روایتی متفاوت از تشییع پیکر سردار سلیمانی
احسان محمدی در عصر ایران نوشت: «دوشنبه ۱۶ دیماه ۱۳۹۸ خیابان انقلاب تهران باز هم یک روز تاریخی دیگر را در سینهاش به یادگار ذخیره کرد. اگر روزی این خیابان به زبان بیاید چه قصهها و روایتها خواهد گرفت که با قرائت رسمی هر عصری متفاوت خواهد بود.
آن چه میخوانید ۱۰ بُرش از مراسم تشییع پیکر سردار قاسم سلیمانی و یارانش بود که در عملیات تروریستی به فرمان دونالد ترامپ به شهادت رسیدند.
۱- انکار افراد در تجمعاتی که همسو با دیدگاه ما نیست، مثل پنهان کردن یخ در جیب است. تنها فایدهاش این است که در تحلیل ما را به خطا میاندازد!
۲- هیچ دوربین عکاسی و فیلمبرداری نمیتواند سیل جمعیتی را که آمده بود، نشان دهد. از هر طیف و با هر پوشش و گروه سنی. آن هم در هوای به شدت سرد اول صبح. فضا بیش از آن که سوگوارانه باشد، حاوی خشم ناشی از جریحهدار شدن غرور ملی بود. پیش از این هرگز چنین جمعیتی انبوه، فشرده و مواج ندیده بودم.
۳- «انتقام» و خونخواهی پرتکرارترین واژهها بودند. مردم هیچ شعاری را مثل این با خشم و قدرت فریاد نمیزدند. تعداد پرچمهای قرمز و پیشانیبندهایی با نوشته «انتقام» چشمگیر بود. تاکید روی این واژه توقعات عمومی را هر لحظه بیشتر میکند.
۴- در فواصل کوتاه مداحانی سوار بر خودروهایی با سیستم صوتی و غیر هماهنگ شعار میدادند و نوحههایی با مضامین عاشورا و کربلا میخواندند. شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر فتنهگر، مرگ بر ضد ولایت فقیه، حیدر حیدر و … هم بارها از سوی آنها تکرار شد.
۵- دو کامیون که تابوتها را حمل میکردند، مسافت چند دقیقهای میدان انقلاب تا میدان آزادی را به دلیل ازدحام شدید جمعیت در شش ساعت طی کردند. روی هر کامیون تعداد زیادی نیرو – عموماً با لباس سپاه پاسداران- دیده میشد که چفیه، دستمال و پارچههایی را که توسط مردم به سمت آنها پرتاب میشدند تا تبرک کنند با حوصله میگرفتند و پس میدادند.
۶- نزدیک ایستگاه مترو توحید، وقتی از یک بلندگو نوحه «ای لشکر صاحبزمان آمادهباش آمادهباش، بهر نبردی بیامان آمادهباش آمادهباش!» پخش شد، مرد سالمندی که عکس سردار سلیمانی را به سینهاش سنجاق کرده بود، بلند گفت: «خدا لعنتت کنه ترامپ! ما جنگ نمیخواستیم، ما جنگ نمیخوایم!» چند نفر برگشتند و چشم غره رفتند… به نظر میرسد علیرغم این که عموم مردم ایران، مشتاق انتقامی متناسب هستند اما ایدهای ندارند که چطور میشود این کار را کرد که بهانه آغاز جنگ را به ترامپ نداد؟
۷- گروههایی از عراق، افغانستان، لبنان و … در چند موکب به سبک خودشان مداحی میکردند و پرچمهای این کشورها و همینطور حزبالله در میان تشییعکنندگان دیده میشد. پیکر ابومهدی مهندس هم در تابوتی با پرچم عراق دیده میشد. او که از مادری ایرانی متولد شده، در جنگ با صدام کنار ایران ایستاد. گفته میشود به دلیل شدت انفجار تروریستی، تکههای پیکر ابومهدی المهندس با تکههایی از پیکر یکی دیگر از شهدای الحشد الشعبی و سردار قاسم سلیمانی ترکیب شده که پس از آزمایش DNA تفکیک شدند.
۸- «دهان کسانی که بعد از شهادت سردار، دم از مذاکره بزنند را خرد میکنیم»، «شهادت سردار سلیمانی نتیجه سازش بود»، «به ما گفتند دنیای آینده، دنیای مذاکره است نه موشک، ولی سردار ما را با موشک زدند!» … اینها جزو دستنوشتههایی نهچندان پرتعدادی بود که چند نفر میان جمعیت دستشان گرفته بودند و در آن نوعی تسویهحساب جناحی دیده میشد. این کار گر چه تاثیری روی فضای کلی مراسم نداشت اما نشان از غلبه کامل فضای «برخورد» بر «مذاکره و گفتوگو» دارد.
۹- حفظ نظم در یک مراسم میلیونی بسیار دشوار است اما علاوه بر مراقبت دقیق و سنجیده نیروهای آشکار و پنهان امنیتی، همراهی مردم هم به سبک عزاداریهای ماه محرم بود و علیرغم ازدحام هولناکی که عملاً چند ایستگاه مترو را نیمهتعطیل کرد، به کرات به افراد ویلچرسوار، بچههای سوار بر کالسکه، افراد مسن و… برای تردد کمک میکردند. کاش به مردم در تصمیمگیریهای کلان هم اعتماد بیشتری شود!
۱۰- عموم مردم در مورد شهدای دیگر این عملیات تروریستی اطلاعی نداشتند و بیشتر عکس سردار سلیمانی دست آنها دیده میشد. نکته جالب این که علیرغم طی مسافت طولانی هیچ جا ندیدم پوستری حاوی عکس او روی زمین افتاده باشد. امری که در تجمعاتی از این دست رخ میدهد. قاسم سلیمانی مثل یک قهرمان وطن از سوی مردمی با قدرشناسی تمام تشییع شد که گلهمندیهای خود را از شرایط اجتماعی و اقتصادی کنار گذاشته بودند تا بگویند حفظ ایران مقابل هر دشمنی، اولویت اصلی و خط قرمزشان است.
کسانی با ضرب و تقسیم جمعیت حاضر در این شرایط مطامع سیاسی و جناحی خود را دنبال میکنند، اگر روز دوشنبه ۱۶ دیماه ۱۳۹۸ در خیابان انقلاب حاضر نبودید، تحلیلتان از فضا، حس و حال مردم، جمعیت و بافت کسانی که حاضر شده بودند احتمالاً خلل دارد. مردم واقعی، برای تجلیل از یک سرباز واقعی که عاقبت به خیر شد، سنگ تمام گذاشتند. گِلههای درون خانه فراموش نمیشود، محفوظ تا روزی که شر «تروریست کتوشلوارپوش» از این سرزمین دور شود.
انتهای پیام