یادداشتی به بهانه استعفای شهاب حسینی
الهه خسروییگانه در روزنامه ی وقایع اتفاقیه نوشت: منصور، ایستاده در چارچوب قاب میخواست به «آشغالهای دوستداشتنی» خواهرش نپیوندد و آخرش هم نرفت. منصور را میگویم وقتی که خواهر، قاب عکسش را روبهکوچه گرفت، پرید و رفت تا فقط طرح اندام و خاطرهاش برای ما بماند.
منصور «آشغالهای دوستداشتنی» شهاب حسینی است؛ همین بازیگری که دیروز از سمت مشاور دبیر جشنواره فیلم فجر استعفا داد؛ آن هم بهدلیل آنکه آقای دبیر از این فیلم به عنوان معضلی هرساله برای جشنواره فیلم فجر یاد کرده بود. شهاب حسینی هم مانند «منصور» ترجیح داد در هیچ قاب و چارچوبی خودش را اسیر نکند.
تصمیم گرفت از کیان سینما دفاع کند و مقام و منصب چندروزه را با جاوادنگی در حافظه تاریخی یک ملت عوض کند.کاری که امروز او کرد نه عملی قهرمانانه، بلکه حرکتی صنفی و منطقی از هویتش بود؛ هویت بازیگری که موقعیت و جایگاه فعلیاش را نه با پول و چشمهای رنگی و ضابطه و رابطه، بلکه براساس استعداد، هوش، انتخابهای درست و پایبندی به اصول انسانی بهدست آورده است.
مهم نیست ما چقدر بهدنبال قهرمان میگردیم، مهم نیست که ما همیشه منتظر کسی هستیم تا سینه سپر کند و برایش کف بزنیم، مهم این است که یک آدم تصمیم گرفته سر اصول خودش بماند و از آن کوتاه نیاید؛ اصولی که تعریف هرکدام از آنها برای ما به قیمت گذشت چند قرن تمام شده است و این در زمانه ما اتفاق عجیب و نادری است.
منتقدان، از فیلمی که شهاب حسینی به خاطر آن استعفا داد، به عنوان فیلمی یاد میکنند که نه کسی پای ساختنش میایستد، نه کسی میخواهد هزینه اکرانش را بپردازد و این عجیب نیست!چشمبستن به روی واقعیت و جعل حقیقت هم این روزها جزء اصول خیلیهاست.
انگار یادشان رفته محسن امیریوسفی دو سال تمام است که نه تنها پای فیلمش ایستاده، بلکه آنقدر خودش را مشغول حل مشکل این فیلم کرده که دستودلش به ساختن هیچ کار تازهای نمیرود و هیچکس نیست از این منتقدان بپرسد اگر کسی پای این فیلم نایستاده، پس آن کسی که امروز به خاطر آن دست از موقعیت خوبش در جشنواره فیلم فجر کشید،
چرا چنین کاری کرد؟ کاش همه ما مانند شهاب حسینی باشیم. کاش سر اصولمان با هیچچیز و هیچکس شوخی نداشته باشیم. کاش وقتی پای هویت، مشغله و دغدغهمان بهمیان میآید، بهجای شانهخالیکردن، بهجای پنهانشدن پشت واژه مدارا، سازش و سکوت، بهجای فکرکردن به منفعت و آیندهای که معلوم نیست با چه کیفیتی از راه خواهد رسید، کمی به خودمان فکر کنیم؛ به اینکه برای چشمبستن و گذشتن از خودمان چه بهایی باید بپردازیم و این بها را چطور پرداخت میکنیم.
فیلم «آشغالهای دوستداشتنی»، امسال هم چه از جشنواره کنار گذاشته شود چه نشود، چه اکران شود چه نشود، حالا در تاریخ سهسالهاش یک افتخار تازه را در خود ثبت کرده است؛ افتخار حضور بازیگری که نشان داد «منصور» فقط و فقط یک نقش نیست. بازیگری که انسانیت نهفته در نقشش را اینبار برای ما در واقعیت نشان داد تا شاید ما مردمان خود را به خواب زده، کمی به خود بیاییم و از خودمان بپرسیم چرا ما نه؟
چرا ما پای اصول انسانیمان نایستیم و به خاطر فلان میز مدیریت و فلان منصب اداری چشممان را به روی حقیقت نبندیم؟ کاش ما هم همچنانکه یونسکو آرزو میکرد، تن به کرگدنشدن ندهیم و یادمان نرود بین ماندن و ماندگاری فقط و فقط مرز باریکی وجود دارد که ازقضا آدمهایی مانند شهاب حسینی انگار رعایتکردن آن را خوب بلدند.
انتهای پیام