گزارشی از سفر به پرتغال
صدرا شریعتمداری در گزارشی در مجله مهر خبرگزاری مهر نوشت: ایران یکی از سرزمینهای شناخته شده جهان در زمینه وجود جنگلهای وسیع بلوط است که منطقه زیبای زاگرس با گستره پهناورش، محل ذخیره یکی از این ثروتهای بزرگ جهان است.
بلوطها در ایران به دلایل مختلف انسانی و طبیعی با آسیبهای جدی موجه شدهاند. این درختان پهناور که گاهی با بیلطفی ما قطع و تبدیل به ذغال میشوند، در کشورهای دیگر نظیر پرتغال یکی از داراییهای ارزشمند آنها به شمار میروند. نه تنها در این کشورها درخت بلوط قطع نمیشود بلکه دارای اهمیت بسیار بالایی در بین مردمان آن سرزمین است.
کمپین لمس بلوط یک برنامه اجتماعی و محیط زیستی است در مورد شناخت درخت بلوط در سرزمینهای مختلف، اهمیت این جنگلها در معیشت هر نقطه از جهان و اسطورههای برخواسته از این درخت در بین فرهنگهای مختلف. پس از مطالعه اینگونه از درختان و حواشی جنگل سوزی در ایران، تصمیم گرفتم تا در کشورهایی که زیستگاه اینگونه درختی هستند، به مطالعه و تحقیق بپردازم.
نخستین کشوری که انتخاب کردم، پرتغال بود و با محبتهای سفیر این کشور به مدت ۲۰ روز به تحقیق و پژوهش پرداختم. نمایش نوع کاربری این جنگلها، دیدگاههای مردم روستای و اندیشمندان این کشور دستاوردی تصویری و متنی از سفر من حاصل کرد تا برای سرزمینم به ارمغان آورم؛ شاید اینکار زمینهساز گسترش فرهنگ نگهبانی از این درختان در سرزمینم باشد.
در سفر خود از شهر لیسبون به منطقه حفاظت شده، گوادیانا در استان النتیجو با شهرها و مردمانی آشنا شدم که داستان آنها را به روایت تصویر در آوردم، زندگی مردم روستایی شبیه مردمان خطه لرستان. در این سفر با استادان بزرگ باستان شناسی و بیولوژی و نیز مردم عادی مصاحبههایی انجام دادم که بر بار علمی این تحقیق افزود.
آشنایی با کشور پرتغال
طی صحبتهایی که با مردم بومی منطقههای مختلف این کشور داشتم، بحثها و منطقهای مختلفی در مورد نامگذاری این کشور شنیدم، نکته جالب اینکه اغلب پرتغالیها نمیدانستند یکی از مرکبات معروف در ایران نامش پرتغال است و پس از شنیدن این وجه تسمیه خنده بر لبانشان جاری میشد. در شمال این کشور شهری زیبا قرار دارد که تاکنون دو بار توانسته بهترین مقصد گردشگری اروپا باشد، نام این شهر پورتو یا به اصطلاح محلی او پرتو هست. نام نخست پرتغال برگرفته از نام این شهر زیبا بوده و به نواحی کناری این شهر در کنار رود زیبای دورو سرزمین پرتغالی Terra Portucalense میگویند.
برخی دیگر نام این کشور را برگرفته از بندر قوم کاله میدانند یعنی پورتو کاله (بندر کالها). این نامگذاری در بین مردم بومی آنچنان که باید شناخته نیست اما تفاوت معماری در شهرهای پورتو و لیسبون به وضوح دیده میشود. در لیسبون که به شهر هفت تپه معروف بوده ، معماریاش تحت تاثیر اعراب و آفریقاییها قرار گرفته است.
کوچههای بسیار تنگ و باریک و ساختمانهای رنگارنگ و کاشی کاریهای بسیار متنوع و زیبا روی دیوارهای خانهها، نشان از حضور معماران مسلمان و آفریقایی است. برای من بعنوان یک ایرانی که با هنر کاشی کاری آشنا بودم، دیدن صحنههایی بدیع از کاربری کاشی بعنوان نمای خارجی ساختمانها بسیار جالب بود.
پرتغال، غربیترین سرزمین اصلی در اروپاست که به همراه تنها همسایه خود اسپانیا شبه جزیره ایبری را میسازد. این کشور در مرز غربی خود اقیانوس اطلس را دارد و یکی از بدیعترین ساحلهای شناخته شده روی زمین را به نام خود ثبت کرده است. دو مجمع الجزایر «آزرو» و «مادیرا» نیز جزو خاک این کشور به شمار میروند. دین رایج مردم پرتغال کاتولیک رومی بوده و زبان رسمی آنها پرتغالی است که جزو زبانهای رومی تبار به شمار میرود.
