تاریخ مذاکرات ایران و آمریکا: از خاتمی تا کنون
/ بخش دوم بازخوانی تاریخ مذاکرات ایران و آمریکا /
فهیمه فریدونی، انصاف نیوز: مذاکرات ایران و آمریکا در مقاطع مختلف تاریخی فراز و فرودهای فراوانی را طی کرده است. بازخوانی این تاریخ همزمان با سفر رییس جمهور به نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد و گمانهزنیهایی مبنی بر احتمال دیدار، مذاکره و یا توافق با مقامات آمریکایی، خالی از لطف نخواهد بود.
بخش نخست این گزارش روز گذشته منتشر شد[لینک]، بخش پایانی آن را در ادامه بخوانید:
5- مذاکرات در زمان خاتمی و بیل کلینتون: پس از 2 خرداد 76 و با عطف به اصلاحات داخلی، همگان چشم انتظار بودند تا در عرصه سیاست خارجی نیز تغییراتی اتفاق بیافتد. پس از انتخاب کلینتون و رفتارهای دولت اصلاحات امیدها برای بهبود روابط ایران و آمریکا افزایش یافت. از ایران صدای تنش زدایی با غرب به گوش میرسید و از آمریکا اظهار تأسف و عذرخواهی به علت رفتارهای گذشته دولت آمریکا در قبال ایران.
وزیر خارجه دولت بیل کلینتون در فروردینماه 1377 طی گزارشی از سیاست خارجی امریکا به کنگره از وضعیت جدید در روابط ایران و امریکا تمجید کرد. آلبرایت در سخنان خود درباره روابط دو کشور به طور غیرمستقیم از سیاستهای گذشته امریکا در قبال ایران عذرخواهی کرد. آلبرایت گفت: امریکا از رژیم شاه پشتیبانی میکرد. ضرورتهای جنگ سرد، سیاستها و فعالیتهای امریکا را شکل میداد که تعداد زیادی از ایرانیان از آن متنفر بودند. لذا با چنین سابقهای عکسالعمل ایرانیها قابل درک است. وی سپس از ایرانیها دعوت کرد برای ترسیم یک نقشه راه منتهی به عادیسازی روابط به امریکا بپیوندند. بیل کلینتون مدتی بعد برای تأمین خواسته ایران در فروردین 1378 طی سخنانی در کاخسفید اعلام کرد: «ایرانیها حق دارند به خاطر آنچه کشور من یا فرهنگ من و یا متحدین امروزی ایالات متحده 50 یا 60 یا 100 و یا 150 سال پیش به سر کشورشان آوردهاند عصبانی باشند اما این مساله غیر از این است که گفته شود ما کافریم و آنها برگزیده خداوند هستند.»
فضا تا حدود زیادی نسبت به قبل تلطیف شده بود و انتظار اقدامهای عملی دور از انتظار نبود. به دنبال تحرکات و سخنان مساعد بیل کلینتون و مادلین آلبرایت در قبال ایران دولت امریکا تحریمهای اقتصادی متوجه ایران را کاهش داد و مجوز فروش مواد غذایی و پزشکی را به ایران صادر کرد. حدود سه ماه دیگر نیز وزارت امور خارجه امریکا به منظور کاهش تنش نام «سازمان مجاهدین (منافقین) خلق» را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد.
«جیمز روبین» سخنگوی وقت وزارت خارجه امریکا در اوایل سال 1378 رسماً اعلام کرد امریکا برای استقرار کنسولگری در تهران برای تسهیل صدور ویزای ایرانیان آمادگی دارد و خواستار همکاری دولت ایران در این مورد است. اما ایران به هیچکدام از قدمهای امریکا برای از میان برداشتن دیوار بیاعتمادی جواب مساعدی نداد و دستگیری و محاکمه چند یهودی ایرانی در شیراز باعث شد مجدداً بحرانی در روابط ایران با غرب ایجاد شود. با گذر از این مقطع و به دنبال پیروزی چشمگیر اصلاحطلبها در مجلس ششم امریکا بار دیگر ایران را به انجام مذاکرات مستقیم دعوت کرد. بیل کلینتون خسته و وامانده از تمامی تلاشهایش برای رفع سوء تفاهمها و بهبود روابط با ایران اعلام کرد: «من تمام تلاشهای خود را در زمینه بهبود روابط با ایران و راههای محدود به کار گرفتهام و هرکاری را که رییس جمهوری امریکا میتواند کند انجام دادهام.»
مادلین آلبرایت، وزیر سابق امور خارجه ایالات متحده، در فروردین سال 1379 رسماً ضمن پیام تبریک سال نو به ایرانیها به نقش امریکا در کودتای 28 مرداد و سرنگونی حکومت دکتر مصدق و حمایت از تجاوز عراق به ایران اشاره کرد و تأسف و ناراحتی خود را از این مسأله ابراز داشت. در بخشی از پیام آلبرایت به مناسبت عید نوروز آمده بود: «ایرانیها با یک تمدن سه هزار ساله با انتخاب بهار بهعنوان آغاز سال، هوشمندی خود را نشان دادند و ما هم به این هوشمندی سلام میکنیم. ما از اینکه در سالهای پیش در مسائل داخلی ایران دخالت کردیم واقعاً و از صمیم قلب ناراحتیم. دولت امریکا به نمایندگی از سوی مردم این کشور حاضر است هر کاری که ایرانیها میگویند انجام دهد.»
خبرساز شدن پرونده انفجار برجهای “الخبر” در ژوئن ۱۹۹۶ (تیر ۱۳۷۵) که به کشته شدن ۱۹ آمریکایی انجامیده بود و وقوع آن، به یک سال پیش از ریاست جمهوری محمد خاتمی بر میگشت. سه سال بعد از وقوع انفجار برجهای الخبر، اف بی آی بر مبنای نتایج بازجویی از کسانی که به خاطر نقش خود در انفجار در عربستان سعودی زندانی بودند اعلام کرد که سپاه پاسداران ایران در این ماجرا دست داشته است.
اعلام این جمع بندی در شرایطی که پیشتر القاعده متهم ردیف اول این انفجار شناخته میشد، آن هم درست در میانه تلاشهای دولتهای بیل کلینتون و محمد خاتمی برای تنش زدایی، از نظر بعضی از ناظران شکبرانگیز بود. اما هر چه بود، تأثیر خود را بر گامهای لرزان دو طرف به سوی همدیگر برجا گذاشت. با توجه به اصرار دستگاههای اطلاعاتی آمریکا بر نقش جمهوری اسلامی در انفجار الخبر، دولت کلینتون از طریق عمان نامهای رسمی را به دولت ایران فرستاد که در آن، از این دولت میخواست با عاملان بمب گذاری سال ۱۹۹۶ برخورد کند. دولت خاتمی از قبول کردن این درخواست، که به معنی پذیرش دست داشتن تهران در واقعه بود، خودداری کرد و این در حالی بود که حتی در صورت قبول چنان درخواستی نیز، طبیعتاً قدرت حساب کشی از کسانی که بر سر انفجار خبر متهم شده بودند را نداشت. رد رسمی درخواست دولت ایالات متحده، به ایجاد فضایی سنگین در روابط میان دو کشور منجر شد. اگر چه بیل کلینتون، از وارد آوردن فشار بیشتر بر دولت خاتمی بر سر ماجرای الخبر خودداری کرد، اما پرونده این انفجار، وضعیتی را در روابط دو کشور ایجاد کرد که در آن توقع نزدیک شدن بیشتر دو کشور واقع بینانه به نظر نمیرسید.
6-مذاکرات در زمان خاتمی – بوش: با توجه به اتفاقات افتاده و همچنین وقایعی که در دولت بوش اتفاق افتاد، مسیر رسیدن به تفاهم دشوارتر از قبل شد. راهبرد دولت بوش در قبال ایران صریحاً تغییر حکومت یا «Regime Change» بود.
