خداحافظی با آقای رییس جمهور
/ در حاشیه ظهور رادیکالیسم /
علی دادخواه در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «خداحافظی با آقای رییس جمهور / در حاشیه ظهور رادیکالیسم» نوشت:
در همین مطلع یادداشت خود تسلیت عرض میکنم معصومیت حیوان را و نجابت تن فروشی را (برای یک وعده غذا) به همه ابن الوقتهای سیاسی. البته نمیدانم چگونه بنویسم که همکاران رسانهای من گرفتار تیغ سانسور، دادگاه و شکایت نشوند. ولی سوال میکنم از همه ابن الوقتهای سیاسی: دقیقا از آمدن چه کسی خوشحال هستید و پای میکوبید، جشن خودکفایی بنزین است یا سند دریوزگی سیاست؟ محمدباقر قالیباف هم آمد، زاکانی و دیگران هم آمدند، همهی رادیکالها آمدند. و گویا آخرینپرده تاریخی ما، آن سرنوشت محتوم و تلخ مندرج بر پیشانی ما، نسل به نسل و پشت به پشت در رسیده و سر رسیده تا به ما، این بدبخت برگشتگان مبهوت سیلی بزند. به این گزاره خبری خوب دقت کنید: حسن روحانی، آخرین رئیس جمهوری است که من و شما میبینیم!
پاراگراف اول را با این خبر بد به پایان میبرم. و امیدوارم خوب به این گزاره دقت کرده باشید. محمدباقر قالیباف و تمامی دوستانش همچنان که علیرضا پناهیان در سخنرانی اخیر خود گفته آمدهاند تا در دو سال باقی از عمر دولت اعتزالی (و نه اعتدالی) حسن روحانی، زیر پای آنرا بکشند. رئیس جمهوری که تمامی ۷۲۰ روز و اندی آینده را باید منتظر طرح سوال، به زیر کشیدن وزرا و استیضاح باشد. لابد میگویید “چه بهتر! این دولت نیم بند، ضعیف، مسوولیت ناپذیر به چه کار میآید؟ و درست هم میگویید ولی پایان دهنده این وضعیت در صورت سقوط دولت روحانی نه من و نه شما خواهیم بود در حالیکه آغاز کننده ماجرا هم ما نبودیم!
مجلس آینده محتملا مانند همین مجلس نیم بند خودمان که با هزار امید تشکیل دادیم در ته امور است، تنها فرقش آنست که صداها آنجا تندتر، کلفتتر و دل آزارتر خواهد بود که این مجلس بوی زندگی و امید نمیداد و آن مجلس البته …. اگر بخواهیم سرنوشت انتخابات را رها کنیم. ولی چه کنیم ما ملت که همیشه گرفتار خودمان هستیم که اگر انتخابات آزاد آزاد هم تشکیل شود (آنطور که بعضی بهصورت ذهنی و رمانتیک میگویند) آنقدر مزاج ما تلخ و ذهنهایمان تاریک شده که هرگز بهسراغ کسانی نخواهیم رفت که بیایند کاری برایمان بکنند. زیرا ما به زنجیرهایمان خو کردهایم.
سال پیش از اینهم در مقاله هفتدهم مجلد “چرا من اصلاح طلب نیستم” گفتهام: “آنهایی که تحلیل میکنند که شروع تحریمهای نفتی و همه جانبه منجر به سقوط جمهوری اسلامی میشود و از همین حالا هم رفتهاند مشغول دپو کردن مایحتاج ضروری هستند در منازلشان و فکر میکنند که با فشار تحریمها عنقریب یک شورش همهگیر توسط لشگر گرسنگان راه میافتد. آنها ولی دقت نمیکنند که چرا حالا که سکه به پنج میلیون تومان میرسد و طلا تا چهارصد هزار تومان هم هر گرمی و یا فلان اقلام کمیاب شده و ضروری هم هست شورش رخ نمیدهد و یا نسبت به ماههای قبل شاهد اعتراضات بیشتر نیستیم؟ اعتراضات اخیر (منظور دی ماه ۹۶) عموما در شهرهای کوچک و حاشیهای روی داده است. مضاف بر اینکه این اعتراضات تنها فضا را تنگتر کرده و البته سدی شده برای تجمعات قانونی و یا هدفداری که احزاب و گروههای تابلودار بعدا بخواهند راه بیاندازند. بگذریم که در ایران هیچگاه انقلاب بر سر نان رخ نمیدهد، در حقیقت ایرانیها برای سهم بیشتر و در رفاه انقلاب میکنند و نه گرسنگی و فقر. برای ایرانیها آزادی و عدالت همیشه مساله حاشیهای بوده است، هر چند بسیار زیاد از آن حرف میزنند.”
ما شاهد ظهور رادیکالیسم در کشور خودمان هستیم. طلیعهای که من در مقالهی سیزدهم مورخ ۹ تیرماه ۱۳۹۷ با نام “تودهها میآیند”! بدان اشاره کرده بودم. همهی شرایط مهیاست، تودههای ناراضی و وحشت زده، فشار جهانی، احساس ناامنی و حقارت در بین مردم، وادادگی و ضعف مفرط مسوولین اجرایی، شبه دولتی نئولیبرالی، پوپولیستی شدن عرصهی سیاست، فقدان راهکارهای قانونی و شفاف گردش نخبگان در قدرت، و ظهور تمامیتخواهی تودهها اینها همه وجود دارند. و این نگرانی فزاینده را نباید نادیده انگاشت که گروههایی به ظهور خواهند رسید که برای حفظ وضعیت موجود همهی آنچه را که موجود است نابود کنند. این جملهی هایدگر را کارناپ فیلسوف پوزیتیویسمی و اصالت تجربهی منطقی به استهزا گرفته که گفت: “عدم خود میعدمد”! ولی من به تاسی از هایدگر میگویم حفظ وضعیت موجود یعنی نابودی و عدم. در حقیقت از بین محافظه کاران و حتی اصلاح طلبان لیبرال دست راستی ما شاهد ظهور طیفی خواهیم بود که محافظه کاری بهمعنای رادیکال آن را دنبال خواهد کرد.
این محافظه کاران برای حفظ وضعیت موجود تمامی رقبا را طوری حذف خواهند کرد که هرگز برانگیخته نشوند. چپ ستیزی اصلاح طلبان و محافظه کاران سنتی ریشهی اصلی ظهور این گروه خواهد بود. مردمی که درست در شرایط منطقی و غیر بحرانی به اندیشههای لیبرالی و دموکراسی خواهانه آری گفتهاند، در شرایطی اینچنین بحرانی که ما درگیر آن هستیم با قاطعیت و اکثریت تمام بهسوی رادیکالیسم روی خواهند آورد.
آری! مجلس آینده میآید و نوستالژی رضاخانی ما هم باز گل میکند و شاید که دولت پارلمانی تشکیل شود. البته این محتمل است که ریاست این دولت با محمدباقر قالیباف باشد وقتی او بسان ناطق نوری که از صندلی ریاست مجلس پنجم به سوی ریاست هیات وزرایی دور خیز کرد، قالیباف هم بیاید و ریاست دولت پارلمانی را بپذیرد.
انتهای پیام
واقعا بی انصافید