بلوط در پرتغال
درخت بلوط سابقهای طولانی در طبیعت دارد و از دوران کهن این درخت در اسطورهها و نمایههای بشری حضور داشته است، ارتفاع زیاد گونههایی خاص از این درخت باعث شده تا سقف جنگلهای جهان را به خود اختصاص دهند، آثار کهن این درخت را میتوان در اسطورههای یونانی و رومی به خوبی دید.
در کتیبههایی که در شهر تاریخی Evora در مرکز استان آلنتاجو در موزه شهر دیدم، فرماندههان رومی پس از فتح نبردهای خود تاجی از برگهای این درخت بر سر قرار میدادند؛ همچنین در اندیشههای یونانی این درخت را سمبل زئوس میدانند. خدای سبز نیز که یکی دیگر از اسطورههای دنیای باستان است را بسیاری درخت بلوط دانستهاند. نشانههای جالبی از این موجود اسطورهای زیر ستونهای بلند کلیسای مادر که در دوره قبلی مسجدی در شهر مرتولا Mertola بوده، وجود دارد.
تاریخ تشکیل جنگلهای زاگرس را ۵۵۰۰ سال پیش عنوان کردهاند که ناشی از افزایش بارندگی و کاهش دما بوده است. مهمترین گونه گیاهی و درختی این جنگل ها درخت بلوط است. جامعه بلوط ایران بیش از ۳۵۰۰۰۰۰ هکتار زمین در شیبهای زاگرس پوشیده از این جنگلهاست، انتشار این جامعه بیشتر مخصوص دامنههای جنوب غربی رشته کوه زاگرس است که مواجه با رطوبت بر آمده از خلیج فارس است.
ارتفاع استقرار این درخت در ارتفاعی بین هزار تا ۲ هزار متر از سطح دریاست، جنگلهای ایران با ۴/۱۲ میلیون هکتار وسعت، ۴/۷ ٪ از سطح کشور را در برگرفته است و در مقایسه با سایر نقاط جهان به لحاظ پوشش جنگلی کشوری فقیر به شمار میرویم اما به لحاظ تنوع گونهای و گیاهی و ذخایر ژنتیکی گیاهی در جهان کم نظیر هستیم. تعداد گونههای گیاهی ایران در حدود ۸۰۰۰ گونه است که جغرافیدانها آن را پل ارتباطی بین اقلیمهای جهانی مینامند. جنگلهای بلوط در سالهای اخیر به دلیل عدم نمایش اهمیت آنها برای معیشت زاگرس نشینها مورد تهدید قرار گرفته و وظیفه ماست بعنوان ساکنان این سرزمین حرکتهای ویژهای انجام دهیم.
در کشور پرتغال اما در بخشهای شمالی و نیز مرکزی و گاهی در بخشهای جنوبی با گونههایی متفاوت از بلوط برخورد میکنیم که برخی از آنها شباهتهای زیادی با گونههای موجود در ایران دارند. من سفر خود را از استان مرکزی این کشور یعنی استان آلنتیجو آغاز کردم، این بخش از کشور پرتغال اصلیترین محل رویش درختهای بلوط به شمار میرود.
یکی از نکات قابل توجه در کشور پرتغال حصاربندی بسیار خوب مراتع و باغهاست، بر خلاف روش متداول دیوار چینی در ایران که موجب از بین رفتن مناظر بدیع میشود. در کشور پرتغال باغها تنها توسط سیم خاردارهای کوتاهی محاظت میشوند، این موضوع باعث شده تا از نظر توریستی مناطق دچار آسیب نشوند و گلهها در مناطق غیر مجاز اجازه چرا نداشته باشند و همچنین حیوانات وحشی نتوانند به داخل بافتهای شهری ورود پیدا کنند.
منطقهای باستانی «اوورا»
بخش اول سفر من از مسیری هموار از شهر لیسبون به سمت شهر اوورا شکل گرفت، پس از گذشتن حدود ۱۰۰ کیلومتر از شهر لیسبون به سمت شرق از دور شهر کوچکی با نام «مونتهمو» دیده میشود که بر فراز تپههای آن قلعهای باستانی خودنمایی میکند. این روستای کوچک در نزدیکی خود یکی از قدیمیترین نشانههای بشر پیش از تاریخ دوره مگاتلیک را در خود جای داده است. این منطقه دارای دو بخش است که در یک قسمت آنها تنها یک سنگ باستانی و در بخش دیگر به فاصله ۱ کیلومتر تعداد زیادی از این سنگهای بزرگ قرار دارد. برای کسانی که از «استون هیج» در انگلستان بازدید کردهاند، این منطقه بسیار شبیه به آن بخش است.
پس از بازدید از این مناطق تاریخی مسافتی حدود ۳۵ کیلومتری را برای رسیدن به شهر تاریخی «اوورا» طی میکنم، درتمامی مسیر شاهد مناطق بکر جنگلهای بلوط در حاشیه جاده هستید، زندگی مردم این استان گویا با درخت بلوط عجین شده است. منطقه اوورا بر اساس تحقیقات انجام شده به دوره قدیم نئولیتیک در دورانهای زمین شناسی میرسد، این دوره به حدود ۷ تا ۸ هزار سال پیش میرسد.
شهر اوورا توسط یک دیوار حفاظی بسیار بلند احاطه و توسط این دیوار شهر به دو قسمت میانی دیوار و خارجی تقسیم شده است که اغلب آثار تاریخی این شهر در بخش میانی آن قرار دارد. شهری کوچک اما با تاریخی طولانی، قدمت شهرنشینی آنرا به دوره رومیها میتوان نسبت داد و بقایای دیوارهای رومی این سرزمین در تمامی بخشهای شهر به خوبی قابل مشاهده است. با اینکه مقصد اصلی من شهر «پورتل» و نهایتا شهر «مرتولا» بود، مدت سه روز در این شهر زیبا ماندم تا بتوانم به بررسی موزهها و نیز آثار رومی به جای مانده بپردازم.
در بیشتر نقاط شهر شما آثار باقی مانده از دوره رومیها را میببینید که یکی از برترین این آثار، معبدی است در بالا ترین قسمت شهر، این معبد با نام دیانا «Temple of Diana» شناخته شده و تاریخ ساخت آن به قرن اول میلادی باز میگردد. در مجاورت این معبد باستانی موزه بسیار غنی شهر اوورا قرار دارد که مجموعههای نفیسی از آثار هنری درون خود جای داده است. این موزه روی آثار به جای مانده از دوران رومیها ساخته شده که بنای قدیمی این موزه متعلق به اسقف شهر اوورا بوده است. مجسمههای بدست آمده از حفاریهای معبد در قرن نوزدهم تماما در این موزه نگهداری میشوند.
تاریخ نگاری این شهر را به چند بخش مهم بر اساس تاریخ نگاریها و اتفاقهای مهم تقسیم کردهاند؛ بخش نخست به دوره پیش از تاریخ آن، تا قرن ۱۲ میلادی، از قرن ۱۲ تا ۱۶ میلادی، قرن ۱۷ و قرن ۱۸ میلادی، قرن نوزدهم و دوره معاصر. در برگیری دورههای مهم تاریخی موجب شده تا این شهر به یک کانون بزرگ تحقیقاتی تاریخی و باستان شناسی در پرتغال تبدیل شود. علاقه شدید آندره که یکی از تاریخشناسان پرتغالی است و مرا در این سفر همراهی میکرد، به ایران باعث شد تا بخشی از صحبتهای ما معطوف به نشان دادن برخی از زیباییهای کشورمان به او شود. ایران برای بسیاری از اروپاییهایی که با آنها گپ و گفتگو داشتم، یک سرزمین جادویی به شمار میرود.
امیدوارم تا در بخشی که پیرامون زاگرس تهیه میشود، بتوانم اطلاعات مفیدی را در اختیار علاقهمندان پرتغالی قرار دهم و زمینه ساز ایجاد توریسم مشترک باستان شناسی و تاریخ باشم. البته جای خالی اطلاعات دقیق به زبان انگلیسی در بسیاری از آثار تاریخی ما مشاهده میشود و به نظرم وظیفه هر شهروند با هوش و علاقه مندی است که بخشی از فعالیتهای خود را به ارائهای نوین از سرزمینش اختصاص دهد.
شهر اوورا باید مدیون فعالیتهای «André de Resende» راهب و پدر باستان شناسی پرتغال دانست. او متولد ۱۴۹۸ بوده و در سال ۱۵۷۳ درگذشت، تحقیقات بیشمار این راهب انسان شناس کمک بسیار زیادی در معرفی اوورا داشته است. یکی از قدیمیترین دانشگاههای پرتغال به نام University of Evora که خود یکی از آثار تاریخی به شمار میرفت یکی دیگر از برنامههای بازدیدم بود. برای بازدید از این شهر کوچک شما نیاز به ۳ روز زمان خواهید داشت، موزه های پر بار این شهر چشمان شما را خیره خواهد ساخت.
کلیسای استخوان
یکی دیگر از محلهایی که چشم همگان را به خود مبهوت میکند، کلیسای مخوف استخوان است. کلیسای سنت فرانسیس در سالهای ۱۴۶۰ تا ۱۵۱۰ بر اساس یک معماری گوتیک ساخته شد. کلیسای استخوان نیز توسط عدهای راهب در قرن ۱۶ میلادی ساخته شد، راهبها تصمیم گرفتند تا استخوانهایی را به عنوان ارتباطی غیر قابل اجتناب با مرگ به جای در خاک کردن نمایش دهند. در سر درب این رواق جانبی کلیسای سنت فرانسیس این جمله نوشته شده است: «استخوانهای ما در اینجا و در انتظار شماست.»
