پرده برداری از عکس جنجالی با گوگوش در دهه ۷۰

علیرضا جاویدنیا هنرمند رادیو، تلویزیون و سینما در گفت‌وگو با برنامه‌ی فرکانس در مورد انتشار عکسی از خود در کنار گوگوش و منوچهر نوذری، به شرح واقعیت آن عکس پرداخت.

به گزارش انصاف نیوز، او گفت: آنجا عقدکنان ایرج بود. در خانه‌ای بودیم که محل عقد ایرج نوذری بوده. کل آدم‌هایی که در آن جمع بودند شاید به ۲۵ نفر نمی‌رسیدند. آن آقای عکاس هم بسیار امین بود، ولی دیدی که وقتی می‌خواهند عکس‌ها را ظاهر کنند از بین آنها انتخاب می‌کنند؛ یکی در چنین موقعیتی این عکس را کش می‌رود. حالا چرا و به چه نیتی، نمی‌دانم. این اتفاق افتاده. 

وی افزود: فکر کنم سال ۷۴ – ۷۵ سوال برانگیز شد. من توضیح دادم، البته نه اینکه آنچنانی بگویند که آی بیا، بگیر و ببند، نه اینطور نبود، گفتند چیه جریانش؟ چون یک عده‌ای این عکس را تکثیر کرده بودند و خرید و فروش می‌کردند! ما روح‌مان خبر نداشت. یعنی عکس را چاپ کرده بودند و خرید و فروش می‌کردند. نوذری که شنید خیلی ناراحت بود که یعنی چی و چرا این کار را کرده‌اند. ولی گفتم که خب ایشان در قبل از انقلاب در برنامه‌های ما کار می‌کردند. این باعث تعجب آقایان هم شده بود که مگه تو قبل از انقلاب هم کار می‌کردی؟! خلاصه این که این سوءتفاهم‌ها خیلی محترمانه برطرف شد.

جاویدنیا که از مجریان برنامه‌ی «صبح جمعه با شما» در رادیو بود، درباره‌ی تاثیر آن عکس بر روند کاری خود گفت: خب این کارها تا مشخص شود کمی طول می‌کشد، ۲۰ روز یک ماهی طول می‌کشد، دو دفعه یکی تلفن می‌کند، سه دفعه تلفن می‌کند. بیشتر ماجرا بر سر آن خرید و فروش بود وگرنه مشکلی نبود. آنها از این طریق متوجه شده بودند. آن موقع که اینترنت نبود.

او در پاسخ به پرسشی درباره‌ی کاراکتر گوگوش با توجه به همکاری مستمری که با او داشته است و اینکه آیا این رفاقت بعد از انقلاب ادامه پیدا کرد؟ گفت: طبیعی است که وقتی شما دوستانی دارید که نزدیک به شما کار کرده‌اند و شما خاطره‌ی خوبی از آنها دارید، ۲۰ سال ۱۰ سال، هر چه هم بگذرد آن خاطره را دارید. ایشان بالاخره به عنوان یک بانونی ایرانی، دارد کار خودش را می‌کند، خوشحالیم که یک بانویی که …

مجری پرسید: منظورم سال‌هایی است که در ایران بودند چطور، ارتباط نداشتید؟ جاویدنیا گفت: البته من که خیلی سال است دیگر نه. بعد انقلاب شاید یکی دو بار با آقای نوذری همدیگر را دیدیم. من بودم، خانمم بوده، آقای نوذری بوده، … خانمم خیلی دوست داشت ایشان را ببیند ولی بعد که مهاجرت کردند و رفتند که دیگر نه اصلا.

انتهای پیام