احمدی‌نژاد را در خروج وی از قدرت و عدم دادن مجوز بازگشت وی به حاکمیت تفسیر کند، اما دلیل تغییر جبهه سرافراز به‌سادگی قابل درک و هضم نبود؛ تا اینکه خودِ او در این گفت‌وگو، فهم «سرّ سرافکندگی»‌اش در حاکمیت را با شریک کردن یک چهره جنجالی در مصاحبه آسان کرد و بر این ذهنیت قدیمی صحه گذاشت که: «همیشه پای یک زن در میان است».

شهرزاد میرقلی‌خان که در این گفت‌وگو از موضعی بالاتر با سرافراز سخن می‌گفت، اظهاراتی جنجالی درباره نهادهای امنیتی و همچنین زدن اتهام جاسوسی به آيت‌الله هاشمی رفسنجانی بر زبان آورد. اما سرافراز در مقام افشاگری، به اظهاراتی در مورد سه چهره نظامی اقتصادی پرداخت که مدت‌هاست معزول و دو تن از آنها دستگیر شده‌اند؛ وی مدعی شد که درآمد سازمان صداوسیما سه برابر میزان رسمی آن است و مابقی آن توسط مافیایی بلعیده می‌شود.

اظهارات سرافراز، ویژگی‌ها مشترک متعددی با افشاگری‌های سال‌های اخیر احمدی نژاد دارد: هر دو پس از خروج یا اخراج از قدرت، دغدغه افشاگری و مبارزه با فساد پیدا کرده‌اند، هر دو در افشاگری اطلاعات سوخته‌ای را به افکارعمومی تحویل می‌دهند و برای اتهامات خود مدرک یا دلیل قابل قبولی ارائه نمی‌کنند و هر دو از چهره‌هایی که متهم به تخلف و فساد هستند، حمایت می‌کنند و علت افشاگری آنها برخورد با همین چهره‌های نزدیک به آنان است.البته با این تفاوت که اگر محمود احمدی‌نژاد در دفاع از بقایی و مشایی دست به افشاگری می‌زند، سرافراز تمام حمایت و قدرت خود را وقف زنی می‌کند که در هاله‌ای از ابهام و تردید است.

شهرزاد میرقلی‌خان که در این گفت‌وگو بارها با به زبان آوردن جملاتی، سرافراز را تحت فشار قرار می‌دهد، همه مسأله رئیس مستعفی صداوسیما با نظام است. او زنی است که در زندگینامه خودنوشت خود، به‌صراحت روابط نامشروع خود با افراد گوناگون را تشریح کرده و از سقط جنین حاصل از این روابط نامشروع خبر داده است. پس طبیعی است که شهرزاد در همین مصاحبه بگوید مأموران امنیتی وقتی وی را تهدید کرده‌اند که ویدئوهای خصوصی وی با محمد سرافراز را منتشر می‌کنند، از انتشار ویدئوها استقبال کرده است اما برای سرافراز این موضوع به این اندازه آسان نیست و به همین علت زمانی که در این گفت‌وگو شهرزاد بدون دلیل خاصی به سرقت تصاویر خصوصی سرافراز در جشن تولد دخترانش در دفتر رئیس صداوسیما اشاره می‌کند،‌ سرافراز از این خودزنی بدون دلیل شهرزاد، مبهوت و آشفته می‌شود. البته این خودزنی‌ها مسبوق به سابقه است، در طی دو سال گذشته که محمد سرافراز چند بار برای دیدار با شهرزاد به عمان رفته است، بلافاصله شهرزاد تصاویر وی را در فضای مجازی فاش ساخته و وی را با این سؤال افکارعمومی مواجه کرده است که چرا رئیس سابق صداوسیما باید ارتباط خود را با این زن با حمل کردن اسناد و مدارک صرف نظر از ماهیت آن و دیدارهای غیررسمی در عمان ادامه دهد؟ البته سؤالات تنها به این بخش از داستان محدود نمی‌شود، اینکه چگونه زنی که مدعی است در زندان‌های امنیتی آمریکا زندانی بوده، بدون مجوز و با فشار سرافراز از لایه‌های سخت گزینش و فیلتر امنیتی سازمان عبور و به بالاترین سطح امنیتی و حفاظتی صداوسیما دسترسی پیدا می‌کند، حتی از طریق رایانه و شبکه رئیس صداوسیما به کلیه اطلاعات امنیتی و حفاظت فنی رسانه ملی مسلط می‌شود؟

چگونه شهرزاد در این مصاحبه مدعی می‌شود که به‌واسطه حمایت‌های سرافراز، ‌کلیه تعهدات خود به وزرات اطلاعات درباره ترددهای خارجی،‌ مصاحبه و فعالیت را زیر پا بگذارد و از ارائه اطلاعات به دستگاه‌های مسئول خودداری کند؟