تعداد تقریبی این استخوانها ۵ هزار عدد بوده که متعلق به جنگ جویان و قربانیان نبردهاست. استخوانهای راهبانی که این بنا را تاسیس کردند، نمایش داده نمیشود و در دو تابوت سفید در محل رواق قرار دارند.
جایگاه درختان بلوط
طبق گفتههای پرفسور فاطیما نونش، یکی از چهره های معتبر تاریخ در کشور پرتغال درختان بلوط با زندگی مردم این کشور چنان عجین شدهاند که نمیتوان خط تمایزی بین این درخت و زندگی مردم در نظر گرفت. به قولی زیر چتری از درختان بلوط این مردم زندگی مشترکی با درختان بلوط بدست آوردهاند.
در دورههای گذشته مردم این منطقه از آرد میوه بلوط نان تهیه میکردند که تا زمان حال نیز این موضوع ادامه یافته، شبیه این موضوع را در لرستان نیز میتوان یافت، با مصاحبه من با آقای افشار پدر بلوط ایران متوجه شدم، در دهه ۳۰ با گسترش قحطی در ایران مردم زاگرس نشین حیات خود را مدیون آرد این میوه میدانند. در دوره معاصر پرتغال به دلیل اهمیت فراوری پوست این درخت و تبدیل آن بعنوان یک ماده اولیه پر کاربرد مردم پرتغال خصوصا در استان آلنتیجو درآمد روزانه خود را از محصولات این درخت بدست می آورند.
در ادامه سفر به سمت شهر پرتل متوجه میشوید که تمامی زمینهای درخت بلوط دارای مالک بوده و به خوبی مراقبت میشوند. مشخص بودن میزان چرای دام و نیز حفاظت فیزیکی از این درختان یکی از نمایه های میزان اهمیت این درخت در بین پرتغالی هاست.
پیش از رفتن به پرتغال با خانم دکتر شیرین ابوالقاسمی مدیر طرح زاگرس نشستی داشتم و متوجه شدم یکی از عوامل اصلی تخریب در منطقه زاگرس چرای بی رویه دام است. این موضوع در کشور پرتغال کاملا تحت کنترل قرار گرفته است.
رشد و تکثیر درخت بلوط توسط دانه های آن است، وقتی توسط سنجابها این دانهها در زمین مخفی میشوند، پس از مدتی جوانه زده و متاسفانه در ایران به دلیل وجود دام زیاد این جوانهها توسط دام خورده میشوند.
شرکتهای بزرگی در پرتغال هستند که محصول پوست درختان بلوط را از صاحبان زمین به صورت مرتب میخرند. این موضوع در شهر پورتل شغل اغلب مردم شده است. شهر کوچک اما زیبای پورتل در مجاورت اسپانیا واقع شده و اغلب آنرا پایتخت بلوط پرتغال میدانند، شغل غالب مردم کار برای شرکتهای بزرگ فعال در زمینه صنایع بلوط است. شهری با حدود ۷ هزار نفر جمعیت که در حاشیه خود زیباترین جنگلهای طبیعی بلوط را جای داده است.
با ژوزه یکی از کافه داران شهر آشنا شدم و شب را در خانهاش به مهیمانی رفتم و تمام مدت شب در کافه با تعداد زیادی از مردم بومی به گفتگو در زمینه تاثیر درختان بلوط بر زندگی آنها به بحث نشستم. برای گرفتن تصاویر زیبای جنگلهای بلوط با ماشین آفرود ژوزه ساعت ۴ صبح به ارتفاعات پورتل از یک مسیر خاکی رفتیم و تا صبح به تماشای زیباییهای این درختان نشستیم.
بخش نخست سفر من با کوله باری از تجربه و شناخت نسبت به این کشور زیبا خاتمه یافت، آنچه دستاورد من برای مردم سرزمینم شد، نوع نگرش متفاوت مردم پرتغال به منابع خدادادی و درخت بلوط بود، نگاهی آمیخته با احساس و تحسین به سرزمین، اکنون مسیرم برای دیدار از سرزمین زاگرس آغاز شده، سرزمینی اسطورهای با قدمتی برابر پیشینه جهان.
سرزمینی اسیر نا ملایمتی ما و نیازمند دانش و مهربانی. درختان بلوط در سرزمین من تنها هستند، این تحقیق نشان خواهد داد، چگونه خواهیم توانست به جای ذغالسازی از درختان سر به فلک کشیده بلوط فرهنگ بسازیم.
انتهای پیام