خرید تور نوروزی

نخستین مصاحبه تنها شاهد زن حادثه تصادف مهدی قائدی

روزنامه‌ی «شهروند» درباره‌ی پرونده‌ی جنجالی حادثه‌ی تصادف مهدی قائدی نوشت: فقط می‌خواهد حقیقت را بداند. اینکه آن روز چه کسی پشت فرمان بود و ‏چطور در جاده‌ای صاف و هموار آن تصادف وحشتناک رخ داد. حرف‌های زیادی شنیده، از بی‌‏تقصیر بودن مهدی تا سرخوشی و جنون سرعت همه ٥ سرنشین آن خودروی لعنتی. اما هیچ‌کدام را ‏باور ندارد. نه او و نه خانواده‌اش.

آنها فقط به دنبال حقیقت ماجرا بودند تا بفهمند چطور پسرشان ‏در آن حادثه جان باخت. اما بیش از یک‌سال طول کشید. پس از کلی کش و قوس بالاخره حکم ‏صادر شد. یک‌سال حبس تعزیری، همراه با ٢٠٠ ساعت کار اجباری و پرداخت دیه به تنها جانباخته و مصدومان حادثه. این حکم یعنی قاضی و دادگاه مهدی قائدی را راننده و مقصر حادثه ‏تشخیص داده‌اند. هرچند هنوز این فوتبالیست جوان خودش زیرباراین موضوع نرفته و رانندگی‌اش را ‏انکار می‌کند. اما به هرحالحکم بدوی صادر شده و این یعنی مهدی مقصر این حادثه بوده است.

از همان لحظه وقوع حادثه و مرگ تلخ احمد تاکنون منتظر بودند، منتظر مهدی، تا اصل ماجرا را ‏برای آنها تعریف کند. به آنها بگوید که چطور ماشین واژگون شد، چه کسی پشت رلبود و ‏احمد در لحظه حادثه کجا نشسته بود. اما همه اینها در حد انتظار باقی ماند، انتظاری که هیچ ‏وقت برآورده نشد. نه مهدی ماجرا را برای آنها تعریف کرد و نه حتی همدردی با آنها شد. همین ‏هم شد تا دلخوری خانواده شاکری از آنها بیشتر شود، هرچند آن طور که مادر احمد شاکری می‌‏گوید این دلخوری باعث نشد که آنها راضی به زندان افتادن مهدی شوند: «من و همسرم اصلاً ‏دوست نداشتیم که مهدی زندانی شود. برای ما فقط روشن شدن حقیقت مهم بود. ما دوست داشتیم ‏که مهدی خیلی رک همه ماجرا را برای ما تعریف می‌کرد. او با پسر من سر یک سفره می‌نشست، ‏من مثل مادرش بودم، اصلاً ما در یک ساختمان زندگی می‌کردیم. این توقع زیادی نبود که او مثل ‏قبل با ما رفتار کند.»

این مادر در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «اما چشم من به در ‏خشک شد، مادر مهدی فقط ٥ دقیقه در مراسم ختم پسر من حاضر شد و دیگر هیچ. مهدی هم به ‏ما اس‌ام‌اس داد که هر اتفاقی افتاده بیمه دیه احمد را پرداخت می‌کند. بعد هم که دروغ و شایعه ‏درباره این حادثه تمامی نداشت. خیلی‌ها ماجرا را رنگی دیدند. یعنی قرمز و آبی، اما اصلاً موضوع ‏این نیست. مگر اشتباه مهدی پای باشگاه استقلال نوشته می‌شود، من و همسرم در این مدت با این ‏همه دغدغه سعی کردیم تا این این سوءتفاهم را برطرف کنیم. ضمن این‌که فراموش نکنید، خانواده ‏داغدار ما هستیم.»