سرافراز اشاره نمی‌کند که علت ترجیح دادن این زن جنجالی که تحصیلات و تخصص مرتبط به حوزه فناوری اطلاعات و رسانه را ندارد، به صدها متخصص مورد تأیید سازمان چیست؟ شهرزاد چه ویژگی‌های برجسته‌ای دارد که به خواست او، مدیرانی که در برابر دستورات غیرمتعارفش مقاومت می‌کنند، بلافاصله برکنار می‌شوند و دوستان شهرزاد که بدون تخصص، تجربه و سابقه مرتبط، از خارج از صداوسیما به زور وارد این مجموعه شده‌اند، بالاترین اختیارات را می‌گیرند؟و سرانجام سرافراز نمی‌گوید چرا برای حمایت از شهرزاد ناگزیر به دروغگویی می‌شود و ادعا می‌کند زندگینامه شهرزاد با هزینه شخصی منتشر شده است؛ اما نمی‌گوید که این کتاب +18 به خرج صداوسیما، ترجمه، یرایش و آماده‌سازی شده است؟ نمی‌گوید فردی را که به سبک احمدی‌نژاد و با توصیه شهرزاد، حاکم مطلق بخشی از سازمان صداوسیما کرده بود، از فاسدترین مدیران عمرانی دانشگاه آزاد بوده که پس از دریافت رشوه‌های سنگین از این سازمان حذف شده بود.

سرافراز نمی‌تواند خیلی از مسائل را توضیح بدهد تا علت سرافکندگی و سرسپردگی‌اش در برابر شهرزاد میرقلی‌خان روشن شود. او نمی‌تواند چون نمی‌داند و شاید نمی‌خواهد بداند «پرستو کیست و مأموریتش چیست؟». پرستو با هدف اغوا و فریفتن شخصیت‌ها در مرحله اول وارد عمل می‌شود و ‌پس از نفوذ در روح و روان فرد، اهداف عملیاتی روی سوژه را مانند تخلیه اطلاعاتی، استفاده از دسترسی‌های وی برای نصب شنود، بدافزار و سایر تجهیزات یا استفاده از اسناد و مدارک در اختیار وی، مرحله دوم را پشت سرمی‌گذارد. مرحله سوم تحت تسلط گرفتن سوژه با استفاده از اهرم‌های عاطفی ويا تهدید افشای روابط است و سرانجام در مرحله چهارم، پرستو به لانه بازمی‌گردد و با توجه به سوخته شدن سوژه به درز دادن اطلاعات و نابودی سوژه و لایه‌های درگیر می‌پردازد.

شاید بهتر باشد سرافراز به‌جای سرافکندگی در برابر شهرزاد و گرفتن ژست اپوزیسیون و مبارزه با فساد و مخالف پرونده‌سازی امنیتی برای منتقدان، به گذشته خود نگاهی دوباره بیندازد و درک کند هرقدر هم بتوان افکارعمومی را ساده‌باور و فراموشکار تصور کرد، نمی‌توان از آن انتظار داشت که بپذيرند مبارزه با فساد در صداوسيما فقط از خانم ميرقلي خانم ساخته بود و مي پرسند اگر سرافراز واقعا می‌خواست با فساد مبارزه کند بعد از رفتن شهرزاد با یک بازرس مورد اعتماد دیگر با جدیت به مسیرش ادامه می‌داد، نه آنكه با لجبازي خود را به بن بست و استعفا برساند و  مردم امروز باور نمي كنند كه سرافراز به خاطر یک زن عمیقا متحول شده و از مسیر گذشته خود به راهی متفاوت پای نهاده است؛ حتی او به اندازه محمود احمدی‌نژاد نیز در نقش جدیدش باورکردنی نیست.

سرافراز باید بپذیرد که پرستو به لانه‌اش برگشته و تاریخ مصرف او برای پرستو و کارفرمایان پرستو به اتمام رسیده است. او الان تنها نقش ابزاری برای آشفته کردن سیستم را دارد و از این رو از یکسو به دستگاه‌های امنیتی نظام، اتهام فساد می‌زند و از سوی دیگر، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را متهم به جاسوسی می‌کند. سرافراز باید به‌جای سرافکندگی، در گذشته دور ونزدیک خود تأمل کند تا بیش از این با دست خود اجازه نابودی آبروی خود را به پرستو ندهد؛ البته شاید این سرنوشت محتوم کسانی است که در مصدر قدرت به بردن آبرو و جایگاه اجتماعی منتقدان و رقبای سیاسی می‌پردازند و زمانی که خود در این موقعیت قرار می‌گیرند، آشفته می‌شوند و زبان به شکوه می‌گشایند.

استعفای محمد سرافراز از شورای فضای مجازی

فیلمی که شهرزاد میرقلی خان از سرافراز منتشر کرد!

روایت محمد سرافراز از فیلمش با شهرزاد میرقلی خان

بازتاب اظهارات جنجالی سرافراز در توییتر

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا