آغاز بازسازی جامعه مدرسین؟!
روزنامهی سازندگی نوشت: این روزها حواشی پیرامون «جامعه مدرسین»، اعضای آن و ساختارش زیاد شده است. از نامهنگاری تند دو تن از اعضاء این تشکل – آملی لاریجانی و محمد یزدی – علیه یکدیگر تا بحثی که آیتالله مسعودی خمینی درباره اختلاف جدی و قطعی میان دو طیف از اعضا این تشکل مطرح کرده، همه و همه نشان از این دارد که دست راست جامعتین اگرچه ممکن است در چند دوره انتخابات سکوت پیشه کرده باشد اما روزگار درونی ساکتی را نمیگذراند. جامعه مدرسین به عنوان یکی از دو ستون جامعتین در جریان اصولگرایی، این روزها هم درگیر اختلافات داخلی است و هم به نظر میرسد که متوجه شده که از تشکلزاییهای سیاسی در جریان اصولگرایی در یک دهه اخیر عقب مانده است. اما چه شد که جامعه مدرسین به عنوان بخشی از خانه پدری اصولگرایان اینچنین درگیر اختلافات داخلی شده که از درون آن ندای لزوم بازسازی بیرون میآید؟ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که سعی داشت مطابق توصیه حضرت امام از ورود مصداقی به سیاست و انتخابات دوری کند و به درس و بحث بپردازد، چرا امروز چهرههایش علیه یکدیگر تندترین اتهامات سیاسی و اقتصادی را مطرح میکنند؟
سه طیف در یک تشکل
در اواخر سال ۴۲، یازده نفر از اساتید حوزه قم – آقایان آذری قمی، امینی، حائری تهرانی، سیدعلی خامنهای، سیدمحمد خامنهای، ربانی شیرازی، هاشمی رفسنجانی، شهید قدوسی، مصباح یزدی، مشکینی و منتظری – در کنار ارتباط با سایر مدرسین و فعالیت و شرکت در جلسات رسمی، اقدام به تشکیل یک گروه مخفی تحت پوشش اصلاح حوزه کردند. این گروه بعدها با تغییر ساختار و اساسنامه، شاکله جامعه مدرسین را تشکیل داد که در برهههای حساس تاریخی در نهادهای تاثیرگذار همانند خبرگان رهبری نقشآفرینی کرد و به عنوان یکی از دو بخش جامعتین و در کنار جامعه روحانیت مبارز سالها برای خود نقش شیخوخیت در جریان راست سنتی و اصولگرایی قائل بود اما در دو دهه گذشته بافت جریان از درون تمایزهایی پیدا کرد، به شکلی که امروز سه طیف کلی در جامعه مدرسین مشهود است که در زمانهایی موضعگیریهای جدی علیه یکدیگر نیز دارند. طیف آیتالله مصباح یزدی و نزدیکان او – که چهرههایی چون آیات جنتی و احمد خاتمی در این طیف قرار دارند -، طیف آیتالله یزدی و بخش سوم نیروهای میانی این جریان که میتوان از آنها به چهرههایی از قبیل آیات مقتدایی، مسعود خمینی، جوادی آملی، فاضل لنکرانی، ممدوحی و غروی اشاره کرد که طیف نزدیک به مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی تلقی میشوند و این روزها نیز در مقابل نقدهای تند و بعضا حملات دو طیف دیگر به دولت حسن روحانی، در مقام دفاع از دولت سخن میگویند. اختلاف نظرهای این سه طیف یا یکدیگر در جریانهای مختلف دیده شده است کما این که آیتالله مسعودی خمینی نیز این اختلافات داخلی را قطعی و جدی خوانده و از نیاز جریان مدرسین به بازسازی میگوید.
مرزبندیهای درونی؛ رفیقان مبارزه و رقیبان سیاسی
جدا از مسئله اختلافنظرهای داخلی، به طور کلی جامعتین از به خطر افتادن جایگاه «شیخوخیت و ریشسفیدی» خود نگران است. جامعه روحانیت مبارز که در سالهای گذشته سعی کرده سیاسیتر از جامعه مدرسین عمل کند، بر اساس همین زنگ خطر، شروع به بازسازی ساختارهای درونی و تغییر چارتهای ساختاری کرده است و حتی جلساتی را با احزاب اصولگرا برگزار میکند تا نقش ریشسفیدی خود را احیا کند. تولد جمنا و حالا شورای وحدت در کنار شعار نواصولگرایی قالیباف، هر کدام نوید از دنیای تازهای در اصولگرایی میدهد که حضور شیخهای ریشسفید در آن کمرنگ است. کمرنگ شدن ریشسفیدی در جریان اصولگرایی زیر سایه اختلاف نظرهای غیرقابلحل ریشسفیدان در بزنگاههای انتخاباتی و نافرمانی تشکلهای تازه پا به عرصه گذاشته اصولگرا که نمیخوانند زیر عَلَم راست سنتی سینه بزنند، هشداری بود که نخستین بار محمد یزدی در سال ۹۲ اندکی بعد از انتخابات ریاستجمهوری به آن اشاره و مطرح کرد که «جامعه مدرسین تا مرز تجزیه پیش رفته است». یزدی در آن زمان اعلام کرد که در زمان بحثهای انتخاباتی ریاستجمهوری سال ۹۲، مصباح یزدی و همراهانش از کاندیداتوری علیاکبر ولایتی حمایت نکردند. گلایه یزدی به رویه مصباح یزدی و همفکرانش در جبهه پایداری و جامعه مدرسین، به حمایت او از باقری لنکرانی و بعد از انصراف باقری لنکرانی، از سعید جلیلی در انتخابات سال ۹۲ بازمیگشت. یزدی در آن روزها زمانی که نیم قرن از تاسیس جامعه مدرسین گذشته بود، مصباح یزدی و افراد منتسب به او را به ایجاد تفرقهای که منجر به تجزیه در جامعه مدرسین میشود متهم کرد.
پیمانشکنی مصباح یزدی به روایت محمد یزدی
محمد یزدی در گفتوگویی پس از انتخابات ۹۲ درباره ماجرای انتخاب علیاکبر ولایتی به عنوان نامزد مورد حمایت جامعه مدرسین روایت کرد که «روز یازدهم خرداد پس از یک روز تاخیر، جامعه مدرسین باید تصمیم نهایی میگرفت. مخالفت این دو سه نفر از آقایان سبب شد که در رای اکثریت شک و شبهه ایجاد شود. این دو سه نفر – اشاره یزدی به محمود عبداللهی ، محمود رجبی و عباس کعبی از چهرههای نزدیک به مصباح یزدی است – به هر حال ضربهای به جامعه مدرسین وارد کردند که امیدوارم این ضربه با گذشت زمان از بین برود. البته بنده در حال حاضر از کسی گلهای ندارم، ولی واقعا علت این ضربه را ناشی از کمتجربگی و جوانی آنها میدانم.» یک هفته بعد از آن امیر محبیان از چهرههای اصولگرا در سرمقاله روزنامه رسالت اظهارات یزدی را نشان از اختلاف عمیق در بین دو گرایش اصولگرا دانست. روزنامه رسالت که در آن روزها به طیف بازار نزدیک بود و مواضع آن دیدگاههای موتلفه اسلامی و طیف راست سنتی تعبیر میشد، اما برخلاف انتظار از این تجزیه استقبال کرد به شکلی که محبیان در همان سرمقاله قید کرد که «این تجزیه به خلوص جامعه مدرسین کمک میکند تا در بزنگاههای تصمیمگیری، جامعه مدرسین فلج نباشد». اظهاراتی از این دست گویای این مطلب بود که شاید بخشهایی از جریان اصولگرا چندان از عملکرد بخشی از جامعه مدرسین رضایت ندارند و از موضوع کنار رفتن طیفی از جامعه مدرسین که با جبهه پایداری همپوشانی دارد، استقبال نیز میکنند! البته در آن زمان احمد خاتمی، حسن ممدوحی و عباس کعبی، از اعضای جامعه مدرسین گفتند که اختلافات سیاسی طبیعی است و با هشدار یزدی جایگاه این نهاد حفظ میشود.
اختلافات درونی، انعکاسات بیرونی
مساله محمود احمدینژاد و حمایت و رویکرد نسبت به او یکی از موضوعات مورد توجه در زمینه اختلافات جامعه مدرسین است کما این که دو طیف محمد یزدی و مصباح یزدی رویکرد متفاوتی از طیف میانهروی این جریان در قبال محمود احمدینژاد داشتند. در زمستان ۸۷ در جریان بحثهای مطرح شده بین اصولگرایان درباره عبور از احمدینژاد، محمد یزدی عنوان کرد که «در شرایط فعلی هیچ مجوزی برای عبور از احمدینژاد نمیبینیم». موضعی که چند روز بعد از آن توسط مرتضی مقتدایی به عنوان «نظر شخصی محمد یزدی» و نه «موضع جامعه مدرسین» عنوان شد. اگر چه محمد یزدی در سالهای بعد از آن در برهههایی از رفتارهای احمدینژاد انتقاد کرد و همچون بسیاری از اصولگرایان سنتی دیگر از این که احمدینژاد، مشایی و یارانش را به آنها ترجیح میداد، رنجید. نمونه آن تذکر یزدی به اظهارات احمدینژاد درباره هوگو چاوز بود که تاکید کرد: «به ایشان نصیحت مشفقانه داریم که در مدت باقیمانده [از دوره ریاستجمهوریاش] آرامش را حفظ کرده و از بیان مسائل اختلافی خودداری کنید، بپذیرید که اطلاعات دینی لازم را ندارید و اگر لازم بود، بپرسید».
مساله حمایت از احمدینژاد توسط دو طیف جامعه مدرسین تا سالهای بعد مورد نقد طیف میانهروی این تشکل سیاسی بود تا جایی که فاضل لنکرانی در فروردین سال ۹۲ که موضوع کاندیداتوری مشایی و نزدیکان احمدینژاد مطرح بود از «تایید صلاحیت محمود احمدینژاد برای ریاستجمهوری» در دورههای قبل انتقاد کرد و گفت که «اگر شورای نگهبان دو دوره قبل [سال ۱۳۸۴] در انتخابات ریاستجمهوری به وظیفه خود درست عمل میکرد، وضعیت کشور اینگونه نبود.» با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ منتقدان و حامیان دولت در جامعه مدرسین تغییر کردند. طیف مصباح یزدی و محمد یزدی منتقد دولت و طیف میانه حامیان دولت حسن روحانی شدند. ۴تیرماه ۹۳ بود که محمد یزدی از تذکرهای محرمانه و فوق محرمانه جامعه مدرسین به حسن روحانی خبر داد و تاکید کرد در صورت بیتوجهی دولت به این تذکرها ممکن است رودرروی یکدیگر قرار گیرند. این موضوع در زمانی توسط محمد یزدی مطرح شد که اندکی پیش از آن حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور درباره حوزه دخالت دولت در مسائل و زندگی شخصی و عقیدتی مردم گفته بود و تاکید کرده بود که نمیتوان با شلاق مردم را به بهشت فرستاد.
در سالهای بعد اما موضوعات مورد بحث و اختلافات درون جامعه مدرسین از موضعگیری درباره دولت وقت و مباحث انتخاباتی فراتر رفت. آیان سال ۹۷ محمد یزدی در نامهای به آیتالله شبیری زنجانی از دیدار او با سیدمحمد خاتمی رئیسجمهوری اسبق انتقاد کرد، نامهای که لحن آن توهینآمیز تلقی شده است. در ابتدای امر جامعه مدرسین در حمایت از محمد یزدی بیانیه صادر کرده و بعد خبرهای متعددی از اعضای این مجمع منتشر شده که یا از بیانیه مجمع در حمایت از آقای یزدی حمایت نمیکنند یا از آن خبر نداشتهاند. مشابه همین موضعگیریها در ماجرای محمد یزدی و آملی لاریجانی تکرار شد. پس از اظهارات یزدی خطاب به آملی لاریجانی و حسن روحانی، برخی از اعضای جامعه از یزدی انتقاد کردند. سیدجعفر کریمی، عضو جامعه مدرسین از ادبیات یزدی انتقاد و تاکید کرد که «آقای یزدی حرف خودش را میزند و هر روز با یک نفر درمیافتد، تا دیروز هاشمی رفسنجانی بود و امروز صادق لاریجانی و فردا خدا میداند چه کسی». فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین قم نیز اظهارات یزدی را برخلاف سنت حوزه خواند و تاکید کرد که «این که آیتالله یزدی برای مرجعیت تنها نسخه جامعه مدرسین را ارائه میکند در نوع خود بدعتی روشن است».
اصلاح ساختار برای احیاء ریشسفیدی
محمد یزدی در سال ۹۲ زمانی که از خطر تجزیه در این جریان سخن گفت، تاکید کرد که سعی دارد جامعه مدرسین به سرنوشت مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت دچار نشود. اما اکنون به نظر میرسد سرنوشت تفکیک یا تجزیه برای جامعه مدرسین ناگزیر شده است و رفتارهای چند سال اخیر شخص آیتالله یزدی در این بین، در قرار گرفتن جامعه مدرسین در این جاده تاثیر جدی داشته است. این که مسعودی خمینی از لزوم اصلاح درونی بگوید البته نیازمند شفافسازی جدی است، اما به نظر میرسد طیفهای میانهروتر جامعه مدرسین دیگر حاضر نیستند تحت لوای افراد تندروی این جریان قرار بگیرند. این در حالی است که طیفهای تندروتر این جریان به دنبال احیای شیخوخیت جامعه مدرسین در جریان اصولگرایی هستند. امری که جریان نزدیک به مصباح یزدی پیش از این در بیرون از این تشکل و در قالب جمنا یا شاجا، تجربه موفقی داشته است. با این حساب آیا طیف مصباح قرار است از جامعه مدرسین کوچ کند؟ و آیا باید منتظر تولد یک تشکل جدید از یک تشکل دیرپای روحانیت باشیم؟ باید منتظر ماند و دید.
انتهای پیام
در پاراگراف دوم با تیتر «سه طیف در یک تشکل» تنها از دو طیف آن نام برده اید طیف سوم ندارد یا حذف شده است؟