به گفته این مادر او در جلسه آخر و اعلام حکم دادگاه حضور داشته و قبل از آن ‏هم به قاضی گفته که اصلاً دنبال به زندان افتادن مهدی نیست: «من چندبار به قاضی گفتم که برای ‏من و همسرم فقط روشن شدن ماجرا مهم است، نه زندانی شدن مهدی. حتی حکمی که برای او ‏صادر شد، ٣‌سال بود،٢‌سال آن به ٢٠٠ ساعت کار اجباری تغییر کرد.»‏

با این همه اما وکیل مهدی قائدی معتقد است که حکم مهدی می‌شکند. نادر آران همچنان بر بی گناهی موکلش در این حادثه تأکید دارد و می‌گوید این حکم در دادگاه تجدید نظر برمی‌گردد: «‏من وکالت پرونده‌های زیادی را برعهده داشتم، اما در هیچ‌کدام از آنها این‌قدر مطمئن نبودم که ‏موکلم بی‌گناه است. مطمئن هستم که به‌زودی حکم برائتقائدی می‌آید.»‏

پایان سکوت «لام»

اما در آن ماشین فقط مهدی و احمد حضور نداشتند، سه نفر دیگر هم بودند. امین، علی و دختری به نام «ل». ‏امین و علی کم و بیش درباره آن حادثه و اتفاقات آن صحبت کرده‌اند، هرچند، اظهارات این دو نفر ‏هم چندان به رمزگشایی اصل ماجرا کمکی نکرد. اما لاله تنها زن سرنشین آن ماشین که تاکنون ‏با هیچ رسانه‌ای درباره آن حادثه صحبت نکرده است. او یکی از آسیب‌دیدگان همان حادثه است، با ‏این همه در این مدت ترجیح داده سکوت کند و به دور از جنجال مراحل قضائی پرونده را با ‏کمک پدرش پیگیری کند. اما این دختر بعد از یک‌سال لب به سخن گشود و جزئیات آن حادثه را ‏فاش کرد.‏

*آن روز چه اتفاقی افتاد؟

هیچی با بچه‌ها بیرون رفته بودیم. در مسیر بازگشت بودیم که این اتفاق افتاد. ‏

*شما موقع حادثه کجا نشسته بودید؟

من صندلی عقب بودم. ‏

*سرعت ماشین زیاد بود؟

هم سرعت بالا بود و هم کنترل ماشین از دست رفت. وقتی ماشین واژگون شد من دیگر چیزی ‏نفهمیدم. ‏

*یعنی بیهوش شدید؟

‏ من یک روز کامل بیهوش بودم. بعد هم که چشمانم را باز کردم خودم را روی تخت بیمارستان ‏دیدم. سه تا از مهره‌های گردنم به شدت آسیب دیده بود. سه تا از دنده‌هایم هم شکسته بود و ریه ‏هم آمبولی شد. زانوی پای راستم هم آسیب دیده بود. حدود ١٥ روز در بیمارستان بوشهر بستری ‏بودم. ‏

*چه کسی پشت فرمان نشسته بود؟

من نمی‌توانم بگویم چه کسی پشت فرمان نشسته بود. ‏

*شما از مهدی شکایت کرده‌اید؟

پدرم بیشتر پیگیر پرونده بود. البته من هم همراه او در جلسات دادگاه حاضر بودم، به جز جلسه آخر ‏که بوشهر نبودم. البته شنیدم که برای مهدی یک‌سال زندان و ٣٦٠‌میلیون تومان دیه تعیین کرده‌‏اند. البته این مربوط به خانواده شاکر است. این‌که برای من چه مقدار دیه تعیین شده است را به ‏درستی نمی‌دانم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. انصاف!! چيکار ميکني!!؟ «لام» يا لاله!؟ مثلا خواستي اسمشو نياري، اول نوشتي لام، بعدش وسط مطلب نوشتي لاله! ضمنا ايشون چه چيزي رو فاش کرده!؟ بايد اسم راننده رو ميگفت که اون رو هم نگفت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا