تحلیل اجتماعی عماد باقی از ماجرای محمدعلی نجفی
عمادالدین باقی، مشاور فرهنگی و اجتماعی روزنامه سازندگی در یادداشتی در این روزنامه نوشت:
موضوع دکتر نجفی از روز چهارشنبه گذشته ناگهان به ترند اول خبرها و تحلیلها بدل شد که بخشی از آن ناشی از فضای مجازی است که همه احساس تکلیف میکنند درباره همهچیز اعلام نظر کنند. گمان نگارنده اما این بود که تا روشن شدن همه ابعاد و زوایا نباید داوری شتابزده کرد و از مواضع کلی فراتر رفت، اما در میان صدها نوشته و خبری که مشاهده کردم یک نکته اساسی مغفول مانده بود؛ نکتهای که در آن دکتر نجفی یک برونداد هشدارآمیز است نه یک فعال مایشا. این گفتار در صدد اثبات نفی فرضیههای گوناگون درباره طراحی یا اتفاقی بودن این حادثه نیست. موضوع و دلایل قتل هرچه باشد مهمتر از آن افتادن فرد در فرآیندی است که منجر به اتفاقات بعدی میشود.
من قضیه دکتر نجفی را در درون کشمکشهای جناحها یا فرضیههای امنیتی نمیآورم که هنوز نیازمند اطلاعات دقیقتر است و اقفهم که هرگاه قتلی موضوع کشمکش جناحهای سیاسی شد، اولین قربانی آن حقوق قانونی دوسوی پرونده (قاتل و قربانی) است؛ چه آن زمان که جلالالدین فارسی در پی یک قتل، مسئولیت گرفت، چه زمانی که نجفی در پی یک قتل فعلاً روانه زندان شده است.من کل روند ازدواج دوم نجفی تا قتل شوکآور سهشنبه را یک انتحار میدانم. بر این اساس خودکشی دکتر نجفی را بیشتر از نوع خودکشی صادق هدایت و صمد بهرنگی میدانم تا انواع دیگر. بهویژه که مخالفان حکومت در زمان پهلوی مرگ صمد را زیر انبوهی از رازها پنهان کردند و این را به کرسی نشاندند که مرگ صمد یک دسیسه امنیتی بود.انتحار دکتر نجفی از جهاتی به این دو شباهت داشت. صرفنظر از وجود برخی ضعفهای شخصی، از این جهت به هدایت شبیه بود که او در سالهای اخیر به شدت مأیوس و سرخورده از شرایط سیاسی کشور و ناامید از تغییر بود و به نوعی نیهیلیسم کشیده شد که در جزئیات ازدواج دومش ظهور داشت.تمرکز عمومی بر قتل میترا استاد ذهنها را از مسئله اصلیتری گمراه کرده است. این قتل در قله فرآیندی واقع شده که آن فرآیند مهم است و این قتل میتوانست پایانش باشد یا نباشد. نیهیلیسم یک فرآیند است که در درازای زمان بر اثر ناکامیها و ناتوانی از تغییر و مقهور بختک جبر شدن و فروریختن باورها و ایمانیات حاصل میشود که اغلب افراد، آن را در سپهر عمومی پنهان میکنند و حتی برخلاف آن ظاهر میشوند که نوعی نیهیلیسم نقابدار است، به همین دلیل حوزه خصوصیشان میتواند ظرفیت افشاگری پیدا کند. مبتلایان به نیهیلیسم سیاسی یا عقیدتی یا هر دو، نسبت خاصی با جناحهای سیاسی خاص ندارند و در گروههای مختلف، تنها درجات و اَشکال بروز و ظهور آن متفاوت میشود. برخی آن را مدیریت میکنند، برخی به دارو پناه میبرند و نتیجهاش این است که در ایران مصرف فلوکستین و داروهای آرامبخش و ضدافسردگی بالاترین رتبه را در دنیا دارد و برخی هم قادر به مدیریت آن نیستند. گسستن باورها به گسستن رفتارها میانجامد. دلزدگی، خستگی و دورویی حتی دامن گروههای به ظاهر پیروز و در قدرت را هم میگیرد. کسانی که احکام سنگینی را با ادبیات به شدت ارزشی صادر میکنند صراحتاً در گفتوگوهای خصوصی از بیباور بودن به آن سخن میگویند و برخیشان هم البته شناخته و گرفتار شدهاند. نگاهی به فرزندان مسئولانی بیندازید که ارزشمدار شناخته میشدند ولی تصاویر زندگیشان در بلاد فرنگ در اینترنت غوغا کرده است. به آنانکه وقتی از مرزهای ایران دور شدند بنگرید که چگونه ناگهان در هیأت دیگری ظاهر و اسباب شگفتی دیگران شدند. به خیل جوانان و حتی بزرگسالان سرخورده بنگرید که سرگردانند و دور و بر ما پر است از اینها. شرایط سیاسی و اجتماعی کنونی، نجفیهای زیادی را در انبان خود دارد که ممکن است اشکال دیگر بروز و ظهورش، موجودیت سیاسی را هم در معرض تهدید قرار دهد.
اتفاقاً دکتر نجفی یکی از صادقترین آنها بود که خود را افشا کرد. وقتی شخصیتی با دانش و تجربه و توان دکتر نجفی به این نقطه برسد یک زنگ هشدار به همگان است. نیهیلیسم مایه بیانگیزگی و پوچانگاری است. آنچه موجب شگفتی همگان شده این است که از دکتر نجفیِ رتبه ممتاز دانشگاهها و مدیر باتجربه انتظار این رفتار را نداشتند درحالیکه از نظر خود او در پایان این فرآیند، او پیش از قتل به عنوان دکتر نجفی تمام شده بود و دیگر آن فرد گذشته وجود نداشت که بازدارنده باشد.پس از خبر بهتآور سهشنبه همه بسیج شدهاند برای آنالیز شخصیت نجفی و فهم این اتفاق؛ درحالیکه اگر همین کار را پیش از این انجام میدادند چنین حادثهای رخ نمیداد. نتیجه اینکه درباره تمام کسانی که وارد حوزه مسئولیتی در هر سطحی میشوند اگر از همان ابتدا و نیز در دوره مسئولیت، پیوسته این آنالیزهای شخصیتی آزادانه انجام گیرد، علاج واقعه قبل از وقوع خواهد شد.
انتهای پیام
درسته
مانفهمیدیم این چه جور خودکشی نیهیلیستی است که یک نفردیگر به قتل رسیده؟! درحالی که خودطرف الآن ظاهراً دارد به هردری می زند تاازمرگ رهایی یابد!