از گوگوش تا مهناز افشار
ایرنا پلاس نوشت: حضور مهناز افشار در سینمای ایران و شهرت وی در ابتدا بهواسطه شباهتش با گوگوش بود. اما به نظر میرسد افشار در کریدوری قرار گرفته که سرنوشتی همچون گوگوش برایش دور از تصور نیست
رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با معلمان و فرهنگیان بار دیگر به مسئله تلاش دشمن بر نفوذ اطلاعاتی تأکید کردند.
ایشان با اشاره بهتلاش دشمن در راستای تهاجم از همه اطراف فرمودند: «توجّه بکنید، امروز دشمنِ ما از همه اطراف مشغول تهاجم است؛ از لحاظ اقتصادی که میبینید؛ از لحاظ اطّلاعاتی، مشغول برنامهریزیاند که نفوذ اطّلاعاتی کنند؛ از لحاظ فضای مجازی، دارند برنامهریزی میکنند برای اینکه از این طریق به کشور ضربه بزنند. دشمن است دیگر! دشمن در درجه اوّل یعنی آمریکا و صهیونیسم؛ مخصوص این حکومتِ فعلیِ آمریکا هم نیست».
*سلبریتیها محصول چالش مرجعیت اجتماعی
جامعه ایران سالهاست با بحران مرجعیت مواجه است. گروههای سیاسی، نهادهای فرهنگی – مذهبی و رسانههای رسمی کشور مدتهاست جایگاه خود در خصوص مرجعیت اجتماعی را از دست دادهاند که دلایل و علل این وضعیت، محل بحث یادداشت حاضر نیست و بررسی مستقلی میطلبد. از سوی دیگر، گسترش شبکههای اجتماعی سبب تحول شرایط و ایجاد مراجع اجتماعی غیرمتمرکزی شده که شاید بخش عمده ریشههای ابتذال در گرایشات فکری و فرهنگی موجود در کنشهای جمعی جامعه متأثر از همین موضوع است. در چنین شرایطی، پدیدهای به نام «سلبریتی» بدل به یکی از مصادیق مرجعیت جدید اجتماعی شده است. مسئلهای که به گمان عدهای محصول گسترش بدون ضابطه شبکههای اجتماعی است. جریانی که قائل به مهندسی فرهنگی بوده و عمدتاً بهجای مواجهه ریشهای با مشکلات و بهجای جسارت در مانیتورکردن جامعه، سعی در اقدامات حذفی و پاککردن صورت مسئله دارد. حال آنکه قطعاً راه مواجهه با چنین وضعیتی اقداماتی نظیر فیلترینگ نیست. اقداماتی که البته امروز شکستشان برای همگان آشکار شده است.
*گوگوش و مسعود تنها نبودند
یکی از مصادیق ضربات اطلاعاتی به کشور، استفاده از سلبریتیها یا هنرمندان در راستای انجام پروژههای امنیتی و تبدیل آنها به اپوزیسیون فرهنگی جمهوری اسلامی است. پدیدهای که ریشه در دوران پیش از شکلگیری شبکههای جدید اجتماعی دارد. از مشهورترین مصادیق این پروژه، «فائقه آتشین» با اسم هنری «گوگوش» خواننده مشهور زن پاپ است. کسی که خوانندگی را در اواخر دهه چهل آغاز کرد و به یکی از محبوبترین خوانندگان زن معاصر ایران در دوره پیش از انقلاب بدل شد. پس از انقلاب، گوگوش برخلاف بسیاری از خوانندگان همنسل و همعصر خویش از ایران خارج نشد. حداکثر در محافل خصوصی و خاص ترانه میخواند و به زندگی عادی مشغول بود و اساساً از محافل سیاسی به دور بود. این وضعیت در دهه هفتاد زمانی تغییر کرد که یک جریان خاص امنیتی برای انجام برخی مقاصد سراغ هنرمندان میرفت. به گفته عدهای این جریان با دادن «مرسدس خاص» همسر سابق گوگوش را به ساختن فیلم واداشت. مسعود کیمیایی سالها بعد در چند مصاحبه به این موضوع واکنش نشان داد. کیمیایی در یک مصاحبه در اوایل دهه 80 گفت: «حیطه سعید امامی حیطه آتش است، اجازه بدهید از کنارش رد شویم … شما از هر طرف به این حیطه نزدیک شوید، آن آتش دامان شما را میگیرد و کسی که در آن تاریخ این آتش را روشن کرد، خیلی آگاهانه این کار را کرد. خیلی دانسته این کار را کرد. بعدها فهمیدم که من در این ماجرا تنها نبودم، بلکه خیلیهای دیگر هم بودند. خیلی از هنرمندان سینما، از تئاتر، از نقاشی و ادبیات… بله من تنها نبودم…».