-حملات 11 سپتامبر: حملات ۱۱ سپتامبر سلسلهای از حملات انتحاری که در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، توسط القاعده در خاک ایالات متحده آمریکا انجام شد. در صبح آن روز، ۱۹ تن از اعضای القاعده، چهار هواپیمای تجاری – مسافربری را ربودند. هواپیماربایان، دو هواپیما را در فاصلههای زمانی گوناگون تعمداً به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک زدند. در نتیجه این دو برخورد همه مسافران به همراه عده بسیاری که در ساختمانها حضور داشتند، کشته شدند. هر دو ساختمان، پس از دو ساعت بهطور کامل ویران شدند و آسیبهای زیادی به ساختمانهای پیرامون زدند. گروه هواپیماربایان، هواپیمای سوم را به پنتاگون، واقع در آرلینگتون در ویرجینیا زدند. هواپیمای چهارم اما در زمینی نزدیک شنکسویل، در ایالت پنسیلوانیا، سرنگون شد. این در حالی بود که شماری از مسافران و خدمه پرواز پیش از سرنگونی هواپیما، تلاش کردهبودند تا کنترل هواپیما را که هواپیماربایان آن را به سمت واشینگتن، دی. سی. هدایت میکردند، به دست بگیرند. اما هیچکدام از مسافران این پرواز و سه پرواز دیگر زنده نماندند. کشته شدگان این حملهها ۲٬۹۷۴ تن بودند، که با در نظر گرفتن ۱۹ هواپیماربا در کل شمار کشتههای این حملهها به ۲٬۹۹۳ تن میرسد. بیشتر کشته شدگان این حملهها مردم عادی و شهروندان بودند، که ملیت آنها از ۹۰ کشور گوناگون جهان بود.
پس از این واقعه تلخ، ایران از نخستین کشورهایی بود که پیام همدردی با مردم آمریکا ارسال کرد و عدهای از مردم ایران نیز با حضور در محل سفارت سوئیس در تهران که حافظ منافع آمریکا در ایران است، با روشن کردن شمع با مردم آمریکا ابراز همدردی کردند. در پیام محمد خاتمی، رییس جمهور وقت ایران در روز یازده سپتامبر ۲۰۰۱ آمده بود: «به نام ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران، اقدام تروریستی هواپیماربایی و حمله به مراکز عمومی در شهرهای آمریکا را که شمار زیادی از مردم بیدفاع را به کام مرگ کشید محکوم میکنم و تأسف عمیق و همدردی خود را با ملت آمریکا بهویژه آسیبدیدگان و خانواده قربانیان حادثه اعلام میدارم.» وی در پیام خود افزوده بود: «تروریسم محکوم است و جامعه جهانی باید ریشهها و ابعاد آن را بشناسد و برای خشکاندن آن گامهای اساسی بردارد. اراده اصولی دولت جمهوری اسلامی ایران قطعاً در این مسیر قرار دارد و برای تحقق این باور اسلامی و انسانی از هیچ اقدامی دریغ نخواهد داشت.»
-حمله به افغانستان: در پی حمله القاعده به رهبری اسامه بن لادن به نیویورک و واشینگتن در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، جورج دبلیو بوش رییس جمهور ایالات متحده آمریکا به گروه طالبان هشدار داد که گروه تروریستی القاعده را از افغانستان تحویل آمریکا دهد. به دنبال خودداری طالبان از پذیرش درخواست ایالات متحده آمریکا فرمان حمله به افغانستان در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ میلادی با نام رسمی عملیات بلندمدت آزادی صادر شد. هدف اصلی این جنگ، مبارزه و از بین بردن القاعده، طالبان و حامیان آن بود. تقریباً یک ماه بعد رژیم طالبان سقوط کرد و با برگزاری کنفرانس بُن حامد کرزی به قدرت رسید و در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به مقام ریاست جمهوری برگزیده شد.
در حمله به افغانستان، نیروهای آمریکایی برای مقابله با طالبان به کمک ایرانیان نیاز داشتند که این قضیه از جدیترین همکاریهای نظامی دو کشور پس از انقلاب اسلامی بود. مهمترین جنبه این همکاری، کمک سپاه پاسداران به آمریکاییها برای سرنگونی دولت طالبان است که در آن زمان، بر پایتخت و بخش عمده خاک افغانستان تسلط داشت. در بخشی از مستند ” فرمانده سایه”، که شبکه ۴ تلویزیون بی بی سی در مورد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پخش کرده، رایان کروکر، سفیر سابق آمریکا در کشورهای کشورهای افغانستان، پاکستان، سوریه، کویت و لبنان، به شرح مذاکرات محرمانه خود در آن مقطع با هیاتی ایرانی پرداخته که یکی از اعضای آن را -بدون ذکر نام- فرستاده قاسم سلیمانی معرفی میکند. به گفته رایان کروکر، فرستاده سپاه قدس در جلسه با آمریکاییها تا مراحلی غیرمنتظره پیش میرود: «او نقشهای را ارائه کرد که آرایش جنگی طالبان را در سرتاسر افغانستان نشان میداد. به همراه آن، توصیههایی را ارائه میکرد که در ابتدا چه اهداف مشخصی را باید هدف قرار دهیم. من پرسیدم میتوانیم یادداشت بردارم؟ گفت: میتوانید نقشه را نگه دارید». این دیپلمات آمریکایی میافزاید که در طول جلسه، هیچ یک از طرفین به سوابق مشکلات موجود میان ایران و آمریکا اشارهای نکردند. در بخش سوم از مستند “ایران و غرب” شبکه ۲ تلویزیون بی بی سی (۱۳۸۷)، هیلاریمان، از اعضای وقت هیات نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، روایت مشابهی را از گفتگوهای محرمانه با ایرانیها در جریان حمله ارتش آمریکا به افغانستان ارائه کرده است. هیلاریمان با ذکر اینکه “ملاقاتها در نیویورک و ژنو انجام شدند”، بی حوصلگی عضو نظامی هیات ایرانی از کُند پیش رفتن گفتگوها را چنین توصیف میکند: “او با مشت روی میز کوبید و گفت بس است دیگر! اینها صحبتهای قشنگی است ولی به هیچ نتیجهای نمیرسد! نقشهای را بیرون آورد و روی میز پهن کرد و شروع کرد به نشان دادن هدفهایی که آمریکا لازم بود [از هوا] بزند، به ویژه در شمال [افغانستان]. ما نقشه را گرفتیم و به فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکایی فرستادیم. و این شد استراتژی نظامی آمریکا.”
در ابتدای سال 1381 شاهد تحرک جدیدی در سیاست خارجی ایران در نزدیکی به غرب هستیم. به استناد یک گزارش منتشر شده در نشریه فایننشال تایمز، این نشریه مدعی شد در ماه مه 2002 رهبران اصلاحطلب ایران تحرکاتی را برای نزدیک شدن به امریکا و گشودن باب مذاکره و بهبود روابط با امریکا آغاز کردند.
-محور شرارت
نیروهای ایالات متحده در شروع تهاجم خود نسبتاً سردرگم بودند، آنها توانستند با همکاری متحدان جمهوری اسلامی در آن کشور (ائتلاف شمال) و استفاده از همکاری مؤثر امنیتی و نظامی ایران (مشخصاً سپاه پاسداران) به سرعت دولت طالبان را ساقط کنند. همکاری نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی با ایالات متحده، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بی سابقه به نظر میرسید و متناسب با آن، ایران انتظار اقدام متقابل دولت جورج بوش (پسر) را داشت. اما این بار هم اتفاقی غیرمنتظره بر سیر وقایع تأثیر گذاشت که زمان وقوع آن، حدود سه ماه بعد از سقوط طالبان و کمتر از یک ماه بعد از تعیین تکلیف دولت آینده افغانستان در کنفرانس بن بود: در ژانویه ۲۰۰۲ (مهر ۱۳۸۰) اسرائیلیها خبر از کشف یک کشتی “اسلحه ایرانی” به نام “کارین اِی” در دریای سرخ دادند که ظاهراً عازم غزه بود. ماجرای کشتی کارین اِی، پوشش خبری گسترده رسانههای غربی را به دنبال داشت و با واکنش شدید دولتهای اسرائیل و ایالات متحده آمریکا مواجه شد. تنها ۲۶ روز بعد از این واقعه بود که جورج بوش در سخنانی غیرمنتظره ایران را عضو “محور شرارت” دانست. نمیتوان با قاطعیت گفت که ماجرای کشتی کارین اِی، ساخته و پرداخته نیروهایی در ایران بود یا اسرائیل، ولی شکی وجود ندارد که این ماجرا، بر فرایند نزدیکی ایران و ایالات متحده تأثیر ویرانگری بر جای گذاشت. این واقعه، به ویژه تأثیر ذهنی درازمدتی بر فضای سیاسی ایران بر جای گذاشت. تحلیل محتوای سخنان آیت الله خامنهای نشان میدهد که در سالهای بعد، به کرات نتیجه تلاشهای انجام شده در آن زمان برای تنش زدایی با واشنگتن، “جسورتر شدن” آمریکاییها و قرار گرفتن ایران در “محور شرارت” دانسته شده است. محور شرارت اصطلاحیست که جورج دبلیو بوش رییس جمهور ایالات متحده آمریکا در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ در سخنرانی سالیانه خود در کنگره ایالات متحده آمریکا در اشاره به سه کشور ایران، کره شمالی و عراق به کار گرفت. او علت این نامگذاری را «حمایت آن کشورها از تروریسم» و «تلاش آنها برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی» بیان کرد با اینکه برای چند ماه، «کروکر» و طرف حسابهای ایرانی وی برای دستگیری عوامل القاعده در منطقه و جنگ با طالبان در افغانستان همکاری میکردند. بعد از سخنرانی بوش که ایران محور شرارت اعلام شد، مواضع ایرانیها برای همکاری با ایالات متحده سخت و این ملاقاتها متوقف شد.
پیرو انتشار گزارش مذکور و برخی گزارشهای دیگر، رهبری در ابتدای خرداد سال 81 در آستانه سالگرد فتح خرمشهر در سخنانی تأکید کرد: «شماری دم از مذاکره با امریکا میزنند که این افراد یا با الفبای سیاست و یا با الفبای غیرت آشنایی ندارند. طرح اینگونه مسائل در این شرایط اهانت به عزت و غیرت ملت ایران است».
با گسترش و جدیتر شدن بحث مذاکره با امریکا و حرکت به سوی بهبود و حل اختلافات فیمابین، دادگستری کل استان تهران با صدور اطلاعیهای تبلیغ و اطلاعرسانی جانبدارانه پیرامون مذاکره با امریکا را طبق قانون مطبوعات و با توجه به منع مذاکره با امریکا از سوی رهبری جرم دانست.
اتهام هستهای
در واقع با قرار دادن نام ایران در محور شرارت توسط دولت امریکا به رهبری جرج بوش اوج فشارهای امریکا پس از اشغال عراق متوجه ایران شد و سایتهای هستهای نطنز و اراک مورد توجه جدی قرار گرفت. نمایندگان سازمان مجاهدین (منافقین) خلق در آگوست سال 2002 در هتلی در واشنگتن مطالبی را درباره برنامه هستهای ایران منتشر کردند و در این رابطه عکسهای ماهوارهای از مراکز هستهای ایران در شبکههای خبری منتشر شد. براین اساس امریکا که با لشکرکشی به دو همسایه غربی و شرقی ایران درحال پرداخت هزینههای سنگین جنگ در عراق و افغانستان بود برای مهار ایران از تلاش برای اجماع بینالمللی به بهانه برنامه هستهای ایران استفاده میکرد. ایالات متحده در پاییز و زمستان سال 2002 ایران را متهم کرد که تعهدات خود را در قبال پیمان منع گسترش هستهای نقض کرده و در صدد تولید سلاحهای هستهای است. ایران با رد این اتهامها اعلام کرد فقط آژانس انرژی هستهای حق قانونی پرداخت به مسائل هستهای ایران را دارد.
ایران برای کاهش فشارهای جهانی و فشار آمریکا به پروتکل الحاقی پیوست. در ۲۹ مهر ۱۳۸۲ برابر با ۲۱ اکتبر ۲۰۰۳، در نشست مشترک وزرای خارجه سه کشور اروپایی و هیات ایرانی که در تهران، سعدآباد، برگزار شد، بیانیهای منتشر شد که به موجب آن، ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستیآزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، به صورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد. انگلیس و فرانسه نیز متعهد شدند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند. در تمام فرایند این مذاکرات، آمریکا اعمال فشار حداکثری را انجام میداد.
7- روابط در زمان احمدی نژاد و بوش: با روی کار آمدن دولت نهم جمهوری اسلامی ایران به ریاست محمود احمدینژاد و اولویت قرار دادن برنامه هستهای ایران در صدر برنامههای سیاست خارجی ایران، روابط ایران و آمریکا تحت تأثیر این مساله بود؛ شروع مجدد غنیسازی در نیروگاه نطنز و ساخت تأسیسات هستهای دیگر همواره باعث تقابل این دو کشور بود. حتی چند دور مذاکرات مستقیم محدود نمایندگان دو کشور در عراق بر سر مسائل امنیتی عراق نیز نتوانست تأثیری بر نزدیک شدن دیدگاههای دو کشور نسبت به یکدیگر شود.
آمریکا در این زمان دائماً ایران را به حمایت و ارائه پشتیبانی تسلیحاتی به گروههای مسلح مخالف حضور نظامی آمریکا در عراق متهم میکرد. سیاست دولت جرج دابلیو بوش در قبال ایران براندازی دولت جمهوری اسلامی و جایگزین کردن آن با دولتی دیگر بودهاست. شرایط روز به روز به سمت بدتر شدن پیش میرفت و شبح جنگ بر رابطه دو کشور سایه انداخته بود.
به فاصله سه سال از اشغال نظامی عراق از سوی آمریکا در آوریل ۲۰۰۳ (فروردین ۱۳۸۲) کار ایالات متحده در خاک همسایه غربی ایران به شدت گره خورد. در آن زمان، از سویی برنامههای واشنگتن برای اداره عراق بعد از صدام حسین شکست خورده بود و از سوی دیگر تلفات نیروهای آمریکایی در درگیریهای مسلحانه، مدام در حال افزایش بود. دولت جورج بوش، ایران را مسوول بخش مهمی از مشکلات نظامی و امنیتی خود در عراق میدانست و در واشنگتن، راه حلهای مختلفی – از جمله اقدام نظامی – برای مهار نقش تهران مطرح شده بود. اما در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا، طرحی متفاوت را به رییس جمهور ارائه کرد که مبنای آن، تلاش برای جلب همکاری مؤثر ایران برای کنترل اوضاع عراق در ازای مجموعهای از امتیازات بود. متعاقباً، خاویر سولانا مسوول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا بسته پیشنهادی ایالات متحده را رسماً به علی لاریجانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد هستهای ایران ارائه کرد. مطابق بسته پیشنهادی، اگر جمهوری اسلامی غنی سازی اورانیوم را متوقف و بر سر عراق همکاری میکرد، در عوض نیروگاههای پیشرفته آب سبک در اختیار تهران قرار میگرفت و سانتریفیوژهای تحقیقاتی ایران فعال میماند (آمریکا در زمان محمد خاتمی حاضر به پذیرش فعالیت این سانتریفیوژها نشده بود). آمریکا، همچنین با حرکت به سمت لغو تحریمهایی که تا آن زمان علیه ایران وضع شده بود، سیاست تغییر رژیم را کنار میگذاشت و به “پذیرش ایران در جامعه بین المللی” کمک میکرد. در پی مذاکرات پشت پرده ایران و غرب، جورج بوش در سخنرانی خود در مجمع عمومی در سال ۲۰۰۶ گفت که آمریکا هیچ مخالفتی با پیگیری یک «برنامه واقعاً صلح آمیز هستهای» از سوی ایران ندارد و چشم انتظار روزی است که دو کشور بتوانند «دوستان خوب و شرکای نزدیکی» باشند. به دنبال گفتگوهای طرفین بر سر این بسته پیشنهادی، قرار شد که علی لاریجانی در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک حضور یابد و توافق با ایران، در جلسهای با حضور وزرای امور خارجه سه قدرت اروپایی، چین، روسیه و آمریکا نهایی شود. این بار عامل غیر منتظرهای که بازی را بر هم زد، شخص محمود احمدی نژاد رییس جمهور وقت بود که علاقهای به «دور زده شدن» خود توسط دبیر شورای عالی امنیت ملی نداشت. در نتیجه سفر هماهنگ شده علی لاریجانی به نیویورک اساساً صورت نگرفت و به جای او، حضور محمود احمدی نژاد بود که در مجمع عمومی سازمان ملل خبر ساز شد البته بعد از بازگشت به ایران، احمدی نژاد، سعید جلیلی را جانشین آقای لاریجانی کرد. محمود احمدی نژاد در سخنان خود در مجمع عمومی بعد از تاکید بر لزوم تغییر سازوکار اداره جهان، گفت که پرونده کشورش قرار است از شورای امنیت به آژانس بین المللی انرژی اتمی بازگردد و اساساً از نظر او موضوع هستهای ایران خاتمه یافته تلقی میشود. سخنان آقای احمدی نژاد، ظاهراً باعث شگفتی شنوندگانش شد؛ چون شورای امنیت کمتر از دو ماه قبل اولین قطعنامه خود علیه برنامه اتمی ایران را صادر کرده بود، سه ماه بعد قرار بود قطعنامه دوم (شامل اولین سری تحریمهای هستهای) را صادر کند و مطلقاً، هیچ نشانهای وجود نداشت که از “بازگشتن پرنده ایران از شورای امنیت به آژانس” حکایت داشته باشد.
8- مذاکرات در زمان احمدی نژاد و اوباما: از آنجایی که خاستگاه، شعارها، رویکردهای حزب پشتیبان اوباما با بوش متفاوت بود؛ انتظار میرفت آمریکا راهبرد متفاوتی را در قبال ایران پی بگیرد. با روی کار آمدن باراک اوباما، وی تلاش کرد در حالی که از شیوه برخورد دولت جورج دبلیو بوش فاصله بگیرد، اما کماکان همان سیاستهای رفتاری را دنبال کند. چگونگی رابطه با ایران در صدر دستور کارهای سیاست خارجی آمریکا در زمان دولت اوباما قرار داشت.
اوباما در پیام نوروزی خود در سال ۱۳۸۸ خطاب به «مردم و رهبران ایران» گفت: ایالات متحده مایل است جمهوری اسلامی ایران به جایگاه به حق خود در جامعه بینالمللی دست یابد و این حق شماست، اما این حق با مسوولیتهای واقعی همراه است و نمیتوان از راه ترور یا اسلحه به چنین جایگاهی دست یافت بلکه راه رسیدن به آن، اقدامات صلحآمیزی است که عظمت واقعی ملت و تمدن ایران را به نمایش بگذارد. آیت الله خامنهای، رهبر ایران همچنین در اقدامی نادر به پیام نوروزی باراک اوباما واکنش نشان داد. وی در سخنرانی خود در اولین روز سال ۱۳۸۸ در جمع زائران حرم علی بن موسی الرضا گفت: حتی در همین پیام تبریک نیز ملت ایران طرفدار تروریست و دنبال سلاح هستهای خوانده شدهاست. آیا این پیام تبریک است یا دنباله همان اتهامات؟
دولت اوباما توانایی اتمی ایران را یک خطر بالقوه برای خود میدانست. به همین منظور از راههای مختلف سعی کرده ایران را بر سر میز مذاکره مستقیم با آمریکا و متحدانش بنشاند. ایجاد تحریمهای علیه ایران و مذاکرات گروه ۱+۵ با ایران از این دست رفتارهای متفاوت است.
پیامها به بالاترین سطح میرسد: نامهی اوباما به رهبری و پاسخ به آن
در سخنرانی اولین روز سال ۱۳۸۸ آیت الله خامنهای در جمع زائران حرم علی بن موسی الرضا به حرکات دولت اوباما برای «تعامل دیپلماتیک با ایران جهت حل مسایل مورد اختلاف دو کشور» اشاره شد: «آنها میگویند به سوی ایران دست دراز کردهایم و ما میگوییم اگر آمریکا در زیر دستکش مخملی، دستی چدنی را پنهان کرده باشد این اقدام هیچ معنا و ارزشی ندارد.» وی در این سخنرانی اظهار داشت رفتار آمریکا تا این لحظه تغییراتی را که ایران مایل است شاهد آن باشد نداشتهاست. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی که با همتای فرانسوی خود شرکت کرد گفت: «باراک اوباما رسماً اعلام کرده در صورت موافقت رهبر ایران به دنبال مذاکره دوجانبه با این کشور است. وی با اعلام اینکه «ایران کشوری با تاریخی غنی و قابل توجه است.» گفت: «من بار دیگر تأکید میکنم ایالات متحده آمریکا جدیت خود را در مذاکره با ایران همراه با رعایت احترام متقابل نشان داده است.»
شاید اوج روابط ایران آمریکا به لحاظ سطح این ارتباط در اردیبهشت ماه سال 88 کلید خورد، تاریخ ارسال نخستین نامهی اوباما به آیت الله خامنهای که در نماز جمعهی تاریخی خردادماه 88 از سوی رهبری اشارهای به آن نامه شد. دومین نامهی اوباما شهریورماه 88 ارسال شد، نامهای که در آن اوباما خواستار همکاری دو کشور شده و و دوماه بعد آیت الله خامنهای اشارهای دوباره به این نامهها کرده و در دیدار دانش آموزان و دانشجویان خانواده شهدا صراحتا به آن پرداخته شد: «همین رئیس جمهور جدید آمریکا، حرفهای قشنگی زد؛ به ما هم مکرراً پیغام داد؛ شفاهی، کتبی، که بیائید صفحه را عوض کنیم، بیائید وضع تازهای درست کنیم، بیائید در حل مشکلات عالم با همدیگر همکاری کنیم؛ تا این حد! ما هم گفتیم پیشداوری نکنیم؛ ما به عمل نگاه میکنیم. گفتند، میخواهیم تغییر ایجاد کنیم. گفتیم خوب، ببینیم تغییر را. از روز اول فروردین که من در مشهد سخنرانی کردم – گفتم اگر دستکش مخملی روی پنجهی چدنی کشیده باشید و دستتان را دراز کنید، ما دستمان را دراز نمیکنیم؛ این هشدار را من آنجا دادم – الان هشت ماه میگذرد. در طول این هشت ماه، آنچه ما دیدیم، برخلاف آن چیزی بود که اینها به زبان، بهظاهر ابراز میکنند».
نامهی سوم دی ۹۰ فرستاده شد. علی مطهری، نماینده مجلس، اواخر دی ۱۳۹۰ در گفتگو با خبرگزاری فارس از نامه سوم باراک اوباما به آیت الله خامنهای خبر داد. نامه سوم زمانی ارسال شده بود که مذاکرات هستهای میان ایران و قدرتهای جهان عملاً به بنبست رسیده و تنها توافق دو طرف در هر نشست بر سر زمان و مکان نشست بعدی بود.
نامه چهارم نوامبر ۲۰۱۴ در آستانه ضربالاجل مذاکرات هستهای ایران و گروه پنج به علاوه یک فرستاده شد. برخلاف سه نامه قبلی که خبر ارسالشان نخست از طرف منابع ایرانی اعلام شده بود، این دفعه رسانهای آمریکایی به نام وال استریت ژورنال خبر این نامه را منتشر کرد. نامهای که واکنش شدید محافظهکاران آمریکایی را در پی داشت.
اما این نامهها بی پاسخ نماندهاند. 21 آبانماه 1393، علی شمخانی -دبیر شورایعالی امنیت ملی- تایید کرد که ایران به برخی از نامههای اوباما پاسخ داده است و چند سال بعد در اردیبهشتماه 98 نیز در دیدار رهبری با کارگزاران نظام به نامههای اوباما و پاسخ به یکی از این نامهها اشاره شد: «اوباما که ظاهرش خیلی اتو کشیده تر از اینها بود یک نامه فدایت شوم برای ما نوشت و بنده بعد از مدتی جوابی به او دادم، بلافاصله نامه دوم را نوشت، می خواستم جواب بدهم که فتنه ۸۸ پیش آمد و او با فراموش کردن همه آن حرف ها و ابراز ارادت ها، با خوشحالی به حمایت و دفاع از فتنه و فتنهگرها شتافت.»
این نخستین بار و تا امروز آخرین بار بود که گفتوگویی کتبی و مستقیم در این سطح میان مقامات دو کشور شکل گرفت.
ابتکار عمان
حداقل یک ابتکار محرمانه دیگر نیز برای نزدیک کردن جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا به جریان افتاد که برخی جزییات آن، اخیراً منتشر شده است. این اقدام، در اواخر دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد و با میانجیگری کشور عمان صورت گرفت و به نتیجه نهایی منجر نشد. در توضیح ابتکار عمان، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا، در کتاب خاطرات خود به نام “گزینههای دشوار” توضیحاتی را ارائه کرده که کمابیش با صحبتهای مرداد ماه سال گذشته علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه سابق ایران در مصاحبه با روزنامه ایران همخوانی دارد. خانم کلینتون میگوید که سلطان قابوس پادشاه عمان، در ژانویه ۲۰۱۱ به ایالات متحده پیشنهاد داد که میان این کشور و ایران میانجیگری کند واین پیشنهاد پذیرفته شد. هرچند نهایتاً، در اواخر سال ۲۰۱۲ (به عبارت دیگر، چند ماه بعد از اجرای تحریمهای بی سابقه بانکی و نفتی آمریکا و اروپا علیه ایران) بود که عمانیها خبر از آمادگی ایران برای گفتگوی جدی با ایالات متحده در سطح معاونان وزارت امور خارجه دادند علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه وقت ایران، در توضیحی جداگانه در مصاحبه با روزنامه ایران میگوید که ۸ ماه قبل از ملاقات معاونان (که ظاهراً در مارس ۲۰۱۳ یا اسفند ۱۳۹۱ انجام میگیرد) نامه پادشاه عمان در مورد میانجیگری بین تهران و واشنگتن را به آیت الله خامنهای داده و شورای عالی امنیت ملی را در جریان گذاشته است. او میافزاید که وجود اختلاف نظر در داخل حکومت، به تأخیر در تصمیم گیری انجامیده تا نهایتاً، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۱۲ آمریکا (آبان ۱۳۹۱) آمریکاییها خواستار توقف تماسهای محرمانه تا زمان روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا شدهاند. چهار ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سرانجام ملاقات محرمانه معاونان وزرای امور خارجه ایران و آمریکا در مسقط عمان برگزار میشود. اما این ملاقات، حدود سه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ایران فاصله دارد و این بار آیت الله خامنهای است که، به گفته علی اکبر صالحی، خواستار متوقف شدن مذاکرات تا زمان بعد از انتخابات میشود. خواستهای که شاید ریشه در تردید رهبر ایران در “رازنگهداری” تیم آقای احمدی نژاد در مورد مذاکرات محرمانه داشته و شاید هم به سادگی، نوعی مقابله به مثل در واکنش به اقدام قبلی آمریکاییها در تعویق مذاکرات تا روشن شدن نتیجه انتخاباتشان بوده است. به هر ترتیب، اگرچه ابتکار عمان، همچون شش ابتکار قبلی در رابطه ایران و آمریکا به عقب گردهای خبرساز نینجامیده، اما از یک جهت به موارد سابق شباهت داشته و آن اینکه برای چندمین بار، تلاشهایی پشت پرده برای توافق درازمدت دو کشور بی نتیجه مانده است.
9-مذاکرات در زمان روحانی اوباما
از شعارهای اصلی انتخاباتی حسن روحانی، رفع تحریمها و حل پرونده هستهای ایران بود. پیروزی او در مرحله اول انتخابات با رأی بالا، نشان از آن داشت که جامعه ایران بالاترین تمایل را به مذاکره و رفع تنش با جهان را دارد. از آن سو هم اوباما، علت وارد کردن این فشار اقتصادی بی سابقه را، به مذاکره نشاندن ایران عنوان میکرد تا از طریق دیپلماسی به محدود سازی صنعت هستهای ایران برسد.
همزمان با پیشنهاد مذاکرات، آمریکا با تمام توان در حال تلاش برای اجماع و فشار جهانی علیه ایران بود. قطعنامههای مختلف در شورای امنیت سازمان ملل، گویای موفقیت اجماع سازی دولت اوباما در این رابطه است. ایران شاهد سنگینترین تحریمهای بین المللی بود اما از جهت دیگر هم به بالاترین توانایی خود در غنی سازی اورانیوم دست پیدا کرده بود. ادامه همان مسیر یعنی فشار جهانی بر ایران و غنی سازی هر چه بیشتر، چشم انداز خوشایندی را تصویر نمیکرد. با این تفاسیر باز هم همهی طرفها مذاکره را پر فایده ترین ابزار برای رسیدن به خواستهای خود دیدند.
به گفته علی اکبر صالحی، بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ۱۳۹۲، او رییس جمهور جدید را در جریان مذاکرات پشت پردهای که در دوره دوم آقای احمدی نژاد و به اذن آیت الله خامنهای با آمریکاییها انجام شده قرار داده و اطلاع از این موضوع، “تعجب” آقای روحانی را برانگیخته است. سخنان روحانی از میل دولت او برای سرعت گرفتن حل مناقشات حکایت داشت. حسن روحانی دربارهی رابطه با آمریکا میگوید: «رابطه ایران با آمریکا مساله پیچیده و دشواری است؛ ساده نیست. زخم کهنهای وجود دارد که باید درمان شود. دنبال افزایش تنش نخواهیم بود. عقل سلیم هم حکم میکند دولت و کشور به فکر آینده باشند و ترمیم گذشته. هرگونه سخن گفتن با آمریکا باید بر مبنای منافع و احترام متقابل و از موضع برابر باشد اما آمریکا باید تصریح کنند که در امور داخلی ایران هرگز مداخله نخواهند کرد ثانیاً تمام حقوق حقه ایران مانند هستهای را به رسمیت بشناسند و سیاستهای یکجانبهگرایی و زورمدارانه نسبت به ایران را کنار بگذارند در این شرایط زمینه متفاوت میشود اما همه باید بدانند که دولت آینده از حقوق حقه ملت ایران هرگز کوتاه نخواهد آمد. آمادهایم تنشها کاهش یابد…. روابط امروز ایران با آمریکا در حد دشمنی و تخاصم است، باید سعی کنیم این حد را با برنامهریزی و تدبیر پایین آوریم و حداقل روابط را از دشمنی به تنش برسانیم. در وضعیت کنونی قادر نیستیم بگوییم با آمریکا میخواهیم تنشزدایی کنیم زیرا امروز بحث تهدید و تخاصم است. در ۸ یا ۱۰ سال پیش میشد اما امروز در مرحله دیگری قرار گرفتهایم…. برای ما آنچه مهم است، پاسخ عملی دولت آمریکا و نه بیانیههاست، ما همه اقدامات دولت آمریکا را به دقت رصد میکنیم و اگر اقدامات عملی و سازندهای ببینیم پاسخ متناسب و مشابه به آن میدهیم.»
طبق پیش بینیها پس از پیروزی حسن روحانی، سرعت حل موضوع پروندهی هسته ایران با 1+5 سرعت یافت. از بدو دولت اول روحانی تا امضای برجام، با تمام مشکلات، روند مذاکرات با سرعت قابل توجهی به پیش میرفت و برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب، وزیران امورخارجه ایران و آمریکا پشت یک میز دیده شدند.
-سفر روحانی به نیویورک: چند روز پیش از سفر حسن روحانی به شصت و ششمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، باراک اوباما به حسن روحانی نامهای نوشت و رییس جمهور ایران به این نامه پاسخ داد. کاخ سفید گفت: «محتوای اصلی نامه اوباما به روحانی را منتشر کردهاست. موضوع برنامه هستهای ایران و مذاکرات مربوط به آن، محور اصلی این نامه را تشکیل میداده است؛ بنابراین، اوباما نسبت به یافتن راهکاری برای موضوع هستهای ایران ابراز تمایل کردهاست.» حسن روحانی نیز دربارهی نامه گفت: «این میتواند قدمهای کوچکی برای آیندهای بسیار مهم باشد.» در ۲۸ شهریور ۱۳۹۲ حسن روحانی در گفتگو با شبکه ان. بی. سی آمریکا، در پاسخ به سؤالات آن کاری مجری این برنامه در خصوص مسائل گوناگون از جمله حضور و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مذاکرات هستهای، رابطه با آمریکا و غیره سخن گفت. وی در این مصاحبه گفت لحن نامه باراک اوباما به من مثبت و سازنده بود. همچنین حسن روحانی از داشتن اختیارات تام در مذاکرات هستهای با غرب خبر داد. در ۳۰ شهریور ۱۳۹۲ برخی از روزنامهها در ایران از احتمال دیدار حسن روحانی در شصت و ششمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد که قرار است ۳۱ شهریور ماه برگزار شود خبر دادند. حسن روحانی در ۲۸ شهریور ۱۳۹۲ در گفتگو با شبکه ان. بی. سی آمریکا گفته بود دیدار با باراک اوباما در دستور کار من نیست اما هر چیزی در دنیای سیاست امکانپذیر است. سخنگوی کاخ سفید هم گفته بود اوباما آماده دیدار با روحانی است. هنگامی که حسن روحانی در نیویورک به سر میبرد اوباما امید به ملاقات روحانی داشت اما طرف ایرانی این ملاقات را بسیار پیچیده دانست و لذا ملاقاتی صورت نگرفت. در جریان این سفر محمدجواد ظریف در چارچوب مذاکرات هستهای با جان کری وزیر امور خارجهی آمریکا دیدار کرد که اولین دیدار وزرای امور خارجهی دو کشور از ۱۳۵۸ تا آن زمان بود. پس از دیدار رضایت بخش وزرای خارجه ایران و آمریکا در تاریخ ۴ مهر ۱۳۹۲ در قالب مذاکرات ۱+۵ و نیز مذاکره خصوصی دو طرف پس از پایان جلسه در تاریخ ۵ مهر ۱۳۹۲ هنگامی که حسن روحانی در راه محل اقامت خود در نیویورک به سمت فرودگاه برای حرکت به سمت ایران بود، رؤسای جمهور ایران و آمریکا از طریق تلفن با یکدیگر صحبت کردند. در این تماس تلفنی، طرفین تأکید کردند که اراده سیاسی برای حل سریع مساله هستهای ایران را دارند. دو طرف همچنین وزرای امور خارجه خود را مأمور کردند تا زمینه همکاریهای لازم را هرچه زودتر فراهم آورند. این بالاترین سطح تماس میان دو کشور از زمان انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بودهاست.
-مذاکرات ژنو: پس از مذاکرات ژنو ایران و گروه ۵+۱ در ۲۳ و ۲۴ مهر ۱۳۹۲ در مقر سازمان ملل در ژنو، سوئیس به مذاکره پرداختند. ظریف و اشتون در پایان این مذاکرات بیانیهای مشترک صادر کردند که بیسابقه بود. دور بعدی مذاکرات ۷ نوامبر، ۱۷ آبان، آغاز شد. روز بعد وزرای امور خارجهی آمریکا، آلمان، روسیه، بریتانیا و فرانسه هم بهطور غیرمنتظرهای به مذاکرات پیوستند. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به مدت پنج ساعت با حضور اشتون با یکدیگر گفتگو کردند. این مذاکرات پس از سه روز گفتگوی فشرده بدون دستیابی به توافق پایان یافت. کری پس از پایان گفتگوها، گفت پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند و به نقطهی مشترک نزدیک شدهاند. دور بعدی گفتگوها ۲۰ نوامبر آغاز شد. پس از سه روز گفتگوی بینتیجه وزاری امور خارجهی هر شش کشور در ۲۳ نوامبر به مذاکرات پیوستند و نهایتاً پس از روزها مذاکرهی فشرده در ساعت ۳ بامداد روز یکشنبه ایران و ۵+۱ به توافقی دست یافتند و مذاکرات به پایان رسید.
مذاکرات فشرده ایران و 1+5 در ژنو به توافقنامه چهار صفحهای ختم شد که حدود 7 میلیارد دلار حاصل از لغو تحریمها بخش کوچکی از دستاوردهای ایران از این توافق است. در این توافقنامه آمده است: فعالیت در سایتهای هستهیی اراک نطنز و فردو به شکل کنونی ادامه پیدا خواهد کرد و تحریمها افزایش نخواهد یافت.
بیشتر بخوانید: ترجمه رسمی متن توافقنامه ژنو: [متن کامل توافقنامه هستهای ایران و ۱+۵/ ایران و طرف مقابل چه تعهداتی دادند؟]
-تفاهم هستهای لوزان: پس از چندین دور مذاکره ایران و گروه ۵+۱ در وین و ژنو، به منظور دستیابی به توافق نهایی هستهای، پس از دو دور مذاکره فشرده در بازهی زمانی ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ تا ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ (برابر با ۳ آوریل ۲۰۱۵) تفاهم هستهای لوزان، شامل خلاصهای از مجموع راه حلهای تفاهم شده برای رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک پیرامون برنامه هستهای ایران تا ضرب الاجل ۱۰ تیر ۱۳۹۴، میان ایران و گروه ۱+۵ در لوزان سوئیس منعقد شد. مجموعه متضمن این راه حلها جنبه حقوقی نداشته و صرفاً راهنمای مفهومی تنظیم و نگارش برنامه جامع اقدام مشترک را فراهم ساخت. بر این اساس تدوین برنامه جامع اقدام مشترک با مبنا قرار دادن این راه حلها در آینده نزدیک آغاز گردید.
در آن زمان عصرایران در گزارشی با عنوان “چرا توافق لوزان یک “توافق خوب” است؟”به ارزیابی نکات مثبت توافق لوزان پرداخته است که خلاصهای از آن در ادامه میآید:
برداشتن تحریمها: مهمترین نکته درباره متن توافق لوزان را باید سرنوشت تحریمها دانست؛ براساس متن توافق لوزان همه تحریمها برداشته خواهد شد و این یک دستاورد مهم است. البته طبیعی است که تحریمهایی برداشته میشود که در ارتباط با برنامه هستهای تهران علیه کشورمان تصویب و اعمال شده است و بقیه تحریمها در ارتباط با موضوعات دیگر از جمله اتهامات حقوق بشری سر جای خود باقی خواهند ماند، زیرا مذاکرات با 1+5 در ارتباط با برنامه هستهای تهران بود و نه دیگر موضوعات.
غنی سازی دومین دستاورد توافق لوزان، پذیرش غنی سازی در خاک ایران از سوی قدرتهای جهانی است. مهمترین و محوریترین مساله در برنامه هستهای ایران، غنی سازی در خاک ایران است. از ابتدا نیز اصلیترین درخواست تهران، داشتن برنامه غنی سازی در خاک ایران بود. از این موضوع، بارها به عنوان خط قرمز ایران یاد شده بود.
در قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران نیز به صراحت درخواست تعلیق یا توقف کامل غنی سازی در ایران مطرح شده بود. با این حال در مذاکرات جدید ایران و 1+5 در دولت روحانی، طرفهای خارجی غنی سازی 3.6 درصدی در ایران را پذیرفتند. این پذیرش به معنی زیر سوال رفتن تمامی قطعنامههای قبلی شورای امنیت سازمان ملل متحد است.
مقامات آمریکایی و اروپایی و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در تمامی 10 سال گذشته بر تعلیق کامل غنی سازی ایران تاکید میکردند اما پذیرش غنی سازی در توافق لوزان، همه این موضعگیریها را نابود کرده است.
بر اساس این تفاهم، دوره زمانی برنامه جامع اقدام مشترک در خصوص برنامه غنیسازی ایران ده ساله خواهد بود. در طول این مدت، تعداد بیش از پنج هزار ماشین سانتریفیوژ در نطنز به تولید مواد غنی شده در سطح ۳/۶۷ درصد ادامه خواهند داد. ماشینهای اضافه بر این تعداد و زیرساختهای مرتبط با آنها جهت جایگزینی با ماشینهایی که در طول این زمان آسیب میبینند جمعآوری و تحت نظارت آژانس نگهداری خواهد شد. همچنین ایران قادر خواهد بود ذخایر موجود مواد غنی شده خود را برای تولید مجتمع سوخت هستهای یا صادرات آنها به بازارهای بینالمللی در قبال خرید اورانیوم اختصاص دهد. براساس راه حلهای به دست آمده ایران برنامه تحقیق و توسعه خود را بر روی ماشینهای پیشرفته ادامه خواهد داد و مراحل آغاز و تکمیل فرایند تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای IR-4، IR-5،IR-6 و IR-8 را در طول دوره زمانی ده ساله برنامه جامع اقدام مشترک ادامه خواهد داد. [خلاصهای از راهحلهای تفاهمشده بین ایران و ۱+۵]
یکی دیگر از نکات مهم سرنوشت راکتور آب سنگین اراک بود. راکتور اراک آب سنگین ماند و قرار بر بازطراحی ارتقا یافته و روزآمد شد.
بعد از امضای این تفاهم نامه مردم ایران در برخی نقاط به شادی خیابانی پرداختند. تفاهم لوزان، رسیدن به یک توافق هستهای را بیشتر از همیشه در دسترس نشان داد.
