از تختی تا «آقا تختی»
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: غلامرضا تختی مشهور به جهان پهلوان تختی پنجم شهریور ۱۳۰۹ در خانوادهای مذهبی و متوسط در محله خانیآباد جنوب تهران به دنیا آمد.
وی دو برادر و دو خواهر داشت که از همه آنها کوچکتر بود. تختی همراه تحصیل و کار، ورزش زورخانهای و کشتی را به طور رسمی از ۲۰ سالگی با عضویت در باشگاه پولاد آغاز کرد.
کسب یک مدال طلا و ۲ نقره المپیک، ۲ طلا و ۲ نقره جهان، قهرمانی در بازیهای آسیایی و بسیاری دیگر از عناوین مختلف نشان از آن دارد که تختی یکی از بهترین ورزشکاران نه تنها ایران بلکه جهان بوده، اما مگر مثل این قهرمان نام آور کم وجود دارد؟ پس چرا غلامرضا تختی شد جهان پهلوان؟ و با گذشت ۵۲ سال از وداعش با دنیای فانی، همچنان هر سال ۱۷ دیماه سالروز درگذشتش جمعیت کثیری از مردم به همراه ورزشکاران رشتههای مختلف، پیشکسوتان، مسئولین و گوش شکستهها خود را به ابن بابویه میرسانند تا با حضور بر سر مزار این قهرمان ملی ثابت کنند تختی همچنان برای مردمش زنده است.
تختی نه به خاطر مدالهای فراوانش و قهرمانیهای زیاد، بلکه به خاطر منش پهلوانی، مردمی بودن و جوانمردی جاودانه شد. به قول معروف قهرمان که بسیار است، اما پهلوان شدن کار هر کسی نیست.
تختی چرا «آقا تختی» شد و چرا همه جا میگویند آقا تختی؟ چون فروشی نبود و کسی نتوانست او را بخرد. مرحوم مصطفی تاجیک یکی از نزدیکترین یاران آقا تختی این طور نقل کرده است: تختی در همان زمانی که فوق العاده اش قطع شد و برای سرپرستی خانواده اش در تنگنا قرار گرفته بود، روزی در چلوکبابی حاج اسماعیل روبروی پامنار که الان بانک ملی شده مشغول ناهار خوردن بودیم که حسن آقا فرزند حاج اسماعیل که با ایشان دوست صمیمی بودیم به سر میز ما آمد و به آقا تختی گفت، میخواهم با شما شریک بشوم. آقا تختی گفت کجا؟ حسن حاج اسماعیل گفت: در شاه آباد سه طبقه ساختمان ساخته ام تا در آنجا چلوکبابی افتتاح کنیم.
آقا تختی گفت من پولی ندارم و ایشان در جواب گفت احتیاجی به پول شما نیست، سه دانگ از این ملک را به نام شما میکنیم و فقط روی تابلو مینویسم چلوکبابی تختی و سود آن نصف به نصف و فردا هم محضر میرویم. آقا تختی با خوشرویی و خنده گفت باشه و به من گفت که دیگر اینجا نیایم و خدا شاهد است که دیگر پا در آن چلوکبابی نگذاشت. در همان زمانها که با بحران مالی دست و پنجه نرم میکرد، کارخانه روغن نباتی و کبریت سازی برای تبلیغات محصولات خود به ایشان پول زیادی پیشنهاد کرده بودند که با جواب منفی آقا تختی روبرو شدند. بله او فروشی نبود و کسی نتوانست او را بخرد. تیمسار ایزدپناه رئیس فدراسیون وقت، دو سالی بعد از چاپ عکس آقا تختی و در اوج گرفتاری مالی ایشان به من گفت که به آقا تختی بگو که اگر در ۲۸ مرداد در رادیو از طرف ورزشکاران به شاه تبریک بگوید ۵۰ هزار تومان به او پاداش میدهم. به آقا تختی گفتم و ایشان قبول نکرد که اگر این پیشنهادها را قبول میکرد دیگر، تختی نبود.
به طور حتم در وصف جهان پهلوان غلامرضا تختی مردی که از جنس مردم بود مطلب برای نوشتن بسیار فروان است کما اینکه در این سالها نیز قلمفرساییهای زیادی شده است، اما در روزگاری که بسیاری از ورزشکاران کشورمان قصد دارند با الگو گرفتن از مرام و جوانمردی تختی خاطره خوبی را از خود به یادگار بگذارند جهان پهلوان نه تکرار شد و نه فراموش…
و سرانجام در روز ۱۷ دیماه سال ۱۳۴۶ در اتاق شماره ۲۳ هتل آتلانتیک روزی که برای آخرین بار صدای قلب پهلوان شنیده شد آقا تختی برای همیشه از میان ما به دیار باقی شتاف. حرف و حدیث و گمانه زنی در خصوص مرگ وی زیاد است، شاید فقط دیوارهای اتاق هتل آتلانتیک بتوانند واقعیت را برای ما بازگو کنند، اما چه حیف که دیوار نمیتواند صحبت کند و امروز فقدان جهان پهلوان غلامرضا تختی پنجاه و دو ساله شد.
انتهای پیام