جمله کلیدی کیمیایی در این مصاحبه، عبارت آخر بود. عبارتی که نشان میدهد مسئله منحصر در یک یا دو فرد نیست. با این وجود، پس از انتشار شایعاتی مبنی بر همکاری گوگوش با برخی جریانات خاص، وی از کشور خارج شد.
*شمشیری با غلاف زیبا
خروج گوگوش از ایران، اولین جرقههای کانونهای تجمع ایرانیان با محوریت وی را ابتدا بهعنوان هواداران «شاه ماهی هنر ایران» شکل و ماهیت بخشید. بعد از آن، برخی برنامهها با حضور وی تبدیل به کانونی برای تجمعات ایرانیان ضد نظام شد. اوج خرجشدن او در این کژراهه را در خواندن آهنگ «چهل سال» که بر اساس دکترین جان بولتون تهیه شده بود، شاهد بودیم. خرجی که هیچ حاشیه سودی نه برای او، و نه برای کارگردانان این شوهای سطحی و مبتذل نداشت! به شکل دیگری همین طراحی قبلاً برای خواننده دیگر زن، به نام «مرضیه» هم صورت گرفت تا در نهایت سر از ترانهسرایی روی تانکهای منافقین درآورد و غروبی بس شوم را تجربه کند. همه این نمونهها حاکی از عمر کوتاه و تاریخ مصرف زودهنگام هنرمندان در این زمین سوخته دارد.
افزایش فشار و ایجاد تنگنا روی هنرمندان از سوی برخی جریانات خاص سبب تحریک آنها میشود. این رفتار و این فشار تا جایی ادامه مییابد که این هنرمندان و چهرهها را به موضعگیری علیه نظام و انقلاب بکشاند و تا روبهروی نظام نایستند و شمشیر نکشند، آنها را رها نمیکنند. شمشیری که البته برندگی ندارد و تنها غلافش زیباست. سلبریتیهایی همچون تتلو، سیدمحمد حسینی، مسیح علینژاد و… از دیگر موارد هستند.
*شباهت مهناز افشار با گوگوش در چهره و سیاست
حضور مهناز افشار در سینمای ایران و شهرت وی در ابتدا بهواسطه شباهتش با گوگوش بود. اما به نظر میرسد افشار در کریدوری قرار گرفته که سرنوشتی همچون گوگوش برایش دور از تصور نیست. پس از انتشار یک توییت با اکانت یک روحانی که گفته شد جعلی است، مهناز افشار که مدت زیادی است در حاشیه پررنگتر از متن سیاست قرار گرفته، از محتوای این توییت انتقاد کرد. پس از ترور یک روحانی در مقابل حوزه علمیه و ابراز دوستان نزدیک قاتل در خصوص اینکه وی تحت تأثیر واکنش مهناز افشار اقدام به ترور کرده،سبب افزایش التهاب در فضای مجازی شد. پس از آن عدهای به منزل مهناز افشار حمله کردند. در همین میان، مهناز افشار با انتشار یک تصویر خبر از حضور در یک ورک شاپ در کشور آلمان داد، که البته تصویر وی روی پوستر برنامه نیز حاشیهساز بود. گفتنی است که برخی در داخل کشور با انتشار این شایعه که افشار قصد بازگشت به ایران را ندارد، و در صورت بازگشت باید دستگیر و محاکمه شود، در حال تکمیل پازل خود از طریق فشار رسانهای هستند.
پیش از این، مهناز افشار بهواسطه انتساب همسرش به محافل سیاسی، و برخی مسائل و حواشی پیرامون فعالیتهای همسر، کمابیش مورد انتقاد و حمله جریانات مختلف بود. فارغ از صحت این مسائل، بهنظر میرسد گمانه هدایتشدن مهناز افشار در ابراز برخی مواضع، چندان بیراه نیست. تا آنجا که شاید رد افرادی را که بهطور خودجوش بهصورت شبانه جلوی خانه وی تجمع کردند، باید در همان محفلی جست که به سفارت عربستان حمله کردند، یا آن خواننده موهن را در برابر رئیس فعلی قوه قضاییه نشاندند. افرادی که احتمالاً در هدایت مهناز افشار هم دخیل هستند. پرسش این است که بروز اتفاقات و حواشی اخیر با محوریت مهناز افشار در روزهای اخیر با التهابات ناشی از شرایط اقتصادی جامعه امری عادی است؟
با این وجود، حتی اگر این فرضیه درست باشد، تجربه نشان داده جریاناتی که اقدام به استفاده از چنین ظرفیتهای محدودی علیه نظام میکنند، عرض خود میبرند و زحمتی هم برای کسی ندارند. باید مراقب و هوشیار بود که چنین افرادی در قلاب جریانات تبهکار نیفتند.
انتهای پیام