برجام: پس از چندین دور مذاکره در وین، لوزان و ژنو، آخرین دور از مذاکرات برنامه هستهای ایران و گروه ۵+۱ از ظهر روز شنبه ۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، در هتل کوبورگ در شهر وین اتریش با حضور جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و هیاتهای کارشناسی دو طرف آغاز شد. ضرب الاجل تعیینشده برای این مذاکرات، روز سیام ژوئن تعیین شده بود که سه بار به ترتیب تا سوم، دهم و سیزدهم ژوئیه تمدید گردید. به تدریج و در روزهای پایانی توافق برخی از وزرای خارجه گروه ۵+۱ نیز برای برداشتن گامهای نهایی عازم وین شدند. در نهایت پس از چندین دور تمدید مذاکرات در سهشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵)، توافق جامع هستهای وین که در اصطلاح برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام نامیده میشد، در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ منعقد شد. تحت این توافق، ایران ذخایر اورانیم غنی شده متوسط خودش را پاکسازی خواهد کرد و ذخیرهسازی اورانیوم با غنای کم را تا ۹۸ درصد قطع میکند، و تعداد سانتریفیوژها را حدود دوسوم و حداقل برای ۱۵ سال کاهش میدهد. برای ۱۵ سال بعد، ایران موافقت کردهاست که اورانیوم را بیش از ۳٫۶۷ درصد غنیسازی نکند یا هیچ تأسیسات غنیسازی اورانیوم جدید یا رآکتور آبسنگین جدیدی را نسازد. در نتیجه این توافقنامه که تأییدیه پایدار متعهدین آن را به همراه دارد، ایران از تحریمهای شورای امنیت ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده بیرون خواهد آمد. بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند انعقاد توافق مذکور موجب گشایش افقهای جدید در روابط سیاسی دو طرف اصلی آن یعنی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا خواهد شد.
بنابر این توافقنامه:
– قدرتهای جهانی برنامه هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخته و اعمال حقوق هستهای ملت ایران را در چارچوب معاهدات بینالمللی محترم میشمارند.
– ایران به عنوان یک قدرت دارای فناوری هستهای و برخوردار از برنامه هستهای صلحآمیز، از جمله چرخه کامل سوخت و غنیسازی، توسط سازمان ملل متحد مورد شناسایی قرار میگیرد.
قطعنامههای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، شامل کلیه تحریمهای اقتصادی و مالی تحمیلشده در قالب یک چارچوب مورد تفاهم و از طریق صدور یک قطعنامه جدید به یکباره لغو خواهند شد.
– با صدور قطعنامه جدید ذیل ماده ۲۵ منشور ملل متحد، ضمن اشاره به ماده ۴۱ منشور صرفاً در بندهای مربوط به لغو تحریمهای گذشته، تحول ماهوی در نحوه برخورد شورای امنیت با ایران ایجاد خواهد شد.
– همه تاسیسات و مراکز هستهای ایران به کار خود ادامه خواهند داد.
– زیرساخت هستهای ایران حفظ خواهد شد. هیچ سانتریفیوژی از بین نخواهد رفت و کار تحقیق و توسعه بر روی کلیه سانتریفیوژهای کلیدی و پیشرفته ایران از جمله IR-۴، IR-۵،IR-۶ و IR-۸ ادامه مییابد.
– راکتور آب سنگین اراک به عنوان یک راکتور آب سنگین باقیمانده و ضمن مدرن سازی و اضافه کردن قابلیتها، آزمایشگاهها و تاسیسات جدید به آن با همکاری صاحبان پیشرفتهترین و امنترین فنآوریهای روز جهانی، خواستههای اولیه برای برچیده شدن یا تبدیل آن به راکتور آب سبک به کنار گذاشته شدهاند.
– ایران به عنوان یک تولیدکننده محصولات هستهای، به خصوص دو محصول راهبردی «اورانیوم غنی شده» و «آب سنگین»، وارد بازارهای جهانی خواهد شد و تحریمها و محدودیتها علیه صادرات و واردات مواد هستهای – که بعضاً ۳۵ سال در جریان بود بی تأثیر میگردد.
– الزام بر ممنوعیت فعالیت موشکی کشورمان از جمله در حوزه موشکهای بالستیک به محدودیتهایی در حوزه موشکهای طراحیشده برای سلاح هستهای که جمهوری اسلامی ایران هیچگاه به دنبال آن نبوده و نخواهد بود، تبدیل خواهد شد.
-تحریم تسلیحاتی ایران لغو و با برخی محدودیتها جایگزین خواهد شد، به نحوی که امکان واردات یا صادرات اقلام دفاعی به صورت موردی فراهم خواهد گردید. این محدودیتها نیز بعد از ۵ سال به طور کامل لغو خواهد شد.
– تحریم تحصیل دانشجویان ایرانی در رشتههای مرتبط با انرژی هستهای به طور کامل لغو خواهد شد.
– برای اولین بار پس از سه دهه تحریم ممنوعیت خرید هواپیمای مسافربری مرتفع و امکان بازسازی ناوگان هوایی کشور و ارتقای ایمنی پروازها فراهم خواهد گشت. [خلاصه متن توافق هستهای ایران و ۱+۵]
پس از امضای برجام نیز مردم در شهرهای مختلف به پایکوبی و شادی پرداختند. همزمان از آن سو، انتقادات منتقدین برجام تندتر از قبل شد و به نقد و تخریب برجام پرداختند. در آمریکا نیز مخالفین برجام اقدامات مختلفی را برای اختلال اتخاذ کردند.
-همکاریهای نظامی: همزمان با قوت گرفتن تنش زدایی در عرصه دیپلماتیک، با ظهور داعش دو کشور در مبارزه با داعش هم دارای منافع مشترکی شدند. هرچند بعد از تصرف غافلگیرکننده موصل از سوی داعش در سال ۱۳۹۳، سپاه پاسداران بسیار سریعتر از ارتش آمریکا به تقاضای کمک دولت عراق پاسخ مثبت میدهد، اما در ادامه، مناطق تحت تصرف داعش در عراق با نوعی تقسیم کار نانوشته میان ارتش عراق، نیروهای اقلیم کردستان، ارتش آمریکا -و موتلفان آن- و سپاه -و شبه نظامیان وابسته به آن- آزاد میشود. تقسیم کاری که در جریان آن ایران و آمریکا، به کمک دولت عراق که با هر دو طرف در تماس است، حدود عملیات خود در مناطق همجوار را به دقت رعایت میکنند تا به همدیگر صدمه نزنند. یک نمونه بسیار معروف از این همکاری غیر مستقیم، عملیات آزادسازی موصل در تیر ۱۳۹۶، به دنبال سه سال اشغال این شهر از سوی نیروهای داعش است. در این عملیات، که در آن نیروهای ارتش عراق، نیروهای اقلیم کردستان، نیروهای حشد الشعبی و ارتش آمریکا (در قالب “ائتلاف بین المللی”) مشارکت مؤثر دارند، در بسیاری از مقاطع میزان هماهنگی در حدی است که گویی در مقاطعی مشخص، عملیات شبهنظامیان عراقی وابسته به نیروی قدس با حملات نیروی هوایی ایالات متحده تکمیل میشود – یا برعکس. البته دوران این هماهنگیهای غیرمستقیم، بعد از آزادسازی متصرفات داعش، روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده و افزایش کم سابقه تنش میان تهران و واشنگتن به پایان میرسد.
روند تنش زدایی میان دو کشور با سرعت نسبتاً قابل قبولی همراه بود. در دو کشور این اقدامات تنش زدا با مخالفین سرسختی مواجه بود. روند کار حاکی از آن بود که اگر فرصت باقی باشد احتمال اینکه دیدار به سطح روسا رسد وجود دارد. اما چیزی نگذشت که این روند با تغییر رییس جمهور آمریکا متوقف شد.
10-مذاکرات در زمان روحانی و ترامپ: بنابر آنچه ترامپ پیش از پیروزیاش گفته بود، پرواضح بود در صورت پیروزی او، برجام تازه متولد شده، با آسیبهای جدی مواجه خواهد شد. دیری نگذشت که پس از پیروزی ترامپ مشخص شد که او سخت به دنبال خروج از برجام است و این تنها خواسته و برنامهی او نیست.
تلاش آمریکا برای خروج از برجام برنامهای بود که دونالد ترامپ از زمان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سر داشت. در نهایت در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دولت ایالات متحدهی آمریکا رسماً از برجام خارج و بازگشت تحریمها به صورت گذشته را اعلام کرد و برای انجام مجدد مذاکرات در صورت تمایل ایران اعلام آمادگی نمود.
طرح خروج از برجام در اواخر شهریور ماه سال ۱۳۹۶ قوت گرفت و در مهر ماه همان سال، بهطور جدی در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت. از آنجا که امکان خروج یک جانبه آمریکا از این توافقنامه بینالمللی ممکن نبود، ترامپ منتظر فرصتی برای متهم کردن ایران به خروج از برجام ماند. این تلاشهای دولت ترامپ مشکل بزرگ روبرو بود و آن هم اعلام پایبندی ایران به مفاد برجام از طرف کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. لذا دولت آمریکا سعی کرد تا با تمرکز بر برنامه موشکهای بالستیک ایران، دولت ایران را ناقض روح برجام نشان دهد. ترامپ همچنین مقامات امنیتی و اطلاعاتی آمریکا را برای «ساختن» شواهدی که نقض برجام توسط ایران را نشان دهند تحت فشار قرار دادهاست. ترامپ در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۷ اعلام کرد که تصمیم خود را در مورد توافقنامه هستهای با ایران گرفتهاست ولی از اعلان عمومی جزییات آن خودداری کرد. طرح خروج از برجام در اواخر شهریور ماه سال ۱۳۹۶ قوت گرفت و در مهر ماه همان سال، بهطور جدی در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت. از آنجا که امکان خروج یک جانبه آمریکا از این توافقنامه بینالمللی ممکن نبود، ترامپ منتظر فرصتی برای متهم کردن ایران به خروج از برجام ماند. این تلاشهای دولت ترامپ مشکل بزرگ روبرو بود و آن هم اعلام پایبندی ایران به مفاد برجام از طرف کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. لذا دولت آمریکا سعی کرد تا با تمرکز بر برنامه موشکهای بالستیک ایران، دولت ایران را ناقض روح برجام نشان دهد. ترامپ همچنین مقامات امنیتی و اطلاعاتی آمریکا را برای «ساختن» شواهدی که نقض برجام توسط ایران را نشان دهند تحت فشار قرار دادهاست. ترامپ در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۷ اعلام کرد که تصمیم خود را در مورد توافقنامه هستهای با ایران گرفتهاست ولی از اعلان عمومی جزییات آن خودداری کرد.
از واپسین روزهای سال ۱۳۹۶، مجدداً اخباری در مورد تلاشهای آمریکا برای برهم زدن برجام شنیده شد که در فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۷ شدت گرفت. رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا و هربرت ریموند مکمستر، مشاور امنیت ملی آمریکا، که همیشه ترامپ را به ادامه توافق هستهای با ایران ترغیب میکردند به ترتیب با مایک پمپئو، مدیر سازمان سیا، و جان بولتن، سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل، جایگزین شدند، سیاستمدارانی که همسو با ترامپ فکر میکنند و خروج از برجام را از اولویتهای سیاست خارجی خود میخوانند.
روز دوشنبه (۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷) دونالد ترامپ رییس جمهور در پیام توییتری از اعلام تصمیم خود در مورد ماندن در برجام یا خروج از آن در ساعت ۱۴ روز ۸ مه (به وقت آمریکا) (برابر با ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۸ اردیبهشت در ایران) خبر داد. همچنین یک هفته بعد در روز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۹۷ مصادف با ۸ می ۲۰۱۸ ترامپ رسماً خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد و به تمامی شرکتها و تجار فرصت داد ظرف مدت ۱۸۰ روز از فعالیت در ایران خارج شوند. با دستور ترامپ تمامی تحریمها اعم از موشکی-هسته ای و… برگشت. عربستان سعودی و بحرین و اسرائیل از اولین کشورهایی بودند که از این تصمیم ترامپ حمایت کردند.
پس از خروج ترامپ از برجام، روزنههایی که برای آن سالیان سال تلاش شده بود؛ مسدود شد. اقدامات بعدی ترامپ و وضع تحریمهای همه جانبه، دیوار بی اعتمادی را که تا حدودی کوتاه شده بود؛ مجدداً بلند ساخت.
سفر روحانی به منظور شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مهر 1398
تنش در منطقه و در روابط ایران و آمریکا بالا گرفته است، از جنگ نفتکشها تا پرواز پهپاد آمریکایی در آبهای منطقهای ایران همگی نشان از این موضوع دارد. اما فرانسه در اروپا و شینزو آبه در ژاپن و دیگران در کشورهای شرقی و غربی و عربی همگی در تکاپوی بهبود روابط ایران و آمریکا هستند، و پیامهای غیرمستقیم میان دو کشور رد و بدل میشود، چه از طریق کشوری ثالث و چه گفتوگوی مجازی مقامات دو کشور در توییتر.
رییس جمهور روحانی در حالی روز گذشته -1 مهرماه- عازم نیویورک شد که گمانهزنیهای فراوانی حول این سفر وجود دارد. برخی از احتمال مذاکره میگویند، بعضی از امکان حصول توافق و برخی دیگر از دیدار.
تمام این گمانهزنیها در حالی است که چارچوبها و شروط برای انجام مذاکره روز سهشنبه ۲۶ شهریور، پیش از این سفر از سوی آیت الله خامنهای تبیین شده است: «چنانچه آمریکا حرف خود را پس گرفت و توبه کرد و به معاهده هستهای که آن را نقض کرده است، بازگشت، آنوقت در جمع کشورهای عضو معاهده که شرکت و با ایران صحبت میکنند، آمریکا هم میتواند شرکت کند، اما در غیر اینصورت هیچ مذاکرهای در هیچ سطحی بین مسئولان جمهوری اسلامی و آمریکاییها اتفاق نخواهد افتاد نه در نیویورک و نه غیر آن.»
کریستین امانپور در 31 شهریور 98 پستی در توییتر خود گذاشت و در آن به بخشی از مصاحبهی خود با ظریف اشاره کرده و نوشت که ظریف در این مصاحبه گفته است روحانی این هفته در نیویورک با ترامپ دیدار خواهد کرد، به شرط آنکه ترامپ آنچه لازم است را انجام دهد.
در ایران هم مخالفان دولت از «در آستانهی توافق بد» بودن صحبت میکنند و واکنشهای منفی و تحرکات آنها در مواجهه با احتمال مذاکره یا توافق به پیش بینیها در مورد این احتما دامن میزنند.
از سوی دیگر طرف آمریکایی هم در اظهارنظر انسجام ندارد؛ ترامپ روز دوشنبه اول مهر، دربارهی دیدار احتمالیاش با حسن روحانی در حاشیهی نشست مجمع عمومی سازمان ملل گفت که خواهیم دید چه اتفاقی رخ میدهد. این اظهارات دونالد ترامپ تنها یک روز پس از آن است که گفته بود هیچ قصدی برای دیدار با همتای ایرانیاش ندارد.
در همین روز، خبری دیگر از محمد جواد ظریف منتشر شد: خبرنگار ایبیسینیوز در حساب کاربریاش در توییتر گفت که ظریف در گفتوگو با یک خبرنگار دیگر این رسانه (بن گیتلسون)، قاطعانه احتمال دیدار ترامپ و روحانی را رد کرده است.
با تمام این تفاسیر باید دید که این سفر چه خواهد شد و به کجا خواهد رسید.
بررسی رابطه ایران و آمریکا در این 40 سال، از رابطهای حکایت میکند که هر بار میخواهد بهبود یابد؛ آسیب میبیند مگر در سطوح پایین بر سر موضوعاتی فرعی. هر گاه میخواهد برقرار شود؛ ناکام میماند. رابطهای که شاید در ابتدای امر که رو به وخامت میرفت کمتر کسی فکر میکرد این میزان تشدید شود و این مقدار طول بکشد. البته این رابطه سویهی دیگری نیز از خود نشان داده است. هر گاه به بدترین نقاط رسیده است؛ آن جایی که دو طرف دیگر کاری از دستشان جز جنگ برنمی آمده؛ طرفین دریافتهاند که راهی مفیدتر و کم هزینهتر از مذاکره نیست. حال باید به انتظار نشست و دید که آیا این رابطهی پر از بیاعتمادی که مانند زخمی قدیمیِ چرکینی در سیاست خارجی دو طرف به معضل تبدیل شده است؛ آیا روزی برقرار میشود؟
گزارش / احتمال مواجههی روحانی – ترامپ پس از چهار دهه مذاکرات رده پایین
انتهای پیام
انصاف نیوز؟
عکس جلیلی رو که میخواد بشینه جوری آوردی تو مقاله که انگار تعظیم می کنه!
رویه منافق همینه که به اصطلاح انصاف نیوز داره